.
#حضرت_زهرا
#فاطمیه
شبی که ختم خواهد شد دمِ صبحش به دیداری
هزاران ساعتش وَللّهِ می ارزد به بیداری
سحر از تاب گیسویَت به گوش باد گفتم..،گفت:
عجب یاری عجب یاری عجب یاری عجب یاری
منِ بی عُرضه حتی عرضِ حاجتهام می لنگد
گره در کار خود انداختم وقت گرفتاری
چه بر می آید از دستِ من درمانده جز گریه
اَقَلّاً دلخوشم با چشم هایم کرده ام کاری
برای سنگِ طفلان سر کویَت..،سر آوردم
بیا دیوانه ات را مفتخر گردان به آزاری
وبال معصیت بال عروجم را ربود از من
کبوتر را قفس وِل می کند امّا به دشواری
قرار از ابتدا این بود..،بارِ هجر بردارم
ببین حالا چگونه شُهرهی شَهرَم به سرباری!
گریز از ناگزیریِ فراقاَت کاش ممکن بود...
چه چاره دارد این بیچاره ی تو غیر ناچاری
شهیدان تکلم،کُشتگان نُطق معشوق اند
بیا تکیه بزن بر کعبه..،ذبحم کن به گفتاری
اگرچه ظرف من ظرفیَّتش در حدِّ مِهرَت نیست
ندیدم کاسه ام را خالی از لبخند بگذاری
"خودم خاک کف پای تو هستم حضرتعباسی ع"
به قول لاتهای بامرام کوچهبازاری
به جز تو رو به هرکس می زدم..،رو می گرفت از من
هوای این گدای رانده از هر خانه را داری
به حق خانمِپهلوشکسته خواهشاً برگرد
به حقِّ ردِّ خون مانده بر تیزی مسماری
▪️
▪️
نه تنها مادر ما سوخت..،بلکه گیر هم افتاد
نه ول کن بود میخ در،نه مهلت داد دیواری
🔸شاعر: #بردیا_محمدی
.
.
#امیرالمؤمنین
#امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
از نسل سلمانیم و با تمار مأنوسیم
آری که ماازکودکی با دار مأنوسیم
دلدار ما از روز اول هم علی بوده است
تا روز آخر با همین دلدار مأنوسیم
مقصودما از ذکرهای مختلف مولاست
با یاحق و یا هو و یا کرار مأنوسیم
جانم علی ،جانم علی ،جانم علی جانم
از صبح تا شب با همین تکرار مأنوسیم
تنها به خلوت حق مطلب را ادا کردیم
با عشق این آیینه ی اسرار مأنوسیم
مانند ماهی که فقط با آب مأنوس است
ما نیز تنها با خیال یار مأنوسیم
نشر فضیلت های مولا کاروبارماست
عمری اگر با کاغذ و خودکار مأنوسیم
هرروز نخل خویش را با گریه می بینیم
تا مرگ از عشق علی با دار مأنوسیم
#مجتبی_خرسندی✍
.
2. ایمان کیوانی.mp3
4.33M
#نوحه
#حضرت_رقیه( سلام الله علیها )
#کربلایی_ایمان_کیوانی
دگر از خار و خس و سنگ
بدم میآید
دگر از معرکه و جنگ
بدم می آید
دگر از ساز ودف و چنگ
بدم میآید
نزنید ، نزنید ، نزنید
من به بابام میگم
سرِ بازار زدند ،
پسِ دیوار زدند
همه جا ، جار زدند
تا که فهمیدند یتیمم
منو صد بار زدند
#بابا_حسین تکرار
دگر از کوچه و بازار
بدم می آید
دگر از هلهله بسیار
بدم می آید
از نگاه کردن اَنظار
بدم می آید
نزنید ، نزنید ، نزنید
من به بابام میگم
توو هیاهو میزد
میکشید مو ، میزد
با دو زانو میزد
هر کی بغض علی داشت
لگد به پهلو میزد
#بابا_حسین تکرار
دگر از نیزه و شمشیر
بدم می آید
دگر از طناب و زنجیر
بدم می آید
دگر از عجوزه ی پیر
بدم می آید
نزنید ، نزنید ، نزنید
من به بابام میگم
یکی دستامو کِشید
یکی پاهامو کِشید
یکی گوشامو کِشید
پای نیزه ی عمو عباس
موهامو کِشید ...
#شب_سوم_محرم
34.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 نماهنگ "کهکشان عشق"
🇮🇷با یاد 370شهید حماسه 25 آبان سال 61 اصفهان
🎼 گروه سرود ندای رضوان
🎤با حضور خواننده انقلابی جواد معینی
🎙و خواننده نوجوان طاها رضایی
🌸
💠 مجموعه رسانه ای راوین
هدایت شده از محتوای ثامن پیربکران
👆👆
#بیست_و_پنج_آبان
♦️روز حماسه ایثار مردم اصفهان گرامی باد
👆🌹تمثال شهدای ۲۵ آبان ۱۳۶۱ که از یک خانواده، دو شهید تقدیم اسلام گردید.
💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
.
#حضرت_زهرا
#فاطمیه
بیمارت ای علی جان جز نیمه جان ندارد
میلی به زنده ماندن در این جهان ندارد
غم چون نسیم پائیز برگ و بر مرا ریخت
این لالۀ بهاران غیر از خزان ندارد
بگذارد تا بمیرد، زین باغ پر بگیرد
مرغی که حق ماندن در آشیان ندارد
خواهم که اشک غربت از چهره ات بگیرم
شرمنده ام که دیگر دستم توان ندارد
بگذار کس نداند در پشت در چه بگذشت
من لب نمی گشایم محسن زبان ندارد
هر کس سراغم آمد با او بگو که زهرا
قدرش عیان نگردید قبرش نشان ندارد
شهری که در امانند حتی یهود در آن
در بین خانۀ خود زهرا امان ندارد
ای ناله ها برآئید ای لاله بریزید
گلزار وحی دیگر سرو روان ندارد
روز جزا مسلّم گیریم دست (میثم)
زیرا پناه غیر از ما خاندان ندارد
#حاج_غلامرضا_سازگار ✍
اجرای #میثم_مطیعی 👇
اجرای #استاد_حیدرزاده 👇
👇
4_6019254403142255826.mp3
3.27M
#روضه_حضرت_زهرا حجت الاسلام #میرامحمدی
السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الصِّدِّيقَةُ الشَّهِيدَة
همه ی بچه هاش گفتن مادر ما صدیقه بود،اما اینا گفتن فاطمه دروغ میگه "باید بره شاهد بیاره ...."
الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّة... راضی ام کتک بخورم اما یه تار مو از سر علی کم نشه ...
آخرالامرم انقده گریه کرد؛گفت علی جان حلالم کن ..." یعنی از من راضی شدی یانه ؟
شرمنده ام حمایت من بی نتیجه ماند ...
دستم شکست و بند زدست تو وا نشد ....
چه جوری شکست؟(عذر خواهی می کنم از محضر امام زمان(عج))یه جوری شکست،که فرمود سلمان پیغام منو به علی بده ،بگو فاطمه گفته،مبادا کسی کتف و شانه ام رو ببینه ....."
*فلا یکشفن احداً لی کتفاً.....*
*الْمَمْنُوعَةِ إِرْثُهَا... الْمَغْصُوبَةِ حَقَّهَا... الْمَظْلُومِ بَعْلُهَا ... الْمَقْتُولِ وَلَدُهَا..... بد کشتنش ....*
خود بی بی تو عباراتشون هست،وقتی مهاجمین آمدن پشت در قرار گرفتن،به نقل اهل سنت اول سوال کرد،فرمودأتراك محرّقا عليّ بابي؟نکنه میخواید درو رو من بسوزانید؟؟نانجیب گفت آری "
تو بعضی عبارات هست که خود بی بی فرمود من اصلا گمان نمی کردم اینا بیهوا وارد بشن"" وقتی وارد شدن (گفتم و نشستم،سادات ببخشید)معمولا اگر یه همچین حادثه ی غیر منتظره ای پیش بیاد اول دستارو سپر می کنن .... تا حمل شیشه آسیب نبینه ...." اما قبل از اینکه دستاشو جلو بیاره و رَكْل الباب برجله....
ای زهرا ....
#حجت_الاسلام_میرزامحمدی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#روضه_شب_جمعه
#فاطمیه
.