eitaa logo
مهد قرآن
11.5هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
1.7هزار ویدیو
18 فایل
🌷نرگس سادات نوری هستم مدیر تیم تولید محتوای مهد قرآن خانم نوری مدرس دوره مجازی نوابغ کلاسداری و۱۴ سوره،ویژه مربیان آمادگی و پیش ثبت‌نام دوره نوابغ ↙️ https://eitaa.com/forushgahemorabbiyar/106 راه ارتباط ⬅ @noorii56 👈تبلیغ و تبادل نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃جهت دسترسی آسان به مطالب کلیک کنید👇 🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 🔹️لینک ورود به دوره‌های رایگان من برای مربیان مهدکودک🙂👇 https://eitaa.com/mahdeqoranii/27410 _________________________________ 🔹️لیست موضوعات کاربرگ‌ها در کانال👇 https://eitaa.com/mahdeqoranii/13767 -------------------------------------------------------------------- 🔹️عناوین کلیپ‌های کودکانه در کانال👇 -------------------------------------------------------------------- -------------------------------------------------------------------- -------------------------------------------------------------------- -------------------------------------------------------------------- -------------------------------------------------------------------- -------------------------------------------------------------------- -------------------------------------------------------------------- -------------------------------------------------------------------- -------------------------------------------------------------------- -------------------------------------------------------------------- -------------------------------------------------------------------- -------------------------------------------------------------------- -------------------------------------------------------------------- -------------------------------------------------------------------- -------------------------------------------------------------------- 🔹️ 🔹️ 🔹️ -------------------------------------------------------------------- -------------------------------------------------------------------- 🌼🍃کانال مهد قرآن خانم نوری 🌼https://eitaa.com/joinchat/3391488005Cc25f359763 🍃https://splus.ir/mahdeqoranii
عنوان نیایش: تقصیر من نبود خدا جان، تقصير من نبود که گلدان بی‌بی شکست. فقط گربه را دنبال کردم گربه هم دوید و پرید روی گلدان و گلدان افتاد پایین و تکه تکه شد. بی‌بی ناراحت شد و دیگر برای گربه غذا نریخت. هر وقت گربه می‌آمد بی‌بی آن را فراری می‌داد. حالا می‌خواهم بروم و به بی‌بی بگویم من مقصر بودم؛ مرا ببخشد. خداجان این شجاعت را به من بده تا همیشه صادق باشم 🤲 معرفی کتاب https://eitaa.com/mahdeqoranii/40013 🌼🍃کانال مهد قرآن خانم نوری https://eitaa.com/joinchat/3391488005Cc25f359763
🌱عنوان نیایش: دعوای بابا و مامان بابا و مامان باز دعوایشان شد خانه پُر از سروصدای آنها شد خدا جان، به آنها بگو که در خانه گلی دارند که با این دعوا و سروصدا پژمرده می.شود. بگو مواظب گلشان باشند می‌خواهم درس بخوانم. می‌خواهم به چیزهای خوب فکر کنم؛ اما دعوای پدر و مادر نمی‌گذارد. خداجان به آنها بفهمان که دعوا نکنند و دلشان برای من بسوزد، ممنونم🤲 معرفی کتاب https://eitaa.com/mahdeqoranii/40013 🌼🍃کانال مهد قرآن خانم نوری https://eitaa.com/joinchat/3391488005Cc25f359763
🌱عنوان نیایش: دست‌های پدرم دست‌های پدرم پینه بسته نیست. او کارگر نیست که دست‌های پینه بسته داشته باشد. پدرم کارمند است؛ اما از چهره‌اش می‌توانم خستگی را ببینم. وقتی به خط‌های پیشانی‌اش نگاه می‌کنم، وقتی به صورت پر از چینش نگاه می‌کنم احساس می‌کنم که خیلی به فکر ماست. خدا جان، کمک کن تا قدر پدرم را بدانم و از او کارهایی را نخواهم که نمی‌تواند انجام دهد🤲 معرفی کتاب https://eitaa.com/mahdeqoranii/40013 🌼🍃کانال مهد قرآن خانم نوری https://eitaa.com/joinchat/3391488005Cc25f359763
🌱عنوان نیایش: صدای صلح از کوچه صدا می آمد؛ صداهای بد حرف‌های خشن و عصبانی. مثل صدای خوردن دو آهن به هم. از پنجره بیرون را نگاه کردم؛ دو نفر داشتند با هم دعوا می‌کردند و بد و بیراه می‌گفتند. همسایه ها جمع شده بودند و هر کاری می‌کردند نمی‌توانستند جدایشان کنند. آخر سر پلیس آمد و همه چیز آرام شد. خدایا دوست دارم صدا بشوم؛ صدایی برای همه صدایی که مژده‌ی صلح را به همه می‌دهد ،خدایا مرا صدای صلح کن تا به گوش همه برسانم که باید با هم دوست بود، باید آشتی بود. خدایا کمک کن تا مردم یاد بگیرند حرف‌های خوب با هم بزنند🤲 معرفی کتاب https://eitaa.com/mahdeqoranii/40013 🌼🍃کانال مهد قرآن خانم نوری https://eitaa.com/joinchat/3391488005Cc25f359763
🌱عنوان نیایش: کتاب ارزشمند خدای مهربان من دعا کردن را بلد نبودم نمی‌دانستم چطوری با تو حرف بزنم. آن روز پسر عمه‌ام یک کتاب دعا آورد. چقدر دعاهای قشنگی توی آن کتاب بود. دعاهایی که توی قرآن بود و دعاهای پیامبر ص و امامان عزیز. من از آن کتاب خوشم آمد. پسر عمه‌ام کتاب را به من هدیه داد. بیشتر وقت‌ها با مادرم آن کتاب را می خوانیم و دعاهای خوبی را یاد می‌گیریم. خداجان من از پسر عمه‌ام تشکر می‌کنم به او همه‌ی خوبی‌ها را بده.🤲 معرفی کتاب https://eitaa.com/mahdeqoranii/40013 🌼🍃کانال مهد قرآن خانم نوری https://eitaa.com/joinchat/3391488005Cc25f359763
🌱عنوان نیایش: خاله شکیبا یک روز خیلی حالم بد بود دکتر برایم سِرُم نوشت. خاله شکیبا به خانه‌ی ما آمد و به من سِرُم وصل کرد. شب هم تا صبح بالای سر من بیدار ماند و مواظبم بود. خاله شکیبا پرستار است. پدرم می‌گوید، کار پرستارها مثل کار حضرت زینب س با ارزش است. خدا جان به خاله شکیبا هر چه خواست بده او خیلی مهربان است. کمکش کن مریض نشود تا همیشه مراقب بیماران باشد. 🤲 معرفی کتاب https://eitaa.com/mahdeqoranii/40013 🌼🍃کانال مهد قرآن خانم نوری https://eitaa.com/joinchat/3391488005Cc25f359763