eitaa logo
کربلایی محمود اسدی (شائق) ۱۳۵
423 دنبال‌کننده
3 عکس
31 ویدیو
4 فایل
اشعار و مداحی
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۶۲ زهر جفا آتش زده بر جسم و جانم از سوز زهر آتش گرفته استخوانم جانم رضا جانم رضا ای رضا جانم **** یکدم بیا نظاره کن بر غربت من سندی زند تازیانه به صورت من جانم رضا جانم رضا ای رضا جانم **** در گوشه ی زندان ببین از پا فتادم زندان رفتن عمه ام آمد به یادم جانم رضا جانم رضا ای رضا جانم **** اگر چه دشمن از جفا قلبم را آزرد اما دگر کی دخترم را بزم می برد جانم رضا جانم رضا ای رضا جانم **** @mahmud_asadi_shaegh135
۱۶۳ موسی بن جعفر شد از غصه آزاد قتلگاهش بود زندان بغداد از ظلم هارون دلها پر از خون یا فارس الحجاز عجل ظهورک بی جوهر گردیده دیگر صدایش خون می چکد مدام از دست و پایش شد کند و زنجیر با جسمش درگیر یا فارس الحجاز عجل ظهورک طایر فاطمه شد بی بال و پر تابوت او شده بر تخته ی در از زنجیر کین سینه اش سنگین یا فارس الحجاز عجل ظهورک **** @mahmud_asadi_shaegh135
۱۶۴ در کنج زندان گر چه فرسوده گشتم با زهر کین از غمها آسوده گشتم گرم نوایم غم،آشنایم دلتنگ روی معصومه و رضایم **** هر دم که می آمد سندی روبرویم با تازیانه می زد بر سر و رویم شد قامتم تا از ظلم اعدا هر ضربه ای که می زد گفتم یا زهرا **** گر چه مداوم زد سیلی بر روی من اما نخورده نیزه بر پهلوی من در این سیه چال زدم پر و بال ایندم آخر هستم به یاد گودال **** @mahmud_asadi_shaegh135
۱۶۵ یا ابوطالب پناه خاص و عام بر تو از حی تعالایت سلام محرم اسرار پیغمبر تویی جان به قربانت ابوالحیدر تویی گرچه من نام تو را دارم به لب من کی ام مدح تو را آرم به لب صادق آل عبا روح سجود در ثنای تو چنین می فرمود گر شود با عالمی میزان تو باز سنگین تر بود ایمان تو هر که خاک پای عمران می شود مور اگر باشد سلیمان می شود صلب تو دریا و گوهر مرتضا خاک پای تو شفای چشم ما مصطفی را یارو یاور بوده ای کی تو در اسلام کافر بوده ای مصرعی دارم که چون تاج سر است هر که دشمن با تو باشد کافر است داغ تو قلب پیمبر را شکست خیزو بین شیر خدا از پا نشست مصطفی پوشاند بر جسمت کفن کی شدی از سم مرکب پاره تن ای هماره بر تو از احمد درود شکر،جای نیزه بر جسمت نبود شد دل و قلب محبان چاک چاک صورتت بگذاشت احمد روی خاک زین جهت از سوز غم های حسین اشک می ریزم دمادم از دوعین سید سجاد با قلبی حزین جمع کرد جسم پدر را از زمین جای صورت روی خاک تیره،او رو به قبله کرد رگهای گلو یا ابوالحیدر،عزیز مصطفا کن نظر بر شائق از لطف وصفا @mahmud_asadi_shaegh135
۱۶۶ آسمان،از عمق دریا باز گوهر را گرفت جان از این غم بر لب آمد تا که دلبر را گرفت یا ابوطالب فراقت با دل حیدر چه کرد؟ رفتی و با رفتنت غم،قلب حیدر را گرفت حامی قرآن و یار مصطفی از دست رفت نه بگو امشب اجل جان پیمبر را گرفت عرشیان در ماتمت رخت سیه پوشیده اند او که تنها در دلش ایمان داور را گرفت بس که خود دلواپس حال پیمبر بوده ای چه کشیدی لحظه ای که فاطمه در را گرفت من نمی دانم اگر بودی چه حالی می شدی بی حیایی که به کوچه راه مادر را گرفت بین آن کوچه نبودی و ندیدی که چه شد مجتبی در کوچه ها چشمان خواهر را گرفت زن زدن در بین کوچه باب شد،ای وای من کربلا هم یک حرامی گوش دختر را گرفت یا ابوطالب سرت بر دامن احمد ولی بین گودی بی ادب از پشت سر، سر را گرفت @mahmud_asadi_shaegh135
۱۶۷ آسمانی ها از این غم حزین اند در ماتم ابوطالب غمین اند یار پیمبر بابای حیدر با رفتنت زنند بر سینه و سر **** در ماتمت رخت سیه بر تن شد با دست پیغمبر جسمت کفن شد دیده دریا شد غوغا بپا شد بعد از ابوطالب، احمد تنها شد **** کسی پیراهن از تنت نبرده شکر خدا تنت نیزه نخورده ای وای از گودال به پا شد جنجال در زیر دست و پا جسمی شد پامال @mahmud_asadi_shaegh135
۱۶۸ بیا دمی کنارم آه رضا جان رضا خورده گره به کارم آه رضا جان رضا فتاده ام از نوا آه رضا جان رضا صدا زنم یکصدا آه رضا جان رضا آه رضا جان بیا آه رضا جان بیا بیا به دیدار من آه رضا جان رضا شمع شب تار من آه رضا جان رضا روزه‌ام امّا ببین  که وقت مغرب بوَد سیلی افطار من آه رضا جان رضا آه رضا جان رضا آه رضا جان رضا از سوز زهر کینه  خشک و کبوده لبهام تشنه ام و به فکر  تشنه لب کربلام تشنه ام امّا کسی نیزه به پهلو نزد قاتل مرا زد ولی پنجه به گیسو نزد آه رضا جان رضا آه رضا جان رضا توو قتلگاه جدّمو  نیزه دارا می‌زدن جلو چش عمه‌ام  جدا جدا می‌زدن جدا شد از هم تنش  دگر چرا می‌زدن یه عده پیرمردا   فقط عصا می‌زدن وای حسینم حسینم  وای حسینم حسین @mahmud_asadi_shaegh135