eitaa logo
محله شهیدمحلاتی
412 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
5.8هزار ویدیو
98 فایل
برای ارتباط برقرار کردن به آیدی زیر پیام بدهید : @STabatabai
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از محله شهیدمحلاتی
بنام خدا صفحه اول ایثارگران برزول برگرفته از کتاب نماز ناتمام حجت‌الاسلام حسین شیراوند (ضرغام) مصاحبه: مرتضی سمیعی‌نیا؛ تدوین: کمیل کمالی ........................ بسم الله الرحمن الرحیم فصل صفر، با کفش پدر چشمان من در خطۀ همدان به این جهان گشوده شد. در دوازده‌کیلومتری نهاوند، در شهری به‌نام «برزول» که در دل دشت‌های حاصلخیز و سرسبز، جا خوش کرده است. از گردنۀ آن که بگذریم به‌یکباره رخ می‌نمایاند و با صفا و سادگی مردمانش پذیرایمان می‌شود. در کودکی‌ام، روستایی بیش نبود؛ اما با خودم قد کشیده است و به شهری نوپا بدل شده است. از این بالا می‌شود همه‌جا را دید. آن گوشۀ شهر زیر تک‌درخت نارون محل بازی‌های کودکانه‌مان بود. اذان آشیخ احمدحسین ما را به آنجا، یعنی مسجد شهر می‌کشاند. همان‌جا با بچه‌ها در کلاس قرآن «مش‌ملاصادق» حاضر می‌شدیم و بعد در مهدیه که مقر بچه‌های انجمن اسلامی‌ بود، به صحبت می‌نشستیم. با این شهر خاطرات فراوانی دارم و همانند گلزار شهدایش دوستان زیادی را به دل سپرده‌ام. هنوز طراوت صبح، عطر دل‌انگیز نان خانگی مادر را در یادم زنده می‌کند. مادرم هر روز نان «شاته» می‌پخت و بساط صبحانه را پهن می‌کرد. خدا به او سه پسر و سه دختر عنایت کرده بود. همه را صدا می‌زد، اما حساب من که ته‌تغاری‌اش بودم با همه فرق داشت. خودش بیدارم می‌کرد و با دست خودش برایم لقمه می‌گرفت. سر سفره جای خالی پدر که برای کار به تهران رفته بود لمس می‌شد. او نصف سال را به‌دنبال لقمه نان حلالی، از روستا خارج می‌شد و پیاده به‌سوی تهران قدم برمی‌داشت. در بین راه کارگری می‌کرد تا به تهران و کارهای مشقت‌بار آن برسد. اهل نان حلال بود! در این شش ماه، که با وجود کار کردن برادرانم نعمت و احمد، آهی در بساط نداشتیم، مجبور به خرید نسیه‌ای می‌شدیم. چوب‌خطی داشتیم که به آن «لِلِه» می‌گفتیم. آن را نزد مغازه‌دار می‌بردیم و او خطی به‌نشانۀ خرید قرضی می‌زد و درعوض، آرد، روغن، یک شیشه نفت یا هر چیز ضروری دیگر می‌داد. کمبود مایحتاج زندگی به ما قناعت و مراعات را گوشزد می‌کرد تا بلکه دیرتر گذرمان به بقالی بیفتد. یک دل سیر غذا خوردن، برایم آرزوی دست‌نیافتنی دوران کودکی بود. هرچه داشتیم به‌اندازۀ سدّ جوع و در حد بخورونمیر بود. با «بسم‌الله» لقمه می‌گرفتیم، از دستپخت خاطره‌انگیز مادر سرشار می‌شدیم و با «شکر خدا» سفرۀ بی‌ریای بابرکت را جمع می‌کردیم. برکتی که از عرق جبین و پول حلال پدر نشئت گرفته بود و جایگزین جای خالی‌اش بود. ما هفته‌ای یا بعضاً دوهفته‌ای شش دِرَم گوشت می‌خریدیم. چیزی حدود 100 گرم که کفاف هفت نفر را باید می‌داد. وقتی پدر برمی‌گشت چوب‌خط پر شده بود. همین‌که می‌گفت: «چوب‌خط را بیاورید ببینم»، نگرانی در چهره‌ها موج می‌زد. ما نگران از اینکه درآمد ناچیزش باید بابت بدهی‌ها برود و پدر نگران از اینکه مراعات جیبش را کرده و گرسنگی کشیده باشیم. همین نیز می‌شد. بدهی‌ها زیاد بود و درآمدش به چیزی بیشتر از تسویه‌حساب مغازه‌ها نمی‌رسید. بااین‌حال، آن‌همه سختی و زحمتی را که برای خانواده متحمل می‌شد، هیچ‌گاه به رویمان نیاورد و چیزی جز عشق و صمیمیت از او دیده نشد. پدر قرآن مخصوصی داشت. هر روز آن را برمی‌داشت و غرق قرآن می‌شد و مرا در نظارۀ خود محو می‌کرد. او بزرگ‌مردِ زندگی‌ام بود. رئوف و مهربان و درعین‌حال، قوی و استوار! نه‌فقط برای ما، بلکه در تمام روستا معروف بود به اینکه زیر بار زور نمی‌رود. او از ابتدا زمین نداشت؛ نه زمینی برای زراعت و نه خانه‌ای برای سکونت. تا مدت‌ها در «قِلاع» اجاره‌نشین بودیم. قلاع خانۀ بزرگی بود که 20 خانواده در آن زندگی می‌کردند و سهم هرکدام اتاقی بود. درحالی‌که پیش از انقلاب، خان منطقه اختیار زمین‌های بسیاری را داشت و به هرکس زیر عَلم او بود، بدون حساب می‌بخشید. حتی به پدرم چراغ‌سبز نشان می‌داد که زمین به او بدهد، اما هر دفعه با بی‌محلی پدر مواجه می‌شد. از این بالاتر، گاهی با خان درمی‌افتاد! کاری که کمتر کسی جرئت فکر کردن به آن را داشت. اما او حرف حق را می‌زد و از کسی نمی‌ترسید. بعدها که «شرکت زراعی» آمد اوضاع بدتر شد. مسئول شرکت مهندسی بود که همه، حتی خان، از او حساب می‌بردند. همه به‌جز پدر من که به‌شدت از او نفرت داشت. می‌گفت: «مهندس شراب‌خوار و قمارباز است.» مهندس وقتی رفتار پدرم را می‌دید، بی‌کار نمی‌نشست و از آزار و اذیت کم نمی‌گذاشت. در سال 1353 بالاخره به هر زحمتی بود، خارج از روستا قطعه‌زمینی گرفتیم و تصمیم گرفتیم با ساختن خانه، از اجاره‌نشینی و سکونت در قلعه‌های روستایی خلاص شویم. ادامه دارد @mahale114
السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا أَبَا الْإِمَامِ الْمُنْتَظَر 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 شهادت مظلومانه یازدهمین أختر تابناک امامت و ‌ولایت حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) بر ساحت مقدس حضرت ولیعصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و محبان خاندان عصمت و طهارت تسلیت باد. @mahale114
لباس عزا تنت کردی امام زمان.mp3
20.78M
: زمینه 📝 لباس عزا تنت کردی... 👤 کربلایی حسین طاهری شهادت علیه‌السلام برعموم دوستاتداران اهلبیت عصمت و طهارت علیه‌السلام تسلیت عرض نموده و قبول عزاداری های شما را از درگاه خداوند متعال مسئلت میکنم. آجرک الله @mahale114
شبنامه 1337 - @mrtahlilgar.mp3
11.32M
🚨 حتی اگر ایران اتمی شد نباید سعودی اتمی شود هشدار قاطع ۲۷ کارشناس امریکایی و صهیونیست شبنامه / نامه ۲۷ کارشناس درباره بمب اتمی سعودی به بایدن / جمعی از دموکرات ها و جمهوری خواه‌های متخصص خاورمیانه و بمب اتمی به بایدن: نباید اجازه دهید سعودی به توان غنی سازی اورانیوم برسد / حتی اگر ایران به بمب اتمی برسد، نباید گذاشت سعودی به سلاح هسته ای دست یابد! / چرا آمریکایی‌ها از اتمی شدن متحد خود هم می‌ترسند؟ / @mahale114
هدایت شده از محله شهیدمحلاتی
فصل اول صفحه دوم حجت الاسلام حسین شیراوند(ضرغام) برگرفته از کتاب نماز ناتمام یک روز تعداد زیادی خشت و گل قالب زدیم و در منطقۀ وسیعی چیدیم تا خشک شود. همان لحظه سروکلۀ مهندس پیدا شد. وقتی دید ما مشغول خانه‌سازی هستیم، از روی غضب، خشت‌ها را با ماشین زیر گرفت و همه را خراب کرد. فردا دوباره شانسمان را امتحان کردیم تا شاید مهندس کوتاه آمده باشد؛ اما باز مثل دیروز آمد و هرچه رشته بودیم را پنبه کرد حرفش این بود که از کی تا حالا خوش‌نشین اجازه پیدا کرده خانه‌دار شود؟! بااین‌حال، پدر من سرسخت‌تر از این حرف‌ها بود و واقعاً مبارزه کرد تا خانه را ساخت. دیگر منتظر خشک شدن خشت‌ها نماند. گل‌ها را روی هم چید و دیوار را بالا برد. به‌قول پسرعمه‌ام شهسوار، که در ساخت خانه کمک‌کار ما بود، «گِل پَ رو گِله؛ چرا منت مهندس را بکشیم؟» برادرانم نعمت و احمد در همان ایام، از فعالان مبارزه با طاغوت بودند. هر دو رابطۀ خوبی با شهید عزیز، آیت‌الله محمدعلی حیدری داشتند. نعمت همراه همسرش به قم می‌رفت و با کمک او، اطلاعیه‌های امام را به نهاوند می‌رساند. ساواک باخبر شده بود که بعضی فعالیت‌ها از برزول آب می‌خورد، اما دقیق نمی‌دانست چه افرادی در این موضوع دخیل هستند. فراخوان سربازی زدند و به این بهانه خواستند جوانان را زیرنظر داشته باشند. انقلابی‌ها هم که می‌دانستند خدمت زیر پرچمِ شاه نه با اعتقادات آنان سازگار است و نه با فعالیت‌های انقلابی‌شان، از خدمت سربازی فرار کردند و متواری شدند. ساواک که دستش به پسرها نرسیده بود، پدران را تحت فشار قرار می‌داد تا پسرانشان را تحویل دهند. سه بار پدرم را به پاسگاه ورازانه در حوالی برزول بردند و او را اذیت کردند. هر سه بار نیز سنگ روی یخ شدند و جز سکوت و انکار جوابی نشنیدند. مأموران که دیدند با این کارها به نتیجه نمی‌رسند، شمشیر را از رو کشیدند و در آخرین احضار، زهر خود را ریختند. آن‌ها با سنگدلی تمام، در سرمای یخبندان نهاوند، پدر را ساعت‌ها در آب حوض نگه داشتند و با سرمای استخوان‌سوز، او را شکنجه کردند. پدر سرسختانه مقاومت کرده بود، ولی وقتی در چارچوب درِ خانه ظاهر شد، دیگر آن پدر همیشگی نبود. سرما با بدن تنومند و استخوان‌های ستبرش کاری کرده بود که مثل بید می‌لرزید و توان راه رفتن نداشت. خیلی سریع زمین‌گیر شد و گلویش چرک و عفونت کرد. در بستر بیماری حال نزاری داشت. از قضا یک روز حالش بهتر شد و شروع کرد به خوردن سوپ گرمی‌ که مادرم برایش پخته بود. با حال عجیبی به او خیره بودم. در نگاهم شوق بود و در دلم اندوه. وقتی غذایش تمام شد، مادرم را صدا زد. «ملک!» «بله؟» «چرا جای من را رو به قبله ننداختی؟» «چرا رو به قبله بندازم؟» «خب من می‌خوام بمیرم!» «این چه حرفیه مرد؟! نگو بچه می‌ترسه.» «نه، جدی می‌گم. جام رو رو به قبله بنداز.» وقتی دید کسی او را رو به قبله نمی‌کند، خودش بلند شد و تشک را رو به قبله کرد. بالشش را زیر سر گذاشت. دستانش را کشید. شهادتین را گفت و به احتضار افتاد. در قاب چشمانم، نظاره‌گر رفتن روح از جانم بودم. شمردم؛ هفت نفس عمیق کشید و جان به جان‌آفرین تسلیم کرد. نُه‌ساله بودم که ناباورانه پدرم را از دست دادم، اما راه پرفرازونشیبی که تا پیروزی انقلاب باقی مانده بود، به‌قوت ادامه داشت. فعالیت برادرانم بیشتر شده بود. ساواک هرازگاهی به خانه‌مان می‌ریخت و پیِ برادرانم می‌گشت. ابتکار برادرم نعمت برای مطلع شدن از هجوم ماشین پاسگاه به روستا، کار گذاشتن سه بلندگوی کوچک در زیر ایوان خانه بود. این بلندگو‌ها برای پخش قرآن و دعا به‌کار می‌آمد و جالب این بود که باکارگذاری میکروفون در داخلش، جنبۀ استراق سمع نیز داشت. هم صدا را پخش می‌کرد و هم به‌خوبی کمترین صدا را می‌گرفت و به ضبط‌صوت قدیمی ‌داخل خانه می‌رساند. گاهی دوستانمان در کوچه حرف می‌زدند و ما در خانه، خنده‌مان بالا می‌رفت. وقتی مرا خندان می‌دیدند، می‌پرسیدند چه شده؟ می‌گفتم: «هیچ؛ صداتون توی خونه می‌آد، مراعات کنید.» با این بلندگوها، همین‌که ماشین به گردنۀ برزول می‌رسید متوجه می‌شدیم. برادرانم فرار می‌کردند و من که سودای ماجراجویی داشتم، همراهشان می‌شدم. ادامه دارد. @mahale114
نفس بکش1;امام فرمانده جنگ.mp3
15.08M
💥سومین اتفاق 📼 مجموعه صوتی ⚜️ قسمت اول: امام فرمانده جنگ 📻 امام فرمانده جنگ: "وقتی صحنه میدان نبرد و جنگ رو تصور می‌کنی، براش یه اتاق جنگ می‌بینی؛ یه اتاق فرماندهی یا همون سنگر فرماندهی در دل میدون یا در دل پایتخت یه کشور؛ سنگر بِتُنی، خاکی یا اتاقی که چند فرماندهٔ عالی مرتبه نظامی و سران لشکری و کشوری رو دور هم جمع می‌کنه تا جنگ رو اداره کنن..." 🔹 ادامه دارد ... ♦️ همراه ما باشید 🎙مطرآوا؛ محتوای شنیداری مطرا 🇮🇷|مطرا برای تحقق راهیان نور گام دوم انقلاب اسلامی به میدان آمده است.|🇮🇷 @mahale114
مولای شهیدم آقا و سرورم حضرت امیرالمؤمنین ابن ابیطالب علیه‌السلام میفرمایند: ✍️ اَلتَّبْذيرُ عُنْوانُ الْفاقَةِ؛ 💠 زياده‌روى مقدمه فقر و تنگدستى است. 📚 ميزان‌الحكمه، جلد ۱، حديث ۱۶۵۹ @mahale114
✍ بی‌بهانه خوب باشیم 🔹هرگاه عیبی در من دیدی، به خودم خبر بده، نه به کسی دیگر. چون تغییر آن دست من است. 🔸کار اولت ثواب دارد و نصیحت است. اما دومی غیبت و گناه است. 🔹چرا موقعی که چیزی منفی در کسی می‌بینیم، جز خودش همه را خبر می‌کنیم؟ 🔸ما شهرت را صحبت‌کردن درمورد یکدیگر می‌دانیم نه با یکدیگر! 🔹جمله‌ای که همیشه شگفت‌زده‌ام کرده است: «اگر سبب رضایتت شدیم از ما سخن بگو، وگرنه به خود ما بگو.» 🔸بر خود تطبیقش دهیم تا غیبت در میانمان از بین برود! 🔹نصیحت کن، اما رسوا نکن. سرزنش کن، اما جریحه‌دار نکن. 🔸بهشت وعده دور از دسترسی نیست، اگر بی‌بهانه خوب باشيم. @mahale114
سرفصلهای ۱• شاه کلید حرکت انسان برای کسب مقامات انسانی ۲• مشخصه های حرکت درست یک انسان بسمت مقامات انسانی استادمحمدشجاعی @mahale114
مقام محمود 8.mp3
11.63M
۸ ※ و أسئلهُ أن یُبَلّغنی المقامَ المَحمود لکم عندالله. | هر کاری، فوت کوزه گری خودش را دارد! فرمولی که شاید کاربلدترین آدمهای هر فن، فقط آنرا میدانند. ✘ کاربلدترین انسانی که خود در مقام محمود ایستاده است، فوت کوزه گری این مقام را برای ما در یک جمله به ارث گذاشته! با دقت صد در صدی گوش کنید. @mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"هرکسی به ما پناه ببره؛ ما کهفیم، ما پناهگاهیم..." 👤 "ما پناهگاهیم" 🎤حجت الاسلام کاشانی 🏴🏴🏴🏴🏴🏴 شهادت حضرت علیه‌السلام را تسلیت عرض میکنم. آجرک الله @mahale114
98081507.mp3
27.81M
: زمینه 📝 غربت داره نگاش... 👤 کربلایی حسین طاهری باعرض تسلیت شهادت حضرت علیه‌السلام خدمت شما سروران گرامی. آجرک الله @mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸خانمی بدون روسری به حضور امام رحمه الله علیه می رسد و می گوید: "اینکه مرا بدون حجاب پذیرفتید، نشان می دهد نهضت شما عقب مانده نیست." جواب یک دقیقه ای حضرت امام راحل را ملاحظه بفرمایید . @mahale114
نفس بکش2؛ جنگ ترکیبی تمام عیار.mp3
11.7M
📼 مجموعه صوتی ⚜️ قسمت دوم: جنگِ تمام عیار ترکیبی 📻 جنگِ تمام عیار ترکیبی: "بازی درست موقعی شروع شده که ما تازه متولد شدیم و نوپاییم. لباسِ جنگ قوارهٔ تنمون نیست؛ خیلی ساده اگه بخوایم بگیم: ما آماده نیستیم‌‌‌..." 🔹 ادامه دارد... ♦️ همراه ما باشید 🎙مطرآوا؛ محتوای شنیداری مطرا 🇮🇷|مطرا برای تحقق راهیان نور گام دوم انقلاب اسلامی به میدان آمده است.|🇮🇷 @mahale114
37.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔗 رئیسی جور پاشینیان را کشید: حقوق ارامنه رعایت شود/ رونمایی از خشاب پهپادی در رژه ایران 🎥 حاشیه های رژه ایران / رئیسی جور پاشینیان را کشید :حقوق ارامنه باید رعایت شود / رئیس جمهور به نیروهای مسلح: خروج تجزیه طلبها از اقلیم را صحت سنجی کنید / رونمایی از خشاب پهپادی در رژه ایران @mahale114
فرماندهان ارشد دوران دفاع مقدس چه سنی داشتند؟ @mahale114
شهید مهدی زین‌الدین با رتبه‌ی ۴ پزشکی به دعوتنامه‌ی دانشگاه سوربن فرانسه جواب رَد داد و شهید حسن آقاسی‌زاده هم علی‌رغمِ رتبه‌ی ممتازش در دانشگاه تورنتو کانادا برگشت ایران ! استدلالشان این بود که در حال حاضر در جنگ هستیم و کشورمان به ما نیاز دارد..! ایران را جوانان با غیرت ایرانی به قله‌های پیشرفت می‌رسانند ... @mahale114
D1736884T15448690(Web).mp3
11.87M
:استاد_مومنی : 🖇موضوع 👇 ▪️توصیه های امام حسن عسکری (علیه السلام ) 🔷در جلد هفتاد و هشت بحار الانوار و مناقب ابن شهر آشوب دو مطلب از امام عسکری (ع) آمده که هر دو این مطالب حتی امروزه نیز کاربرد دارند و بسیاری از آفات جامعه از رعایت نکردن این امور است. ۱. امام خطاب به شیعیان می فرمایند : «شما باید همواره موجب سربلندی ما باشید و برای ما آبرو بیاورید. هر بدی را با عملتان از ما دور کنید تا شیعه در جهان دارای افتخار باشد.» ۲. امام عسکری (ع) به ابن بابویه قمی نامه ای می نویسد و در آن نامه بیست موعظه برای ایشان بیان می کند. از میان این مواعظ مورد هجدهم بسیار مهم است و آن این است که، «برتو باد نماز نافله ی شب که سفارش رسول خدا (ص) و علی (ع) است. اگر کسی بتواند این نماز را بخواند و آن را سبک بشمارد از ما نیست.» علیه السلام @mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اقا ردای سَبزِ اِمامَت مُبارک پوشیدَنِ لِباسِ خِلافَت مُبارَک اِی آخَرین ذَخیرهِ زَهراییِ حَسَن آغاز روزِگار اِمامَت مُبارَک... 🙏🌹🌹🌹🌹🌹🙏 سالروز آغاز امامت پسر زهرا حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف مبارک باد💐💐 @mahale114
4_5965136127290509772.mp3
5.61M
: سرود زیبا 📝 تو میای و همه دردامون دوا میشه 👤 حاج محمود کریمی @mahale114
🔰 | به بهانه تموم شدن تاریخ مصرف مصی علینژاد 🖌کاری از:داوود افرازی @mahale114
⭕️وزیر اطلاعات: فریب‌خوردگان به آغوش ملت ایران برگردند و با امنیت زندگی کنند 🔹حجت‌الاسلام خطیب گفت: از فریب‌خوردگانی که در مسیر گروه‌های تروریستی قرار گرفته‌اند، می‌خواهم به آغوش ملت، مردم و ایران قوی برگردند و با آرامش، اطمینان و امنیت زندگی کنند. 🔺حجت‌الاسلام والمسلمین سیداسماعیل خطیب وزیر اطلاعات در آیین رونمایی از کتاب «سیطره» که با حضور جمعی از چهره‌های سیاسی، فعالان فرهنگی، اصحاب رسانه و خانواده‌های شهدای ترور برگزار شد، گفت: جهاد تبیینی که رهبر عزیز بر آن تکیه می‌کنند، سربازان و سردارانی دارد که کتاب «سیطره»، خاطرات یکی از سرداران خط‌شکن در مقابل تهاجم دشمن، رژیم صهیونیستی، آمریکا و انگلیس را بازگو می‌کند. 🔻وی افزود: برخی افراد برای براندازی این نظام همت گماشته‌اند ولی هر روز با لطف و حضور مردم و با محوریت رهبر عزیز، هر روز شاهد شکست بیشتری بوده و خواهند بود. جهاد تبیین خط‌شکن این راه است و می‌تواند پیروزی‌های نظام و دولت را بیشتر، پررنگ‌تر و مؤثرتر بنمایاند. ♨️وزیر اطلاعات با ابراز تمایل در خصوص بازگویی پرونده‌های موفق امنیتی در قالب کتاب و ساخت فیلم، عنوان کرد: از طرف وزارت اطلاعات اعلام آمادگی می‌کنم تا پرونده‌ها و گزارش‌هایی که بیانگر پیروزی ملت ما است را در اختیار هنرمندان قرار دهم تا بتوانند سرداران راه جهاد تبیین باشند. 🔴حجت‌الاسلام خطیب در پایان گفت: آنچه را که امروز از انتشار سخنان یکی از سران کومله شنیدید، نشان‌دهنده نفوذ دستگاه‌های اطلاعاتی است و به کسانی که خود را امروز زبونانه در اختیار دشمنان نظام و انقلاب قرار داده‌اند، عرض می‌کنم که این کار شما هر روز به خواری شما خواهد افزود و از عزیزان فریب‌خورده‌ای که در مسیر این گروه‌ها قرار گرفته‌اند، می‌خواهم به آغوش ملت، مردم و ایران قوی برگردند و با آرامش، اطمینان و امنیت زندگی کنند @mahale114
شبنامه 1338 - @mrtahlilgar.mp3
10.58M
🚨 رژیم صهیونیستی سال بعد کاری میکند تا مقاومت لبنان چاره ای جز پیش دستی در جنگ نداشته باشد شبنامه /فرمانده سابق اطلاعاتی رژیم صهیونیستی 5 سناریو پیش روی سال آینده رژیم صهیونیستی را مطرح کرد / احتمال دارد سال بعد مقاومت لبنان به مرزهای فلسطین حمله کند / آیا رژیم دست به کاری خواهد زد که چاره ای جز حمله برای مقاومت نباشد؟ / چه در ذهن صهیونیست ها می‌گذرد؟! / @mahale114