eitaa logo
مادران شریف ایران زمین
9.3هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
166 ویدیو
30 فایل
اینجا پر از تجربه‌ست، تجربهٔ زندگی مامان‌های چند فرزندی پویا، «از همه جای ایران»، که در کنار بچه‌هاشون رشد می‌کنند. این کانال، سال ۱۳۹۸ به همت چند مامان دانش‌آموختهٔ دانشگاه شریف تاسیس شد. ارتباط با ما و ارسال تجربه: @madaran_admin تبلیغات: @tbligm
مشاهده در ایتا
دانلود
روز جهانی خانواده را با روایتی شیرین از رسول مهربانی‌ها گرامی می‌داریم 😊 پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم): ای علی (علیه السلام) هر کس در خدمت خانواده باشد به سرعت خداوند اسمش را در زمرهٔ شهدا می‌نویسد و برای هر روز و شب ثواب هزار شهید را به او می‌دهد و هم چنین برای هر قدمش ثواب حج و عمره به او عطا می فرماید و به اندازهٔ هر رگ بدنش شهری در بهشت به او می‌دهد. یا علیّ مَن کان فی خدمة العیال فی البیت و لَم یَأنَفْ کتبَ اللهُ اسمَهُ في دیوانِ الشّهداءِ و کتبَ لَهُ بکُلِّ یومٍ و لیلَةٍ ثوابَ ألفِ شهیدٍ و کتبَ له بکلّ قدمٍ ثوابَ حِجَّةٍ و عُمرَةٍ و أعطاهُ الّلهُ بکلّ عِرقٍ في جسده مدینةً فی الجنةِ (فرهنگ سخنان رسول خدا (ص) نگارشی نو از کتاب نهج الفصاحه، ص۱۸۳) 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
امام جعفر صادق (علیه السلام): در حق برادرانتان حسن ظن داشته باشید که برای شما صفای دل و پاکیزه طبعی به دنبال خواهد داشت. أحسِنوا ظُنونَکم بإخوانِکم تَغتَنِموا بِها صَفاءَ القلبِ و نَقاءَ الطَّبعِ (بحارالانوار، ج۵، ص۱۹۶) 🕊️🕊️🕊️🕊️🕊️🕊️🕊️🕊️🕊️ سلام من به مدینه به غربت صادق سلام من به بقیع و به تربت صادق سلام من به مدینه به آستان بقیع سلام من به بقیع و کبوتران بقیع سلام من به مزار معطر صادق که مثل ماه درخشد به آسمان بقیع 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
«خانوادگی، اربعین و راهیان نور و جهادی می‌ریم.» (مامان ریحانه ۱۲.۵، زهرا ۹.۵، محمدامین ۷، محمدهادی ۴ و هدی ۱.۵ ساله) از دوران مجردی، همسرم خیلی به کارهای جهادی علاقه داشتن. با اینکه شغلشون متناسب با رشته‌شون توی رشتهٔ کامپیوتره اما احساس مسئولیت اجتماعی، باعث شد که علاوه بر کار پر‌مشغله‌ای که دارن، به انجام کارهای جهادی هم اهمیت بدن. بعد ازدواج هم می‌گفتن حالا می‌خوایم دوتایی توی این مسیر حرکت کنیم.😉 بنابراین اردو جهادی رفتن ما از همون دوران عقد شروع شد. توی اردوی جهادی‌ای که موقع بارداری دختر اولم رفتیم، برای دخترهای کنکوری یه منطقهٔ محروم عربی تدریس می‌کردم. سال‌های بعد که بچه‌ها دنیا اومدن، انجام کارهای جهادی برامون سخت شده بود. نمی‌دونستم آیا با وجود بچه‌ها می‌تونیم کار مؤثری انجام بدیم یا نه؟🤔 اما درعین‌حال سعی کردیم اردوی راهیان‌نور بریم و خودمون رو از این جنس سفرها (که سختی مثبت و شرایط غیرقابل پیش‌بینی دارن) جدا نکنیم. وقتی بعد از زلزله کرمانشاه فهمیدیم شرایطی برای حضور خانوادگی هست، با سه تا بچهٔ زیر هفت سال، حضور پیدا کردیم. دیدن شرایط سخت زلزله زده‌ها از نزدیک حس و حال دیگه‌ای به آدم می‌ده. مدتی بعد با یه موسسهٔ خیریه اطراف ورامین آشنا شدیم. این موسسه، گمشدهٔ همسرم بود؛ هم نزدیک خونه‌مون بود هم می‌شد کار جهادی رو نه در طول چند روز یا چند هفته، بلکه در دراز مدت دنبال کرد.👌🏻 رفت و آمدمون به موسسه، بیشتر و بیشتر شد. مدیر موسسه از ما کمک فرهنگی می‌خواست و نهایتاً طرحی رو راه انداختیم به اسم «حافظان نور». طرحی که بچه‌ها با حفظ قرآن، جوایز نقدی می‌گرفتن. هدفمون این بود که اولاً نور و معنویت قرآن افراد رو از آسیب‌های اجتماعی دور کنه، ثانیاً افراد در ازای زحمتی که می‌کشن، پولی دریافت کنن، ثالثاً تمرین و حفظ، وقت بچه‌ها رو پر کنه و وقتشون رو صرف چرخیدن توی محیط بد اجتماعی اون منطقه یعنی فضای اعتیاد و بزهکاری و... نکنن. بار اصلی کار روی دوش همسرم بود و من هم کمک ایشون بودم. جمعه‌ها حضوری، در حالی‌که باردار بودم، با سه تا بچهٔ کوچیک می‌رفتیم موسسه و تحویل حفظ داشتیم. در طول هفته هم باید وقت می‌ذاشتم و آمار و اطلاعات رو توی فایل اکسل وارد می‌کردم. بارداری چهارمم هم‌زمان شد با اوج این طرح و یه جاهایی احساس می‌کردم جمع بین همهٔ کارها از توانم خارجه.🤦🏻‍♀️ ولی خب چاره‌ای نبود و نمی‌شد کار رو رها کرد. اون دوره با همکاری بیشتر همسرم طی شد. بعد از دنیا اومدن فرزندم انرژی من هم دوباره برگشت و این طرح تا شروع کرونا، ادامه داشت. توی دوران کرونا طرح رو به صورت مجازی، در بستر خانواده و فامیل، برای بچه‌ها اجرا کردیم که تجربه موفقی بود.👌🏻 این سیاست همسرم که کارهای جهادی رو در طول زندگی و همراه با هم، داشته باشیم، پر از ثمرات بوده برای خودمون و بچه‌ها.😍 نترسیدن از کارهای سخت جهادی طور و انجام دادنشون، جوهرهٔ انسان رو صیقل می‌ده. قبل ترها سفر راهیان نور با دو تا بچه برام کار سختی بود، اما همون سفر در شرایط سخت و از پسش براومدن، باعث شد که سال‌های بعد تجربهٔ سفر اربعین با سه تا بچه و بعدتر با چهارتا و بعدترها با پنج تا فرزندمون، روزی‌مون بشه.😍 الان که بچه‌هامون بزرگتر شدن بیشتر متوجه می‌شم که حفظ این روحیه جهادی، بیش از اینکه برای من و همسرم خوب بوده، اثرات خوب تربیتی برای بچه‌ها داشته و از این بابت خدا رو شاکرم.🙏🏻 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
حجاب و عفاف .pdf
352K
🔶 فهرست کتاب‌های مرتبط با عفاف و حجاب منبع: کانال همخوانی کتاب https://eitaa.com/hamkhaniketab
روایت قدرت زن.pdf
709K
🔶 فهرست کتاب‌های همسران و مادران شهدا و بانوان فعال و جهادگر منبع: کانال همخوانی کتاب https://eitaa.com/hamkhaniketab
سلام دوستان 🌹 اگر این روزها دنبال کتاب خوب هستید که از فرصت نمایشگاه کتاب و ارسال رایگانش استفاده کنید و سفارش بدید، این سه تا فهرست رو ببینید.👆🏻 کتاب‌های خیلی خوبی داره همراه با معرفی کوتاه هر کتاب. می‌تونید از بین این فهرست‌ها بسته به سلیقه‌ی خودتون کتاب انتخاب کنید. 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
«امروز وظیفه‌ی اصلی‌م پرورش نهال‌های زندگی‌مونه.» (مامان ۱۲.۵، ۹.۵، ۷، ۴ و ۱.۵ ساله) بارداری پنجمم جزء سخت‌ترین روزهای مادری‌م بود. توی اون دوران سعی کردم تعریف جدیدی از مرتب و تمیز بودن خونه داشته باشم.😁👌🏻 مرتب بودن خونه با وجود چند تا بچه و شرایط بارداری، کار سخت و طاقت فرساییه.🤦🏻‍♀️ به‌علاوه بچه‌های کوچیک‌تر نیاز دارن دور و برشون یه سری وسایل ریخته باشه تا باهاش سرگرم بشن و اگه خونه خیلی مرتب باشه، حوصله‌شون سر می‌ره.🤷🏻‍♀️ بنابراین تصمیم گرفتم نظم و ترتیب خونه رو با توجه به شرایط خودم و بچه‌ها تعریف کنم. بچه‌ها از صبح تا کمی قبل از اومدن پدرشون، آزادانه بازی‌ها و ریخت و پاششون رو داشتن. بعد همگی بسیج می‌شدیم و با همکاری هم نیم‌ساعته خونه رو مرتب می‌کردیم.😍 یک بار هم، شب قبل از خواب تمیز کاری سریع داشتیم. هدی خانوم فرزند پنجمم، با فاصلهٔ دو سال و نه ماه، به دنیا اومد و همه‌مون رو غرق شادی کرد. به لطف خدا همهٔ بچه‌هام طبیعی به دنیا اومدن و به طور واضحی، زایمان پنجم راحت‌تر از قبلی‌ها بود. با حضور فرزند پنجم، به مرور حس کردم که خانوادهٔ خودم، بچه‌هام و محیط زندگی‌مون بهم احساس آرامش و اقناع می‌ده. البته تلاش کردم در کنار نقش‌های خانوادگی‌م، مطالعه و امور مورد علاقه‌م رو پیش ببرم و در صورت احساس وظیفه، فعالیت‌های اجتماعی لازم رو انجام بدم (مثل فعالیت در فضای مجازی). من الان دختری دارم که توی سن نوجوانیه و پر از سوالات مختلف و جدید؛ دختر دیگه‌ای که کلاس سومه و تازه به سن تکلیف رسیده؛ پسر کلاس اولی‌ای که نیاز به رسیدگی درسی جدی‌تری داره؛ پسر چهارساله‌ای که نیاز به سازگاریِ مادرانه داره برای رد کردن سن لجبازی؛ کودک نوپایی که به شهادت اطرافیان دائماً در حال وول خوردنه و نیازمندِ مراقبت لحظه به لحظه.😀 حالا بیشتر از گذشته قدر این نعمت‌های الهی رو می‌دونم، نعمت‌هایی که قابل مقایسه با هیچ چیز نیستن و وظیفهٔ اصلی خودم رو پرورش و رسیدگی به این نهال های زیبای زندگی‌مون می‌دونم.👌🏻 هر چند در کنارش مشغول انجام کارهای مورد علاقهٔ خودم هم هستم اما بیشتر از گذشته این حرف حضرت آقا رو درک می‌کنم که: «رشته‌های به شدّت نازک اعصاب کودک را فقط سرْانگشت ظریف و لطیف مادر می‌تواند از هم جدا کند که عقده و گره به‌وجود نیاید.» (۱۳۹۲/۲/۲۱) 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
«توی جامعهٔ کوچیکمون، استعدادهای طبیعی بچه‌ها شکوفا می‌شه.» (مامان ۱۲.۵، ۹.۵، ۷، ۴ و ۱.۵ ساله) حضور فرزند پنجم، جمعمون رو جمع‌تر کرد و دیگه ما یه جامعهٔ کوچیک تو خونه‌مون داشتیم. جامعه‌ای متشکل از افرادی با روحیات و استعدادهای مختلف. به خاطر تنوع روابطی که توی محیط خانواده هست، زمینه برای بروز استعداد بچه‌ها، بیشتر فراهم می‌شه.👌🏻😉 مثلاً یکی از بچه‌ها استعداد مربی‌گری داره و کلاس درس میذاره برای کوچیک‌ترا؛ یکی به اعداد علاقه داره و دائم از همه دربارهٔ جمع و تفریق و ضرب و شمارش صفرهای یک عدد می‌پرسه؛ یکی به فعالیت‌های هنری مثل گلدوزی علاقه‌منده؛ یکی روابط اجتماعی و عاطفی‌ش قویه و خلاصه، استعداد بچه‌ها، نه اونطور که من و همسرم دوست داریم باشن، بلکه همونطور که واقعاً خودشون هستن، شناسایی و شکوفا می‌شه. تعداد زیاد بچه‌ها، طبیعتاً هر کدومشون رو با روحیات متنوعی مواجه می‌کنه. یکی درون‌گراست، یکی برون‌گرا، یکی تیز و فرزه، یکی آروم و خونسرد، یکی پیش‌قدم در ارتباطه یکی خود داره، یکی حریص‌تره یکی قانع‌تر و...☺️ وجود این روحیات متفاوت در محیط خانواده، که گاهی هم باعث چالش و دعوا می‌شه، دو تا اثر خیلی خوب داره: یکی اینکه بستری هست برای معرفی روحیات متفاوت و گاهی متضاد به همه‌مون؛ هم تفاوت آدم‌ها رو می‌پذیریم، هم می‌فهمیم می‌شه خودمون رو تغییر بدیم و جور دیگه‌ای باشیم، و دیگه اینکه تمرینیه برای بالا رفتن قدرت انعطاف و سازگاری و وفق دادن خودمون با محیط، هم دربارهٔ ما و هم بچه‌ها.👌🏻 حالا و با حضور پنج فرزند شرایط رقابت سالم، توی جمع خانوادگی‌مون فراهم شده. گاهی کارهایی رو که می‌خوایم در بچه‌ها نهادینه بشه، براش امتیاز می‌ذاریم. مثلاً مسواک زدن امتیاز داره. وقتی یکی از بچه‌ها این کار رو جدی می‌گیره، بقیه هم برای اینکه عقب نمونن، انجام می‌دن. یه جور حس مسابقه داره براشون.😁 برای رفع کارهای زشت هم تا جایی که بشه تغافل می‌کنیم اما اگه ببینیم داره تبدیل به عادت می‌شه، براش جریمه می‌ذاریم تا بچه‌ها، هم بفهمند این کار بده و هم کم‌کم رفعش کنن. مثلاً وقتی پسرها بزرگتر شدن، زد و خورد بینشون شروع شد.🤦🏻‍♀️ مدتی گذشت و دیدیم داره جدی‌تر و خشن‌تر می‌شه، به همین خاطر براش جریمه گذاشتیم، در حد حذف امتیاز یا منع بازی رایانه‌ای.😉 امتیاز دادن، به نظرم برای تفهیم کار خوب و بد برای بچه‌ها خوبه، اما برای شرطی نشدن، باید دوره‌ای باشه. بعد از اینکه کار مورد نظرمون برای امتیاز دادن، تبدیل به عادت شد، باید به مرور امتیاز حذف بشه یا جایگزینش کنیم با مورد دیگه‌ای. مثلاً امتیاز برای مسواک، بعد از تبدیلش به عادت، تغییر پیدا کنه به امتیاز جمع کردن پتو. این جامعهٔ کوچیک ما، شرایط همراه و هم‌بازی داشتن رو برای بچه‌هامون فراهم کرده. ریحانه خانم و زهرا جان که با هم می‌رن مدرسه و فضای آموزشی یکسان باعث شده حرف‌های خواهرانهٔ مشترکی داشته باشن.😍 محمدامین و محمدهادی هم گاهی دو ساعت با هم سرگرم بازی‌های پسرونه هستن. هدی کوچولو هم برای بازی و سرگرمی شدن بین خواهر برادراش و من و پدرش، قدرت انتخاب داره. و اینطوریه که من مادر، الآن بیشتر از قبل می‌تونم برای کارهای خودم وقت بذارم.👌🏻 تا وقتی سه بچه داشتیم، خیلی پیش می‌اومد که مستأصل بشم. مثلاً داشتم نوزادم رو شیر می‌دادم و هم‌زمان باید برنج روی گاز رو دم می‌کردم. یا همراه دختر کلاس اولی‌م بودم، سر کلاس آنلاینش درحالی‌که داشت جواب معلم رو می‌داد و یک فرشتهٔ تازه از خواب پاشده، گریه می‌کرد و صبحانه می‌خواست…🤭 اما الان سه تا نیروی کمکی دارم که خیلی کارم رو راه می‌اندازن و تا حدی مستقل شدن توی کارهاشون.😍👌🏻 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif