eitaa logo
🇮🇷مادران میدان🇮🇷
720 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
198 ویدیو
47 فایل
🌱 امام خمینی(ره): «.... اگر در طول انقلاب وفاداری و عواطف و حضور زنان در میدان های مختلف، در راه پیمایی‌ها و انتخابات‌ها نمی بود، یقینا این حرکت عظیم مردمی، نمی توانست این گونه شکل پیدا کند.» مدار مادران انقلابی(مادرانه) ارتباط با ما: @M_borzoyi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 لبریز امید ✅ رهبر انقلاب: در مورد انتخابات در درجه‌ی اوّل، مشارکتِ بالا است، بعد انتخاب مطلوب و انتخاب خوب است تا دولتی تشکیل بشود که دارای کفایت باشد، مدیریّت لازم را داشته باشد، باایمان، مردمی و لبریز از امید باشد. ➡️ ۱۴۰۰/۰۲/۲۱ @khamenei_Reyhaneh
با چند تا از دوستان رفتیم پارکی تو توحید شهر. تقسیم شدیم. با یکی از دوستام رفتیم سراغ دو تا خانم که بی‌حجاب بودند. نگران بودیم که چه‌جوری باهاشون صحبت کنیم. 😢 ازشون اجازه گرفتیم که چند دقیقه وقتشون رو بگیریم ولی مخالفت کردن. و فقط ازشون پرسیدیم که آیا میخوان رای بدن یا نه. که دیدیم اتفاقاً می‌خوان رای بدن 😃 و گفتند که مطمئن باشید ما رای می‌دیم. دوستم ازشون پرسید که خیلی تابلوئه که ما دغدغه اجتماعی داریم؟ 😄 گفتند که بله خیلی تابلوئه🙈 تشکر کردیم ازشون و خداحافظی و رفتیم. دیدیم دوستامون سراغ چند خانم مسن رفته بودند. ما هم بهشون ملحق شدیم. دیدیم هیچ تمایلی به صحبت نشان ندادند😞 و یکیشون گفت که اومدیم استراحت کنیم و سرمون خالیه و... و خلاصه خداحافظی کردیم و معذرت‌خواهی از اینکه مزاحمشون شدیم و رفتیم. 🚶‍♀🚶‍♀🚶‍♀ از اون پارک رفتیم به یه پارک دیگه که شلوغ‌تر بود. اون‌جا تقسیم شدیم. دونفر رفتیم پیش یک خانمی که با دختراش اومده بودن. ازشون پرسیدیم که می‌تونیم وقت‌تونو بگیریم؟ قبول کردن گفتیم شما رای می‌دین؟ مادره گفت نه. تا حالا فقط دوبار رای دادم و همونم پشیمونم. به خاتمی و روحانی رای داده بود😒. گفتیم چرا؟ شروع کرد به اعتراض که همه مثل همن. همه جنایت‌کارن😳. چهل‌ساله ایران رنگ خوشی به خودش ندیده😳. از زمان انقلاب این بدبختی‌ها شروع شد😳 و اوضاع درست نمی‌شه. زمان شاه خیلی‌خوب بود .مردم قدر نعمت رو نمی‌دونستن و از این حرف‌ها🤦‍♀ و اجازه نمی‌داد که ما صحبت کنیم.آخرش هم گفت که ما اومدیم این‌جا استراحت کنیم اومدیم هوا بخوریم، برید. 😕ازشون خداحافظی کردیم و رفتیم. بعدش دوستم گفت که این خانواده رو میشناسمشون. همینجا ویلا دارن و پولدارن و...🤷‍♀ همون قشر ضعیف جامعه ‌بیشتر شکر نعمت میکنن و قدر دان هستند. 👌 @madaranemeidan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با چند تا از دوستان رفتیم پارکی تو توحید شهر. تقسیم شدیم. با یکی از دوستام رفتیم سراغ دو تا خانم که بی‌حجاب بودند. نگران بودیم که چه‌جوری باهاشون صحبت کنیم. 😢 ازشون اجازه گرفتیم که چند دقیقه وقتشون رو بگیریم ولی مخالفت کردن. و فقط ازشون پرسیدیم که آیا میخوان رای بدن یا نه. که دیدیم اتفاقاً می‌خوان رای بدن 😃 و گفتند که مطمئن باشید ما رای می‌دیم. دوستم ازشون پرسید که خیلی تابلوئه که ما دغدغه اجتماعی داریم؟ 😄 گفتند که بله خیلی تابلوئه🙈 تشکر کردیم ازشون و خداحافظی و رفتیم. دیدیم دوستامون سراغ چند خانم مسن رفته بودند. ما هم بهشون ملحق شدیم. دیدیم هیچ تمایلی به صحبت نشان ندادند😞 و یکیشون گفت که اومدیم استراحت کنیم و سرمون خالیه و... و خلاصه خداحافظی کردیم و معذرت‌خواهی از اینکه مزاحمشون شدیم و رفتیم. 🚶‍♀🚶‍♀🚶‍♀ از اون پارک رفتیم به یه پارک دیگه که شلوغ‌تر بود. اون‌جا تقسیم شدیم. دونفر رفتیم پیش یک خانمی که با دختراش اومده بودن. ازشون پرسیدیم که می‌تونیم وقت‌تونو بگیریم؟ قبول کردن گفتیم شما رای می‌دین؟ مادره گفت نه. تا حالا فقط دوبار رای دادم و همونم پشیمونم. به خاتمی و روحانی رای داده بود😒. گفتیم چرا؟ شروع کرد به اعتراض که همه مثل همن. همه جنایت‌کارن😳. چهل‌ساله ایران رنگ خوشی به خودش ندیده😳. از زمان انقلاب این بدبختی‌ها شروع شد😳 و اوضاع درست نمی‌شه. زمان شاه خیلی‌خوب بود .مردم قدر نعمت رو نمی‌دونستن و از این حرف‌ها🤦‍♀ و اجازه نمی‌داد که ما صحبت کنیم.آخرش هم گفت که ما اومدیم این‌جا استراحت کنیم اومدیم هوا بخوریم، برید. 😕ازشون خداحافظی کردیم و رفتیم. بعدش دوستم گفت که این خانواده رو میشناسمشون. همینجا ویلا دارن و پولدارن و...🤷‍♀ همون قشر ضعیف جامعه ‌بیشتر شکر نعمت میکنن و قدر دان هستند. 👌 @madaranemeidan
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 دیشب دوباره رفتم پارک محله مون و نشستم کنار یه خانم که تنهایی اومده بود پارک. اول بهش لبخند زدم. اونم لبخند زد. از این خانومای مانتویی باکلاس و محجبه بود😉خیلی هم باابهت ،بهش گفتم میشه چند دقیقه درمورد انتخابات باهم صحبت کنیم🤔🤔🤔 گفت البته! گفتم نظرتون چیه درمورد شرکت درانتخابات امسال؟ گفت خوب معلومه شرکت می کنیم ،منم که قند توی دلم اب شد گفتم خداخیرتون بده😃😃😃 حالا کاندید مورد نظرتون کی هست ؟ گفت فکر میکنم اقای فلانی بهتر باشه ،گفتم خانواده تونم رای میدن ؟ گفت البته که رای میدن ،آخی خداروشکر ☺️😍😍 @madaranemeidan
سلام😊 امروز یک تجربه پر انرژی فوق‌العاده شادی آفرین داشتیم در امر مشارکت حداکثری😃😃😃 در یکی از پارک های شهر با یه گروه ۸ نفری اجراکردیم. خیلی بازخورد خوبی داشت😊😊 بادکنک نوشته داشتیم و کاغذ رنگی که بچه ها خودشون پرچم رو درست میکردند و روی نی بادکنک نصب میکردند😍😍 میان طیفی که قصد رای دادن ندارند، بازخورد خوبی داشت☺️ به مادرا می گفتیم باید بچه ها از کودکی شیرینی حضور در انتخابات رو بچشند و درکش کنند از نحوه تبلیغات سلبریتی های خارجی در مورد انتخابات گفتیم، از اینکه ما ایرانی هستیم. اصلا بودنمون به همین رای دادنمون هست واز این حرفا! و مادرا با حالت جالبی حرف ما رو تایید میکردند و میگفتن بله خیلی خوبه و درسته باید بچه ها یاد بگیرند و تصمیم میگرفتم که بچه ها رو با خودشون به محل رای گیری ببرند و آنها را مشارکت دهند.😍😍 تقریبا صد نفری جمع شدند حسابی جای کار داشت. دوستانی که قصد دارند در این امر مشارکت کنند به ما پیام بدید تا با هم هماهنگ بشیم. دوستان قزوینی جهت هماهنگی با این آیدی ارتباط بگیرند. @salavatekhas @madaranemeidan
از زن و مرد و پیر و جوان و دختر و پسر و خانواده هر کسی رو که دم دستمون رسید کردیم😉 دیگه کار به جایی رسیده بود که ملت به گروه نگاه می کردن، منتظر بودن بریم سراغشون😂 و چقدر هم که آماده گفتگو بودند. حتی یکی از آقایون که خیلی ادعاش میشد و میگفت بمیرم هم رای نمیدم، بعد یه گفتگوی نیم ساعته با ما دیدیم رفته داره تو گفتگوی کافه گفتگو شرکت میکنه و میکروفون رو دستش گرفته صحبت میکنه😁 @madaranemeidan
به سه گروه تک نفره تقسیم شدیم... و همه پارک رو پوشش دادیم. تک تک به سراغ مردم میرفتیم و به این ترتیب تواصی رو آغاز میکردیم😊 سلام عصرتون بخیر☺️ میخوام کمی از وقتتون رو بگیرم و در مورد انتخابات با هم صحبت کنیم.انشالله که در انتخابات شرکت میکنید😊 گفتمان شروع میشد و هر گفتمانی از ده دقیقه تا بیست دقیقه طول میکشید و در بعضی موارد به نیم ساعت هم میکشید. سعی میشد سراغ افرادی که احتمال میدادیم در انتخابات شرکت نمیکنند،بریم. در این بین خیلی ها هم دور متواصیان جمع میشدند تا به گفتمان ما گوش بدهند و بعضا در آن شرکت می کردند. @madaranemeidan خلاصه همش یک نفر به سه نفر و چهار نفر بودیم.ولی خدا رو شکر مقتدر محکم و خوش اخلاق بودیم.
ما هم امروز رفتیم😃😃 شکرخدا هفت نفر از مادرانه مون اومدن کمک سه نفر تبلیغ چهره به چهره رفتن😊 بقیه م کار کودک انجام دادیم🌹 پارکش نسبت به دیروزی خلوت تر بود... هرچی به بچه ها می گفتیم بیاین بادکنک بگیرید، میگفتن خیلی ممنون و بعد با اصرار مامانشون میومدن☺️😉 خانواده هام دورمون جمع شده بودن و به صحبت ها گوش می دادن. @madaranemeidan
یک روش خوب امروز دیدم که خیلی عینی و جالب بود...دو تا خانم پزشک در منطقه پایین شهر قندخون و فشار خون می‌گرفتند، و در حالیکه این خدمت رو انجام میدادند آروم آروم اون اشخاص رو که می‌گفتند اصلا رأی نمیدیم😞 ،دعوت به شرکت در انتخابات میکردند 😍🇮🇷✌️ و بعد استفاده از این موقعیت و بیان اینکه آخه ایران مثل یه بدنه👤 رأی دادن کاری می‌کنه فشار خون ایران تنظیم بمونه،😊 قند خون ایران تنظیم بشه.😊 آخه چه قدر شیرین دعوت میکردند 😘 و خدا به بیانشون چه نفوذی میداد. ✌️ @madaranemeidan
من و دوستم امروز رفتیم پارک نزدیک خونمون حدود ساعت ۶ عصر که هوا بهتر باشه، زیرانداز پهن کردیم، بادکنک باد کردیم (با تلمبه باد کردیم که نفس خودمون نره تو بادکنک ها برای ملاحظه کرونا) و شکلات کوچولو اورده بودیم بدیم به بچه ها، پرچم درست کردیم (چون که همون صبح امروز تازه تصمیم گرفتیم که بریم با هرچی تو خونه داشتیم کار کردیم 😅) پرچم رو با مداد شمعی رنگ می کردیم و پشتش می نوشتیم، «من نمی تونم رای بدم، ۴ سال اینده م رو به شما می سپارم» و با سیخ کباب چوبی به عنوان چوب پرچم استفاده کردیم و بچه ها میومدن بهشون کاغذ میدادیم و مداد هم اون وسط بود، نقاشی می کشیدن و بهشون شکلات و بادکنک و پرچم میدادیم. پارکی که انتخاب کردیم خیلی شلوغ بود، با این حال حدودا یک ساعت اول مشتری نداشتیم، اما کم کم اومدن و خوششون اومد و مادران شون هم تشکر می کردن😍😍البته صحبت خاص انتخاباتی نکردیم، ولی امیدواریم جو و شور و نشاط انتخاباتی رو ایجاد کرده باشیم. اهنگ «دوستت دارم سرزمین من» هم با گوشی پخش کردیم. یه پدری بود که با شور و شعف به دخترش می گفت باریکلا پرچم ایران گرفتی که ما هم از ذوقشون ذوق کردیم. سه تا دختر کلاس اولی هم بودن که باهم دوست بودن و مادرانشون از نظر حجاب با ما متفاوت بودن، برای همین می ترسیدن بیان روی زیرانداز ما، هرچی تعارفشون کردیم نمیومدن، حتی شکلات هم از دستمون نمی گرفتن، اما انقدرررر دلشون می خواست بیان که ده دفعه از جلوی ما رد میشدن و می ایستادن و نگاه میکردن. بعد از دوساعت حدودا، یکهو اومدن و کفش هاشون رو دراوردن و اومدن به نقاشی کشیدن و پرچم و بادکنک و شکلات گرفتن و رفتن ☺️ دو تا از مامانهایی که از نظر حجاب با ما متفاوت بودن هم خیلییی استقبال کردن و برای من عجیب بود، یکی شون که یه ساعت نشست با بچه ش پیش ما بازی کرد، بعد رفتن و دوباره یه مدت بعد برگشتن ☺️ معلوم بود بهشون خوش گذشته ما هم باهاشون خوش و بش کردیم، یه مامان هم اومد گفت اینجا مربی یا خاله داره؟ گفتم من اینجا نشستم فعلا، گفت پس من خیالم راحت برم اون طرف تر بشینم 😅 خلاصه خاله مهدکودک هم شدیم 😁 @madaranemeidan
🌱در هر میدانی که بانوان مسئولانه وارد شوند، پیش رفت در آن میدان، چند برابر خواهد شد. خصوصیت حضور خانم ها در میدان های مختلف این است که وقتی زن خانواده وارد میدان می شود، یعنی همسر و فرزندان اون هم واردند. حضور مرد به این معنا نیست، اما حضور زن به این معناست🌱 ۷۶/۷/۳۰ @madaranemeidan
دیروز چهار نفر از اعضای گروه رفتیم برای تواصی دو گروه شدیم یک گروه مغازه‌های سمت راست خیابون و یک گروه هم مغازه‌های سمت چپ... باید اعتراف کنم (سمت خودمون رو دارم میگم ) اوضاع اصلا مناسب نبود... تقریباً اکثر فروشنده‌های خانم نمیخواستن رای بدن.... چقدر حس بدی داشتن از این وضعیت.... حس یه کسی که بهشون خیانت کرده.... و ما کاملا این حس رو میفهمیدیم.... منطق و دلیل فقط فکرشون رو راضی میکرد ... ولی مشکل اصلی قلب مردم بود.... غصه‌هاشون از گرونی و بیکاری و بورس بود و ما جز همدردی راهی نداشتیم.... واقعا مردم حق داشتن.... دل‌شون پر بود..... جیب‌شون خالی... خوش به حال دشمن.... عجب فرصتی گیرش اومده، خیلی هم خوب داره ازش استفاده میکنه.... از اول معلم تا معلم ۲۱ رفتیم دیگه نزدیک‌های غروب شده بود و باید برمیگشتیم.... ما موظف به تواصی بودیم و نتیجه رو به خود خداوند و حاج قاسم عزیز واگذار کردیم... سوار تاکسی که شدم گفتم آقا شما رای میدین؟؟ بعد یه لحظه پشیمون شدم گفتم اگه الان بگه نه... چه حوصله‌ای داری... کاش نمیپرسیدی.... اتفاقا آقا گفتن بله... وظیفمه،،،چرا رای ندم؟؟؟ کشورمونه، با رای ندادن که مشکلی حل نمیشه! بیکار شده بود،،،، ناراضی بود،،،، ولی تصمیم به رای داشت... خدایا ما رو شرمنده‌ی مردم خوب کشورمون نکن @madaranemeidan
پیام انتخاباتی داشتیم و البته بسته فرهنگی . این گلها رو رو دیوار زدیم .و گل‌های کوچکتر که سخنان رهبری،حاج قاسم،شهدا و ....روی هدیه روز دختر ، تقدیم کردیم . با این شکل روی گل تبریک بود .یه تا که باز می شد روی گلبرگ بود گل که کامل باز می شد سخنان دختران شهدا،رهبری و.... @madaranemeidan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ دشمن روی «سکوت» تو حساب کرده! 📨 رأی شما شمرده می‌شود، هم در زمین و هم در آسمان! 👈🏻 حواست به امتحان انتخابات هست؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️خطر مرگ☠️ ⚠️خطر مرگ☠️ 🎞 قسمت چهارم: فوق محرمانه⛔️ 🔸ویروسی خطرناک و کشنده! 🔹تا حالا چیزی دربارش شنیدی؟! ✅ برای درامان ماندن از این ویروس، حتما این کلیپ را کامل ببینید!
🌱 وقتی زنان وارد می شوند 🌱 نقش اجتماعات زنان در پیروزی انقلاب، به احتمال زیاد از اجتماعات مردان بیش تر بود. حضور زنان در مبارزات عمومی و سیاسی، یک نقش چندگانه داشت. مرد یک نفر بود، اما وقتی زن خانه وارد میدان می شد، در واقع خانه ای را که در آن زن و مرد و فرزندان هستند، به صحنه می آورد. در جنگ نیز همین طور بود. ۷۵/۶/۲۸ @madaranemeidan
🦋خیر مقدم عرض می کنیم خدمت دوستان عزیزی که تازه به جمع ما پیوستند😊 در این کانال تجربه های مادرانی از سراسر کشور از روشنگری در میدان انتخابات، به صورت های مجازی، میدانی، تلفنی و....ثبت میشه. هم چنین پاسخ گویی به انواع شبهات و شیوه های تبلیغ موثر با هشتگ های مربوطه در کانال موجود است🦋 منتظر دریافت، روایت ها، پیشنهادات و انتقادات شما عزیزان هستیم☺️ @maryam_barzoyi
امروز برخلاف روز های قبل خیلی یهویی به لطف امام رئوف دست پر رفتیم! هم مبلغ برای تواصی به تعداد خوبی داشتیم و هم جشن میلاد☺️💐💐💐💐 قضیه از این قرار بود که یکی از دوستان شهرک نشین با تعدادی از دوستانشون تصمیم گرفتن یه جشن تو پارک بگیرن گروه سرود بچه های مدرسه، شربت، پخش مولودی، مسابقه برای بچه ها و جایزه، کاربرگ و ... تو سایه کنار مقبره شهدا بساطشونو پهن کردن و کم کم شروع کردن، با پخش مولودی افراد توجهشون جلب شده بود، بعضیا زاویه نشستنشونو تغییر دادن، بعضیا هم با نگاه رد می شدن. یکی اومد نزدیک و گفت برای انتخاباته😒، گفتیم نه جشن میلاد امام رضاست😅 ما هم سه چهار گروه دو نفره شدیم و راهی تبلیغ خودمون! البته برخی هم همونجا میرفتن و صحبت می کردن. برای اینکه مخاطب هامون تکراری نشن هر کدوم به یه سمت پارک رفتیم. با خودم عهد کرده بودم با آدم های سن بالا وارد صحبت نشم، ولی هر چی جلوتر می‌رفتیم موردی که چشممونو بگیره پیدا نکردیم😅 تا اینکه ته پارک سه تا حاج خانوم رو دیدیم گفتیم، اشکال نداره بریم باهاشون صحبت کنیم! یکی چادر رنگی سرش بود، یکی چادر مشکی، یکی هم مانتویی، گفتم احتمالا دوتا چادری ها رای می دن و اون یکی نه! رفتیم جلو، اول گمانه شون به این بود که برای انتخابات و رای جمع کردن برای فرد خاصی آمدیم، تا حدی که خانوم چادر گلی چشمش به زیر برگه های من خورد و گفت ببینم عکس کیه تو برگه هات، منم اصلا حواسم نبود که تو جابجا کردن برگه های پرسشنامه عکس سردار هم اومد تو دست من، با تعجب گفتم چیزی نیست گفت چرا بیا ببینم عکس کیه! وقتی عکس رو دید گفت سردار سلیمانی که جان دله☺️ برعکس گمان اولیه ام حاج خانوم مانتویی خیلی آدم فعال و انقلابی و اون دو نفر دیگه ناامید از انقلاب😐 حاج خانم مانتویی از رشادت های زمان انقلابش می‌گفت که میرفتم برای تظاهرات بعد برمی گشتم به بچه ام شیر میدادم و دوباره میذاشتمشون پیش پدرشون و دوباره میرفتم و کلی فعالیت های دیگشون😊 گفتیم حاج خانوم یه دستی هم به سر ما بکشید، به محض بچه دار شدن، دیگه خیلی سخت تکون می خوریم🙈 وسط همین صحبتا بودیم که حاج خانوم چادر مشکی که معلوم بود اصلا اعصاب نداره و شنیدن این حرفها انگار حالشو بد می کرد، خداحافظی کرد و رفت😔 صحبت ها و سوالاتمونو کم کم بردیم به سمت اینکه انشاءالله تو این انتخابات یکی بیاد تا درد مردم رو چاره کنه، تا اینو گفتم حاج خانوم چادر گلی گفت لعنت به من که انقدر رفتم راهپیمایی و..‌ ناخون های پام گوشت آورد بسکه پیاده می‌رفتیم، این همه زحمت کشیدیم برای انقلاب بعد که به مشکل خوردیم کسی نیومد در خونه ی ما رو بزنه که دردتون چیه😔😔 کمی از احوالاتش پرسیدیم، از حال و روز الانش، از معیشتش گفت شوهرم از قبل انقلاب تا خیلی بعدش، متولی مسجد بوده، بعد فوتش چون خودش نمی تونسته کارهای مسجد انجام بده، از مسجد اومده بیرون، و الان تو یه خونه ی قدیمی که الحمدلله مال خودشونه با یه دختر مطلقه و دو تا بچه اش زندگی می کنه و با ماهی ۲۰۰تومن!!! که پسراش براش میریزن و یارانه، دارن زندگی می کنن😔😔 ازشون آدرس خونشونو گرفتیم، خانوم مانتویی مارو برد دم خونشون، گفت بهش می گن زن آقا، رفتیم دم خونه، دختر زن آقا درو برامون باز کرد، باهاش کمی صحبت کردیم، شماره موبایل و شماره کارت و آدرس دقیق خونشونو، اسم مسجدی که کار می کردن رو گرفتیم‌ نمی دونستم دارم چیکار می کنم و با چه پشتوانه ای دارم امیدوارشون میکنم، ولی مطمین بودم نمیشه ازش بی خیال رد بشم. با دخترش هم کمی از انتخابات صحبت کردیم و از سوادش پرسیدیم و ... برگشتیم پیش زن آقا و دوستش، دیگه زن آقا اون آدم ناراحت چند دقیقه ی پیش نبود، کلی حالش بهتر شده بود، و کلی دعامون کرد، خنده به لب هاش اومده بود☺️ دوباره از انتخابات گفتیم، اینبار هم حاج خانوم مانتویی و هم زن آقا گفتن رای میدیم😁 کارمون طول کشید، رفتیم مسجد کنار پارک، تو این فکر بودم مسجد حتما باید خیریه داشته باشه، رفتم که از در قسمت خانومها برم تو دیدم کنارش خیریه ی مسجده و یه خانوم که من از طریق دوستی می شناختمشون، مسیول اونجا هستن. از وضعیت زن آقا و زندگیشون گفتم ،و اینکه این بنده خدا مسجد همینجا میان، اون بنده خدا هم گفت چرا به ما چیزی نگفتن و گفت حتما پیگیری می کنم. منم برای اینکه مطمین بشم فراموش نمی کنن، شمارشونو گرفتم تا دوباره یاد آوری کنم. انشاءالله که گره شون باز بشه و امیدشون ناامید نشه. @madaranemeidan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خواهر شهید بود.. می‌گفت خسته ام ودلخور ورای نمیدهم .. پدرم هم تا دوره ی قبل رای میداد ولی امسال گفته رای نمیدهم.. حتی دیگر اخبار راهم دنبال نمیکنم...آرامش بیشتری دارم.‌.. رای دادن با ندادن فرقی نداره ..اصلا به ما چه که رای بدیم با درد دل هایش همراهی کردم...تصدیق کردم.. گفت به خاطر تحریمها داروهای دامادم که سرطان خون داره پیدا نمیشه.. همش تقصیر اصل کاریه... بغض کردم.. تامل کردم چگونه این دل داغدار را از این بی‌تفاوتی نسبت به جامعه بیرون بیارم.. یاد کربلا افتادم.. گفتم می‌دونی کنارکشیدن مردم عادی وبی تفاوتی نسبت به جامعه ی مسلمین اون بلا را سر امام حسین آورد؟ گفتم درد زیاده ولی درمانش دنبال نکردن اخبار ورفتن توی کلونی‌های خودمون نیست.. گفتم تاسوعا عاشورا سینه میزنیم وای کاش اماما با تو بودیم سر میدیم.. به نظرت نسبت به مسیولیت اجتماعیمون بی‌تفاوت باشیم اون موقع میتونستیم با امام باشیم؟ کمی فکر کرد گفت حالا اون موقع یه کاریش میکردیم الان قضیه فرق داره.. گفتم فرقی نداره الان هر طور هستیم قبلاً یا بعدا نسبت به امام زمان هم همین طوریم.. نمی‌دونم اثری داشت یا نه ولی به نظرم ثانیه ای فکر کردن هم اثر خودش را داره حتی اگه به رای دادن هم ختم نشه... @madaranemeidan