eitaa logo
آقا مهدی
3هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
1.4هزار ویدیو
95 فایل
خوشـبـحـال هـر عاشـقـی که اثری از معشوق دارد. شهیدِ حَرَم|شهید مهدی حسینی| کانال رسمی/ بانظارت خانواده شهید ٢٧مرداد١٣٥٩ / ولادت ١٢مهر١٣٩٥ / پرواز مزار:طهران/گلزارشهدا/قطعه٢٦-رديف٩١-شماره٤٤
مشاهده در ایتا
دانلود
امان از کوچه.... [امام حسن] : دستم تو دست مادرم بود داشتیم از مسجد برمیگشتیم خوشحال بودم.. گفتم الان میرم به بابا میگم مادر چه غوغایی کرد تو مسجد.. اما اون نانجیب جلو اومد‌‌.‌. اجازه نداد حرف مادرم تموم شه.. چنان سیلی تو صورت مادر.. مادر یه طرفِ کوچه افتاد..😭😭 یا زهرا...
اما امام حسن منتظرِ تو روضه ش اینطور اشاره کنند: همه دور بسترش جمعن .. سرش رو پای خواهرش، عباس یه گوشه از حجره سر رو دیوار گذاشته داره اشک می ریزه .. داداشاش یه جور دارن گریه می کنن .. خواهرا یه طور .. همه رو داره نگاه می کنه امام حسن.. اما تا نگاهش افتاد به ابی عبدالله دید حسین داره گریه میکنه؛ فرمود داداش تو دیگه گریه نکن.. 😞 چرا گریه نکنم؟! اماممُ دارم از دست میدم.. (هیچ کی مثل ابی عبدلله،امام مجتبی رو نشناخت.. فرمود یک بار جلوتر از برادرش حرف نزد.. این ادب رو ابالفضل داره یاد می گیره..) چرا گریه نکنم؟! 🏴یه وقت نگاه کرد دید امام مجتبی داره گریه می کنه.. فرمود لایوم کیومک یا اباعبدالله .. هزار تا حرف داره.. هزار تا اشاره داره.. یکیش اینه: 😭یعنی داداش این لحظۀ آخر سر من رو زانوی زینبِ .. همه دور من جمع شدید گریه می کنید….اما یه لحظه ای برای تو میرسه حسین همه دارن هلهله میکنن .. نه اینکه سرت رو دامن کسی نیست .. یه وقت زینب داره نگاه می کنه… میبینه نانجیب داره وارد گودال میشه .. “والشمر جالس علی صدرک..‌”* 🏴
یاحسن...
میگفت قلب مومن باید نسبت به کوچکترین مسئله عکس العمل نشان بده، یعنی پذیرش سریع داشته باشه. پرسیدم چجوری باید بهش برسه؟ گفت باید به «لین قلب» یا «رقت قلب» برسه. که به معنی متنبه شدن و پذیرفتن دل در ارتباط با امور معنوی‌ هست. گفتم: خب از چه طریقی بدست میاد؟ گفت؛ امام باقر-علیه السلام- فرمودن؛ «وَتَعَرَّضْ لِرِقَّةِ الْقَلْبِ بِكَثْرَةِ الذِّكْرِ فِي الْخَلَوَاتِ» با یاد خدا بودن در خلوت ها دل رو در معرض رقت قرار بدید. و ازین بیان عبارت " در خلوت"ــش مهم‌‌ه. گفتم: خلوت چگونه خلوتی باید باشه؟ گفت: خلوتی سرشار از تفکر و گریستن از خشیت الهی و خشیت یعنی بدونی بزرگه و در برابر چه بزرگی چه کارهایی کردی. و از این عظمت و کوچکی خودت گریان بشی. اونوقته که بیشتر به یاد مرگی و همین باعث میشه زود تلنگر رو متوجه بشی و قدر لحظات رو بدونی برای بندگی و نوکری.
جگر اهل بیت می سوزد تا قیامت به یاد سوختنت گَه جفا در جواب مهر و وفا گاه دشنام پاسخ سخنت...
تیرها بر تو گریه می کردند اشکشان بود جاری از کفنت همه در حیرتم چگونه کشید تیرها را برادر از بدنت
داغ بر داغ اهل بیت فزود کاش عبّاس در بقیع نبود
دخت زهرا مه صفر دیده داغ مرگِ پیامبر دیده در کنار دو طشت، خونِ دلش از دو چشمش روانه گردیده صلی الله علیک یا فاطمه الزهرا (س)
در یکی دیده راس پاک حسین در یکی پاره ی جگر دیده چوبه ی خیزران به دست یزید لب و دندان و طشت زر دیده...
رنج از رنج بیشتر برده داغ از داغ سخت تر دیده او که در قتلگه ز پا ننشست داد اینجا زمام صبر از دست...😭
enc_1633107176039537806739.mp3
4.95M
دلم گرفته دلم برا امام بی حرم گرفته... 🎙سید مجید بنی فاطمه (ع) @mahdihoseini_ir
▪️دعـای فرج ✨ بِسْمِ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦِ ﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ ✨ اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ، وَبَرِحَ الْخَفاء،ُ وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَب،ُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ، يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ، اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ، يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل يا اَرْحَمَ الرّاحِمين بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرين.
اِن شاءالله حضرت زهرا از ما قبول بکند، الهی آمین🌷 هدیه به روح شهدای کربلا و شام و آقامهدی حسینی صلواتی ختم کنیم... التماس دعا 🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هرکس‌ از راه‌ رسید از بدنت‌ چیزی‌ برد... السلام‌ ای‌ که‌ به‌ گودال، کرمخانه‌ زدی💔 🏴 (ع) @mahdihoseini_ir
پنجشنبه اسـت همان روزی کـه دل می گیرد روزی کـه دل دلتنگ میشود برای عزیزانی کـه در کنار ما نیستند... @mahdihoseini_ir
💢 از کارهایی که در ایران کردیم وحشت خواهید کرد! 🔹 «یعقوب نیمرودی» دیروز در ۹۷سالگی فوت کرد: «اگر یک روز به روزنامه‌نگاران اجازه دهند از کارهایی که ما در ایران کرده‌ایم، مطلع شوند از آنچه می‌شنوند وحشت خواهند کرد. حتی نمی‌توانند آن را تصور کنند.» 🔹 او سال‌ها سرشبکه موساد در ایرانِ دوره پهلوی بود. @mahdihoseini_ir
فرازی جالب از نامه (شهید امر به معروف) به رهبر انقلاب: من میترسم از ایمان چیزی نماند. آخر شنیده ام که پیامبر(ص) فرمودند: اگر امر به معروف و نهی از منکر ترک شود، خداوند دعاها را نمی شنود و بلا نازل میکند. من خواستم جلوی بلا را بگیرم. @mahdihoseini_ir
اینو باید همه بدونن که ۲۰ میلیون زائر اربعین مدیون شمان حاجی...😭🖤 🏴 @mahdihoseini_ir
آقا مهدی
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_سی_ام 💠از موقعیت اطرافم تنها هیاهوی مردم را می‌شنیدم و تلاش می‌کردم از زم
✍️ در را که پشت سرش بست صدای مغرب بلند شد و شاید برای همین انقدر سریع رفت تا افطار در خانه نباشد. 😞دیگر شیره توتی هم در خانه نبود، امشب فقط چند تکه نان بود و عباس رفت تا سهم ما بیشتر شود. 🍃رفت اما خیالش راحت بود که یوسف از گرسنگی دست و پا نمی‌زند زیرا با اشک زمین به فریادمان رسیده بود. چند روز پیش بازوی همت جوانان شهر به کار افتاد و با حفر چاه به رسیدند. هر چند آب چاه، تلخ و شور بود اما از طعم تلف شدن شیرین‌تر بود که حداقل یوسف کمتر ضجه می‌زد و عباس با لبِ تَر به معرکه برمی‌گشت. ✨سر سفره افطار حواسم بود زخم گوشه پیشانی‌ام را با موهایم بپوشانم تا کسی نبیند اما زخم دلم قابل پوشاندن نبود و می‌ترسیدم اشک از چشمانم چکه کند که به آشپزخانه رفتم. پس از یک روز روزه‌داری تنها چند لقمه نان خورده بودم و حالا دلم نه از گرسنگی که از برای حیدر ضعف می‌رفت. 🔸خلوت آشپزخانه فرصت خوبی بود تا کام دلم را از کلام شیرینش تَر کنم که با شنیدن صدایش تماس گرفتم، اما باز هم موبایلش خاموش بود. گوشی در دستم ماند و وقتی کنارم نبود باید با عکسش درددل می‌کردم که قطرات اشکم روی صفحه گوشی و تصویر صورت ماهش می‌چکید. ✔️چند روز از شروع می‌گذشت و در گیر و دار جنگ فرصت هم‌صحبتی‌مان کاملاً از دست رفته بود. عباس دلداری‌ام می‌داد در شرایط عملیات نمی‌تواند موبایلش را شارژ کند و من دیگر طاقت این تنهایی طولانی را نداشتم. همانطورکه پشتم به کابینت بود، لیز خوردم و کف آشپزخانه روی زمین نشستم که صدای زنگ گوشی بلند شد. حتی اینکه حیدر پشت خط باشد، دلم را می‌لرزاند. 📱شماره ناآشنا بود و دلم خیالبافی کرد حیدر با خط دیگری تماس گرفته که مشتاقانه جواب دادم : «بله؟» اما نه تنها آنچه دلم می‌خواست نشد که دلم از جا کنده شد : «پسرعموت اینجاس، می‌خوای باهاش حرف بزنی؟» 😨صدایی غریبه که نیشخندش از پشت تلفن هم پیدا بود و خبر داشت من از حیدر بی‌خبرم! انگار صدایم هم از در انتهای گلویم پنهان شده بود که نتوانستم حرفی بزنم و او در همین فرصت، کار دلم را ساخت : «البته فکر نکنم بتونه حرف بزنه، بذار ببینم!» لحظه‌ای سکوت، صدای ضربه‌ای و ناله‌ای که از درد فریاد کشید. 💔ناله حیدر قلبم را از هم پاره کرد و او فهمید چه بلایی سرم آورده که با تازیانه به جان دلم افتاد : «شنیدی؟ در همین حد می‌تونه حرف بزنه! قسم خورده بودم سرش رو برات میارم، اما حالا خودت انتخاب کن چی دوست داری برات بیارم!» احساس نمی‌کردم، یقین داشتم قلبم آتش گرفته و به‌جای نفس، خاکستر از گلویم بالا می‌آمد که به حالت خفگی افتادم... ✍️نویسنده: @mahdihoseini_ir🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| زنی که امام را به سینه ریزی فروخت | ✘ شیطان و ابزار قدرتمند او برای وسوسه‌ی زنان در انحراف تاریخ... @mahdihoseini_ir
🔻آل‌هاشم، نماینده ولی فقیه در آذربایجان شرقی: برکات عضویت در بریکس را باید از سران کاخ سفید پرسید عضویت ایران در سازمان اقتصادی بریکس اتفاق تاریخ‌ساز بود. عضویت ایران در بریکس را نباید دست کم گرفت، زیرا برکات این عضویت را باید از سران کاخ سفید پرسید کدام طرف منزوی است؟ ایران یا آمریکا؟ شاید هم رژیم صهیونیستی؟ @mahdihoseini_ir
•°🌷 - میگفت: میدونۍڪِۍ از‌چشم‌ِخدا‌میوفتۍ؟! زمانۍڪه‌آقا‌امام‌‌زمان‌عج سرشو‌بندازه‌پایین‌و از‌گناه‌ڪردن‌توخجالت‌بڪشہ ولۍتـو‌انگار‌نـہ‌انگار..! رفیق... نزار‌ڪارت‌بـہ‌اون‌جاها‌برسـہ!! - ❤️ 💥 @mahdihoseini_ir
آقا مهدی
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_سی_و_یکم در را که پشت سرش بست صدای #اذان مغرب بلند شد و شاید برای همین ان
✍️ 😭ناله حیدر همچنان شنیده می‌شد، عزیز دلم درد می‌کشید و کاری از دستم برنمی‌آمد که با هر نفس جانم به گلو می‌رسید و زبان عدنان مثل مار نیشم می‌زد : ❗️«پس چرا حرف نمی‌زنی؟ نترس! من فقط می‌خوام بابت اون روز تو باغ با این تسویه حساب کنم، ذره ذره زجرش میدم تا بمیره!» 💔از جان به لب رسیده من چیزی نمانده بود جز هجوم نفس‌های بریده‌ای که در گوشی می‌پیچید و عدنان می‌شنید که مستانه خندید و اضطرارم را به تمسخر گرفت : «از اینکه دارم هردوتون رو زجر میدم لذت می‌برم!» 💢و با تهدیدی وحشیانه به دلم تیر خلاص زد : «این کافر منه و خونش حلال! می‌خوام زجرکشش کنم!» ارتباط را قطع کرد، اما ناله حیدر همچنان در گوشم بود. 😓جانی که به گلویم رسیده بود، برنمی‌گشت و نفسی که در سینه مانده بود، بالا نمی‌آمد. دستم را به لبه کابینت گرفتم تا بتوانم بلند شوم و دیگر توانی به تنم نبود که قامتم از زانو شکست و با صورت به زمین خوردم. پیشانی‌ام دوباره سر باز کرد و جریان گرم را روی صورتم حس کردم. از تصور زجرکُش شدن حیدر در دریای درد دست و پا می‌زدم و دلم می‌خواست من جای او بدهم. 🏃‍♂همه به آشپزخانه ریخته و خیال می‌کردند سرم اینجا شکسته و نمی‌دانستند دلم در هم شکسته و این خون، خونابه است که از جراحت جانم جاری شده است. عصر، حیدر با من بود که این زخم حریفم نشد و حالا شاهد زجرکشیدن عشقم بودم که همین پیشانی شکسته جانم شده بود. 🍃ضعف روزه‌داری، حجم خونی که از دست می‌دادم و عدنان کارم را طوری ساخت که راهی درمانگاه شدم، اما درمانگاه دیگر برای مجروحین شهر هم جا نداشت. گوشه حیاط درمانگاه سر زانو نشسته بودم، عمو و زن‌عمو هر سمتی می‌رفتند تا برای خونریزی زخم پیشانی‌ام مرهمی پیدا کنند و من می‌دیدم درمانگاه شده است... ✍️نویسنده: @mahdihoseini_ir🕊🌹
(ص): إنَّ اللَّهَ تَعالي يُحِبُّ مِنَ العامِلِ إذا عَمِلَ أن يُحسِنَ خداي تعالي دوست دارد وقتي كسي كاري مي‌كند آن را به خوبي انجام دهد. 📚 ميزان الحكمه، ح ۱۴۳۷۱ ‌ گرامی باد🌱 @mahdihoseini_ir🌹🕊