eitaa logo
مادَرانه سَبزِوار
281 دنبال‌کننده
524 عکس
86 ویدیو
4 فایل
برای عضویت در گروه مادرانه مرکزی سبزوار به آیدی زیر پیام دهید: @Khakriz1357 آدرس پیج و کانال روبیکای ما: @madaraneh_sbz99
مشاهده در ایتا
دانلود
🌻بسم الله الرحمن الرحیم 🌻 دوباره دوشنبه شد و نوبت قرار جوانه ای مون.😊 مشغول برنامه ریزی برا دورهمی مون بودیم که یکی از دوستان بنر همایش حاج آقا حسین پور گذاشتن تو گروه و تصمیم بر این شد که فرصت از دست ندیم و به همایش بریم، و قرارمون موکول کنیم به فردا👌🏻 بماند که صحبت هارو از دست فسقلی هایی که دلشون میخواست جیغ داد کنن تا صداشون تو سالن بپیچه از تو راهرو و بچه به بغل گوش کردیم و یکسری هاشو هم اصلا نتونستیم گوش کنیم🥴 اما مثل اینکه مدیر جون حسابی گوش جان سپرده بود برا همین قرار شد فردا تو دورهمی چکیده ای از صحبت های حاج آقا که درمورد فرزند پروری و فرزند پرواری بود رو برامون ارائه بدن🤭 (چیزی که انسان رو از باقی موجودات متمایز میکنه قدرت تعقل تفکر و اختیارشه، چیزی که در مورد کودکان باید خیلی مراعات بشه آزادی و اختیار عملشونه، به بچه ها بها دادن و فرصت تصمیم گیریو انتخاب دادنه) مثل همیشه جلسه مون رو با تلاوت قرآن توسط گلپسرا شروع کردیم و از اونجایی که وقتی تعداد زیادی پسر بهم میوفتن فقط باید برا سلامتی شون نذر و نیاز کنیم😅 اول جلسه صدقه هامون رو هم جمع کردیم ❤️ از قضا هفته کتاب و کتابخوانی هم بود یه گریز کوتاهی هم به کتاب دختران ایران زدیم 👩 زهرا جان اسم خانم هارو میخوندن و اطلاعاتی راجع به اون شخصیت ها برامون میگفتن اینکه چه کسی بودن و چه کارهای مهمی برای ایران انجام دادن و چیشده که افتخار آفرین شدن و درآخر هم  با چای و شیرینی های خوشمزه میزبان که با مناسبت سالگرد ازدواج، شیرین تر شده بود پذیرایی شدیم 😋 قرار بود به مناسبت هفته کتاب برنامه ای هم برای گلپسرامون داشته باشیم ولی با غایب شدن یکی یکی دوستان متاسفانه نتونستیم از خجالت بچه ها دربیایم🙃 الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
بلاخره بعد از مدت ها تلاش و کوشش تونستیم خانوادگی دور هم جمع بشیم. به پسرا گفتیم روز پسره و جشن گرفتیم براتون 😎 چون همیشه معترضن که روز دختر زن و مرد و همه ی موجودات عالم هست ، به جز روز پسر🤪. (میلاد امام جواد) به پدرا هم گفتیم روز پدره و براتون جشن گرفتیم🤣 تقسیم کار کردیم و هر کسی یکوشه کار رو گرفت. یکی رفت خرید ، یکی کیک پخت، یکی خونه اش رو اماده کرد برای مهمونی، چند نفر جعبه ها رو اماده کردن و چند نفر غذا رو. وقتی رسیدم با استقبال گرم دوستان مواجه شدم .... هر کدوم با یک سلاح سرد اومدن به استقبالم که : تا الان کوج بییی؟ گفتم خونسردی تون رو حفظ کنید جای بدی نبودم😅 بچم رو بردم کلاس و اسنپ گیرم نیومد. حلاصه لطف کردن و گذشت کردن. مسئول بازی بچه ها بودم بعد از کمی استراحت صداشون زدم پسراااااا بیاین بازی...از از ۷ تا پسر حاضر فقط دوتاشون اومدن😐. اعتماد به نفس خودم رو حفظ کردم و با همون دوتا بازی کردم. دیری نپایید که اونام رفتن🤣 خاله قصه گومون موفق تر عمل کرد بچه ها رو جمع کرد و براشون قصه گفت. دیگه نزدیک اومدن باباها بود. شام رو اماده کردیم. چای دم کردیم و منتظر شدیم . باباها یکی یکی از راه رسیدن. جعبه های کادوی پدرها رو تقدیمشون کردیم. کادوی گل پسرهارو هم همین طور. بعدش کیک و باقالی ترش😋 زدیم بر بدن . حالا نوبت بازی پدر پسری بود. چند تا بازی فکری و حرکتی گذاشتیم وسط و همه مشغول بازی شدن. کم کم صدای باباها از گوشه کنارا میومد که: چی شد ای شامتا؟ سفره رو پهن کردیم و شام ساده مون رو بدون مخلفات اضافه ( به جهت کاهش هزینه ها و ادامه دار شدن این جمع ها سعی میکنیم سادگی رو رعایت کنیم😌) میل کردیم. کم کم وقت خدا حافظی بود ولی انگار هیچ کس دلش نمیخواست بره ....هر گوشه ای از خونه نشسته و ایستاده عده ای درحال صحبت بودن. بلاخره از هم دل کندیم و هر کسی راهی خونه ی خودش شد☺️ الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99