eitaa logo
مادَرانه سَبزِوار
298 دنبال‌کننده
532 عکس
86 ویدیو
4 فایل
برای عضویت در گروه مادرانه مرکزی سبزوار به آیدی زیر پیام دهید: @Khakriz1357 آدرس پیج و کانال روبیکای ما: @madaraneh_sbz99
مشاهده در ایتا
دانلود
بلاخره بعد از مدت ها تلاش و کوشش تونستیم خانوادگی دور هم جمع بشیم. به پسرا گفتیم روز پسره و جشن گرفتیم براتون 😎 چون همیشه معترضن که روز دختر زن و مرد و همه ی موجودات عالم هست ، به جز روز پسر🤪. (میلاد امام جواد) به پدرا هم گفتیم روز پدره و براتون جشن گرفتیم🤣 تقسیم کار کردیم و هر کسی یکوشه کار رو گرفت. یکی رفت خرید ، یکی کیک پخت، یکی خونه اش رو اماده کرد برای مهمونی، چند نفر جعبه ها رو اماده کردن و چند نفر غذا رو. وقتی رسیدم با استقبال گرم دوستان مواجه شدم .... هر کدوم با یک سلاح سرد اومدن به استقبالم که : تا الان کوج بییی؟ گفتم خونسردی تون رو حفظ کنید جای بدی نبودم😅 بچم رو بردم کلاس و اسنپ گیرم نیومد. حلاصه لطف کردن و گذشت کردن. مسئول بازی بچه ها بودم بعد از کمی استراحت صداشون زدم پسراااااا بیاین بازی...از از ۷ تا پسر حاضر فقط دوتاشون اومدن😐. اعتماد به نفس خودم رو حفظ کردم و با همون دوتا بازی کردم. دیری نپایید که اونام رفتن🤣 خاله قصه گومون موفق تر عمل کرد بچه ها رو جمع کرد و براشون قصه گفت. دیگه نزدیک اومدن باباها بود. شام رو اماده کردیم. چای دم کردیم و منتظر شدیم . باباها یکی یکی از راه رسیدن. جعبه های کادوی پدرها رو تقدیمشون کردیم. کادوی گل پسرهارو هم همین طور. بعدش کیک و باقالی ترش😋 زدیم بر بدن . حالا نوبت بازی پدر پسری بود. چند تا بازی فکری و حرکتی گذاشتیم وسط و همه مشغول بازی شدن. کم کم صدای باباها از گوشه کنارا میومد که: چی شد ای شامتا؟ سفره رو پهن کردیم و شام ساده مون رو بدون مخلفات اضافه ( به جهت کاهش هزینه ها و ادامه دار شدن این جمع ها سعی میکنیم سادگی رو رعایت کنیم😌) میل کردیم. کم کم وقت خدا حافظی بود ولی انگار هیچ کس دلش نمیخواست بره ....هر گوشه ای از خونه نشسته و ایستاده عده ای درحال صحبت بودن. بلاخره از هم دل کندیم و هر کسی راهی خونه ی خودش شد☺️ الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99