هدایت شده از KHAMENEI.IR
15.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏠 #پنجره متفاوتی به چند حضور شهید حاج قاسم سلیمانی در برخی دیدارها و برنامههای خاطرهانگیز با رهبر انقلاب
👆 از اهدای درجه سرتیپی در دهه ۶۰ تا نشان ذوالفقار در سال قبل از شهادت؛ از لبخند در نماز عید فطر تا اشکهای فراق به یاد شهدای دفاع مقدس
💻 Farsi.Khamenei.ir
پویشکتابمادرانشریف
📚 پویش کتابخوانی خار و میخک فرصتی است برای آشنایی با تفکر مقاومت در خلال داستانی که فرمانده شهید یحی
فردا ساعت ۱۲ منتظرتونیم.😍
به صرف گفتگو درباره کتاب خار و میخک ☕📚
اونجا نمازخونه هم هست برای نماز اول وقت 😇
#یادداشت_مخاطب
#جمعه_دوم_آوریل
#شهید_محمدحسن_ابراهیمی
✒️✒️✒️
روایت زندگی شهید عرصه تبلیغ و ترویج دین اسلام و تشیع - به قول اهالی کشور گویان - شیخ ابراهیمی، روایتی تکاندهنده از یک مجاهد به تمام معناست.
چند روزی است که کتاب را تا انتها خواندهام، ریاضیام بد نیست؛ اما هنوز نتوانستهام معادلهی سود و زیانِ گذشتن از مال و جان و موقعیت اجتماعی، برای آشنایی مردمِ آن سرِ دنیا آن هم در یک کشور کوچک و فقیر را حل کنم.
وقتی در محاسبات خود، ایثار و از خودگذشتگی را فاکتور گرفتی، معلوم است که با این ابزار به نتیجه نمیرسی.
شیخ ابراهیمی برای معاملهای بالاتر از این حرفها به این مسیر قدم گذاشت. ما خود را ارزان فروختهایم اگر به این معادلات دل خوش کنیم و آن را وسیله سنجش ارزش اعمال خود قرار دهیم.
چند روزی است دلم میخواهد، با همسر شهید صحبت کنم و با فاطمهای که سهمش از پدر فقط قاب عکس او بود.
دلم میخواهد از همسر شیخ بپرسم چطور آن لحظات سخت را در بیخبری و غربت، وقتی حتی یک همزبان و هموطن در کنارت نداشتی، گذراندی؟
میگویند زبان فرّار است، اما آیا کلمه kidnap توانسته راهی برای فرار از ذهنت پیدا کند؟
راستی وقتی فاطمه بهانه پدر را گرفت، به او چه گفتی؟
از وقتی کتاب را خواندام، روضه گودال برایم رنگ و بوی دیگری گرفته ...
شنیدهاید عاشق و معشوق شبیه یکدیگر میشوند؟
شیخ! چطور زندگی کردی که انقدر شبیه معشوقت شدی؟
شبیه مادرت فاطمه زهرا (س)،
شبیه خواهرت زینب کبری (س)،
حتی شبیه مولایت علیبنموسیالرضا (ع)،
و
شبیه اربابت اباعبداللهالحسین(ع) ...
أَلسَّلامُ عَلَی الشَّیْبِ الْخَضیب
أَلسَّلامُ عَلَی الْخَدِّ التَّریبِ
أَلسَّلامُ عَلَی الْبَدَنِ السَّلیبِ ... 😭
✍🏻 #ز_جمشیدیان
🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف:
@madaran_sharif_pooyesh_ketab
سلام بر همراهان کتابخوون ☺️
عید ولادت امام باقر علیه السلام بر همگی مبارک 🌹🍀🌹
چه خبر از کتاب این ماه؟!
#جمعه_دوم_آوریل رو شروع کردین دیگه؟! 😉
اگر تمومش هم کردین که صد آفرین بر شما 👏🏻
(تو پرانتز به اونایی که شروعش نکردن بگیم که اصلا دیر نشدهها 🙃 انقدر کتاب روونه و البته سوژهی کتاب هم ویژهست که به محض شروع کتاب، دو سه روزه تمومش خواهید کرد.)
#جمعه_دوم_آوریل یکی از سربازهای حقیقتا گمنام امام زمان علیه السلام رو معرفی میکنه که آدم واقعا در برابر روح بزرگ این شخصیت و زحمات و نیات الهیش احساس کوچیکی میکنه 😔
🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف:
@madaran_sharif_pooyesh_ketab
پویشکتابمادرانشریف
سلام بر همراهان کتابخوون ☺️ عید ولادت امام باقر علیه السلام بر همگی مبارک 🌹🍀🌹 چه خبر از کتاب این ما
اومدیم بگیم که با توجه به اینکه این کتاب مال نشر حماسه یاران هست، با مسئولین این انتشارات صحبت کردیم و قرار شد که اگر قصد تهیهی کتابهای این انتشارات رو دارین (از جمله همین #جمعه_دوم_آوریل) به آیدی فروششون در همین ایتا پیام بدین 👇
📲 @hamasehyaran1
و بگین از مخاطبین کانال مادران شریف هستین تا تخفیفهای ویژه رو براتون اعمال کنن. 🤩🛒
انتشارات حماسه یاران ناشر تخصصی کتب جهاد و شهادت هست و ما هم تا حالا چند تا از کتابهاشون رو تو پویشهای گذشته با هم مطالعه کردیم.
✳️ از طریق سایت و همینطور کانال ایتاشون میتونین بیشتر با کتابهاشون آشنا بشین
👇🏻
🌐 http://hamasehyaran.ir
💠 https://eitaa.com/hamasehyaran
⭕️ البته کتابهایی از ناشرین دیگه رو هم برای فروش دارن.
✅ چند تا از کتابهای خوبشون که قبلا همخوانی کردیم:
#سلیمانی_عزیز ۱ و ۲
#قصه_ننه_علی
#تب_ناتمام
#جنگ_فرخنده
#تنها_گریه_کن
#شنبه_آرام
🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف:
@madaran_sharif_pooyesh_ketab
27.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥یک مستند دربارهی شهید محمدحسن ابراهیمی (کتاب #جمعه_دوم_آوریل)
اطرافیان شهید و همسرشون دربارهی ایشون صحبت میکنن.
به همراه تصاویری از صحبتهای خود شهید، محل شهادت و پیکر مطهرشون 🥀
🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف:
@madaran_sharif_pooyesh_ketab
#بریده_کتاب
#جمعه_دوم_آوریل
📘📘📘
بالاخره فیلم جسد را دیدم؛ اما اصلا قابل تشخیص نبود. از وضع و حالش فهمیدم که خودش نیست. خبرنگارها اما رحم نداشتند، مدام زنگ میزدند و میپرسیدند: «خب! شما جسد رو دیدید؟! میخواید عکسایی که از جسدای شناسایینشده گرفتیم رو بهتون نشون بدیم ببینید؟ شاید شوهر شما باشه. چرا نمیایید نگاه کنید؟!»
اصلاً به عقلشان خطور نمیکرد، زنی که حامله است در این وضعیت چه حال و روحیهای دارد. خب ایرانی که نبودند، بروز عواطف و ملاحظات ما ایرانیها را نداشتند. شاید دو قطره اشک هم میریختند، ولی فردایش یادشان میرفت.
میدانستم مسیر زندگیام با محمدحسن پُرپیچ و خم است و بهخاطر مبلّغ بودنش باید مدام اینطرف و آنطرف برویم؛ اما هیچوقت انتظار این واقعه را نداشتم. فقط این را میفهمیدم که اخیراً یک حساسیتی در مورد کالج به وجود آمده. مدام یاد حرف محمدحسن میافتادم: «اگه قراره خون من برای امام حسین ریخته بشه، بذار تو همین کشور ریخته بشه.» این جمله مدام توی ذهنم میچرخید. سرم را به چپ و راست تکان میدادم بلکه فکر اینکه ممکن است کشته شده باشد، از ذهنم بیرون برود؛ ولی نمیرفت. یک لحظه امیدوار بودم که سالم است، یک لحظه دیگر این جمله، خودش را توی سرم میانداخت.
📚برشی از کتاب#جمعه_دوم_آوریل
به قلم زهره شریعتی
انتشارات حماسه یاران
🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف:
@madaran_sharif_pooyesh_ketab