✅وقتی بازیهای خانوادگی کلاس درس میشوند.
اسمش را گذاشتهایم #مدرسه_خانواده.
هر شب توی خانه یک برنامه خانوادگی داریم.
آن شب نوبت بازی بود. باید با بچهها بازی میکردم.
از قبل دنبال بازیای میگشتم که متناسب با حال و هوای کشور باشد و از طریق بازی، نکتهای بگویم یا برشی از تاریخ را در ذهنشان حک کنم.
کتاب #کشتی_نجات نجاتم داد. داستانبازیها را یکییکی مرور کردم تا به بازی #آمرلی_مقاوم رسیدم.
این بازی نظرم را جلب کرد چون با توجه به شرایط کشور و ماجرای شهدای شاهچراغ، این بازی بسیار بجا بود.
ماجرای شهر آمرلی را برایشان گفتم؛ آمرلی یکی از شهرهای عراق است. وقتی نیروهای داعش آمرلی را محاصره کردند، اهالی آمرلی با پانزده هزار نفر جمعیت حدود ۸۰ روز مقاومت کردند و به فرماندهی حاج قاسم محاصره را شکستند و نگذاشتند شهر سقوط کند.
حالا این ماجرا بنا بود تبدیل به بازی شود.
در این بازی پسرم داعش شد و من و دخترهایم مردم آمرلی. ما پشت بهم دستانمان را بهم دادیم و حلقهای تشکیل دادیم. بین دستان ما، شهرمان قرار دارد که باید از آن محافظت کنیم.
توپها بعنوان بمب در اختیار پسرم که داعش بود قرار داشت. او باید سعی میکرد توپها را به محوطه بین دستان ما که شهر بود بیندازد و ما بعنوان مردم آمرلی دست در دست هم، سعی میکردیم توپها را دفع کنیم که به شهرمان نخورد.
و ادامه بازی که در کتاب #کشتی_نجات توضیح داده شده است.
بازی جذاب و مهیجی بود و مورد توجه بچهها مخصوصا پسرم قرار گرفت. از همان لحظه به بعد میگفت میخواهم درباره شهر آمرلی و نقش حاج قاسم بیشتر بدانم. میخواهم انیمیشنش را بسازم. چند روز قبل هم بازی کامپیوتری آمرلی را پیدا کرده بود. متوجه شدیم مستندش هم هست که بنا داریم با گلپسر ببینیم انشاءالله.
روز بعد دیدم توپهایش را برداشته و میگوید میخواهم به خانه دایی بروم تا با بچههایشان بازی آمِرلی را انجام بدهیم.
خلاصه اینکه در مدرسه خانواده ما آنشب #وحدت و #مقاومت و #دشمنشناسی تدریس شد. نه پشت میز و نیمکت و با کتاب دفتر، بلکه در قالب یک #بازی_هدفمند.
#مادران_میدان
#مادرانِمیدانِخودسازیخانوادهسازیجامعهسازی
#روایتتاریخبرایکودکان
#مدرسهخانواده
#بازیدربستروقایعجامعه
#درس_مقاومت
#جهاد_تبیین_در_خانواده
@madaranemeidan
آن شب در مدرسه خانواده ما نوبت "آیههای زندگی" بود.
یعنی باید قرآن میخواندیم.
دنبال آیاتی میگشتم که متناسب با شرایط کشور باشد تا اینکه بین کانالها و گروهها این پوستر چشمم را گرفت.
دور هم حلقه زدیم و صلوات فرستادیم. قرآن را باز کردم و همین دو آیه را خواندم؛
"إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُون
خَتَمَ ٱللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ وَعَلَىٰ سَمۡعِهِمۡۖ وَ عَلَىٰٓ أَبۡصَٰرِهِمۡ غِشَٰوَةٞۖ وَلَهُمۡ عَذَابٌ عَظِيمٞ"
بعد به پسرم گفتم: حالا شما معنی آیات رو بخوان.
معنی را که خواند درباره آیات با هم گفتگو کردیم و ربطش دادیم به دشمن امروز و دشمنیهایش.
به آنان که این روزها انگار خداوند به قلبها و چشمها و گوشهایشان مهر زده.
به قاتلین مستقیم و غیرمستقیم آرمان و آرشام و علیاصغر و روحالله و محمدرضا و.....
#تجربه
#مدرسه_خانواده
#تبییندرخانواده
#قرآندرمیدان
#مادرانمیدانتبیین
@madaranemeidan