دعوت حماس به عملیاتهای مقاومت در سراسر فلسطین اشغالی
🔹#حماس در بیانیهای گفت: «عملیات تهاجمی در تلآویو تایید میکند که مقاومت ادامه دارد و میتواند به رژیم صهیونیستی در عمق امنیتیاش ضربه بزند.
🔹ما خواستار درگیریها و عملیاتهای دردناک بیشتر در قلب اشغالگران و شعلهور ساختن میدانهای رویارویی در کرانه باختری، بیتالمقدس و سرزمین اشغالی هستیم تا اشغالگری از سرزمین و مقدسات ما پاک شود».
🔹المیادین به نقل از این بیانیه گزارش داد: «عملیات خودرویی که در بنیبراک در شرق تلآویو انجام شد، پاسخی طبیعی به جنگ نسلکشی است که توسط اشغالگران علیه مردم ما در نوار #غزه و طرحهای آوارگی در کرانه باختری اشغالی انجام شده است.
🔹این عملیات بیانگر پیامی گویا به دولت اشغالگر افراطی و وزرای آن به رهبری اسموتریچ و بنگویر است که تهدید به تحمیل حاکمیت اشغالگران بر کرانه باختری و پرکردن شهرکها در آن میکنند». #وعده_صادق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام خمینی(رحمت الله علیه) یاد و نام #حضرت_زهرا سلام الله علیها را در جامعه احیا کرد...
«او نام مادر را به یادمان آورد»
#فاطمیه #ایام_فاطمیه
🌷قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : يَا سَلْمَانُ مَنْ أَحَبَّ فَاطِمَةَ اِبْنَتِي فَهُوَ فِي اَلْجَنَّةِ مَعِي وَ مَنْ أَبْغَضَهَا فَهُوَ فِي اَلنَّارِ يَا سَلْمَانُ حُبُّ فَاطِمَةَ يَنْفَعُ فِي مِائَةِ مَوْطِنٍ أَيْسَرُ تِلْكَ اَلْمَوَاطِنِ اَلْمَوْتُ وَ اَلْقَبْرُ وَ اَلْمِيزَانُ وَ اَلْمَحْشَرُ وَ اَلصِّرَاطُ وَ اَلْمُحَاسَبَةُ فَمَنْ رَضِيَتْ عَنْهُ اِبْنَتِي فَاطِمَةُ رَضِيتُ عَنْهُ وَ مَنْ رَضِيتُ عَنْهُ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ وَ مَنْ غَضِبَتْ عَلَيْهِ فَاطِمَةُ غَضِبْتُ عَلَيْهِ وَ مَنْ غَضِبْتُ عَلَيْهِ غَضِبَ اَللَّهُ عَلَيْهِ يَا سَلْمَانُ وَيْلٌ لِمَنْ يَظْلِمُهَا وَ يَظْلِمُ ذُرِّيَّتَهَا وَ شِيعَتَهَا
بحارالأنوار (جلد 23 تا 27)
🌷رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم:
🌷 اى سلمان هر كه فاطمه را دوست بدارد او در بهشت با من خواهد بود و هر كه دشمن بدارد در جهنم است
🌷سلمان! دوستى فاطمه صد جاسود ميبخشد كه سادهترينش مرگ و قبر و ميزان و محشر و صراط و محاسبه است
🌷 هر كه دخترم فاطمه از او راضى باشد من از او راضيم و هر كه من از او راضى باشم خدا از او راضى است و هر كه فاطمه بر او خشم بگيرد من بر او خشم ميگيرم و هر كس من بر او خشم بگيرم خدا بر او خشمگين است. سلمان واى بر كسى كه او را ستم نمايد و ستم بر ذريه و شيعيانش كند
#سوریه
🥀 حرم آه حرم ...
اضطرابِ دل زارم ، نگران حرمم
غزلی بر سَرِ دارم ، نگران حرمم
خبر آشفته رسیده به غزلهای دلم
خسته از شعر و شعارم ، نگران حرمم
گرچه خشکیده به لبها رجز غیرتها
من که لبریز هوارم ، نگران حرمم
چشم ما بر لب مولای زمانه باشد
شیعه ی صبرِ نگارم ، نگران حرمم
درد مردم همه نان و پی آسایش خود ...
منکه فکر غم یارم ، نگران حرمم
ای زبانم بشود لال بقیعش کافیست
آه بر غصه دچارم ، نگران حرمم
نه مرا رخصت رفتن نه مرا طاقت غم
گره افتاده به کارم ، نگران حرمم
یادم از بیتِ حزن آمدو از ویرانی...
روضه ها را بِشُمارم ، نگران حرمم
✍حسین_رحمانی
#اللهم_العن_الجبت_والطاغوت
⚫️زیارتنامه حضرت ام البنین سلام الله علیها⚫️
▪️بسم الله الرحمن الرحیم▪️
أَشهَدُ أَن لا إلهَ إلا الله وَحدَهُ لاشَرِیکَ لَهُ وَ أَشهَدُ أنَّ مُحَمَّدَاً عَبدُهُ وَ رَسُولُهُ
السَّلامُ عَلَیکَ یَا رَسُولَ الله السَّلامُ عَلَیکَ یَا أَمِیرَ الُمؤمِنین السَّلامُ عَلَیکِ یَا فَاطِمَةَ الزَّهرَاءِ سَیِّدَةِ نِسَاءِ العَالَمِین السَّلامُ عَلَى الحَسَنِ وَ الحُسَینِ سَیِّدی شَبَابِ أَهلِ الجَنَّة
السَّلامُ عَلَیکِ یَا زَوجَةَ وَصِیِّ رَسَولِ الله
السَّلامُ عَلَیکِ یَا عَزِیزَةَ الزَّهرَاءِ عَلَیهَا السَّلام
السَّلامُ عَلَیکِ یَا أُمَّ البُدُورِ السَّوَاطِع فَاطِمَةَ بِنت حزَام الکلابیّةالمُلَقَّبةُ بِأُمّ البَنِین وَ بَاب الحَوَائِج
أُشهِدُ اللهَ وَ رَسُولهُ أَنَّکِ جَاهَدتِ فی سَبِیلِ اللهِ إِذ ضَحّیتِ بِأَولَادَکِ دُونَ الحُسَین بنَ بِنتِ رَسُولِ الله
وَ عَبَدتِ اللهَ مُخلِصَةً لَهُ الدِّین بِولائکِ لِلأَئِمَّةِ المَعصُومِین عَلَیهمُ السَّلام
وَ صَبَرتِ عَلَى تِلکَ الرَزیَّةِ العَظِیمَة
وَ احتَسَبتِ ذَلِکَ عِندَ الله رَبّ العَالَمین
وَ آزَرتِ الإمَامَ عَلیَّاً فی المِحَنِ وَ الشَّدَائِدِ وَ المَصَائِب وَ کُنتِ فی قِمَّةِ الطَّاعَةِ وَ الوَفَاء وَ أنَّکِ أَحسَنتِ الکَفَالَة
وَ أَدَّیتِ الأَمَانَة الکُبرى فی حِفظِ وَدیعَتَی الزَّهرَاء البَتُول الحَسَنِ وَالحُسَینِ
وَ بَالَغتِ وَ آثَرتِ وَ رَعَیتِ حُجَجَ اللهِ المَیَامِین
وَ رَغبتِ فی صِلَةِ أَبنَاء رَسُولِ رَبِّ العَالَمین.
عَارِفَةً بِحَقِّهِم ،مُؤمِنَةً بِصِدقِهِم ،مُشفِقَةً عَلَیهِم ،مُؤثِرَةً هَوَاهُم وَ حُبَّهُم عَلَى أَولَادکِ السُّعَدَاء
فَسَلامُ اللهِ عَلَیکِ یَا سَیِّدَتی یَا أُمَّ البَنِین
مَا دَجَى الَّلیلُ وَ غَسَق وَ أَضَاءَ النَّهَارُ وَأَشرَوَ سَقَاکِ الله مِن رَحِیقٍ مَختُومٍ یَومَ لایَنفَعُ مَالٌ وَ لابَنُون
فَصِرتِ قدوَةً لِلمُؤمِنَاتِ الصَّالِحَاتِ
لأَنَّکِ کَرِیمَة الخَلائِق عَالِمَةً مُعَلَّمَةً نَقیَّةً زَکِیَّةً
فَرَضِیَ اللهُ عَنکِ وَ أَرضَاکِ و جَعَلَ الجنهَ منزلکِ و ماوآکِ وَ لَقَد أَعطَاکِ اللهُ مِن الکَرَامَات البَاهِرَات
حَتَّى أَصبَحتِ بِطَاعَتکِ لله وَلِوَصیِّ الأَوصِیَاءوَ حُبّک لِسَیِّدَة النِّسَاء الزَّهرَاءِوَ فِدَائکِ أَولادکِ الأَربَعَة لِسَیِّدِ الشُّهَدَاء بَابَاً لِلحَوَائِج
فاشفَعِی لِی عِندَ الله بِغُفرَانِ ذُنُوبِی وَ کَشفِ ضُرِّی وَ قَضَاءِ حَوَائِجِی
فَإنَّ لَکِ عِندَاللهِ شَأنَاً وَ جَاهَاً مَحمُودَاً
وَ السَّلامُ عَلَى أَولَادکِ الشُّهَدَاء
العَبَّاس قَمَرُ بَنِی هَاشِم و بَاب الحَوَائِج
وَ عَبدالله وَ عُثمَان وَ جَعفَر
الَّذِینَ استُشهِدُوا فی نُصرَةِ الحُسَینِ بِکَربَلاء
وَ السَّلامُ عَلَى ابنَتکِ الدُّرَّة الزَّاهِرَة الطَّاهِرَة الرَّضیَّة خَدِیجَة
فَجَزَاکِ اللهُ وَ جزَاهُم الله جَنَّاتٍ تَجرِی مِن تَحتِهَا الأَنهَارُ خَالِدِینَ فیهَا
اللهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍعَدَدَ الخلائق التی حَصرُها لا یُحتَسَب او یَعُدُّ
و تَقَبَّل مِنَّا یا کریم
﷽🍁
✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨
12.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کسانی که در تحلیلها دل مردم را خالی میکنند و مردم را میترسانند (بخوانید مرجفون دعوت کننده به تسلیم در مقابل دشمن) این جرم است و باید دنبال شود (مورد تعقیب قضایی قرار بگیرد.)
➖➖➖
خلاصه صحبت حضرت آقا:
۱. دفاع از حرم و حضور ما در سوریه برای مقابله با داعش و جلوگیری از تعرض به مکانهای مقدس و گسترش ناامنی داعش به ایران بود.
۲. ایران چند ماه است به مسولین سوریه تذکر داده بود ولی آنها گوش ندادند
۳. نباید به لبخند دشمن اعتماد کرد
۴. برخی عناصر ارتش سوریه مانع ادامه حضور ایران و گسترش بسیج مردمی شدند
۵. جنگ سوریه و بمباران بیش از ۴۰۰ نقطه زیرساختهای سوریه توسط آمریکا و اسرائیل نشانمیدهد اینها پشت این ناآرامی ها هستند.
۶. ما تا دولتی درخواست نکند نمیتوانیم در کشورهای همسایه حضور پیدا کنیم
۷. همه مسیرهای زمینی و هوایی را آمریکا و اسرائیل مسدود کردند و درحالیکه ما همه تمهیدات را برای نجات آنها دیده بودیم چون خودشون مقاومت نکردند ما دیگر نمیتوانستیم براشون کاری بکنیم.
۸. جوانان غیور سوریه با قیام علیه این جریان و البته دادن تلفات انسانی جلوی دشمن را خواهند گرفت که البته زمانبر ولی قطعی خواهد بود
۹. خطر مرجفون جدی است که دل مردم را خالی میکنند اینها مجرم هستند وباید تحت تعقیب قرار بگیرند.
۱۰. وضعیت سوریه درس عبرت برای کسانی است که به جای مقاومت به تسلیم فکر میکنند، این بدبختیها و ناامنیها نتیجه ترک مقاومت است.
۱۱. جبهه مقاومت لبنان و منطقه تحت فشارها قویتر و مقتدر خواهد سد و با انگیزه بالاتر به مقاومت و اخراج آمریکا از منطقه اقدام خواهد کرد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به عالمی گفتند خوشبختی چیست؟
گفت:
حاصل یک کسری است که صورتش
تلاش و مخرجش توقع است.
هرچه صورت نسبت به مخرج
بیشتر بشه، جواب بزرگتر میشه.
حالا فرض کنید توقع به صفر نزدیک شود، خوشبختی می رود به سمت بینهایت.
شرط خوشبختی این است
که توقعات را پایین بیاوریم ...🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂امروز در سایه ی عشقِ الهی
🍁با قدرتی شکست ناپذیر
🍂و همتی بلند به وسعتِ هستی
🍁به پیش میروم و ایمان دارم
🍂همه چیز بر وفق مراد من میگردد
خدایا سپاسگزارم🍂🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💓رفیق روزهای قشنگم
🍁پاییز هم دارد
💓به آخرش میرسد
🍁سردت شد خبرم کن
💓تا برایت بسوزانم غم دنیا را
🍁بهانه های دنیا
💓تو را از یادم نخواهد برد
🍁در قلبم جاری هستی
💓لبت پر خنده
🍁قلبت آرام
🌸پیشاپیش یلدات مبارکـــــ🌸
🌷🌼🌷🌼🌷
🌺🧚♀️💚امیر المومنین علیه السلام در نامهای به فرزندشان امام حسن مجتبی علیه السلام فرمودند:
🔸 ...از گنجینههای رحمت او - خداوند - چیزهایی را درخواست کن که جز او کسی نمیتواند عطا کند، مانندِ
عمر بیشتر،
تندرستی بدن،
و گشایش در روزی.
🔑سپس، خداوند کلیدهای گنجینههای خود را
در دست تو قرار داده که به تو اجازه دعا کردن داده،
سپس هرگاه اراده کردی میتوانی با دعا،
درهای نعمت خدا را بگشایی،
تا باران رحمت الهی بر تو ببارد.🌨
📙 نهج البلاغه نامه ۳۱
آیا میدانستید‼️
📢 اگه مواد غذایی داغ خوردید و زبونتون سوخت برای رفع سوختگی سریع رو قسمت سوختگی شکر بپاشید.
📢 اگه میخواین عمر شلوار جین دو برابر بشه موقع شستن اونو برعکس کنید و بشورید.
📢 اگه میخواین حلوای شما هم مقوی تر بشه هم خوشمزه تر، از آرد نان سنگک استفاده کنید!
📢 اگه میخواین زعفرون دو برابر رنگ بده، زعفرون را با یک تکه یخ 30 ثانیه بذارید داخل ماکروفر! بیداد میکنه!
📢 اگه توی مسیر حرکت مورچه ها فلفل قرمز بریزید مورچه ها از خونه شما دور خواهند شد!
📢 اگه بعد مسواک زدن دهانتون رو با آب نمک بشورید بوی بد دهان رفع میشه!
📢 اگه ریموت ماشین، از راه دور آنتن نمیده، ریموت رو زیر گلوتون قرار بدید تا امواجش قوی تر بشه!
📢 اگه نیش پشه ها باعث آزار و اذیت شما میشه یک گلدان نعناع توی اتاق خوابتون بگذارید!
📢 اگه دوس داری طلاهاتون برق بیافته، اول نیم ساعت بذاریدش تو آرد سفید، بعد یک ربع بذاریدش تو آبلیمو و جوش شیرین، طلاها مثل روز اولش میشه.
📢 اگه میخواین ظروف مسی را سفید کنید نمک رو با سرکه و آرد ترکیب کنید و کمی هم آب لیمو داخل اون بریزید و ترکیب رو روی ظرف مسی بمالید! مثل روز اولش میشه.
📢 آب ماکارونی و پاستا منبع غنی مواد غذایی برای گل هاست! دور نریزید!
📢 اگه فلفل بیش از اندازه به غذاتون زدید و خیلی تند شد، چند دقیقه قبل از اینکه غذا را از روی شعله بردارید، آب یک لیمو ترش تازه را در آن بریزید و خوب هم بزنید! تندی از بین میره!
📢 اگه میخواین لیمو ده برابر آب بده، 30ثانیه بذارید داخل ماکروفر و بعد قاچش کنید و آب گیری کنید!
📢 اگه دستتون بوی سیر گرفت کافیه دستتون را به یک ظرف استیل بکشید. بهترین بوگیره!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁چند روز تا پایانِ
🍂پاییز رنگی مونده...
🍁در این روزهای زیبا
🍂آرزو میکنم
🍁زندگی به کامتون باشـه
🍂و لحظه هاتون پر از امید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 یاعلیُّ ياعلىُّ ياعلىّ
✍ امام باقر عليه السلام از پدرش از
جد بزرگوارش از رسول خدا
صلی الله علیه و اله روایت کرده که فرمودند:
💎 هر کس دوست دارد همچون تندباد از
پل صراط بگذارد و بدون حساب به بهشت
داخل شود باید ولایت ولیّ و وصىّ من و
مصاحب من و خليفه من در ميان اهل و
امتم 🌹على بن ابى طالب را بپذیرد.
❌ و هر کس دوست دارد که به دوزخ رود
پس ولایت غیر او را برگزیند .
💫 به عزت و جلال پروردگارم سوگند که
همانا او باب خداوند است
که راهی بسوی خداوند جز از ناحیه او
نیست ، و او همان صراط مستقیم است
و او همان کسی است که خداوند روز
قیامت از 👈 ولایت او سوال خواهد کرد.
📓 : بِشارَةُ المصطفى لِشيعةِ المُرتضى
ص ۱۰۵
Karimi-ShahadatImamBagher1401[01].mp3
7.65M
#مناجات_با_امام_زمان_عج
حرفی که دارم با شما گفتن ندارد
این حرف های بی صدا گفتن ندارد
این دردها درمان ندارد غیر وصلت
این غصّه ی بی انتها گفتن ندارد
چشم گنهکار من و دیدار رویت
دردی که باشد بی دوا گفتن ندارد
هر بار توبه کردم و هر بار ... بگذر
این ماجرای توبه ها گفتن ندارد
آقا اگر کاری برایت کرده باشم
باشم اگر بی ادعا، گفتن ندارد
هر صبح و شب گریان غمهایت نبودیم
حال دل این بی وفا گفتن ندارد
آقا خودت یک کربلا روزی من کن
اصلاً فراق کربلا گفتن ندارد
یاصاحب الزمان...
مداحی_آنلاین_چرا_دعاهای_ما_مستجاب_نمی_شود_استاد_قرائتی.mp3
2.39M
☑️ چرا دعاهای ما مستجاب نمی شود؟
🔘حجت الاسلام قرائتی
حدادیان حرم رقیه - yasfatemii .mp3
10.93M
☑️ نماهنگ؛ حرم ِ رقیه . . !🥀
🔘کربلایی محمدحسین حدادیان
🔘اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
فقط نفری یک آیه ✨💫
برای سلامتی رهبر معظم انقلاب💚
میخوایم ختم قرآن بگیریم. با همین یک آیه یک آیه ها. روی لینک زیر کلیک کن و یک یا چندتا آیه بخون 👇
https://khatmnoor.ir/khatm/2593
بعدش این پیام را به گروه دیگر بفرست
مدح و متن اهل بیت
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_صد_هفتاد_یکم🎬: ابراهیم و مومنین ساکن اورشلیم و شام شدند و این من
#داستان_واقعی
#روایت_انسان
#قسمت_صد_هفتاد_دوم🎬:
شب تا صبح حضرت ابراهیم به همراه افراد قبیله ستاره ناهید را پرستید و وقتی سپیده دم سر زد و ستاره ها در آسمان ناپدید شدند با حالتی دستپاچه خودش را به رئیس قبیله رساند وگفت: وای من! وای من!
رئیس قبیله با تعجب به سمت او برگشت و گفت: چه شده ابراهیم که اینچنین پریشانی؟!
حضرت ابراهیم به آسمان اشاره کرد و فرمود: خدای من! آن ناهید زیبا و درخشان ناپدید شده و مرا تاب دوری از خدایم نیست.
رئیس قبیله خنده ای کرد و گفت: خوب همه ستاره ها در روز ناپدید می شوند و دوباره شب هنگام در آسمان پدیدار می گردند.
حضرت ابراهیم رو به رئیس قبیله که حالا افراد زیادی دورشان را گرفته بودند فرمود: من خداوندی که افول میکند نمی خواهم، خداوندی که نیمی از شبانه روز باشد و نیمه دیگر غایب شود به درد پرستیدن نمی خورد.
رئیس قبیله گفت: ای ابراهیم، کفر نگو، همه میدانیم که ستاره ها روزها نیستند، چرا تو چنین خدایی نمی خواهی؟!
حضرت ابراهیم فرمود: من خدایی می خواهم که همیشه در کنارم باشد، هر زمان که احتیاج کردم در دسترسم باشد، هر وقت که او را خواندم جوابم را گوید، هر وقت که حاجتی داشتم، همان لحظه به محضرش برسم و حاجتم را برگویم، خدایی که روزها در کنارم نباشد، ارزش ستایش و خدایی کردن ندارد، همانا خدایی را می پرستم که خود خالق تمام ستارگان است و همیشه و هر زمان با من است.
در مقابل سخنان حق و با منطق ابراهیم کسی جوابی نداشت و در این زمان تعدادی از افراد قبیله که نور ایمان دلشان را روشن کرده بود به ابراهیم و خدایش ایمان آوردند و همراه او شدند.
بعد از این واقعه، حضرت ابراهیم به سراغ قبایلی که خورشید را می پرستیدند رفت و دوباره طبق همین نقشه و سناریو پیش رفت با آنها همراه شد و شب هنگام از افول خدا شکایت کرد و باز اعتقادات مردم را به چالش کشید و هر انکس که اهل عقل و تفکر بود به او گروید.
ادامه دارد...
📝به قلم: ط_حسینی
🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨
#داستان_واقعی
#روایت_انسان
#قسمت_صد_هفتاد_سوم🎬:
حضرت ابراهیم زندگی خویش را در اورشلیم که آن زمان شام هم می نامیدندش که تحت حکمرانی عرب های هکسوس بود می گذارند، او در منطقه ای به نام الخلیل ساکن شد، به دلیل طبیعت بکر و غنی این منطقه، اکثر مردم به شغل کشاورزی و دامداری می پرداختند و از این راه درآمد خوبی داشتند.
حضرت ابراهیم با مریدانش دهکده ای برپا کردند و در کنار مضیف هایی که راه اندازی کرده بود، اینک گله ای گوسفند فراهم کرد و به چوپانی مشغول بود، ایشان در این دوران گوشه نشینی را انتخاب کرده بود و به سلوک باطنی می پرداخت.
هکسوس ها با دهکده حضرت ابراهیم مراودات و داد و ستد داشتند ولی از آنجا که سابقه حضور ابراهیم در بابل و ایستادگی او در مقابل نمرود به گوششان رسیده بود سعی می کردند این ارتباطات زیاد نشود تا ابراهیم نتواند آنگونه که حکومت بابل را از هم پاشانید در اینجا هم چنین کند، پس مراودات در حد معمول بود و نه بیشتر از آن...
حال زندگی در دهکده مومنین رونق گرفته بود و هر روز بر تعدادشان افزوده می شد.
حضرت ابراهیم مردی غیرتمند بود که هر روز از خانه برای کار بیرون می رفت و در خانه را پشت سرش می بست تا از ورود مردان غریبه و نامحرمان به داخل خانه جلوگیری کند.
و خداوند اراده کرده بود ابراهیم را امتحان کند تا به پاس تلاشش در نبوت به او مقامی دیگر عطا کند، پس به ملکوت الموت امر نمود تا به صورت مرد جوانی زیبا به دهکده ابراهیم وارد شود.
ملک الموت در قالب جوانی زیبا چندین بار داخل بازار دهکده، جلوی چشم حضرت، ظاهر شد و حضرت به گمان اینکه از ساکنان شهرهای اطراف است که برای داد و ستد آمده، با او سلام و علیکی کرد و از کنارش رد شد و پس از پایان کارش به طرف خانه راهی شد.
ملک الموت خود را زودتر از ایشان به خانه رسانید، حضرت ابراهیم درب خانه را باز کرد و ناگهان این جوان را در خانه یافت.
ابراهیم برافروخته شد و روبه عزارئیل فرمود: این خانه صاحب دارد، تو به اجازه چه کسی وارد این خانه شدی؟! این رسم جوانمردی نیست که بدون اذن صاحبخانه، در منزلی که مردش نیست داخل شوی...
حضرت ابراهیم می خواست ملک الموت را به طریقی تنبیه و از خانه بیرون کند، چون جرمی بزرگ مرتکب شده بود که ملک الموت لبخندی زد و فرمود: من حضرت عزرائیل هست و از جانب خدا مأمور شدم در این خانه فرود آیم.
حضرت ابراهیم تا اینچنین دید با تواضع فرمود: اگر تو فرشته خداوند هستی، اینجا هم خانه خداست و صاحب اصلی خانه خود خداست و من در این وادی هیچم و ایشان فکر می کرد که جناب عزرائیل برای قبض روح او آمده است، درست است که وظیفه عزارائیل گرفتن صورت قدیمی و دادن صورتی جدید و زیباتر به بنی بشر است و اینجا هم پای چنین مسأله ای در میان بود فقط با این تفاوت که این صورت جدید یک مقام بالاتر در عالم معنا و البته در ارض خاکی بود.
اما جناب عزرائیل ماموریت داشت تا قبل از دادن این مقام، حضرت ابراهیم را بیازماید درست همانطور که خداوند عزازیل را در بوته آزمایش قرار داد، آنگاه که حضرت آدم را خلق کرد و به عزازیل امر کرد که به او سجده کند اما عزازیل حسادت و تکبر ورزید و از امر خدا سرباز زد و به مقام ابلیس بودن نزول کرد، حال ملک الموت مامور بود تا اینچنین ابراهیم را بیازماید تا میزان خلوص او را محک بزنند پس رو به ایشان نمود و فرمود: ای نبی خدا! شخصی پرهیزگار در این شهر است که خداوند اراده کرد او را خلیل خود قرار دهد و مقام خلیل الله به ایشان تعلق گیرد، من به خانه تو امدم تا با هم به خدمت این شخص برسیم و او را از این واقعه مطلع کنیم.
ابراهیم که عمری غرق در خداوند و بندگی او بود، با خوشحالی رو به عزرائیل فرمود: خدا را شکر من همشهری چنین فرد پرهیزگاری هستم و خدا را صد هزار بار سپاس که به من این سعادت داده شده تا به محضر چنین شخصی برسم، برخیز تا برویم، خیلی دوست دارم سعادت دیدار این شخص به زودی نصیبم شود، می خواهم در درگاه چنین فردی، خادمی کنم.
در اینجا بود که عمق خلوص ابراهیم آشکار شد، چرا که اگر او در گیر حسادت و خود پسندی بود، اعتراض می کرد که من عمری در راه خدا سختی و مرارت کشیدم و اینک این مقام از آن دیگری باشد؟! اما چنین نکرد چون او واقعا غریق وجود خداوند بود.
حضرت عزرائیل لبخندی زد و فرمود: بشارت باد بر تو که آن فرد کسی جز ابراهیم خلیل الله نیست و اینچنین شد که ابراهیم به مقام خلیل الله نائل شد.
ساره از این اتفاق بسیار مشعوف شده بود اما ته دلش از موضوعی ناراحت بود چرا که سن او و ابراهیم بالا رفته بود و او و نبی خدا فرزندی نداشتند.
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨
#داستان_واقعی
#روایت_انسان
#قسمت_صد_هفتاد_چهارم🎬:
حالا مدتی بود که ابراهیم به مقام خلیل الله رسیده بود، ساره می خواست حرفی بزند اما نمی دانست چگونه بگوید تا اینکه یک روز صبح زود، قبل از اینکه نبی خدا از خانه خارج شود دل به دریا زد و جلوی در خانه، راهش را بست و فرمود: جناب خلیل الله! سخنی ست که مدتها گلوگیرم شده و هر بار که خواستم بگویم انگار نیرویی مانعم میشد، اما اینبار تا حرفم را نزنم از پا نمی نشینم.
ابراهیم با نگاهی پر از مهر، ساره این زن نجیب و باوفا و فداکار را که همیشه همچون کوه پشت او ایستاده بود، نمود و فرمود: چه شده بانوی زیبای خانه! حرف دلت را بزن که ابراهیم برای شنیدن سخنان ساره، سراپا گوش است.
ساره بغض گلویش را فرو داد و فرمود: یا نبی خدا! سالها از ازدواج من و شما می گذرد، اینک من زنی فرتوت هستم که امیدی به بچه دار شدنم نیست، از طرفی شما پیامبر خدا هستید و روا نیست که از پیامبر بزرگی چون شما، نسلی بر جا نماند، شما...شما باید زنی دیگر را به عقد خویش درآورید تا خداوند فرزندی به شما عنایت کند و نبوت در نسل شما باقی بماند.
من...من از شما تقاضا دارم همسری دیگر اختیار کنید و کاری را که من نتوانستم انجام دهم، دیگری انجام دهد.
ساره این حرف را زد و خاموش شد.
ابراهیم با ملاطفت نگاهی به چهره دلنشین ساره انداخت و فرمود: خدا را سپاس که همسری فهیم به من عنایت نموده، همسری که در همه حال مرا یاری نموده و اینک با این فداکاری می خواهد ملائک آسمان را به تحسین وادار کند، بدان که اگر فرزندی داشتم، فکر زنی دیگر نمی کردم چرا که همسری چون تو دارم، اما اینک چون خودت پیشنهاد دادی، برای داشتن فرزند، حاضرم همسر دیگری اختیار کنم.
ساره نفس بلندی کشید، گویا او به تمام جوانب فکر کرده بود و وقتی حضرت ابراهیم چنین فرمود، ساره گفت: و من دوست دارم کنیزم هاجر به عقد تو درآید، چرا که من و او سالهاست که باهم هستیم و چون دو رفیق و از آن هم نزدیکتر همچون دو خواهر هستیم، هاجر دختری زیبا و سالم و مؤمن است و از هر لحاظ برازنده پیامبر خداست.
ابراهیم سری تکان داد و فرمود: باشد، هر چه که بانو اراده کند، همان کنم
ساره سرش را پایین انداخت و فرمود: پس اینک به دنبال کار خود برو و امروز زودتر به خانه بیا، ترتیبی میدهم که امشب هاجر را به عقد خویش درآوری و در این خانه مجلس شادی برپا شود.
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
🌕✨🌕✨🌕✨🌕
#داستان_واقعی
#روایت_انسان
#قسمت_صد_هفتاد_پنجم🎬:
نزدیک غروب حضرت ابراهیم به خانه وارد شد، به محض ورود صدای کِل کشیدن تعدادی زن بلند شد.
گویا ساره مجلس ساده ای برای عقد حضرت ابراهیم و هاجر برپا کرده بود.
پیامبر خدا، هاجر را در محفلی ساده و بی آلایش به عقد خود درآورد و ساره در حالیکه تمام جانش بسته و وابسته به ابراهیم بود، اتاقی از اتاق های خانه را نشان داد و گفت: وسایلی در آن اتاق چیده ام که به گمانم برای زندگی دو نفر کفایت می کند، از امشب به بعد هاجر دیگر کنیز این خانه نیست و همسر نبی خداست او در آن اتاق باشد و من هم در این اتاق و کارهای خانه را به اتفاق انجام می دهیم.
ابراهیم از اینهمه فهم ساره و البته فداکاری اش لبخندی بر چهره نشاند و از او تشکر نمود و پا به حجله نوعروسش هاجر گذاشت.
هاجر دختری زیبا و صبور و یکتا پرست بود، دختری عفیف و پاکدامن که ایمانی قوی به خدا داشت و سزاوار این بود تا مادر پیامبری از پیامبران خدا شود،گویا ظرفیت وجودی او چنان بود که خداوند او را از بین تمام زنان زمین برگزید تا شجره پیامبران را تا آخرالزمان مادری کند.
آن شب بغضی سنگین گلو گیر ساره شده بود، اما راه فراری نداشت، چرا که بهترین کار ممکن همین بود، پیامبر می بایست صاحب فرزند شود و چه کسی بهتر از هاجر...
ساره سعی کرد با عبادت خداوند به این حس فائق آید زیرا امشب تازه اول راه بود و از این به بعد می بایست ابراهیم را یک شب در میان از آن خود بداند.
روزها در پی هم می آمد و می گذشت و حال دگرگون هاجر نشان میداد خبری در راه است و دیری نپایید که همه متوجه شدند هاجر فرزندی در راه دارد.
این خبر برای ساره بسیار خوشحال کننده بود، چرا که نبی خدا صاحب اولاد و ریشه می شد و از طرفی ترسی بر جانش افتاده بود و با خود می اندیشید نکند زمانی که آن طفل پا به دنیای خاکی گذارد، توجه ابراهیم به هاجر و فرزندش بیشتر از توجه ایشان به من شود؟!
این فکر مانند خوره به جان ساره افتاده بود، گرچه در رفتارش چیزی بروز نمیداد اما این نگرانی همیشه با او بود.
اما هاجر، این زن مومنه همیشه هوای ساره را داشت و اینک که همسر ابراهیم شده بود، باز هم چون گذشته به ساره ارادت و محبت داشت و همیشه به دیده احترام به او می نگرید، در کارهای خانه پیش قدم بود و نمی گذاشت ساره آنچنان دست به کاری بزند، محبت هاجر به ساره بیشتر از قبل شده بود و دعا می کرد کاش ساره این را متوجه شود و در دل بغض هاجر را نگیرد.
ابراهیم که نبی خدا بود، شرط تعدد زوجات را که از همان ابتدا یکی بود و آنهم رعایت عدالت بود، انجام می داد، یک شب در اتاق هاجر و یک شب در اتاق ساره می بود، ابراهیم حتی در نگاه کردن و لبخند زدن هم رعایت عدالت را می نمود و هر دو همسرش را گرامی می داشت چه ساره که عمری تکیه گاهش بود و چه هاجر که حالا مادر فرزندش بود، برای هر دو همسری مهربان و دوست داشتنی بود.
اوضاع بر همین منوال بود تا اینکه...
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
🌕✨🌕✨🌕✨🌕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ـ₪₪₪₪₪₪₪₪
♻️يادِ درگذشتگان
ـ₪₪₪₪₪₪₪₪
فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی
💠اَلْـݪّٰـهُـمَّ
〖 ٱغْـفِـرْ لِـلْـمُـؤْمِـنـیٖـنَ وَٱلْـمُـؤْمِـنـٰاتِ وَٱلْـمُـسْـلِـمـیٖـنَ وَٱلْـمُـسْـلِـمـٰاتِ اَلْـاَحْـیـٰاءِ مِـنْـهُـمْ وَٱلْـاَمْـوٰاتِ تـٰابِـعْ بَـيْـنَـنـٰا وَ بَـيْـنَـهُـمْ بِـٱلْـخَـيْـرٰاتِ اِنّـَکَ مُـجـیٖـبُ ٱݪـدَّعَـوٰاتِ اِنّـَکَ غـٰافِـرَ ٱݪـذَّنْـبِ وَٱلْـخَـطـیٖـئـٰاتِ وَ اِنّـَکَ عَـلـیٰ کُـلِّ شَـیْءِِ قَـدیٖـرٌ 〗
🔮هـركس اين زيارتنـامه را بخواند
♥️ خــداوند
ثوابِ پنجاه سال عبادت به او میدهد و گناهانِ پنجاه سال را از او و پدر و مادرش بيامرزد.
🥀پنجشنبه است
🕯همان روزی که دل میگیرد
🥀روزی که دل,دلتنگ میشود
🕯واسه عزیزانی که در کنار ما نیستند
🥀روحشون شاد و یادشون گرامی
🕯با ذکر فاتحه و صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری پنجشنبههایحسینی
جسمی در اینجا قلبی در آنجا...
و خیالی بسیار دور...
اللهم الرزقنا حرم
#تلنگرانه
🪴مومـن بـودن جسـارت میخواد
✿ اینکه وسط یـه عده بـینمـاز؛
نماز بخونے◐
اینکه وسط یه عـده بی حجاب؛
حجاب داشته باشے✿
اینکه حد و حدود نامحـرم و محرم؛
رو رعایت ڪنے
اگه اینجوری هستی
بهخودتافتخارکن
بهمومنبودنت
بهمحجبهبودنت😌
بزار ھمه مسخره کننـــــ
میارزه به لبخند خدا
مواظبچشامونباشیم:)
اینکهیهوبهخودمونبیایموببینم
دیگهنمیتونیم
واسهامامحسینعلیهالسلام
اشکبریزیم...؛خیلیسخته!
امیـدوارمهیچوقتاونروزنیـاد.. 🥀💔
#تلنگرانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام کربلا✋🏻
چجوری دلت میاد نیام کربلا؟
خیلی وقته که نیومدم کربلا🥺
𔓘🌸𔓘🌸
🌴اَݪـسَّـلٰامُ عَـلَـیْـکَ
یـٰااَبـٰاعَـبْـدِٱللّٰـهِ وَعَـلَــۍٱلْاَرْوٰاحِ ٱݪّـَـتـیٖ حَـلّـَتْ بِـفِـنـٰائِـکَ عَـلَـیْـکَ مِـنّـیٖ سَـلٰامُ ٱللّٰـهِ اَبَـدًٱ مـٰابَـقـیٖـتُ وَبَـقِـىَ ٱݪـلّـَیْـلُ وَٱݪـنّـَهـٰارُ
وَلٰاجَـعَـلَـهُ ٱللّٰـهُ آخِـرَٱلْـعَـهْـدِ مِـنّـیٖ لِـزیٖـٰارَتِـکُـمْ
🌴اَݪـسَّـلٰامُ عَـلَـۍٱلْحُسَیْنِ
وَعَـلـیٰ عَـلـیٖ ٱبْـنِ ٱلْحُسَیْنِ
وَعَـلـیٰ اَوْلٰادِ ٱلْحُسَیْنِ
وَعَـلـیٰ اَصْـحـٰابِ ٱلْحُسَیْنِ
💠اَلْـݪّٰـهُـمَّ
ٱرزُقْـنـٰا ِفـۍٱݪـدُّنْـیـٰا زیٖـٰارَۃَٱلْحُسَیْنِ
وَفِـۍٱلْآخِـرَۃِ شِـفـٰاعَـةَ ٱلْحُسَیْنِ
🧮 ۳مـرتبه بگوئیم
✋🏼صَـلَّـۍٱللّٰـهُ عَـلَـیْـکَ یـٰااَبـٰاعَـبْـدِٱللّٰـهِ ٱلْحُسَیْنِ
وبگوئیم
🌴اَݪــسَّـلٰامُ عَـلَـیْـکَ یـٰااَبـٰاعَـبْـدِٱللّٰـهِ
🌴اَݪــسَّـلٰامُ عَـلَـیْـکَ وَرَحْـمَـةُ ٱللّٰـهِ وَبَـرَکـٰاتُـهُۥ❀
🤲🏼دعایی که عصرعاشورا امامحسین.ع به امامسجاد.ع تعلیم دادند
بِـحَـقِّ یٰـسٖٓ وَٱلْـقُـرْآنِ ٱلْـحَـکـیٖـمِ وَبِـحَـقِّ طٰـهٰ وَٱلْـقُـرْآنِ ٱلْـعَـظـیٖـمِ یـٰامَـنْ یَـقْـدِرُعَـلـىٰ حَـوٰائِـجِ ٱݪــسّـٰائِـلـیٖـنَ یـٰامَـنْ یَـعْـلَـمُ مـٰافـِۍٱݪــضّـَمـیٖـرِ یـٰامُـنَـفّـِسُ عَـنِ ٱلْـمَـکْـرُوبـیٖـنَ یـٰامُـفَـرِّجُ عَـنِ ٱلْـمَـغْـمُـومـیٖـنَ یـٰارٰاحِـمَ ٱݪــشّـَیْـخِ ٱلْـکَـبـیٖـرِ یـٰارٰازِقَ ٱݪــطّـِفْـلِ ٱݪــصّـَغـیٖـرِ یـٰامَـنْ لٰایَـحْـتـٰاجُ اِلـَـۍٱݪــتّـَفْـسـیٖـرِ صَـلِّ عَـلـیٰ مُـحَـمَّـدِِوَآلِ محمد