eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
1.7هزار دنبال‌کننده
1 عکس
0 ویدیو
2 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
علیهاالسلام 🔹از آن ساعت...🔹 از آن ساعت که خود را ناگزیر از تو جدا کردم تو بر نی بودی و دیدی چه‌ها دیدم، چه‌ها کردم گمان بر ماندن و قبر تو را دیدن نمی‌بردم ولی فیض زیارت را تمنّا از خدا کردم به یادم مانده آن روزی که می‌جستم تو را اما تنت پیدا به زیر سنگ و تیر و نیزه‌ها کردم تو را ای آشنایِ دل اگر نشناختم آن روز مرا اکنون تو نشناسی، وفا بین تا کجا کردم تن چاک تو را چون جان گرفتم در برم اما برای حفظ اطفالت، تو را آخر رها کردم به‌سان شمع، آبم کرد بانگ آب‌آب تو اگرچه تشنه بودم چشمه‌های چشم وا کردم میان خیمه‌های سوخته همچون دلم آن شب نماز خود نشسته خواندم و بر تو دعا کردم.. ولی هرگز ندادم عجز را ره در حریم دل سخنرانی میان دشمنان چون مرتضی کردم
🔹زیارت🔹 ز نینوای تو رفتم چو نی، نوا کردم چنان که بادیه‌ها را چو نینوا کردم به هر کجا که نشستم گریستم ز غمت به هر طرف که دویدم تو را صدا کردم ز خارهای مغیلان بپرس کز داغت چقدر اشک فشاندم، چه ناله‌ها کردم طواف پیکر بی‌سر به زیر خنجرها زیارت سرِ بی‌تن به نیزه‌ها کردم نتیجه دادن خونت به عهدهٔ من بود که صبر کردم و بر عهد خود وفا کردم تو خواستی به نماز شبت دعا گویم تو را به جان تو در هر نفس دعا کردم به نیزه، خواندنِ قرآنِ تو رُبود دلم اگرچه سوختم از غم ولی صفا کردم به دست بسته بسی تازیانه خوردم تا طناب ظلم ز دست سکینه وا کردم...
🔹یک اربعین اندوه و هجران...🔹 سحر چون پیک غم از در درآید شرار از سینه، آه از دل برآید درای کاروانی از وطن دور به گوش جان ز دیوار و در آید گمانم کاروان اهل‌بیت است که سوی کعبهٔ دل با سر آید گلاب از چشم هر آلاله، جاری‌ست که عطر عترت پیغمبر آید پس از یک اربعین اندوه و هجران به دیدار برادر، خواهر آید همان خواهر که غوغا کرده در شام همان ریحانهٔ پیغمبر آید همان خواهر که با سِحر بیانش به هر جا آفریده محشر آید همان خواهر که کس نشناسد او را به باغ لاله‌های پرپر آید... اگر از کربلا، غمگین سفر کرد کنون از گَرد ره، غمگین‌تر آید نوای «وای وای» از جان زهرا صدای «های های» حیدر آید از این دیدار طاقت‌سوز ما را همه خون دل از چشم تر آید غم‌آهنگی به استقبال یک فوج کبوترهای بی‌بال و پر آید بیا با این کبوترها بخوانیم سرودی را که شام غم سرآید: «شمیم جان‌فزای کوی بابم مرا اندر مشام جان برآید گمانم کربلا شد عمه! نزدیک که بوی مُشک ناب و عنبر آید به گوشم عمه! از گهوارهٔ گور در این صحرا، صدای اصغر آید مهار ناقه را یک دم نگه‌دار که استقبال لیلا، اکبر آید ولی ای عمه! دارم التماسی قبول خاطر زارت گر آید، در این صحرا مکن منزل که ترسم دوباره شمر دون با خنجر آید»
دل می‌برد از گنبد خضرا شالش آذین شده کربلا به استقبالش از جادۀ اربعین می‌آید یک صبح می‌آید و یک قافله دل دنبالش
شبی بال و پر تو سوخت ، ای وای تمام بستر تو سوخت ای وای به پیش چشم های خیس زینب ... دوچشمان تر ِ تو سوخت ، ای وای شبیه لحظه ی آخر مادر نگاه آخر تو سوخت ، ای وای تو دیدی که میان در و دیوار چگونه مادر تو سوخت ، ای وای به یاد کوچه و سیلیّ و مادر دل غم پرور تو سوخت ، ای وای دل عبّاس وقت تیر باران کنار پیکر تو سوخت ای وای نگاه آخرت از غصّه حاکی ست عزادار غم چادر خاکی ست امام حسن (ع) روضه
سنگ هم باشم نگاه تو مرا دُر می کند لطف تو هر طِیبی را عاقبت حُر می کند رزق چشمم کربلا را دیدن است ، اما فراق نان چشمان مرا هربار آجر می کند یک سلام از پشت بام خانه دادم ، فطرست جای خالی مرا در کربلا پُر می کند در زیارت بُعد منزل نیست، پس هر عاشقی پشت بام خانه را مرقد تصور می کند آسمان روضه گرفت و ابر گریه می‌کند رعد سینه می زند ، زهرا تشکر می کند مهر تربت را که بوسیدم دلم آرام شد سنگ هم باشم نگاه تو مرا دُر می کند
هدایت شده از مهدی خیامیان
یا لطیف ما را به لطف غیر حسین احتیاج نیست دردی که داده اید دوایی علاج نیست ✍کربلایی مهدی خیامیان
. شاعر: بوی فراق می دهد این گریه های من ماتم گرفته شال سیاه عزای من شرمنده ام که از غم زینب نمرده ام آقا ببخش، درگذر از این خطای من از بس که پای طشت طلا گریه کرده ام چیزی نمانده مثل شما، از صدای من با نوحه های این دهه ی آخر صفر شب ها چقدر سینه زدی پا به پای من! (این بیت هم برا کربلا نرفته ها) ای خوش حساب، مزد مرا زودتر بده بعد از دو ماه گریه چه شد کربلای من؟ سر زنده ام به عشق حسن، خضر گریه ام این چشم خیس، چشمه ی آب بقای من من غصه ی بهشت خدا را نمی خورم جایی گرفته حضرت زهرا برای من
روز و شب روی همه سینه زنان بر این در است هر که رو بر این در است از شیر پاک مادر است ما فقیران کربلا …؟نه ما کجا و صحن تو این لیاقت ویژه خوبان از ما بهتر است طالع ما را نوشتند از ازل،جامانده ها شاه را دیدن ولیکن آرزوی نوکر است کار نوکر سوختن کار تو هم اربابی است پس چه در هیأت چه در راه حرم،چشمم تر است ------------------ کار ما را دست این و آن ندادی،خوب شد گفته بودی کار ما دست علی اصغر است پشت خیمه دفن کردی،روی نیزه دیدی اش آن سری را که میان جمله ی سرها سر است شاعر:مهدی خیامیان
. من که به درد و غصه و ماتم عجینم مانند عمه قهرمان اما حزینم من دختر شاهم که حالا اینچنینم بر دوش بابا بودم و حالا زمینم ای شامیان من دخت مصباح‌الهُدایم از نسل زهرای بتول و مرتضایم گرچه پر از درد است از سر تا به پایم هر چند بی جوهر شد از غم ناله‌هایم زخم است دست و پا و گوش و پلک‌هایم هم بازدم بالا نیاید هم صدایم اما قیام کوچه را تصویر کردم همراه عمه شام را تسخیر کردم
🚩یاحسین شکر خدا که راهی کرببلا شدیم از قید و بند چون و چراها، رها شدیم در سفره هر چه می رسد از سمت مشهد است* دستت درست حضرت آقا ، رضا شدیم ما در صراطِ تو به خداوند میرسیم گمراه بوده ایم به تو إهدنا شدیم در راه با پیاده روی حال می کنیم حرف زیارت تو شده روی پا شدیم چون خانه ی امید همه کربلای توست با صد امید آمده ایم و گدا شدیم هم لشکر توایم و هم خاک پای تو خاک تو بوده ایم اگرچه طلا شدیم چون بیرق مجالس تو سایه ی سر است ما بی نیاز سایه ی غیر شما شدیم ذکر حسینِ ممتدِ این روضه هاست که تسکین دردهای بدون دواشدیم کوچک ، بزرگ ، پیرو جوان راهی توایم آنجا که شاهد سر از تن جدا شدیم آنجا که تن به روی زمین و سرت به نی از سر گذشت آن همه داغی که، تاشدیم ................... آبت نداده اند  و خاکت نکرده اند سر را جدا، جدا تنتان را عزا شدیم بزم شراب،کوچه و بازار جای خود ما محو پاره های تن و بوریا شدیم شاعر *مرحوم میثم کامیابی
خوش باد حالِ هر کسی اهل عراق است این همجواری با تو حُسنِ اتفاق است گفتی می آیم اربعین ، عیبی ندارد سهم من از کرببلا دائم فِراق است . سهم من از این اربعین یک‌ قاب عکس است از کربلا که روی دیوارِ اتاق است . راه نفس را بسته گریه آنچنان که از بُغض حال نوکرت در اختناق است تنها به شوق تو دل از دنیا بریدم این ترکِ دنیا بهترین نوع طلاق است این روزها دائم به خود می گویم این را الان کدام عاشق بجای من عراق است شاعر: