#پ_بهروزی
من همهی حالتهامو تو یه کاغذ نوشته بودم،
لیست دلایلم هم آماده بود!📝
بعد از اتمام حرفهام خانوم مشاور گفتن:
آخ آخ!😯
کار، کارِ شیطانه!!👿
اینها که میگی دلیل نیست!
بهانهست!😕
بهانههای شیطانی!😧
خانوم مشاور از حملههای شیطان 😈 گفتن!
از اینکه این ملعون، قسم خورده سر صراط مستقیم آدما بیاد و به هر روشی اونها رو از مسیر منحرف کنه،
به عقب برگردونه،
متوقف کنه،
یا حداقل سرعتشون رو کم کنه!
🔸قَالَ فَبِمَاۤ أَغۡوَیۡتَنِی لَأَقۡعُدَنَّ لَهُمۡ صِرَ ٰطَكَ ٱلۡمُسۡتَقِیم🔸
(سورهی اعراف، آیهی ۱۶)
🔸ثُمَّ لَـَٔاتِیَنَّهُم مِّنۢ بَیۡنِ أَیۡدِیهِمۡ وَمِنۡ خَلۡفِهِمۡ وَعَنۡ أَیۡمَـٰنِهِمۡ وَعَن شَمَاۤىِٕلِهِمۡۖ وَلَا تَجِدُ أَكۡثَرَهُمۡ شَـٰكِرِینَ🔸
(سورهای اعراف، آیهی ۱۷)
حمله میکنه بی مروت!👿👹
از روبرو،👊🏻
با ایجاد ترس و دلهره و ناامیدی نسبت به آینده...
از عقب،👊🏻
با یادآوری گذشته، اشتباهات قدیمی خودت، کارهای اطرافیان که آزارت داده قبلا...
و البته از راست،👊🏻
با بزرگ کردن کارهای خوبی که کردی، مغرورت میکنه و فکر میکنی دیگه خیلی خوبی و نیازی به رشد بیشتر نیست!
و حتی از سمت چپ!👊🏻
رسماً به گناه دعوتت میکنه!
و راه نجات شاکر بودنه😊...
دیدن نیمهی پر لیوان!😍
نعمتها رو ببین👀 تا شاکر باشی...
تا شیطان نتونه حمله کنه!
و البته شیطان هم تمام تلاششو میکنه که نقاط ضعف رو بزرگ نشون بده و چشمت رو به خوبیها ببنده!🙈
پس،
هر روز آیتالکرسی و چهار قل بخون،
صدقه بده و اسفند دود کن.👌🏻
الان هر وقت حالم داره بد میشه، حس میکنم شیطان حمله کرده،😅
سریع سنگر میگیرم💪🏻
و برای ضایع کردن شیطان هم که شده تظاهر میکنم که حالم خوبه.😁😅
و اما بخش سختافزاری ماجرا😅
که همانا مدیریت و برنامهریزی مادرانهست.😎
من نسبت به این مسئله مقاومت عجیبی داشتم!😅
هرکس از برنامهریزی میگفت گوشه چشمی نازک میکردم😏
و میگفتم این سوسول بازیا برا خونهی بدون بچهست!
مگه بچه صبر میکنه که من طبق برنامهم پیش برم؟!
- وایسا محمد، الان نمیتونم بهت غذا بدم، وقت جاروئه!😐😶
- علی برو فعلا نمیتونم پوشکتو عوض کنم، نیم ساعت دیگه باید کارتو میکردی نه الان!😐😷
یه همچین تصویر کاریکاتوری از برنامهریزی تو ذهنم بود.😅🙈😆
ادامه دارد...
پ.ن: قول میدم فردا شب تموم بشه😅 چند تا نکته کاربردی برا خوب شدن حال خودمون و فرشته هامون و زندگیمون😍 برا کسایی که مثل من درگیر الفبای زندگی هستند هنوز 😅✋
#پ_بهروزی
#ریاضی۹۱
#روزنوشت_های_مادری
#مادران_شریف
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
#پ_بهروزی
و اما اقدامات بالینی😄
✅ اول؛ برنامهریزی
کارهای ماه و هفتهی پیشرو رو نوشتم،
کارهای «فردا» رو هم لیست کردم.
یه لیست مفصل شد با همهی جزییات!
🔸بازی با علی👶🏻
🔸بازی با محمد👦🏻
🔸بازی سه تایی!👩🏻👦🏻👶🏻
🔸دانه برای مرغها 😅🐔
حتی همون #آیتالکرسی، #چهار_قل، صدقه و اسفند هم تو برنامهی هر روز مینوشتم.
گفتم خدا کنه تا فردا شب بخش خوبی از کارام پیش رفته باشه و حالم خوب باشه.
صبح شد و پر توان شروع کردم...💪🏻
کلی کار دارم که باید انجام بدم و تیکشو بزنم تا خوشحال بشم😅 پس وقت ندارم که کسل باشم.
در کمال تعجب همهی اون لیست تا قبل ساعت ۱۱ ظهر تیک خوردن😮 بدون فشار عصبی به خودم و گل پسرا😍
(هرجا بچهها صدام میکردن کار رو رها میکردم و میرفتم، ولی حواسم بود که اولین فرصت برگردم به برنامه که به فنا نره!😀)
✅ دوم؛
رمزِ «وقتِ اضافه» داشتن تو خونه اینه که «هیچ کاری بدون دلیل موجه، ترک نشه.»
(دلیل موجه مثل نیاز بچه 👦🏻👶🏻)
کار پیش اومد، همون موقع انجام بده، تلانبار نشه!
کارِ مونده خیلیی انرژی میگیره.😖 تبدیل میشه به یه فایل باز، حافظه رو اشغال میکنه، و سرعت سیستم کم میشه.😅
👈🏻چای خوردین، لیوان روی زمین نمونه!
👈🏻از بیرون اومدیم لباسها بره سرجاش.
👈🏻حین آشپزی هر ظرفی کثیف شد، نذار تو سینک بمونه. شستن یه ملاقه چند ثانیه وقت میگیره، ولی شستن دو تا سینک پر از ظرف، علاوه بر وقتی که میگیره، خیلیی رو اعصابه!😵😖
👈🏻بعد غذا، شستن ظرفهای ۴ نفر حداکثر ده دقیقه وقت میبره!
👈🏻بعدش هم با جارو دستی سی ثانیه جارو میزنی.
✅سوم؛
این نکته خیلی مهمه!
برنامهریزی و کار منظم برای اینه که حالمون خوب باشه و توانمون بهینه مصرف بشه. بنابراین خودِ این فرایند نباید انرژیگیر یا حالگیر😆 باشه!
پس اگر برنامه ریختی و به هر دلیلی اجرا نشد، یا اگر کارهای خونه موند و خونه به هم ریخت، تو به هم نریز!😉
اصالت با اجرای برنامه نیست!
اصل، حال خوب من و بچههام و زندگیمونه تا بتونیم به سمت #هدف پیش بریم.💐
✅چهارم؛
با همهی اینها بازم روزایی پیش میاد که حالم خوب نباشه و بیصبر بشم.
اصلا اگه آدم همهش حالش خوب باشه که خیلی لوس میشه زندگی!😅
مهم اینه که زود خودمو جمع کنم و برم پشت سنگر!😅
✅پنجم؛
حتما حتما #یه_کار_خوب که با انجامش شارژ میشی تو برنامت بذار. کاری که با انجامش #مادرتر بشی! نه اینکه انرژیتو بگیره و بعد دوباره حوصله بچهها رو نداشته باشی.
تا حالا به این #یه_کار_خوب فکر کردید؟!
ممنون میشم ایدههاتون رو کامنت کنید ما هم استفاده کنیم.😜😘
#پ_بهروزی
#ریاضی۹۱
#روزنوشت_های_مادری
#مادران_شریف
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
#ف_محرمزاده
داشتم یه مقالهی انگلیسی میخوندم؛
راجعبه عواملی که مادران هلندی به کار میگیرن تا فرزندآوری رو براشون راحتتر کنه.✔️
نکات جالبی داشت:👌🏻
❇️ زنان میتونن #محل_زایمانشون رو خودشون انتخاب کنند؛
👈🏻در خونهی خودشون، و با نظارت یک پزشک،🏡
👈🏻یا در محیط بیمارستان، با حضور تعدادی کادر درمانی.🏨
❇️ مادران میتونن به صورت #پارهوقت کار کنن.👜
براساس آخرین آمار رسمی، یک نفر از هر سه زن هلندی، بعد از تولد فرزند اول، دست از کار میکشه یا کمتر کار میکنه،
و فقط ۱۲٪ از افراد دارای فرزند زیر ۱۸ سال، #تماموقت کار میکنند.
❇️ اگه زنان کار نیمهوقت دارند (حتی در سطوح بالا)، میتونن #ساعت_کاری_انعطافپذیر داشته باشن،⌚
مثلا یک روز در هفته با بچههای خودشون باشن
و یا هر روز ساعت 3 بعد از ظهر اونها رو از مدرسه به خونه برگردونن.
❇️ به #برنامهی سفت و سختی در شبانه روز پایبندند.📋
مثلا بعد از ساعت ۶ عصر، هیچ بچهای در خیابون بازی نمیکنه و مادراشون تا این زمان، بچهها رو تغذیه کرده و برای خواب آماده کردند.🛌
❇️ #پدران هم به طور فعال در امر فرزندپروری شرکت میکنن و یک هفته کار کاهش یافته دارند.👨🦰
٪۱۵ از کل پدران هلندی تصمیم میگیرن که بعد از تولد فرزندشون کمتر کار کنند.
❇️ #مادربزرگ و #پدربزرگها، نقش مهمی در مراقبت از کودکان دارند👵🏻👴🏻
خیلی از مادربزرگها و پدربزرگها، یک روز ثابت در هر هفته به دنبال نوههای خود میروند.
❇️ مادران جدید میتونن، تا ۸ روز پس از زایمان، یک پرستار زایمان در منزلشون داشته باشند،👩🦱
تا ضمن مراقبت از مادر و کودک، در کارهای خونه و مشاوره بهشون کمک کنه.
❇️ به فرزندانشون، #استقلال_عمل میدن و براشون آزادی قائلند.
❇️ والدین مثل #هلیکوپتر، دائم دور فرزندشون نمیچرخن. نگرانی مداوم و محافظت بیشازحد خوب نیست!🚁
❇️ مادران هلندی، تلاش میکنند خوب بخوابند که عنصر مهمیه.🛌
🤔 جالب بود.
مقاله عواملی رو بیان کرد، که یه سریشون #سختافزارین؛
مثل زایمان در منزل، کار پارهوقت و ساعات کار انعطافپذیر، که نیازمند زیرساختهاییه که در بعضی کشورها به وجود اومده،
و در کشور ما، انشاءالله به دست خود ما مامانا، راهش باز میشه.😉🙂
یه سری هم عوامل #نرمافزارین؛ که از اونها هم نباید غافل شد.👌🏻
مثل برنامههای منظم، کم کردن سختگیریها، دادن استقلال عمل به بچه، حساس نبودن، کمک گرفتن از اطرافیان و تلاش برای خواب خوب☺️
#ف_محرمزاده
#مواد۹۰
#وب_گردی_مامانی
#مادران_شریف
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
#ه_محمدی
جناب افتاده بودن رو فاز #دعوا و #لجبازی
با کوچکترین حرکتی، برخلاف میل بزرگوار، چنان گریهای میکرد که انگار علیه حکومتش، توطئه کردن😭
داشتم فکر میکردم باید چه واکنشی نشون بدم؟
دعوا کردن و عصبانی شدن که به نظرم درست نمیاومد😟
یا باید محبت میکردم🤔
یا بی توجهی🙄
گفتم پسرم دو سالشه و بذار محبتش کنم🙂
باهاش صحبت کردم، نازش کردم بوسش کردم...😊😚
بالاخره آروم شد😏 و بزی از کوه اومد پایین🐏⛰️
به چند دقیقه نکشید که دوباره شروع شد😫
کوچکترین بهونهای پیدا کرده بود و قلوپ قلوپ اشکی که میریخت زمین😭
صبر خودمم داشت تموم میشد
آخه تقصیر منم نبود.😣
این دفعه گفتم بذار بی توجهی کنم، شاید آدم (شما بخونید آروم) بشه😐
رفتم اتاق و سرم رو گذاشتم رو لحاف تشکای تو کمد دیواری و سعی کردم به گریهها و جیغهای بنفشش بیتوجه باشم😒
یکی دو دقیقهای گذشت و اصلا آروم نشد😥
برگشتم.
فهمیدم براش، بیتوجهی جواب نمیده.
این دفعه من آدم شدم🙂😍
بغلش کردم و سرش رو گذاشتم روی #قلبم...🤱🏻
و صورت به صورتش...
و بوسهای بیصدا و طولانی...💕💖
قلبم آروم آروم شروع کرد براش حرف زدن💗
درد دل کردن...
و اونم با گریه گوش میداد💘
قلبم چی میگفت؟🤔
نمیدونم...
ولی خودمم عجیب #احساس_آرامش داشتم😊😄😍
به دقیقه نکشید که #معجزه خودش رو نشون داد.
خدایا تو این #قلب چی گذاشتی؟
یه دفعه با خنده سرشو برداشت و گفت باشی... اودو..👼🏻
یعنی سرمو گذاشته بودم اونجا👶🏻
باورم نمیشد😀
چه خنده ی دلربایی💘😍
واقعا که #نابترین_شیرینیها، از #دل_سختیها به وجود میاد.
و این شد #رمز_طلایی بین من و محمد.🤩
از اون موقع، هر وقت گریه میکنه، بلافاصله بغلش میکنم و میگم بیا سرتو بذار اینجا😉
و حداکثر تا چند ثانیه، آروم آروم میشه😄💪
پ.ن۱: همون روز فهمیدم علت اصلی بداخلاقی و گریههای پسرم، #نیازهای_فیزیولوژیک بدنش بوده
طفلک هم #گرسنه بوده و هم #خوابش میاومده و به خاطر این بهونهگیر شده بوده
بعد از آروم شدن تاریخیش، بهش بهبه دادم😋 و بعدش آرووووم خوابید😴🤫
پ.ن۲: گاهی هم بچهها از سر سیری لجبازی میکنن.
یعنی گرسنهشون نیست، ولی باز مرغشون یه پا داره🐔
مثل وقتی که محمد گیر داده بود خلال دندون بده بهم😑
دیدم اشکالی نداره و من کوتاه اومدم😊
یکم دیگه بازم خواست.😨
دیدم دیگه داره خلالامونو به فنا میده😅،
با یه صدای #پرهیجان گفتم🤩
وای #مامانیی، دارم سیب زمینی رنده میکنم؛
بدو بیا نگاه کن🤩
و این چنین حواس جناب را پرت نموده و از این مرحله هم عبور میکنیم.😎
#برق۹۱
#روزنوشت_های_مادری
#مادران_شریف
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
45.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بچه دهم وارد می شود😆😆
اینجا یه خانواده ۱۱ نفره فنلاندی داریم که عضو دوازدهمشون قراره وارد جمع گرم و پرهیاهوی خانواده بشه.😇
این فیلم مربوط به روز ورود دوازدهمین عضو خانوادهست.😍
۲ تا داداش بزرگا برای آوردن بچه دهم از بیمارستان به مامانشون کمک میکنن و بقیه بچههای بزرگ حواسشون به بچه کوچیکای توی خونهست.
بچه نهمی فقط ۱ سال با امگای تازه وارد اختلاف سنی داره و حالا ۴ تا بچه پوشکی توی این خانواده هست😃😃
بیاین ببینیم چه جوری خواهر برادرا از ورود امگا کوچولو سورپرایز میشن🤩
پ.ن:
این کلیپ توسط دو تا از اعضای خوب مادران شریف آماده و زیرنویس شده
و برای اولین بار همینجا منتشر میشه😀
ویژهی مخاطبای خوب مادران شریف 🌸
#مادران_شریف
#ا_باغانی
#پ_عارفی
#خانواده_ده_فرزندی
#ترجمه #زیرنویس #کلیپ
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
☘ انشاالله قصد داریم در این ایام تعطیلات، یه سری چیزهای خوب برای مامانها و بچههاشون معرفی کنیم. 🙂
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
#ز_م
سال ۷۶ در لرستان به دنیا اومدم.😁
ابتدایی و راهنمایی رو گذروندم و رسیدم به دبیرستان؛ و البته انتخاب رشته👌🏻
دنبال رشتهای بودم که هم به درد الآنم بخوره، هم به درد آینده.
آیندهی رشتههای ریاضی و تجربی برام جالب نبود (گرایشهای مهندسی👷🏻♀ و پزشکی?)
رشتهی انسانی رو هم دوست نداشتم.🙄
همینطور حیرون بودم که با رشتهی #معارف_اسلامی آشنا شدم.
درسهاش به دلم نشست.😌
احساس کردم همونیه که دنبالشم👌🏻
درسهاشو خیلی دوست داشتم و همیشه شاگرد اول تا سوم بودم.😚
البته گاهیم سر کلاس درس حوصلم سر میرفت و همیشه یکی دو تا کتاب متفرقه تو کیفم داشتم.📕📗 😅
موضوع کتابام چی بود؟
معلومه دیگه حتما خداشناسی و توحید 🕋، نبوت و امامت...
نه بابا!🙈
رمانهای تخیلی (دنیاهای موازی، موجودات عجیب غریب 💀👹👻🧛♀🧝🏻♀🧞♂، جادو💫 ،سحر)
بیشتر از درس خوندن عاشق فعالیتهای متفرقه بودم؛
بسیج، انجمن اسلامی، تئاتر و...
مسابقات تفسیر قرآن کشوری رو هر سال شرکت میکردم و دوبار هم مقام آوردم.🏆
درس خوندنم بیشتر شب امتحانی بود.😴 ولی شب امتحان تا صبح این شکلی بودم.😶
سال سوم دبیرستان تصمیم گرفتم برای قویتر شدن پایههای دینی و اعتقادیم، در جامعهالزهرا ادامه تحصیل بدم.🤓
خوبیش این بود که تو درس خوندن، خیلی سفت و سخت بودن.
همزمان با امتحانات نهایی، برای آزمون ورودی #جامعه_الزهرا هم درس خوندم.📚
با نمرهی خوبی آزمون و مصاحبه رو قبول شدم ولی به دلایلی نتونستم برم.
وقتی اونجا منتفی شد دنبال دانشگاهی میگشتم که هم #درس_خوندن 👩🏻🏫 توش جدی باشه، هم اهداف ذهنی من رو جواب بده.
(به تحولی در حوزهی علوم انسانی میاندیشیدم😅)
#کنکور دادم و با رتبهی خوبی دانشگاه قبول شدم.
🔶فقه و حقوق امام صادق🔶👌🏻
درس خوندن تو دانشگاه امام صادق، جدیتر از اونی بود که دنبالش بودم.😁
(فقط بگم که دقیقهی حضور در کلاس هم، در دفتر مخصوص📒 ثبت میشد😖)
دختر شیطونی نبودم.😅
ولی برای کم کردن فشار تحصیلی دانشگاه، شیطونی ضروری بود.😈
یه شیطنتایی داشتم،
مثل از درخت🌳 بالا رفتن،
یا گاهی از پنجره توی کلاس اومدن😅
(دانشگاهمون تک جنسیتی بود🤪)
گاهی با دوستان میرفتیم بهشت زهرا سراغ شهدا🌷
گاهیم میرفتیم انقلاب گردی،
خیابون انقلاب پر از کتاب فروشی بود و...😍💗
من عاشق کتاب...
نمایشگاه کتاب تهران، جز آرزوهام بود.
سال ۹۵، شبیه این ندید بدیدا🙈 سه روز پشت سر هم رفتم نمایشگاه کتاب.📚🤣
ترم اولم به نیمه رسیده بود، که یک نفر از هفت خوان رستم پدرم رد شد.😉
#ز_م
#فقه_حقوق_امام_صادق
#تجربیات_مخاطبین
#تجربیات_تخصصی
#قسمت_اول
#مادران_شریف
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
#ز_م
#قسمت_دوم
آدم ازدواجی ای بودم🙋🏻♀
معتقد بودم زندگی بعد از #ازدواج خیلی جدیتر از زندگی مجردیه.
یه جورایی انگار بیشتر با زندگی دست و پنجه نرم میکنی.
و یه مرحلهی مهم رو جلو میافتی.📉
تو مشهد خیلی دعا کرده بودم. (بعدا فهمیدم همسرم هم خدمت حضرت معصومه دعا کرده بودند.🤲🏻
واقعا ما زندگیمونو از این خواهر و برادر داریم.💑)
همسرم دانشجوی دکترای #دانشگاه_امیرکبیر بودن👨🏻🔧 و پاره وقت هم کار میکردن و اهل کرمانشاه بودن.
منم که اهل لرستان بودم،
معرف ما اهل قم؛ و در تبریز با همسرم آشنا شده بودن.😁
در نهایت ما در تهران به هم معرفی شدیم.😅😂
خلاصه، همهی ایران زمین، دست در دست هم دادن، تا این وصلت سر بگیره.😂
با اینکه از شهر، فرهنگ و زبان متفاوت بودیم، ولی حرف دل همو خوب میفهمیدیم💗💑
آخرین سوالی که جلسهی اول خواستگاری پرسیدم:
چندتا بچه👶🏻👶🏻👶🏻👶🏻 دوست دارید داشته باشید؟!😂
نه اینکه خیلی بچه دوست باشما...!
نه...!
کتاب #ایران_جوان_بمان رو خونده بودم و در مورد #پیری_جمعیت👵🏻👴🏻 تحقیق کرده بودم.
میخواستم ببینم چقدر خط فکریمون هم جهته.
تو جلسات #خواستگاری حرف فرصت مطالعاتی رفتن همسرم هم بود.
از به اصطلاح خارج رفتن ✈خوشم نمیاومد ولی گفتم نهایتش شش ماه یا یک ساله دیگه.
کل خرید عقد یه کفش👠 و حلقه طلا💍برای من و حلقهی نقره برای جناب همسر بود.
برای خرید عروسی👰🏻هم فقط لوازم آرایش رو گرفتم. کفش هم همون کفش عقدم که نو بود.😉
سعی کردم تو همه چیز ساده باشم.
بعضیهاشونم اصلا سعی نکردما، کلا خبر نداشتم.🙈
هنوز که هنوزه دقیق نمیدونم بله برون، شیرینیخورون، حنابندون، جهازبرون و... یعنی چی؟😅
🎉🎊هفت ماه بعد عقد هم رفتیم سرخونه زندگی خودمون با یه #جهیزیهی نسبتا ساده ولی #ایرانی 🇮🇷🛋🖥
زندگی ما توی خوابگاه متاهلی دانشگاه با درس و تحقیق و #پایان_نامه آقای همسر😱 شروع شد.
با اصرار ما خوابگاه رو قبل از آماده شدن بهمون تحویل دادن (فقط یه اتاقش موکت شده بود و حتی سینک 🚰ظرفشویی هم نداشت)
و آغاز زندگی ما در یک اتاق با حداقل امکانات بود. (هنوز جهیزیه هم نخریده بودیم)😑
گاهی به شوخی میگم وقتی بچههام بزرگ بشن بهشون میگم توقع زیادی نداشته باشین، چرا که ما زندگیمونو توی یه اتاق و با دو تا کاسه و بشقاب🍽🥣 شروع کردیم.😜
پ.ن۱: خانوادههامون روی سنتها سختگیر نبودن.
از دوتا شهر و فرهنگ متفاوت هم بودیم، در نتیجه خیلی به خودمون سخت نگرفتیم.🤪
#ز_م
#فقه_حقوق_امام_صادق
#تجربیات_مخاطبین
#تجربیات_تخصصی
#قسمت_دوم
#مادران_شریف
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
#ز_م
#قسمت_سوم
هردو هر روز تا عصر، سرکلاس و کاروبار بودیم، و فقط پنجشنبهها میرفتیم خرید #جهیزیه؛
در نتیجه خیلی طول کشید تا خونمون خونه🏡 شد.
تو قید و بند این چیزا نبودیم و اولین مهمونمون وقتی اومد، که هنوز فرش نداشتیم.🤪
هر روز صبح، ساعت هفت 🕖 میزدیم بیرون، و پنج 🕔 عصر میرسیدیم خونه🏡
نهایت هنرم شام درست کردن بود.🍛🍚🥘
تازه همونم یه شب درمیون میپختم😳
بعدشم از خستگی میافتادم یه گوشه😯
البته الآن که فکرشو میکنم، میگم چرا من اون موقع انقدر خسته میشدم؟!🧐🤔😂😅
الآن حجم کار اون موقع برام تفریحه😁
و این یعنی #رشد😜
داشتیم مثل بچه های خوب👫 زندگیمونو میکردیم که یکدفعه...
فکر کردیم دیدیم ما که، برای تکمیل دکترای همسرم، داریم میریم #فرصت_مطالعاتی ✈️
و من باید یک سالی مرخصی بگیرم🤔
چه فرصتی بهتر از این برای مامان شدن؟🤗👼🏻
خیلی بهتر از یک سال بیکار بودنه.
انگار که یک سال در زمان جلو افتاده باشم😙
با یه #مشاور دلسوز معتقد هم، که شرایط زندگیمونو میدونست مشورت کردیم، و نظرش مثبت بود😃
خدا بهمون عنایت کرد و خیلی زود شدیم دونفر و نصفی آدم👶🏻💑
یه کم که گذشت ضعف و سرگیجه اومد سراغم🤪🤒
یه دفعه فشارم میافتاد، چشمام 👀 سیاهی میرفت😵 و پاهام شل میشد.
دوبار توی BRT اینطوری شده بودم و مردم بلندم کردن.
از بچههای دانشگاه، فقط دو نفر خبر داشتن.
بهشون سپرده بودم اگر جایی رفتم و بعد یه مدت خبری ازم نشد، دنبالم بگردن🤭😅
کم کم رسیدیم به امتحانات ترم📚 و ماه رمضان🌙
حالم برای روزه گرفتن مناسب نبود.😤
اوایل تیرماه بود.
هرروز ۴ تا دونه میوه🍑🍒کوچیک، با یه بطری آب یخ تو کیفم داشتم، و وقتی میخواستم از دانشگاه راه بیفتم، یه گوشه ای ۲ تا دونه میوه و دو لیوان آب💧میخوردم که تو مسیر سر پا بمونم🚶♀
کارای خونه هم، به صورت کاملا لاکپشتی 🐢 انجام میشد.
هر پنج دقیقه کار، یه استراحت ده دقیقه ای لازم داشت.🤦🏻♀
کارهای اداری🗂 فرصت مطالعاتی درست شده بود و فقط منتظر #ویزا بودیم🔖 که...
.
💥به من ویزا ندادن...😤
کشور مقصد، هلند بود و در اون کشور، سن قانونی برای ویزای مهاجرت، به عنوان همسر، ۲۱ سال بود (و هست😒)؛ و من تازه داشت ۲۰ سالم میشد.🤦🏻♀
یعنی ما رو قانونا زن و شوهر حساب نمیکردن😳😒😑😤😡
خلاصه تصمیم نهایی بعد از مشورت و سنجیدن شرایط، این شد که من تشریف ببرم شهرستان🏘، منزل پدری، و آقای همسر🧔🏻، تمام تلاششون رو بکنن، تا در کمترین زمان ممکن برگردن🏃😫
#ز_م
#فقه_حقوق_امام_صادق
#تجربیات_مخاطبین
#تجربیات_تخصصی
#قسمت_سوم
#مادران_شریف
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif