eitaa logo
محله شهیدمحلاتی
413 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
5.9هزار ویدیو
98 فایل
برای ارتباط برقرار کردن به آیدی زیر پیام بدهید : @STabatabai
مشاهده در ایتا
دانلود
شبنامه 1337 - @mrtahlilgar.mp3
11.32M
🚨 حتی اگر ایران اتمی شد نباید سعودی اتمی شود هشدار قاطع ۲۷ کارشناس امریکایی و صهیونیست شبنامه / نامه ۲۷ کارشناس درباره بمب اتمی سعودی به بایدن / جمعی از دموکرات ها و جمهوری خواه‌های متخصص خاورمیانه و بمب اتمی به بایدن: نباید اجازه دهید سعودی به توان غنی سازی اورانیوم برسد / حتی اگر ایران به بمب اتمی برسد، نباید گذاشت سعودی به سلاح هسته ای دست یابد! / چرا آمریکایی‌ها از اتمی شدن متحد خود هم می‌ترسند؟ / @mahale114
هدایت شده از محله شهیدمحلاتی
فصل اول صفحه دوم حجت الاسلام حسین شیراوند(ضرغام) برگرفته از کتاب نماز ناتمام یک روز تعداد زیادی خشت و گل قالب زدیم و در منطقۀ وسیعی چیدیم تا خشک شود. همان لحظه سروکلۀ مهندس پیدا شد. وقتی دید ما مشغول خانه‌سازی هستیم، از روی غضب، خشت‌ها را با ماشین زیر گرفت و همه را خراب کرد. فردا دوباره شانسمان را امتحان کردیم تا شاید مهندس کوتاه آمده باشد؛ اما باز مثل دیروز آمد و هرچه رشته بودیم را پنبه کرد حرفش این بود که از کی تا حالا خوش‌نشین اجازه پیدا کرده خانه‌دار شود؟! بااین‌حال، پدر من سرسخت‌تر از این حرف‌ها بود و واقعاً مبارزه کرد تا خانه را ساخت. دیگر منتظر خشک شدن خشت‌ها نماند. گل‌ها را روی هم چید و دیوار را بالا برد. به‌قول پسرعمه‌ام شهسوار، که در ساخت خانه کمک‌کار ما بود، «گِل پَ رو گِله؛ چرا منت مهندس را بکشیم؟» برادرانم نعمت و احمد در همان ایام، از فعالان مبارزه با طاغوت بودند. هر دو رابطۀ خوبی با شهید عزیز، آیت‌الله محمدعلی حیدری داشتند. نعمت همراه همسرش به قم می‌رفت و با کمک او، اطلاعیه‌های امام را به نهاوند می‌رساند. ساواک باخبر شده بود که بعضی فعالیت‌ها از برزول آب می‌خورد، اما دقیق نمی‌دانست چه افرادی در این موضوع دخیل هستند. فراخوان سربازی زدند و به این بهانه خواستند جوانان را زیرنظر داشته باشند. انقلابی‌ها هم که می‌دانستند خدمت زیر پرچمِ شاه نه با اعتقادات آنان سازگار است و نه با فعالیت‌های انقلابی‌شان، از خدمت سربازی فرار کردند و متواری شدند. ساواک که دستش به پسرها نرسیده بود، پدران را تحت فشار قرار می‌داد تا پسرانشان را تحویل دهند. سه بار پدرم را به پاسگاه ورازانه در حوالی برزول بردند و او را اذیت کردند. هر سه بار نیز سنگ روی یخ شدند و جز سکوت و انکار جوابی نشنیدند. مأموران که دیدند با این کارها به نتیجه نمی‌رسند، شمشیر را از رو کشیدند و در آخرین احضار، زهر خود را ریختند. آن‌ها با سنگدلی تمام، در سرمای یخبندان نهاوند، پدر را ساعت‌ها در آب حوض نگه داشتند و با سرمای استخوان‌سوز، او را شکنجه کردند. پدر سرسختانه مقاومت کرده بود، ولی وقتی در چارچوب درِ خانه ظاهر شد، دیگر آن پدر همیشگی نبود. سرما با بدن تنومند و استخوان‌های ستبرش کاری کرده بود که مثل بید می‌لرزید و توان راه رفتن نداشت. خیلی سریع زمین‌گیر شد و گلویش چرک و عفونت کرد. در بستر بیماری حال نزاری داشت. از قضا یک روز حالش بهتر شد و شروع کرد به خوردن سوپ گرمی‌ که مادرم برایش پخته بود. با حال عجیبی به او خیره بودم. در نگاهم شوق بود و در دلم اندوه. وقتی غذایش تمام شد، مادرم را صدا زد. «ملک!» «بله؟» «چرا جای من را رو به قبله ننداختی؟» «چرا رو به قبله بندازم؟» «خب من می‌خوام بمیرم!» «این چه حرفیه مرد؟! نگو بچه می‌ترسه.» «نه، جدی می‌گم. جام رو رو به قبله بنداز.» وقتی دید کسی او را رو به قبله نمی‌کند، خودش بلند شد و تشک را رو به قبله کرد. بالشش را زیر سر گذاشت. دستانش را کشید. شهادتین را گفت و به احتضار افتاد. در قاب چشمانم، نظاره‌گر رفتن روح از جانم بودم. شمردم؛ هفت نفس عمیق کشید و جان به جان‌آفرین تسلیم کرد. نُه‌ساله بودم که ناباورانه پدرم را از دست دادم، اما راه پرفرازونشیبی که تا پیروزی انقلاب باقی مانده بود، به‌قوت ادامه داشت. فعالیت برادرانم بیشتر شده بود. ساواک هرازگاهی به خانه‌مان می‌ریخت و پیِ برادرانم می‌گشت. ابتکار برادرم نعمت برای مطلع شدن از هجوم ماشین پاسگاه به روستا، کار گذاشتن سه بلندگوی کوچک در زیر ایوان خانه بود. این بلندگو‌ها برای پخش قرآن و دعا به‌کار می‌آمد و جالب این بود که باکارگذاری میکروفون در داخلش، جنبۀ استراق سمع نیز داشت. هم صدا را پخش می‌کرد و هم به‌خوبی کمترین صدا را می‌گرفت و به ضبط‌صوت قدیمی ‌داخل خانه می‌رساند. گاهی دوستانمان در کوچه حرف می‌زدند و ما در خانه، خنده‌مان بالا می‌رفت. وقتی مرا خندان می‌دیدند، می‌پرسیدند چه شده؟ می‌گفتم: «هیچ؛ صداتون توی خونه می‌آد، مراعات کنید.» با این بلندگوها، همین‌که ماشین به گردنۀ برزول می‌رسید متوجه می‌شدیم. برادرانم فرار می‌کردند و من که سودای ماجراجویی داشتم، همراهشان می‌شدم. ادامه دارد. @mahale114
نفس بکش1;امام فرمانده جنگ.mp3
15.08M
💥سومین اتفاق 📼 مجموعه صوتی ⚜️ قسمت اول: امام فرمانده جنگ 📻 امام فرمانده جنگ: "وقتی صحنه میدان نبرد و جنگ رو تصور می‌کنی، براش یه اتاق جنگ می‌بینی؛ یه اتاق فرماندهی یا همون سنگر فرماندهی در دل میدون یا در دل پایتخت یه کشور؛ سنگر بِتُنی، خاکی یا اتاقی که چند فرماندهٔ عالی مرتبه نظامی و سران لشکری و کشوری رو دور هم جمع می‌کنه تا جنگ رو اداره کنن..." 🔹 ادامه دارد ... ♦️ همراه ما باشید 🎙مطرآوا؛ محتوای شنیداری مطرا 🇮🇷|مطرا برای تحقق راهیان نور گام دوم انقلاب اسلامی به میدان آمده است.|🇮🇷 @mahale114
مولای شهیدم آقا و سرورم حضرت امیرالمؤمنین ابن ابیطالب علیه‌السلام میفرمایند: ✍️ اَلتَّبْذيرُ عُنْوانُ الْفاقَةِ؛ 💠 زياده‌روى مقدمه فقر و تنگدستى است. 📚 ميزان‌الحكمه، جلد ۱، حديث ۱۶۵۹ @mahale114
✍ بی‌بهانه خوب باشیم 🔹هرگاه عیبی در من دیدی، به خودم خبر بده، نه به کسی دیگر. چون تغییر آن دست من است. 🔸کار اولت ثواب دارد و نصیحت است. اما دومی غیبت و گناه است. 🔹چرا موقعی که چیزی منفی در کسی می‌بینیم، جز خودش همه را خبر می‌کنیم؟ 🔸ما شهرت را صحبت‌کردن درمورد یکدیگر می‌دانیم نه با یکدیگر! 🔹جمله‌ای که همیشه شگفت‌زده‌ام کرده است: «اگر سبب رضایتت شدیم از ما سخن بگو، وگرنه به خود ما بگو.» 🔸بر خود تطبیقش دهیم تا غیبت در میانمان از بین برود! 🔹نصیحت کن، اما رسوا نکن. سرزنش کن، اما جریحه‌دار نکن. 🔸بهشت وعده دور از دسترسی نیست، اگر بی‌بهانه خوب باشيم. @mahale114
سرفصلهای ۱• شاه کلید حرکت انسان برای کسب مقامات انسانی ۲• مشخصه های حرکت درست یک انسان بسمت مقامات انسانی استادمحمدشجاعی @mahale114
مقام محمود 8.mp3
11.63M
۸ ※ و أسئلهُ أن یُبَلّغنی المقامَ المَحمود لکم عندالله. | هر کاری، فوت کوزه گری خودش را دارد! فرمولی که شاید کاربلدترین آدمهای هر فن، فقط آنرا میدانند. ✘ کاربلدترین انسانی که خود در مقام محمود ایستاده است، فوت کوزه گری این مقام را برای ما در یک جمله به ارث گذاشته! با دقت صد در صدی گوش کنید. @mahale114
12.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
"هرکسی به ما پناه ببره؛ ما کهفیم، ما پناهگاهیم..." 👤 "ما پناهگاهیم" 🎤حجت الاسلام کاشانی 🏴🏴🏴🏴🏴🏴 شهادت حضرت علیه‌السلام را تسلیت عرض میکنم. آجرک الله @mahale114
98081507.mp3
27.81M
: زمینه 📝 غربت داره نگاش... 👤 کربلایی حسین طاهری باعرض تسلیت شهادت حضرت علیه‌السلام خدمت شما سروران گرامی. آجرک الله @mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸خانمی بدون روسری به حضور امام رحمه الله علیه می رسد و می گوید: "اینکه مرا بدون حجاب پذیرفتید، نشان می دهد نهضت شما عقب مانده نیست." جواب یک دقیقه ای حضرت امام راحل را ملاحظه بفرمایید . @mahale114
نفس بکش2؛ جنگ ترکیبی تمام عیار.mp3
11.7M
📼 مجموعه صوتی ⚜️ قسمت دوم: جنگِ تمام عیار ترکیبی 📻 جنگِ تمام عیار ترکیبی: "بازی درست موقعی شروع شده که ما تازه متولد شدیم و نوپاییم. لباسِ جنگ قوارهٔ تنمون نیست؛ خیلی ساده اگه بخوایم بگیم: ما آماده نیستیم‌‌‌..." 🔹 ادامه دارد... ♦️ همراه ما باشید 🎙مطرآوا؛ محتوای شنیداری مطرا 🇮🇷|مطرا برای تحقق راهیان نور گام دوم انقلاب اسلامی به میدان آمده است.|🇮🇷 @mahale114