eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
9.9هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
21هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
┅┄┅ٖٖٖ⃟𝓟༻ٖٖٖٖ⛄️❄️⛄️༺⃟ٖٖ𝓟┅┄ 📚داستانک سنگریزه شخصی در یکی از مناطق کویری زندگی میکرد. چاهی داشت پر از آب زلال زندگیش به راحتی میگذشت با وجود اینکه در همچین منطقه ای زندگی میکرد. بقیه اهالی صحرا به علت کمبود آب همیشه دچار مشکل بودند اما او خیالش راحت بود که یک چاه آب خشک نشدنی دارد. یک روز به صورت اتفاقی سنگ کوچکی از دستش داخل آب افتاد صدای سقوط سنگریزه برایش دلنشین بود، اما میترسید که برای چاه آب مشکلی پیش بیاید. چند روزی گذشت و دلش برای آن صدا تنگ شد، از روی کنجکاوی اینبار خودش سنگ ریزه ای رو داخل چاه انداخت. کم کم با صدای چاه انس گرفت و اطمینان داشت با این سنگ ریزه ها چاه به مشکلی بر نمیخورد. مدتی گذشت و کار هر روزه مرد بازی با چاه بود تا اینکه سنگ ریزه های کوچک روی هم تلمبار شدند و چاه بسته شد. دیگر نه صدایی از چاه شنیده میشد و نه آبی در کار بود. مطمئن باشید تکرار اشتباهات کوچک و اصرار بر آنها به شکست بزرگی ختم خواهد شد...    
🌱 فکر کن قیامت که میشه حضرت زهرا سلام اللّه علیها از لا به لای جمعیت سوا کنند امر بفرمایند : فلانی برای فرش هیئت و روضه حُسین علیه السلام مَن تلاش و هزینه کرد . . .
آلارم‌گوشیتُ‌بذارواسه‌نمازصبح وقتی‌بیدارشدی وخواستی‌خاموشش‌کنی ودوباره‌بخوابی این‌جمله‌رویادت‌بیار یه‌روزی‌انقدرمیخوابی که‌دیگه‌کسی‌نیست‌صدات‌کنه خودت‌به‌فریادخودت‌برس!
دعای امروز 🌷🌷 🌺 خدایا در این آدینه زیبا 🌺 برای تک تک دوستانم عطا فرما 🌺هرآنچه خیر و صلاحشان است 🌺از خوبی ها بهترینش 🌺از نعمت ها بیشترینش 🌺از عاقبت عالیترینش و 🌺از زندگی شیرین ترینش آمیـــن🙏 به برکت صلوات بر حضرت مُحَمَّدٍ ﷺ 💚 و خاندان پاک و مطهرش 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷جمعہ يعنے زانوے غم دربغل 🍃🌼برسر سجاده هاے العجل 🌷جمعہ يعنے اشڪ هاے انتظار 🍃🌼جمعہ يعنے شڪوه ازهجران يار 🌷جمعہ يعنے آه😔الغوث،الامان🙏 🍃🌼درفراق مهدےصاحب زمان أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🙏 🌼روزتون مهدوی🌼🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❄️ســـلام ☕️صبحِ جمعه تون شاد و زیبا ❄️ امیـدوارم ☕️ساعاتی مملواز عشق و زیبایی ❄️دقایقی لبریز از مهربانی ☕️و پر از شادی و آرامش .. ❄️در کنار عزیزانتون ☕️در انتظارتون باشه آدینه تون پراز بهترینها ❄️☃️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺تقدیم با احترام به شما خوبان آدینه مبارک 🌺امروز ازخدای پاک مهربان براتون 🌺پاکی، گرمی دوستی، صداقت 🌺آرامش، صمیمیت وسعت و برکت 🌺گذشت و بخشش دانایی و عشق 🌺و روز بخیر و زیبا وشاد درکنار عزیزانتون خواستارم
✨جمعه تون زیبا و شـاد ⛄️✨امـروزتان پراز شادی ❄️✨الـهی امـروز ✨خونه هاتون پربرکت ⛄️✨رابطه هاتون ❄️✨پراز رنگ های زیبـا ✨وجـودتون سلامت ⛄️✨دلتـون پر اميـد ❄️✨و لحظاتتون سرشاراز ✨عشق و شـادی باشـه ⛄️✨آدینه تون زیبا درکنارعزیزانتون
مدح و متن اهل بیت
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_دویست_هفدهم🎬: روز عید قربان بود و حضرت اسماعیل همراه پدر بزرگو
🎬: حضرت ابراهیم همانطور که خواسته فرزندش بود، لباس او را از تن بیرون آورد، دست و پای ایشان را با طنابی محکم بست . برای آخرین بار نگاهی پر از مهر بر چهره زیبای اسماعیل نمود، او باید از این جوان رعنا دل می کند و دل را در گرو مهر پروردگارش محکم تر گره می زد. اسماعیل را به صورت روی ریگهای بیابان حجاز خوابانید، خنجری را که تازه تیز کرده بود بر گلوی اسماعیل گذاشت و محکم کشید اما گلوی اسماعیل بریده نشد و خونی جاری نشد. حضرت ابراهیم خنجر را بالا آورد یک آن فکر کرد نکند خنجر را اشتباها بر عکس گرفته، دوباره خنجر را از این دست به دست دیگر داد و باز برگلوی اسماعیل و محکم تر از قبل کشید، اما باز هم هیچ اتفاقی نیافتاد و خونی جاری نشد و دوباره و دوباره و دوباره کشید، حضرت ابراهیم آنقدر خنجر را کشید که اثر خنجر بر گلوی اسماعیل ماند اما گلوی او بریده نشد. ابراهیم که گمان می کرد خطایی از او صادر شده که خداوند این قربانی را از او نپذیرفته و برای همین موضوع خنجر بر گلوی اسماعیل اثر نمی کند با پریشان حالی خنجر را به طرفی پرت کرد به طوریکه تیزی خنجر تخته سنگ را به دو نیم کرد و ابراهیم سر به آسمان بلند کرد و فرمود: خنجر آنچنان تیز بود که سنگ را دو نیم کرد پس چرا گلوی اسماعیل را نبرید؟! خداوند من از هر اشتباهی مرتکب شدم که باعث شده این ذبح را از من نپذیرید به درگاهت توبه می کنم و اشک از چشمان مبارکش سرازیر شد. در این هنگام فرشته وحی بر حضرت ابراهیم نازل شد و فرمود: ای ابراهیم تو امری را که در رؤیا به تو دستور داده شد با درستی به انجام رساندی و برای امر خداوند دل از فرزند دلبندت کندی و از این امتحان سخت سربلند بیرون آمدی و بدین سبب خداوند اراده کرده مقام «امامت» را که بالاتر از مقام نبوت است به تو عنایت کند و سپس قوچی از پشت سر ابراهیم پیش آمد و خداوند امر کرد که امروز این قوچ را قربانی کن اما در روزگاری دیگر از تو ذبحی عظیم به سمت درگاه خداوند روانه خواهد شد ابراهیم با حالت سوالی سری تکان داد و فرمود: آن ذبح عظیم چیست و فرشته وحی از ابراهیم پرسید... ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی 🌕✨🌕✨🌕✨🌕
🎬: خداوند می خواست به سوالات ابراهیم پاسخ دهد، پاسخی که در طول اعصار و سالیان دراز و تا دنیا دنیاست، بر تارک هستی بدرخشد پس از ابراهیم سوال نمود: ای ابراهیم! آیا تو خودت را بیشتر دوست می داری یا مظهر تامه کلمات الهی همانکه اراده خداوند بر آن است خاتم انبیاء شود و شجره امامت تا قیام قیامت از او پا بگیرد؟! ابراهیم لبخندی محو روی لبانش نشست و فرمود: خوب واضح است، من، محمد را از جان خود بیشتر دوست می دارم و او را عزیزتر می دانم. خداوند باز سوال فرمود: آیا فرزندان محمد که مظهر کلمات الهی هستند را بیشتر دوست می داری یا فرزندان خودت را؟! و باز ابراهیم پاسخ داد: من فرزندان محمد را بیشتر از فرزندان خودم و حتی عزیزتر از جان خودم می دانم. خداوند سوال فرمود: ای ابراهیم! اگر فرزند تو اکنون به دست تو ذبح شود عظیم تر است یا اینکه فرزند آن پیامبر ختمی به دست شقی ترین افراد در بیابانی دور از وطن و تشنه لب ذبح شود عظیم تر است؟ و آیا قربانی فرزند تو عبادتی بزرگتر است یا قربانی فرزند رسول خاتم عظیم تر است؟ ابراهیم فرمود: اگر فرزند محمد ذبح شود قربانی او عظیم تر است. در این هنگام حضرت جبرئیل با لباس عزا بر ابراهیم نازل شد و فرمود: ای نبی خدا به تو خبر می دهم از روزی که نواده فرزندت اسماعیل، در صحرایی پر از بلا بین دو نهر آب در حالیکه تشنه لب است زنده زنده ذبح می شود. اگر تو امروز بر اسماعیل مهر داشتی و خنجر بر گلوی او‌نهادی، در آن روز یکی از شقی ترین روزگار با قساوتی شدید از قفا خنجر به گلوی حسین می گذارد و حسین در پیش چشم خواهرش آنقدر دست و پا می زند که از نفس می افتد. جبرئیل باز روضه کربلا می خواند و ابراهیم بر مظلومیت آل طه اشک می ریخت، جبرئیل می گفت و ابراهیم ضجه می زد، ابراهیم آنچنان بر حسین گریه نمود که به حالت اغما افتاد و در این هنگام خداوند به او بشارت داد که به واسطه این عزاداری تو بر ذبح عظیم و امتحان تو در مورد فرزندت اسماعیل ذبیح الله، به تو مقام امامت را عطا فرمودیم و حال از جای برخیز که خداوند امر نموده تا تو با کمک فرزندت اسماعیل کاری بزرگ انجام دهید و خداوند اراده کرده بود که از ابراهیم دو شجره پا بگیرد، اول شجره بنی اسماعیل و دوم شجره بنی اسحاق(بنی اسرائیل) که شجره بنی اسماعیل شجره خالده است و تا قیام قیامت ادامه دارد و همیشه حجتی ازاین شجره می بایست بر روی زمین باقی باشد تا مدار آرامش زمین قرار گیرد و شجره بنی اسرائیل شجره ای تامه بود و در جایی نسل نبوت از آن قطع میشد و خدواند اراده کرده بود که شجره بنی اسرائیل، راه را برای ظهور و بروز بنی اسماعیل هموار کنند و مردم را به آمدن منجی دنیا که از نسل حضرت اسماعیل بود بشارت دهند. ادامه دارد... 📝به قلم:طاهره سادات حسینی 🌕✨🌕✨🌕✨🌕
🎬: پس از ماجرای ذبح حضرت اسماعیل، خداوند به حضرت ابراهیم امر کرد تا برای اقامه دین خدا، کعبه را بازسازی کند. کعبه اولین ساختمانی که در روی زمین بنا شده بود، خانه ای چهارگوش که محاذی بیت المعمور در عرش است واز لحاظ جغرافیایی نقطه مرکزی و محور اصلی زمین است. و چون اجتماع مؤمنین نیاز به یک محور و جهت دارد و جهت جغرافیایی زمین هم این نقطه است و تا زمانی که این اجتماع حول کعبه محقق نشود، اقامه هم صورت نگرفته پس خداوند به ابراهیم امر نمود تا خانه کعبه را که در آن زمان اثری از آن باقی نمانده بود با کمک حضرت اسماعیل باز سازی کند و این خانه در اختیار بنی اسماعیل قرار گیرد چرا که محقق شده اقامه دین اسلام بر عهده نسل اسماعیل باشد و به تمام ابناء بشر و حتی تیره بنی اسرائیل تکلیف شده حج بگذارند همانطور که حضرت آدم و نوح حج گذارد. در اینجا داستان بنای اولیه کعبه را بازگو می کنند که اینچنین بوده است: هنگام هبوط حضرت آدم، ایشان بر روی کوه صفا و حضرت حوا بر روی کوه مروه قرار داشت. جبرائیل خیمه ای را بر روی ترعه (که پایه های بیت الله بود) قرار داد، ستون خیمه شاخه ای از یاقوت سرخ بود که شعاع نور آن کوه های اطراف مکه را روشن کرد. میزان شعاع نور این ستون، محدوده حرم را معین می کرد و خداوند منتهی الیه این نور را محدوده حرم امروزین قرار داد، منتهی الیه طناب هایی که با آن ها خیمه کشیده می شد و نگه داشته می شد، محدوده مسجد الحرام را معین کرد میخ های خیمه از سنگ های طلای ناب بهشتی و طناب های آن از موهای بافته شده سرخ رنگ بود، این اتفاقات تشریفاتی است که در لحظه هبوط، با حضور ملائکه در زمین رخ می دهد، سپس خداوند به جبرائیل فرمود که با هفتاد هزار فرشته بر زمین فرود بیایند تا این خیمه را از دسترسی ابلیس دور نگه دارند. این ملائکه باید با آدم مأنوس باشند و به منظور تعلیم و انجام مناسک بیت به آدم کمک کنند. و حضرت آدم به دور خیمه طواف می کرد پس جبرائیل ملائکه را در اطراف بیت گماشت تا از گزند ابلیس و دستیاران او نسبت به خیمه مراقبت کنند. آدم و حوا چند روزی را در این خیمه سکنی گزیدند و پس از مدتی که با آن محیط آشنا شدند فرمان خروج از آن خیمه از طرف خداوند صادر شد. پس جبرائیل نازل شد و آدم و همسرش را از خیمه بیرون آورد و آن ها را در نزدیکی کوه صفا اسکان داد. آدم و حوا از جبرائیل سوال کردند که آیا خداوند بخاطر نافرمانی گذشته مان از ما دلگیر و ناراحت است؟ (آن ها خیال می کردند که خداوند بخاطر نافرمانی گذشته شان آن ها را از خیمه بیرون کرده است.) جبرائیل پاسخ داد که خشم و غضب خدا متوجه شما نشده اما از فعل خداوند سوال پرسیده نمی شود. هفتاد هزار ملائکه ای که در اطراف خیمه بودند از خداوند تقاضا کردند تا در این مکان به محاذات بیت المعمور برایشان خانه ای بنا کند تا در اطراف آن طواف کنند. پس حق تعالی به من وحی کرده که تو را از این مکان دور کرده و خیمه را بالا ببرم. آدم پس از این کلام گفت ما به امر پروردگار راضی و خوشنود هستیم. پس مکانت و شرافت این بیت باعث شده تا در اطراف آن هیچ خانه ی انسانی وجود نداشته باشد. سپس جبرائیل ستون های بیت را با سنگ هایی از کوه های صفا و مروه و طور سینا و السلام که در نزدیکی کوفه قرار دارد، بالا برد که این کوه ها نقاط تمدنی مهمی در تاریخ بشر هستند. سپس خداوند به جبرائیل امر کرد که ساخت بیت را انجام دهد. پس اولین سازنده بیت، جبرائیل است. جبرائیل به فرمان خداوند چهار سنگ را از مواضع اربعه آورد و آن ها را بر ارکان و پایه های بیت که خداوند معین فرموده بود قرار داد. این نقاط همان قواعد بیت هستند.این نقطه ها که دارای ارتباط خاصی با بیت المعمور و عرش الهی بودند، توسط خداوند مشخص شده و طی تشریفات خاصی ساخته شد. سپس به جبرائیل دستور داد که بیت را از سنگ های کوه ابوقبیس بسازد و برای آن دو درب که یکی در مشرق و دیگری در مغرب واقع می شود قرار دهد. پس از آن که ساخت بیت تمام شد جبرائیل و ملائکه به دور آن طواف کردند و چون آدم و حوا طواف ملائکه را دیدند هفت بار به دور آن طواف کردند و اینگونه بود که کعبه بنا شد اما پس از شروع مهاجرت ها و پس از طوفان نوح، منطقه مکه متروک شد، وسوسه های ابلیس و طرح های ابلیس هم در ماجرای متروک شدن کعبه اثر داشته است و کم کم و با مرور زمان خانه کعبه از بین می رود تا زمان حضرت ابراهیم که دیگر نشانی از آن نمانده بود و اینک خدا می خواهد خانه اش را تجدید بنا کند ادامه دارد... 📝به قلم طاهره سادات حسینی 🌕✨🌕✨🌕✨🌕