#خـــاطرات_شهدا
دکتر بعد از این که تیر خورد و عملش کردند دیگر نمیتوانست خط برود.
سربازی به نام عسگری ، او را با ماشین ستاد میآورد.
عسگری همیشه در آن جاده های پر از چاله با سرعت ۱۷۰ میرفت.
بالاخره همین سرعت زیاد کار دستش داد و یکبار تصادف کرد
و ماشین را درب و داغان کرد
و به همین دلیل سه روز فراری بود.
بچه ها که بخاطر تذکرهای پی در پی به او برای سرعت زیادش عصبانی بودند ، بالاخره او را پیدا کردند و کشان کشان پیش دکتر آوردند.
حسابی ترسیده بود ،
دکتر تا او را دید گفت ،
خودت طوری نشدی عزیز؟!
او که انتظار هر عکس العملی جز احوالپرسی را داشت جواب داد ،
نه ؛ طوریم نشده.
دکتر به او گفت ،
پس ببر ماشین را تعمیر کنند ، دیگه هم تند نرو لطفاً !
این اوج عصبانیت و خشم او بود !....
#شهیددکتر_چمران
📕 ستارگان خاکی
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
✅ محفل عشق ، زندگی به سبک شهدا
🇮🇷 eitaa.com/joinchat/644087811C0093ab0c88
#تفکر
حسیـن جانم...
دردمندم ، دلشکسته ام ،
و احساس می کنم که ، جز تو ، و راه تو ،
دارویۍ دیگر ، تسکین بخشِ قلب سوزانم نیست...
#شهیددکتر_چمران
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
~~~~~~~~~~~~~~
🇮🇷 @mafeleshg
•﷽•
#کلام_شهید
حسیـن جانم...
دردمندم ، دلشکسته ام ،
و احساس می کنم که ، جز تو ، و راه تو ،
دارویۍ دیگر ، تسکین بخشِ قلب سوزانم نیست...
#شهیددکتر_چمران
#محرم
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
~~~~~~~~~~~~~~
🇮🇷 @mafeleshg
🇮🇷 instagram.com/mahfeleshgh
#سیره_شهدا
دکتر بعد از این که تیر خورد و عملش کردند دیگر نمیتوانست خط برود.
سربازی به نام عسگری ، او را با ماشین ستاد میآورد.
عسگری همیشه در آن جاده های پر از چاله با سرعت ۱۷۰ میرفت.
بالاخره همین سرعت زیاد کار دستش داد و یکبار تصادف کرد
و ماشین را درب و داغان کرد
و به همین دلیل سه روز فراری بود.
بچه ها که بخاطر تذکرهای پی در پی به او برای سرعت زیادش عصبانی بودند ، بالاخره او را پیدا کردند و کشان کشان پیش دکتر آوردند.
حسابی ترسیده بود ،
دکتر تا او را دید گفت ،
خودت طوری نشدی عزیز؟!
او که انتظار هر عکس العملی جز احوالپرسی را داشت جواب داد ،
نه ؛ طوریم نشده.
دکتر به او گفت ،
پس ببر ماشین را تعمیر کنند ، دیگه هم تند نرو لطفاً !
این اوج عصبانیت و خشم او بود !....
#شهیددکتر_چمران
📕 ستارگان خاکی
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
~~~~~~~~~~~~~~
🇮🇷 @mafeleshg
#خاطرات_شهدا
دکتر بعد از این که تیر خورد و عملش کردند دیگر نمیتوانست خط برود.
سربازی به نام عسگری ، او را با ماشین ستاد میآورد.
عسگری همیشه در آن جاده های پر از چاله با سرعت ۱۷۰ میرفت.
بالاخره همین سرعت زیاد کار دستش داد و یکبار تصادف کرد
و ماشین را درب و داغان کرد
و به همین دلیل سه روز فراری بود.
بچه ها که بخاطر تذکرهای پی در پی به او برای سرعت زیادش عصبانی بودند ، بالاخره او را پیدا کردند و کشان کشان پیش دکتر آوردند.
حسابی ترسیده بود ،
دکتر تا او را دید گفت ،
خودت طوری نشدی عزیز؟!
او که انتظار هر عکس العملی جز احوالپرسی را داشت جواب داد ،
نه ؛ طوریم نشده.
دکتر به او گفت ،
پس ببر ماشین را تعمیر کنند ، دیگه هم تند نرو لطفاً !
این اوج عصبانیت و خشم او بود !....
#شهیددکتر_چمران
📕 ستارگان خاکی
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
~~~~~~~~~~~~~~
🇮🇷 @mafeleshg
#کلام_شهید
حسیـن جانم...
دردمندم ، دلشکسته ام ،
و احساس می کنم که ، جز تو ، و راه تو ،
دارویۍ دیگر ، تسکین بخشِ قلب سوزانم نیست...
#شهیددکتر_چمران
#محرم
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
~~~~~~~~~~~~~~
🇮🇷 @mafeleshg
#سیره_شهدا
دکتر بعد از این که تیر خورد و عملش کردند دیگر نمیتوانست خط برود.
سربازی به نام عسگری ، او را با ماشین ستاد میآورد.
عسگری همیشه در آن جاده های پر از چاله با سرعت ۱۷۰ میرفت.
بالاخره همین سرعت زیاد کار دستش داد و یکبار تصادف کرد
و ماشین را درب و داغان کرد
و به همین دلیل سه روز فراری بود.
بچه ها که بخاطر تذکرهای پی در پی به او برای سرعت زیادش عصبانی بودند ، بالاخره او را پیدا کردند و کشان کشان پیش دکتر آوردند.
حسابی ترسیده بود ،
دکتر تا او را دید گفت ،
خودت طوری نشدی عزیز؟!
او که انتظار هر عکس العملی جز احوالپرسی را داشت جواب داد ،
نه ؛ طوریم نشده.
دکتر به او گفت ،
پس ببر ماشین را تعمیر کنند ، دیگه هم تند نرو لطفاً !
این اوج عصبانیت و خشم او بود !....
#شهیددکتر_چمران
📕 ستارگان خاکی
#حب_الحسین_یجمعنا
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
~~~~~~~~~~~~~~
🇮🇷 @mafeleshg