eitaa logo
مادران شریف ایران زمین
9.3هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
166 ویدیو
30 فایل
اینجا پر از تجربه‌ست، تجربهٔ زندگی مامان‌های چند فرزندی پویا، «از همه جای ایران»، که در کنار بچه‌هاشون رشد می‌کنند. این کانال، سال ۱۳۹۸ به همت چند مامان دانش‌آموختهٔ دانشگاه شریف تاسیس شد. ارتباط با ما و ارسال تجربه: @madaran_admin تبلیغات: @tbligm
مشاهده در ایتا
دانلود
«توی جامعهٔ کوچیکمون، استعدادهای طبیعی بچه‌ها شکوفا می‌شه.» (مامان ۱۲.۵، ۹.۵، ۷، ۴ و ۱.۵ ساله) حضور فرزند پنجم، جمعمون رو جمع‌تر کرد و دیگه ما یه جامعهٔ کوچیک تو خونه‌مون داشتیم. جامعه‌ای متشکل از افرادی با روحیات و استعدادهای مختلف. به خاطر تنوع روابطی که توی محیط خانواده هست، زمینه برای بروز استعداد بچه‌ها، بیشتر فراهم می‌شه.👌🏻😉 مثلاً یکی از بچه‌ها استعداد مربی‌گری داره و کلاس درس میذاره برای کوچیک‌ترا؛ یکی به اعداد علاقه داره و دائم از همه دربارهٔ جمع و تفریق و ضرب و شمارش صفرهای یک عدد می‌پرسه؛ یکی به فعالیت‌های هنری مثل گلدوزی علاقه‌منده؛ یکی روابط اجتماعی و عاطفی‌ش قویه و خلاصه، استعداد بچه‌ها، نه اونطور که من و همسرم دوست داریم باشن، بلکه همونطور که واقعاً خودشون هستن، شناسایی و شکوفا می‌شه. تعداد زیاد بچه‌ها، طبیعتاً هر کدومشون رو با روحیات متنوعی مواجه می‌کنه. یکی درون‌گراست، یکی برون‌گرا، یکی تیز و فرزه، یکی آروم و خونسرد، یکی پیش‌قدم در ارتباطه یکی خود داره، یکی حریص‌تره یکی قانع‌تر و...☺️ وجود این روحیات متفاوت در محیط خانواده، که گاهی هم باعث چالش و دعوا می‌شه، دو تا اثر خیلی خوب داره: یکی اینکه بستری هست برای معرفی روحیات متفاوت و گاهی متضاد به همه‌مون؛ هم تفاوت آدم‌ها رو می‌پذیریم، هم می‌فهمیم می‌شه خودمون رو تغییر بدیم و جور دیگه‌ای باشیم، و دیگه اینکه تمرینیه برای بالا رفتن قدرت انعطاف و سازگاری و وفق دادن خودمون با محیط، هم دربارهٔ ما و هم بچه‌ها.👌🏻 حالا و با حضور پنج فرزند شرایط رقابت سالم، توی جمع خانوادگی‌مون فراهم شده. گاهی کارهایی رو که می‌خوایم در بچه‌ها نهادینه بشه، براش امتیاز می‌ذاریم. مثلاً مسواک زدن امتیاز داره. وقتی یکی از بچه‌ها این کار رو جدی می‌گیره، بقیه هم برای اینکه عقب نمونن، انجام می‌دن. یه جور حس مسابقه داره براشون.😁 برای رفع کارهای زشت هم تا جایی که بشه تغافل می‌کنیم اما اگه ببینیم داره تبدیل به عادت می‌شه، براش جریمه می‌ذاریم تا بچه‌ها، هم بفهمند این کار بده و هم کم‌کم رفعش کنن. مثلاً وقتی پسرها بزرگتر شدن، زد و خورد بینشون شروع شد.🤦🏻‍♀️ مدتی گذشت و دیدیم داره جدی‌تر و خشن‌تر می‌شه، به همین خاطر براش جریمه گذاشتیم، در حد حذف امتیاز یا منع بازی رایانه‌ای.😉 امتیاز دادن، به نظرم برای تفهیم کار خوب و بد برای بچه‌ها خوبه، اما برای شرطی نشدن، باید دوره‌ای باشه. بعد از اینکه کار مورد نظرمون برای امتیاز دادن، تبدیل به عادت شد، باید به مرور امتیاز حذف بشه یا جایگزینش کنیم با مورد دیگه‌ای. مثلاً امتیاز برای مسواک، بعد از تبدیلش به عادت، تغییر پیدا کنه به امتیاز جمع کردن پتو. این جامعهٔ کوچیک ما، شرایط همراه و هم‌بازی داشتن رو برای بچه‌هامون فراهم کرده. ریحانه خانم و زهرا جان که با هم می‌رن مدرسه و فضای آموزشی یکسان باعث شده حرف‌های خواهرانهٔ مشترکی داشته باشن.😍 محمدامین و محمدهادی هم گاهی دو ساعت با هم سرگرم بازی‌های پسرونه هستن. هدی کوچولو هم برای بازی و سرگرمی شدن بین خواهر برادراش و من و پدرش، قدرت انتخاب داره. و اینطوریه که من مادر، الآن بیشتر از قبل می‌تونم برای کارهای خودم وقت بذارم.👌🏻 تا وقتی سه بچه داشتیم، خیلی پیش می‌اومد که مستأصل بشم. مثلاً داشتم نوزادم رو شیر می‌دادم و هم‌زمان باید برنج روی گاز رو دم می‌کردم. یا همراه دختر کلاس اولی‌م بودم، سر کلاس آنلاینش درحالی‌که داشت جواب معلم رو می‌داد و یک فرشتهٔ تازه از خواب پاشده، گریه می‌کرد و صبحانه می‌خواست…🤭 اما الان سه تا نیروی کمکی دارم که خیلی کارم رو راه می‌اندازن و تا حدی مستقل شدن توی کارهاشون.😍👌🏻 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
«این روزها هر چقدر بتونم برای رشد خودم وقت می‌ذارم.» (مامان ۱۲.۵، ۹.۵، ۷، ۴ و ۱.۵ ساله) بعد از تولد فرزند پنجمم، هر وقت شرایطم اجازه می‌داد، فعالیت‌هایی برای خودم داشتم.😊 یک مدت به صورت جدی و در حجم زیاد، کتاب‌های مورد علاقه‌م رو مطالعه کردم. یکی دو ماهی، مشغول نوشتن مقاله‌ای برای جامعه‌الزهرا (سلام‌الله‌علیها) بودم. سعی کردم از فضای مجازی دور نباشم. حتماً اخبار رو دنبال می‌کنم. از فضای رسانه‌ و شبهاتی که مطرح می‌شه، غافل نیستم. مدتی وقت گذاشتم و صفحه اینستاگرامم رو با هدف به اشتراک گذاشتن تجربیات و سبک زندگی‌ چند فرزندی به‌روز می‌کردم.👌🏻 موقع انجام کارهای خونه، سخنرانی‌های مورد علاقه‌م رو به صورت صوتی، گوش می‌دم. کیفیت درک مطلبم توی این شرایط شاید خیلی بالا نباشه اما خالی از لطف هم نیست. به‌علاوه چون ذهنم درگیر دریافت و فهم مطالب می‌شه، از انجام کارهای خونه خسته نمی‌شم. یه کار دیگه هم که چند ماهیه انجام می‌دم اینه که در جهت اصلاح سبک زندگی، زباله‌ها رو خشک می‌کنم. قبلاً هر شب یک نایلون زباله بیرون می‌ذاشتیم🤦🏻‍♀️ اما بعد از تهیهٔ خشکاله، هفته‌ای یک یا دو دفعه زباله بیرون می‌ذاریم.😃👌🏻 اخیر‌اً شرایطی برام پیش اومده برای کار قرآنی و تمرکز اصلی‌م روی تثبیت تخصصی قرآن با کمک استاد، و به  صورت تحویل هفتگی تلفنی هست. دلیل مقطعی شدن کارهام شرایطیه که توی زندگی‌مون پیش میاد. مثلاً دوره‌ای مشغول اثاث‌کشی بودیم و خیلی زمان آزاد نداشتم. یا دختر کوچولومون مدتی خیلی به من نیاز داشت و بهم وابسته بود، به همین خاطر فرصت زیادی برام نمی‌موند.🤷🏻‍♀️ اما هر وقت انگیزه و شرایطی برای انجام کاری پیش می‌اومد، سعی کردم استفاده کنم. به قول حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله): إِنَّ لِرَبِّكُمْ فِي أَيَّامِ دَهْرِكُمْ نَفَحَاتٍ أَلاَ فَتَعَرَّضُوا لَهَا؛ در طول عمر شما نسيم‌های لطف و رحمت الهى می‌وزد، شما فرصت را از دست ندهيد و خود را در معرض اين الطاف قرار دهيد. توی این مرحله از زندگی‌مون چون می‌تونم کوچیکترها رو بسپارم به بزرگترها، عملاً فرصتم برای تمرکز روی کارهای خودم بیشتره؛ منتها از این شرایط سوء استفاده نمی‌کنم و باتوجه به بازخوردی که از بچه‌ها می‌گیرم سعی می‌کنم زمان مختص خودم رو، محدود کنم؛ چون اولویتم رسیدگی و توجه به اعضای خانواده‌مه.👌🏻 البته تا قبل از شش سالگی بچه‌ها، انتظار جدی‌ انجام کارها رو ازشون نداریم. تفننی و با علاقهٔ خودشون همکاری می‌کنن. از شروع هفت سالگی، هرکدوم از بچه‌ها متناسب با سن، جنسیت و توانایی‌هاشون، مسئولیت‌هایی توی خونه دارن. الان دخترها برای انجام کارهای شخصی‌شون مستقل هستن و توی کارهایی مثل پهن و جمع کردن سفره، تا زدن لباس‌ها، گاهی جارو و آشپزی و نگه‌داری از کوچیکترها مشارکت دارن. پسر هفت ساله‌م توی خرید، بازی و نگه‌داری از برادر و خواهر کوچیکترش همکاری می‌کنه. و یه سری کارها مثل مرتب کردن خونه هم، با مشارکت همه انجام می‌شه. هر چند کار یاد دادن به بچه‌ها، خودش یه فرآیند سخت و نیازمند به صبوریه اما ثمرات خیلی ارزشمندی داره. درسته که وقتی بلد می‌شن کاری رو انجام بدن، کمک حال من هستن اما بزرگترین ثمره‌ش، توانمند شدن خود بچه‌هاست.👌🏻 اونها رو برای زندگی واقعی‌ای که در پیش دارن، آماده می‌کنه؛ باعث می‌شه سختی‌های کم و ظاهری، چشمشون رو نترسونه و پای اراده‌شون رو برای انجام کارهای بزرگ، سست نکنه. کسی که اراده کنه و بخواد قله‌ها رو فتح کنه، لذت‌هایی رو تجربه می‌کنه که قابل وصف نیست.😊 چشم‌انداز من برای آیندههٔ خانواده‌مون، خانوادهٔ پدرم و پدربزرگم هستن که با تعداد زیاد فرزند و تربیت‌های درست و موفق، جمع‌های فامیلی پرجمعیت با روابط عاطفی عمیقی رو ایجاد کردن؛ که خودم هم توی این جمع فامیلی احساس هویت و پشت گرمی می‌کنم. احساسی که ارادهٔ آدم رو برای انجام کارها‌ی بزرگ، محکم می‌کنه. اگر خانواده پدری‌م کم جمعیت بود، قدم گذاشتن توی راه فرزندآوری برام خیلی سخت می‌شد. و حالا من هم دوست دارم فرزندانم رو از داشتن چنین نعمتی محروم نکنم.😉 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
مادران شریف ایران زمین
سلام🌹 به امید خدا از امروز تا آخر اردیبهشت می‌خوایم کتاب «درگاه این خانه بوسیدنی است» رو باهم بخونی
سلام بر همراهان کتابخوان 🤓 روز جمعه‌تون بخیر و سلامتی 💚 برای شرکت در پویش کتابخوانی فقط تا ۳۱ اردیبهشت فرصت باقی‌ست‌. عزیزانی که کتاب رو کامل مطالعه کردن، لطفاً برای شرکت در قرعه‌کشی فرم رو پر کنن: 🔗 https://b2n.ir/ghore_dargah کانال پویش کتاب مادران شریف ایران زمین: 🔗 eitaa.com/madaran_sharif_pooyesh_ketab 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) که به معراج رفت، به جایی رسید که دیگر جبرئیل نیز توان همراهی آن حضرت را نداشت. از آن به بعد رسول خدا به تنهایی سفرش را ادامه داد و رفت تا به درخت آسمانی سدرة‌المنتهی رسید. شاخ و برگ درخت سدرة‌المنتهی بسیار عجیب بود. شاخه‌های آن هر کدام به سویی آویخته بود و از هر کدام نعمتی می‌چکید. از یکی شیر و از یکی عسل، از یکی روغن و از دیگر شاخه‌ها نیز خوردنی‌های دیگر بیرون می‌آمد و به سوی زمین می‌ریخت. پیامبر با خود گفت: « این‌ها که از شاخه‌های این درخت بیرون می‌آیند، به کجا می‌روند و در کجا قرار می‌گیرند؟» از آن جا که دیگر جبرئیل همراه پیامبر نبود تا در این باره به ایشان توضیح دهد، خدا خودش پیامبر را صدا زد و به حضرت فرمود: «یا محمّد! هذه أنبتها من هذا المکان الأرفع لأغذو منها بنات المؤمنین من أمّتک و بنیهم فقل لآباء البنات: لا تُضَیّقنَّ صدورکم علی فاقتهن فإنی کما خلقتهنّ أرزقهن. ای محمد! من این‌ها را در این مکان بلند رویانده ام تا دختران و پسران مومن امت تو را از آن غذا دهم. پس به پدران دختردار بگو: به خاطر نیازمندی دخترانشان دلتنگ نشوند؛ زیرا من همان‌گونه که آنان را آفریده ام‌، همان‌گونه نیز روزی‌شان می‌دهم. (حکایت‌نامهٔ موضوعی پیامبر اعظم، حکایت ۵۵۲) 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
«خدا بارها توی زندگی‌مون روزی رسانی‌ش رو به رخمون کشیده.» (مامان ریحانه ۱۲.۵، زهرا ۹.۵، محمدامین ۷، محمدهادی ۴ و هدی ۱.۵ ساله) اوایل ازدواج همسرم شغل پاره‌وقت داشتن، اما چون مشغول پایان‌نامه بودن، کمتر سرکار می‌رفتن. یادمه یه وقتایی با هم حساب می‌کردیم تا آخر ماه ده روز مونده و ما ۱۰ هزار تومان پول داریم؛ پس روزانه نفری ۵۰۰ تومان می‌تونستیم خرج کنیم. به خاطر همین برای رفت و آمد و خرج‌هامون حساب و کتاب می‌کردیم. حتی گاهی که بین کلاس‌های دانشگاه دوستام می‌رفتن بوفه و چیزی می‌خوردن، من به یه بهونه‌ای نمی‌رفتم، چون سهمیهٔ پولی اون روزم، خرجِ رفت و آمدم شده بود.☺️ چیزی که اوایل ازدواج خیلی به ما کمک کرد، کمک‌های خانواده‌مون بود. مادرم هر وقت می‌اومدن منزلمون دست پر بودن؛ برنجی، گوشتی یا میوه‌ای می‌آوردن... خلاصه اگر یه زمان‌هایی از نظر مالی کم می‌آوردیم، می‌تونستیم به سلامت از بحران عبور کنیم.👌🏻 اما توی همین شرایط تصمیم به بچه‌دار شدن گرفتیم و عمیقاً این باور رو داشتیم و داریم که روزی بچه‌ها دست ما نیست که بخوایم براش برنامه‌ریزی کنیم و جزء مسئولیت‌ها و تعهدات خداست.😄 خدا هم در جای جای زندگی مون، روزی رسانی‌ش رو به رُخمون کشیده، مثل تجربهٔ خیلی‌های دیگه. یک موردش مربوط به زایمان دختر اولم بود، که از نظر مالی و بیمه‌ای در مضیقه بودیم و نگران پرداخت هزینهٔ بیمارستان. شبی که من باید می‌رفتم بیمارستان، همسرم در حالی رسیدن خونه که بابت ارائهٔ پایان‌نامه‌شون توی همایشی، مبلغی رو هدیه گرفته بودن. هزینهٔ بیمارستان چند هزار تومانی کمتر از هدیه‌ای بود که شب قبل زایمان به دستمون رسید.🥲 شرایط اقتصادی‌مون در طول زندگی بالا و پایین داشته و در حال حاضر شرایط اقتصادی‌مون به لطف خدا خوبه. اما از همون اول زندگی اصل قناعت، سادگی و درست مصرف کردن توی زندگی مون ساری و جاری بوده و هست.👌🏻 تو خونهٔ ما وسیلهٔ اضافی، تجملاتی و غیرقابل استفاده، نیست. تغییر وسایل منزل بر اساس خواستهٔ دلمون نیست و تا زمانی که بشه تعمیرشون کرد و ازشون استفاده کرد، مهمون خونه ما هستن.❤️ نگاه بچه‌ها توی این مسائل به سبک زندگی پدر و مادرشون هست؛ الان این فرهنگ بین بچه‌ها حاکمه که چیزی که واقعاً لازم دارن رو می‌گن و معمولاً می‌خریم براشون.😊 یکی از چیزهایی که سطح توقع بچه‌ها رو پایین میاره، تعداد زیادشونه؛ وقتی تعداد بچه‌ها زیاد باشه، حسّ همه چیز خواهی‌شون هم کمتر می‌شه. یکی دیگه هم رابطهٔ مستقیم بچه‌ها با محرومینه که توی روحیهٔ قدرشناسی و قناعت بچه‌ها خیلی موثره. یه سنت «برکت لباس» هم بین ما رایجه. یعنی لباس‌‌ها تا وقتی که سالم یا قابل تعمیر باشن، توسط بچه‌های کوچیکتر استفاده می‌شن.👌🏻 این سنت حتی بین بچه‌های ما و خواهر برادرهامون هم وجود داره و با هم تبادل لباس داریم. اینطوری به شدت هزینه‌های پوشاک خانواده مدیریت می‌شه.😉 حتی اسباب‌بازی‌ها، بازی‌های فکری و کتاب‌ها هم بین بچه‌های فامیل دست به دست می‌شه و ضمنش بچه‌ها امانتداری رو یاد می‌گیرن. اما دربارهٔ مسکن، ما زندگی‌مون رو از یه خونهٔ ۴۷ متری استیجاری شروع کردیم. تا الان که ششمین خونه ‌مون هستیم، با هر جا‌به‌جایی چند متری به متراژ خونه‌مون اضافه شده. وقتی سه تا بچه داشتیم، خدا روزی‌مون کرد و با کوتاه اومدن از یه سری ایده‌آل‌هامون (منطقه و شرایط کوچه پس کوچه) و با کمک‌بزرگترها تونستیم یه خونهٔ ۹۴ متری بخریم؛ پدرم به جای جهاز ساده‌ای که داده بودن، برای خرید یک دنگ خونه کمکمون کردن.🙏🏻 برای من و همسرم واضح بود که اون خونه روزی بچه‌ها بوده چون کمتر از یک‌سال بعدش قیمت خونه، جهش دوبرابری داشت. تا حدود یک سالگی بچهٔ پنجم اونجا بودیم. الان هم توی یه خونهٔ ۱۰۷ متری، طبقهٔ همکف ساکنیم، که بخشی‌ش رو با شراکت خریدیم و برای بقیه‌ش، اجاره می‌دیم. 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
💚ولادت با سعادت حضرت معصومه (سلام الله علیها) 🧡روز دختر، روز رحمت خدا 💛بر شما مبارک باد. به مناسبت این روز عزیز برای 🌸گل‌دختر‌های شما🌸 هدیه‌ای از طرف حرم امام رضا (علیه السلام) داریم🎀 📙کتاب آیه‌های دخترونه این کتاب با نگاهی متفاوت به آیات قرآن، با بیانی صمیمی و خودمونی، با طراحی جذاب، خیلی مختصر و مفید به چالش‌ها و سوالات مختلف ذهنی دختران ما پاسخ می‌دهد.✅ خودتون و گل‌دختر‌ها می‌تونید این کتاب رو کاملا رایگان در طاقچه مطالعه بفرمایید.😃👇 https://taaghche.com/book/78657/آیه-های-دخترونه 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
مادران شریف ایران زمین
📚 مادران شریف ایران زمین برگزار می‌کند: پویش کتاب‌خوانی اردیبهشت ماه خاطرات دو مادر شهید عزیز، مادر
سلام عزیزان 🌹 برای اتمام کتاب «درگاه این خانه بوسیدنی است» و شرکت در قرعه کشی پایانی فقط تا فردا ۹ صبح فرصت هست. اگر کتاب رو کامل خوندید، اسمتون رو اینجا بنویسید: 🔗 https://b2n.ir/ghore_dargah اما مثل ماه‌های قبل، طرح هدیه‌ی کتاب و نذر فرهنگی هم داریم. برای کتاب خردادماه، یعنی «خداحافط سالار» می‌خوایم با کمک شما، تعدادی نسخه‌ی الکترونیکی کتاب رو به قید قرعه هدیه بدیم. 🔸 اگر شما هم دوست دارید توی این هدیه‌ی فرهنگی مشارکت کنید، مبلغ دلخواه‌تون رو به این کارت بریزید: (روش بزنید کپی میشه)
6104338631010747
به اسم زهرا سلیمانی هزینه هر کتاب الکترونیکی، ۱۵ هزار تومانه. و نسخه صوتی رایگان این کتاب در نرم افزار ایرانصدا (آرشیو رادیو) موجوده. کانال پویش کتاب مادران شریف ایران زمین: 🔗 eitaa.com/madaran_sharif_pooyesh_ketab
«امسال به خاطر تغییر شرایط زندگی، بچه‌ها مدرسهٔ دولتی رفتن» (مامان ۱۲.۵، ۹.۵، ۷، ۴ و ۱.۵ ساله) برای انتخاب مدرسهٔ بچه‌ها دنبال این بودیم که فضای آموزشی بچه‌ها سالم باشه. از طرفی مدارس گرون قیمت رو هم نمی‌پسندیدیم، چون فقط عدهٔ خاصی از افراد جامعه با سطح رفاهی بالا توان ورود بهش رو دارن و معتقد بودیم ارتباط بچه‌هامون با این طیف خاص طبیعتاً آثار مخرب خودش رو داره.🤷🏻‍♀️ از طرفی می‌دونستیم در آینده چند تا بچه مدرسه‌ای خواهیم داشت و هزینهٔ مدرسه‌شون زیاد می‌شه. به همین خاطر انتخابمون مدرسهٔ غیر انتفاعیِ اسلامیِ ارزون قیمت بود. برای کلاس اول دخترم چند تا مدرسه رفتیم مصاحبه که شهریه‌هاش ۷ و ۵ و ۳ میلیون بود. ما شهریهٔ ۳ میلیونی رو انتخاب کردیم و هزینهٔ سرویس هم کمی کمتر از شهریه شد. بعدتر که دختر دومم و پسرم هم مدرسه‌ای شدن، هزینه‌ها خیلی بیشتر شد. مدتی به خاطر کرونا مجازی بود و هزینه سرویس نداشتیم. اما بعدش پسر پیش دبستانی‌م یک روز درمیون، و دخترها هم یه روزایی باید می‌رفتند مدرسه، و مدرسه هم مسئولیت سرویس رو قبول نکرده بود؛ کارمون سخت شد و من هم بارداری پنجمم رو میگذروندم....🫣 همون موقع دختر بزرگه‌م رو مستقل کردیم و خودش با مترو می‌اومد و می‌رفت. اگر امسال هم می‌خواستیم بچه‌ها رو همون مدرسهٔ قبلی بذاریم، برای مدرسهٔ پسرم ۱۴ میلیون تومن و برای دخترها هر کدوم ۱۲ میلیون باید می‌دادیم، تازه با وجود تخفیفی که به خاطر تعداد بچه‌هامون داشتن و خب این هزینه خیلی زیاد بود.😕 اول سال تحصیلی جاری اثاث‌کشی کردیم و بچه‌ها رو توی مدرسهٔ دولتی نزدیک خونه ثبت‌نام کردیم. خداروشکر مدرسه از نظر آموزشی قویه و هر سه تای بچه‌ها معلم‌های خیلی خوبی دارن.😍 مخصوصاً معلم پسرم که آقا هم بودن، خیلی خوب و پرتلاش و دلسوز بودن و ایده‌های جذاب و عالی برای آموزش الفبا به بچه‌ها داشتن و پسرم هم خاطرات خیلی خوبی از امسال و از جشن الفباش به دست آورد. رفتن بچه‌ها به مدرسهٔ دولتی برامون ثمراتی داشت: اولاً، بار مالی بزرگی از روی دوشمون برداشته شد. نزدیک بودن مدرسه و حذف دغدغه و هزینهٔ رفت و آمد، خیلی بیشتر از تصورم، به زندگی روزانه‌مون آرامش داد. الان حتی پسر کلاس اولی‌م خودش می‌ره مدرسه و میاد.😊 ثانیاً؛ چون مدت زمان حضور بچه‌ها توی مدرسه دولتی کوتاهه، بیشتر توی خونه هستن و بخش اصلی تربیتشون توی محیط خونه رقم می‌خوره نه مدرسه.👌🏻 به‌علاوه فرصت پیدا می‌کنن تا از فضای سالم و معنوی مسجد بهره ببرن. حالا اگر مسجد به دنبال جذبشون هم باشه که نورٌ علی نور می‌شه. ثالثاً؛ بچه‌ها توی مدرسه دولتی با آدم‌های معمولی جامعه ارتباط می‌گیرن که این ارتباط از طرفی می‌تونه تهدید باشه و از طرفی فرصت.😉 تعداد زیاد بچه‌ها توی خانواده و البته ارتباطشون با مسجد، تهدیدهاش رو کم می‌کنه و فرصت‌ها رو افزایش می‌ده. باعث می‌شه بچه‌ها درکی از فضای واقعی جامعه داشته باشن و کمکشون می‌کنه که فرصت مواجهه با نظرات مختلف و ارائههٔ نظر خودشون رو پیدا کنن. وقتی هم که توی گفتگوها سوالی براشون پیش میاد،‌ از من و پدرشون می‌پرسن و این فرصت باعث عمیق‌تر شدن عقایدشون می‌شه ان‌شاءالله.🙏🏻 رابعاً؛ درسته که ما وظیفه داریم شرایط مناسبی برای رشد و تربیت بچه‌هامون فراهم کنیم ولی گاهی فراهم کردن این شرایط، ما رو از «دعا» و اینکه «ربّ و مربی اصلی خداست»، غافل می‌کنه. امسال بیشتر از قبل برای بچه‌ها دعا می‌کنم و از خدا می‌خوام مراقبشون باشه.😊 البته اینها تجربهٔ شخصی ماست و نمی‌شه یه نسخهٔ واحد برای انتخاب نوع مدرسهٔ بچه‌ها پیچید. شرایط هر خانواده متفاوته و به نظرم اون چیزی که برای همه لازمه، نکتهٔ چهارم و همون دعا برای بچه‌ها و سپردنشون به خداست.👌🏻 این روزها غیر از پسر کلاس اولی‌مون که کمک مستقیم نیاز داره، برای دخترا که پایه سوم و ششم دبستانن، نظارت کلی روی کارهای درسی‌شون داریم. پرسشی اگر لازم باشه انجام می‌دیم و پیگیر امتحانات و نمراتشون هستیم؛ اما بار اصلی درس خوندن روی دوش خودشونه و البته اونا هم پشت گوش نمی‌ندازن و جزو شاگردهای خوب کلاس هستن. ضمن اینکه خیلی از کارهای پسر کلاس اولی‌م با همراهی خواهرهای بزرگترش انجام می‌شه. درس خوندن چند نفر با هم، به همه‌‌شون انگیزه مضاعف می‌ده و خداروشکر بچه‌ها تو خونه از این جهت، با همدیگه همراهن. 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif