eitaa logo
مدار مادران انقلابی "مادرانه"
537 دنبال‌کننده
890 عکس
121 ویدیو
48 فایل
مادرانه، تلاشِ جمعیِ مادران؛ برای بالندگیِ خود، فرزندان، خانواده و ایران اسلامی. از طریق شناسه‌ی @madaremadari در پیام‌رسان‌ بله با ما مرتبط شوید. https://ble.im/madaremadary
مشاهده در ایتا
دانلود
؟ هر کسی صدایی دارد، هر کسی زبان گویایی دارد، *هر کسی مخاطبی دارد* ، هر کسی می‌تواند اثر بگذارد، باید روی این زمینه کار کند: وَ تَواصَوا بِالحَقّ؛ این حق است. تواصی به حق وظیفه‌ی همه است. دشمنان فهمیده‌اند که علّت پیشرفت ایران، علّت عزّت‌یابی ایران، علّت مطرح شدن ایران به عنوان یک قدرت شاخص در این منطقه، علّت پیدا شدن این‌همه عمق راهبردی برای کشور ــ این نیروهای مقاومت در سراسر منطقه، عمق راهبردی نظام جمهوری اسلامی‌اند ــ علّت همه‌ی اینها حضور مردم ایران در صحنه است. *آنجایی که توانستند مانع از حضور مردم در صحنه بشوند، دشمن پیروز شده.* (امام خامنه‌ای) *من کجای سپاه حضرت مهدی هستم؟!* امروز؛ تنها پیشِ امام رفتن کارساز نیست، امام، لشکر می‌خواهد تا چشم طمع دشمنان کور شود. باید هرکدام‌مان دست چند نفر را بگیریم و با خودمان بیاوریم، باید لشکر بسازیم. راستی تو چند نفر را با خودت همراه کردی؟ از کجا انتخاب‌شان کردی؟ از اقوام؟ همسایه‌ها؟ نمازگزاران مسجد محله؟ مادرهای مدرسه‌ی فرزندانت؟ دوستان کلاس ورزش؟ یا... خیلی سخت نگیریم، کافی‌ست از جایی شروع کنیم. * این ماه مادرانه، روایت مادرانی ست که برای امام‌شان لشکر جمع می‌کنند.* *"مادرانه"* * [وب‌گاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) | [روبیکا](https://rubika.ir/madare_madari)*
؟ روزی بود که بیمارستان المعمدانی رو اسرائیل بی‌وجدان زده بود. قرار بود برم جایی. تند تند با پسرم حلوا درست کردم و روش پرچم فلسطین رو کشیدم و هشتک غزه زدم چون هیچی هم توی خونه برای تزئین نداشتم. حلواها رو پوشوندم و رفتم و وقتی برگشتم خونه شروع کردیم با بچه‌ها در خونه همسایه‌ها رفتن و حلوا دادن. تو این یک سال همسایه دیوار به دیوارم رو اصلا ندیده بودم ولی با یکی دوتای دیگه سلام و علیک داشتیم و برای هم نذری و از این دست می‌بردیم حتی برای یکی‌شون کتاب بردم. این‌بار اما دیدمش. یک خانوم تقریبا هم سن خودم که یک پسر داشت و باردار هم بود و از قضا هم اسم هم هستیم. انقدر از دیدن من خوشحال شد و گفت من مدت هاست می‌خوام بیام باهات آشنا بشم و من اینجا غریبم و ... شماره‌ی هم رو گرفتیم و از همون شب پیامک می‌دادیم و از حال هم می‌پرسیدیم. حالا دیگه حسابی رفیق شدیم و از هم چیزی قرض می‌گیریم ولی هنوز رفت و آمد به خونه هم نداریم. انشاءالله یخ این قسمت هم آب بشه به زودی زود. *"مادرانه"* * [وب‌گاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) *
مدار مادران انقلابی "مادرانه"
این روزها هر جای مادرانه که سرک می‌کشی، یک کلمه رو خیلی می‌شنوی *دامنه نفوذ* و البته هانیه جلوی چشمت میاد که با شور و حرارت مثال زدنیش داره توصیفش می‌کنه. خلاصه مگه میشه یه چیزی مُد بشه و ما عقب بمونیم! پس یاعلی گفتیم و دامنه نفوذ گویان رفتیم که این گمشده مون رو پیدا کنیم. و نگم براتون که بوستان نور بود توی یک هوای خاص ملکوتی که بین زمستون و بهار معلق مونده بود، چند قطره بارون، یک پره‌ی تند آفتاب و یک باد سرد (فکر کنم اومده بودن بگن برگردید برید! ولی بی دامنه؟ استغفرالله کور خونده بودن.) خلاصه اندک اندک جمع یاران مون رسیدن و بساط خوراکی و کتاب مون رو پهن کردیم. قرار شد میخ‌های دامنه مون رو بکوبونیم روی همین زمین و مستمر بیایم توش نفوذ کنیم. انصافا هم انتخاب خوبی بود. هم از نظر مکانی، هم شلوغی و هم امکانات مادر کودکی. خوب این هفته فقط جای پامون رو محکم کردیم، که ما هستیم. و به هم روحیه دادیم و قرارها مون رو گذاشتیم تا هفته‌های بعد، که بودن مون رنگ و بو و جون بگیره و إن‌شالله هدفمندتر دور هم جمع بشیم و امیدواریم که خدا به این حرکت‌های کوچیک مون برکت بده. خدایا ما مادرها برای حرم جمهوری اسلامی همین کم ازمون بر میاد اما تو وعده دادی که «كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ» 🖊صدیقه سادات فلسفیان *"مادرانه*" [وب‌گاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) | [اینستاگرام](https://www.instagram.com/madare_madari)
مدار مادران انقلابی "مادرانه"
فعالیت انتخاباتی، پارک پلیس محله تهرانپارس ما، مادران محله، این بار برای دعوت از هموطنان به رای دادن دور هم جمع شدیم. از قبل هم حسابی فکر کردیم و روش‌های مختلف کار را بررسی کردیم؛ آگاه به سختی‌های کار، اما امیدوار پیش رفتیم. تصمیم گرفتیم با مادران که بزرگترین نقطه اشتراک‌مان فرزندان‌مان بود، همدل شویم. پس با چای، کیک، تنقلات و برگه‌های رنگ‌آمیزی، کنار پارک بازی بچه‌هامان، میزبان دوستان‌مان شدیم. سرودهای کودکانه اما سلحشورانه‌ی وطنی گذاشتیم و چای ریختیم. مخاطبان مختلفی داشتیم که نیاز به مقدماتی برای آغاز کلام داشت. با کسی از در درد دل وام فرزندآوری روی صحبت باز شد؛ با دیگری از زیبایی اسباب‌بازی دخترک رژ زده اش؛ با دوستی از خاطرات فعالیت‌های انقلابی‌اش هم‌کلام شدیم و گفتیم ما نیز خودجوش برای ایران آینده تلاش می‌کنیم. با دوستی، از عطر چای و هوای رو به گرمی زمستان گفتیم و دل هامان گرم شد به دوستی‌ها. هرچند گاها کلامی از انتخابات گفته نشد، اما شروع دوستی‌ها شد. بودند کسانی که با شنیدن صوت، حتی مسیر را عوض کردند و گمان کردند برنامه‌ی ما فرای فضای مادرانه و دوستی خودمان است، فرای دغدغه‌های مادرانه. کسانی که در کلام‌شان اگر چه پرخاش نبود، اما شنیده‌ها و تصورات نادرست‌شان، چشم‌شان را به حقایق بسته بود و دنبال بهانه بودند. که ما نیز به محبت به این عزیزان اکتفا کردیم که در زمان اندک ما و فعالیت در لفافه، راه دیگری نیافتیم. اما بچه‌ها حظ بردند از بازی با هم سن و سالان‌شان و یک تیر و دو نشان شده بود و ما نیز دل‌مان به کنار هم بودن‌مان قرص شد. البته که بعد از پارک نیز باز پر امید نشستیم و در فضای مجازی از آسیب‌ها و خطاها گفتیم و تحلیل کردیم کارمان را و دوستانی که مجدانه تصمیم گرفتند و دوره‌هایی را برای پاسخ به شبهات گذراندند و در پی انتقال موارد به سایر مادران دغدغه‌مند هستند و ما مادران محله که آگاهانه خود را تنها مادر فرزندان خود نمی‌دانیم، از پای نخواهیم نشست. مادری یک مقام است که با داشتنش برای سراسر ایران باید مادری کرد. پس باز هم تلاش خواهیم کرد. 🖊زهرا جعفری *"مادرانه*" [وب‌گاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) | [اینستاگرام](https://www.instagram.com/madare_madari)