eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.3هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
10.7هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی که زهر کینه ز زین تا جگر رسید انگار قصّه ی غم عمرش به سر رسید از سوز زهر ناله ی جانکاه می کشید از فرط تشنگی چِقَدَر آه می کشید او سروِ دانشی ست که قدش خمیده است خود را به کنج حجره به زحمت،کشیده است پروانه ای که پر زدنش فرق می کند شمعی که شکل سوختنش فرق می کند حالا به یاد خاطره ها گریه می کند با یاد داغ کرببلا گریه می کند او امتداد غُصّه ی فردای کربلاست هم‌ناله ی سه ساله ی صحرای کربلاست دریای غیرت و غضبش پر تلاطم است بین تمام قافله او مرد دوم است او آشنای هق هق اشک شبانه هاست زخمیِّ دست سلسله و تازیانه هاست طفل آمده ولی چِقَدَر پیر گشته بود بی جان و خسته از غل و زنجیر گشته بود با آبله ز پای خودش کار می کشید مثل رقیّه از کف پا خار می کشید انگار زهر تازه تری از جگر گذشت تا غصه های بی حد شام از نظر گذشت او دیده با چه سختی و آزار برده اند ناموس شاه را،سر بازار برده اند او دیده شامیان حرامی،دریده اند او دیده معجر از سر عمه کشیده اند او دیده رقص مستی بزم شراب را او دیده خیزران و لب آفتاب را با یاد صحنه ای،جگرش پاره پاره شد حرف کنیز شد،به سکینه اشاره شد 🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری 🟩⬜️🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم
از «ندانستن»، از این خسران خجالت میکشند عالمان عمریست از علم تو منّت میکشند حرفهایت درّ ناب و سیرهٔ تو معتبر در احادیث تو سبک بندگی شد جلوه گر ارث بردی از پدر فقه و اصولِ در کلام با صحیفه میشدی مأنوس صبح و ظهر و شام تا قیامت در مدار توست! محتاجِ کرَم دور تو با احترامی خاص میگردد قلم باقرالعلم النّبی(ع) قدری گشایش لطف کن از وجودم جهل را بردار و دانش لطف کن جهل تاریک است و من با نور، خوبم بیشتر میدهد آزار قلبم را عیوبم بیشتر آمدم با توبه، تا با حالِ ناب و روبراه دست بردارم به عشقت از گناه و اشتباه ای امیدِ پنجمینم؛ ای امام بی حرم سایه ات را برندار ای عشق از روی سرم بی حرم گفتم دلم شد زائر خاکِ بقیع میکُشد آخر مرا اوضاعِ غمناکِ بقیع کاش صحنی مثل سلطان خراسان داشتی یک نگهبان لااقل از اهلِ ایران داشتی هست اطراف تو اما فرقه ای از کافران عده ای إبلیس-زاده در لباسِ پاسبان داده ظلم و کینه و خشم و تشر را یادشان غصب کردن هست سبک و سیرهٔ اجدادشان سخت نفرت دارم از آن برده هایِ لعنتی جمع میشد کاشکی آن نرده های لعنتی میزند آتش به جانم این همه غربت مدام اشک میریزم! نداری خادمی با این مقام دیده ای دور خودت در غربت و ماتم دچار هم عمو را، هم پدر را، هم پسر را بی مزار روضه میخوانَد زمین و میکشد قبرِ تو آه روزها شد زائرت خورشید و شبها نور ماه باز هم شد سوت و کور و نیست زائر باز هم حاجیان رفتند مکه! کاش من می آمدم... کاش من می آمدم تا روضه خوانَت میشدم روضه خوانِ سوختن های نهانت میشدم تار میدیدی و نور از دیدگانت رفته بود زهرِ سوزانی به خوردِ استخوانت رفته بود زهر؛ آن زهری که پایت را سراسر زخم کرد ذره ذره شعله ور کرد و مکرر زخم کرد ذهن تو یادآوری میکرد داغی کهنه را گریه میکردی به یاد روضه هایِ کربلا خیمه ها میسوخت در آتش؛ «علیکُم بالفرار» بار اول پایَت آنجا زخم شد با سنگ و خار چشمهایت شد دمادم با بلایا روبرو دستهای بسته و رنج اسارت پیش ِ رو در میان خاک و خون با آه و واویلا گذشت کودکی های تو در اوج مصیبتها گذشت! 🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری 🟩⬜️🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم
جاني به تن نيست از تشنگي ديگر توان پا شدن نيست مسموم زهرم مظلومم اما پيكرم دور از وطن نيست روضه همين است لشگر براي غارتم اطراف من نيست ديد عمه جانم بر پیکر آن شاه ، كهنه پيرهن نيست ميگفت با خود آيا در اين عالم براي او كفن نيست جنجال ديدم جسم شريفت را ته گودال ديدم خون گريه كردم وقتي تو را از تشنگي بي حال ديدم اين غم مرا كشت خون خدا را بر زمين پامال ديدم اي غيرت الله رفتي ولي من غارت خلخال ديدم... 🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری 🟩⬜️🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم
کسی که عشق بُوَد محو بردباری او روان به پیکر هستی‌ست لطف جاری او بزرگ آینۀ قدرت خدایِ بزرگ که شاهد است جهان بر بزرگواری او امام پنجم و معصوم هفتم آن مولا که چرخ یافته رفعت، ز خاکساری او بر او سلام که باشد سلام پیغمبر گواه روشن فضل و طلایه‌داری او جهان علم بُوَد یادگار او، صد حیف، به درد و داغ نوشتند یادگاری او ز کربلا سند زنده‌ای به کف دارد گواه من دل خونین و اشک جاری او هزار خاطره دارد ز راه کوفه و شام ز مهربانی زینب، ز غمگساری او پیاده رفتن او پای نیزۀ سرها مصیبتی‌ست که پیداست ز آه و زاری او به دل ز داغِ بسی کشته، زخم کاری داشت عدو ز زهر، نمک زد به زخم کاری او هشام دست به آزار حضرتش بگشود چو دید در ره اسلام، پایداری او ره شکنجه و تبعید او گرفت چو دید قرار دولت خود را به بی‌قراری او مهی که بوسه زند بر رکاب او خورشید فتاده در کف دشمن، رکاب‌داری او.. شرار زهر ستم همچو شمع آبش کرد که یافت رنگ خزان، چهرۀ بهاری او دلا بسوز ز داغش که خویش فرموده‌ست به حاجیان که بگیرند سوگواری او.. خدا کند که بیفتد قبول درگاهش غم «مؤید» و اخلاص و جان‌نثاری او 🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری 🟩⬜️🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم ‌
تو یکسره در چشم لشکر بودی و من نه چون صاحب خلخال و زیور بودی و من نه فهمیدم آن لحظه که نامحرم تو را می زد از چند صورت مثل مادر بودی و من نه ما هر دو از بازار شامی‌ها گذر کردیم با این تفاوت که تو دختر بودی و من نه در معرض چشم حرامی بوده‌ایم اما آن لحظه تو محتاج معجر بودی و من نه حاجت گرفتی در خرابه من دلم میسوخت آنشب تو درآغوش یک سر بودی و من نه 🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری 🟩⬜️🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم
از کودکی با آهِ سوزان گریه کردم با کاروانی دیده گریان؛گریه کردم هربار با مویی سپید و قامتی خم عمه صدامی زد«حسین جان»...گریه کردم یادم نرفته تا که دیدم مرکب آمد با یالِ غرقِ خون ز میدان گریه کردم دنبال مرکب پا برهنه می دویدم دنبال زن ها در بیابان گریه کردم دیدم که دسته دسته در گودال رفتند شد شاه عالم سنگ باران گریه کردم دیدم یکی زانو زده بر روی سینه گیسوی جدم شد پریشان گریه کردم دیدم که آب مشک را روی زمین ریخت سر می برید از ذبح؛عطشان؛ گریه کردم پیراهن یوسف به چنگ گرگ افتاد میر بنی هاشم شد عریان گریه کردم دیدم سپاهی حمله کرده سوی خیمه تا صبح ؛من شام غریبان گریه کردم همبازی ام را پیش چشمم ضجر می زد گُم شد رقیه در بیابان گریه کردم پیداکه شد تا صبح باعمه کشیدم از گیسویش خار مغیلان گریه کردم با چشمهایم کوچه های شام دیدم کوچه به کوچه با اسیران گریه کردم دیدم که ناموس خدا گشته گرفتار برحال عمه من فراوان گریه کردم دیدم که می بندد یکی با خیزرانش لبهای یک قاری قرآن گریه کردم گریان؛گریه کردم هربار با مویی سپید و قامتی خم عمه صدامی زد«حسین جان»...گریه کردم یادم نرفته تا که دیدم مرکب آمد با یالِ غرقِ خون ز میدان گریه کردم دنبال مرکب پا برهنه می دویدم دنبال زن ها در بیابان گریه کردم دیدم که دسته دسته در گودال رفتند شد شاه عالم سنگ باران گریه کردم دیدم یکی زانو زده بر روی سینه گیسوی جدم شد پریشان گریه کردم دیدم که آب مشک را روی زمین ریخت سر می برید از ذبح؛عطشان؛ گریه کردم پیراهن یوسف به چنگ گرگ افتاد میر بنی هاشم شد عریان گریه کردم دیدم سپاهی حمله کرده سوی خیمه تا صبح ؛من شام غریبان گریه کردم همبازی ام را پیش چشمم ضجر می زد گُم شد رقیه در بیابان گریه کردم پیداکه شد تا صبح باعمه کشیدم از گیسویش خار مغیلان گریه کردم با چشمهایم کوچه های شام دیدم کوچه به کوچه با اسیران گریه کردم دیدم که ناموس خدا گشته گرفتار برحال عمه من فراوان گریه کردم دیدم که می بندد یکی با خیزرانش لبهای یک قاری قرآن گریه کردم 🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری 🟩⬜️🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم
مردی از خانوادهٔ خورشید امتداد غم امام شهید انعکاس صدای عاشوراست روضه های غروب های مناست مرد سجاده، مرد نافله ها مرد شب زنده دار قافله ها مردی از جنس آیه تطهیر خستگی های بردن زنجیر هم سفر با ستارهٔ غم هاست «کربلا زاده» محرّم هاست هم نژاد امام بی کفنان دومین مرد کاروان زنان راه طی کردهٔ بیابان ها قدم زخمی مغیلان ها یاد خون طپندهٔ گودال خنده های زنندهٔ گودال زخم بال و پر کبوترها پا به پای اسارت سرها غیرت دست بسته محمل شاهد التماس دخترها کوچه کوچه؛ گذر گذر، همه جا هم رکاب صدای حنجرها برگ سبزی است با نشانهٔ سرخ کودک زیر تازیانهٔ سرخ طفل رفته، خمیده برگشته باغ گل رفته چیده برگشته آفتاب کمی غروب شده ست گل یاس بنفشه کوب شده ست آشنای صدای سلسله هاست سوزش ناگهان آبله هاست او که آیینهٔ محرم بود گریه هایش به رنگ ماتم بود از ستاره گرفته تا شبنم از بنفشه گرفته تا مریم همه محو صدای او هستند پای مرثیه های او هستند 🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری 🟩⬜️🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم
گرچه با این دردِ جانکاهش تبسم کرده بود فاطمه با دیدن او دست و پا گُم کرده بود زهرها با هم تفاوت داشتند اما بگو... این چه زهری بود که جمسمش تورم کرده بود آنقدر پیچید در خود سوخت از آهش زمین گوئیا در سینه‌اش آتش طلاطم کرده بود زهر از یکسو و داغ کربلا از یک طرف آب با آتش به قتلِ او تفاهم کرده بود عمه‌اش را دید و خواند از خیمه‌های سوخته مادرش را دید ه یادِ داغ هیزم کرده بود دید گرد محرمانش حلقه‌ی نامحرمان دید طفلی را که راهِ خیمه را گُم کرده بود سرخ شد چشمش گمانم آهِ آخر را کشید دختران شعله‌ور را که تجسم کرده بود یادِ زنجیر و طناب و خارِ راه و سنگِ بام یادِ شام و نان خشک و لطف مردم کرده بود وقت غسلش دید فرزندش جراحات تنش خیزران از بس که بر پشتش ترحم کرده بود.... 🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری 🟩⬜️🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم
با ذکر یا حسین تو دل دم گرفته است. در عرش سینه خیمه ی ماتم گرفته است. آتش به خون دل زده ققنوس دیده ها. از روضه هات بال و پر غم گرفته است. چشم از شب شهادت تو رزق و روزی. خود را برای ماه محرم گرفته است. از آه آتشین تو در پای روضه ها. از سنگ روضه خوان تو شبنم گرفته است. باد از نفس نفس زدنت بین گریه ات. موج عزا به دامن پرچم گرفته است. بشکن سکوت بغض گلو را عزیز جان. بر منبرت جلوس کن و روضه ای بخوان. با سیر در میان مقاتل، و روضه ها. ما را فدای عشق حسین کن در این منا. تا غرق اشتیاق حسین دق نکرده ایم. همراه خود ببر دل ما را به کربلا. واکن گره ز روضه ی گودال قتله گاه. از ناله ی غریب زنی بین خنده ها. قرآن به لحن روضه، بخوان آیه های کهف. هم ناله باش قاری قرآن نیزه را. با پای دل ببر دل ما را در این سفر. بر روی خار غصه و غم شام پر بلا. بی شک شنیده از دم روضه، پیام تو. دنیا طنین ناله ی الشام و شام تو. در نفخ روضه کار تو با غم دمیدن است. با گریه تا نهایت غصه رسیدن است. قربان حج کودکی ات ای سفیر عشق. هر روضه ات منای به قربان رسیدن است. سعی صفا و مروه ی حجت به روی خار. از کربلا به شام، پیاده دویدن است. دیدی جواب قاری قرآن به شهر شام. با چوب خیزران ز لبش بوسه چیدن است. دیدی که ظرف جان پر از زخم عمه ات. بین خرابه لب پره شوق پریدن است. جسمت مدینه بود و دلت مرغ کربلا. ای آخرین شهید محرم به روضه ها. 🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری 🟩⬜️🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم
ای سائل مهر تو نجوم ادرکنی ای قاتل تو هشام شوم ادرکنی قبرت به بقیع ، قبله ی حاجات است یا حضرت باقر العلوم ادرکنی 🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری 🟩⬜️🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم
. پیرهن مشکی پوشیدم تو غمِ امامِ باقر شاکر ازاونم که عمری شده ام غلامِ باقر خیر زندگیم رسیده از نگاه خاصِ آقا سوخته عمری از غریبی من بمیرم واسه آقا هر کجا که نامش اومد آهی رو لبم نشسته یه حسینیه به پا کرد گوشه ی دل شکسته دیگه این روزای آخر دلش از غصه حزینه روضه ی حسین میخونه برا مردمِ مدینه آخرین شاهد قصه که تو کربلا اسیر شد راویِ غمای زینب با غمِ رقیه پیر شد آقامون یه عمره حتی خواب راحتم نداشته آخه اون شبِ خرابه داغی رو دلش گذاشته بعدِ روضه ی اسارت ربّنا فقط رو لب داشت نمیره ز خاطرش که پدرش تو خیمه تب داشت گریونه امام صادق تو غم وغصه اسیره میزنه به سینه وسر امامش داره میمیره ✍ .👇
روشن جهان ز نام تو یا باقرالعلوم نشناخت کس مقام تو یا باقرالعلوم هستیم ما غلام تو یا باقرالعلوم مؤمن به هر کلام تو یا باقرالعلوم عمری ست درس عشق در این خانه خوانده ایم نور کلام توست اگر شیعه مانده ایم روشن ترین ستاره ی دنیای معرفت ای در حدیث ناب تو دریای معرفت در محضر تو ای گل رعنای معرفت زانو زده جهان به تماشای معرفت مهر تو بوده است صراط جهانی ام مدیون باقر است همه زندگانی ام ما پای منبرت به سعادت رسیده ایم ما با تواییم اگر به هدایت رسیده ایم هستیم زنده چون به ولایت رسیده ایم دنبال نور عشق به هیأت رسیده ایم علم از کلام توست نفس می کشد هنوز آری به نام توست نفس می کشد هنوز غرق اند اهل علم به دریای منبرت چون قطره ای ست علم همه پای منبرت نوری جهان نداشته منهای منبرت ما را ببر همیشه به ژرفای منبرت ای سایه سار جنت الاعلا بقیع تان محراب آسمانی دنیا بقیع تان ای آبروی علم، جهان وام دار تو حرفی نداشتند بزرگان کنار تو پایان نداشت معرفت بی غبار تو خورشید شمع سوخته ی بر مزار تو دستی بکش به شانه ی بی تکیه گاه ما خورشید باش مثل همیشه به راه ما رؤیا شده مدینه و صبح زیارتت ما را ببر به دیدن شرح کرامتت دلتنگ گشته ایم برای سخاوتت قربان فصل فصل غم بی نهایتت خون گریه های کرببلا یادگار توست در ما صدای کرببلا یادگار توست مقدمتان رابه این کانال3هزارنفری گرامی می داریم ■■■■■■■کانال ایتا ┏━━☘️🌺☘️━━┓ https://eitaa.com/madahanpirbakran ┗━━☘️🌺☘️━━┛