eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
2.2هزار دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
56 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
من طفلم و همراه سپاهم بردند همراه مخدرات شاهم بردند من که سر شانه عمو جایم بود دیدی چِقَدَر پیاده راهم بردند؟
جبریل برای روضه ات دربان شد در مجلس روضه،روضه خوان باران شد از عرش به اذن حضرت صدیقه پیراهن خونین تو آویزان شد
آسمان زیر دست و پا گم شد نور حق بود و در خفا گم شد جامه ، عمامه و ردای تنش یا به غارت رسید یا گم شد چشم برهم زدند عریان شد چشم بر هم زد و عبا گم‌شد نیزه هایی که خورده بود حسین همگی زیر چکمه ها گم شد وای از ناله ی انا العطشان که میان سر و صدا گم شد بین گرد و غبار مرکب ها همه هستیِ انبیا گم شد از تن شاه بی ردا میگفت خواهری وا محمدا میگفت آه از پیکر رها مانده از تن شاهِ بی ردا مانده وقت مغرب شده ست و ذبح حسین دیر شد ، خواهرش کجا مانده؟ پیر مردی عصا زنان میگفت صبر کن چند نیزه جا مانده پاک کن خواهرش نبیند که بر تنش چند رد پا مانده قاتل از روی سینه اش پا شد خنجر کُند بر قفا مانده همه رفتند خواهر است و حسین حیف این شمر بی حیا مانده زیر لب ها خدا خدا میگفت خواهری وا محمدا میگفت
ای ماه بلند قامت پیغمبر در توست خلاصه هیبت پیغمبر صد حیف که از غروب عاشورا نیست در صورت تو شباهت پیغمبر
مهمان حسین است دو عالم شب جمعه زهرا به حرم آمده زین غم شب جمعه مداح حرم کاش مراعات کند که افتاده شب هشت محرم شب جمعه
ما نسل پیمبریم و بی همتاییم مانند پیمبر خدا تنهاییم ای پیر اگر اهل کتابی برگرد ما معنی آشکار ذی القربی ایم افسوس که رحمی به دل دشمن نیست سوگند که این مسیر جای زن نیست یک لحظه از این قافله دورم نکنید ناموس من اند و محرمی جز من نیست جا دارد اگر شهید الشام شوم وقتی که بناست بی تو ناکام شوم ای کاش که ساربان گذارد قدری رخسار پدر ببینم آرام شوم سی سال به چشم من عذاب آوردند هر لحظه که پیش روم آب آوردند اما همه ی عذاب من از آنجاست وقتی که کنارمان شراب آوردند
خلخال رباب را به غارت بردند از کوچه به کوچه با وقاحت بردند ناموس پرست ها به صورت بزنید ناموس حسین را اسارت بردند
حضرت سیده خوله سلام الله علیها دختر امام حسین علیه السلام که در مسیر شام بر اثر افتادن از ناقه به شهادت رسیده است روضه از دختری ست دردانه آسمان غرق آه و گریه شده روضه خوان فرق میکند امشب راوی روضه اش رقیه شده روضه اینبار هم عجیب شده باز بی یار و بی حبیب شده دختر شاه بود اما حیف نام او بین ما غریب شده روضه اینبار چون علی اکبر به گریز مدینه پیوسته ست روضه ی دختری ست اما نه او رقیه نه خواهر او هست دختر نازدانه ارباب نور رحمت به خانه ارباب او که هر منزل آمده ست فقط دم به دم روی شانه ارباب بین این کاروان چه ها میدید کودکانه به گریه می آمد بدن او ضعیف شد اما پا به پای رقیه می آمد روضه های مدینه را اینبار آری این نور عین میفهمد چند روزی ست درد زهرا را خوله بنت الحسین میفهمد دختری که از آسمان جبرییل زیر پاهای اوست بال و پرش از روی ناقه بر زمین افتاد آه اوهم شکسته شد کمرش گرچه او هم کبود شد بدنش گرچه پایش تمام آبله بود بعد افتادنش ز ناقه فقط دو سه روزی کنار قافله بود غم افتادنش به قلب همه نگرانی به کاروان داده ست تا که گفتند خوله بین مسیر از همان درد ناقه جان داده ست گریه میکرد و التماس به او خواهرم ، ای امیدم ، آه نرو پیش جسمش رقیه با او گفت آه ای یار نیمه راه نرو
من طفلم و همراه سپاهم بردند همراه مخدرات شاهم بردند من که سر شانه عمو جایم بود دیدی چِقَدَر پیاده راهم بردند؟
تو شام که رفتی دل صحرا ماندیم بالای سر پیکر بابا ماندیم پای غم‌ تو‌ پنج ‌صفر میمیرم ما از شب سومت اگر جا ماندیم
بنده ایم عشق تورا ، در همه جا بالاییم شکر حق زیر قدم های خدا بالاییم جام مارا سر این سفره بگیر ای ساقی بیش از این پُر مکن از باده که ما بالاییم بین هر جرعه فقط روی تورا میبینیم یا تو هستی وسط میکده یا بالاییم شأن مجلس به گدای تو ارادت دارد سالها میشود از لطف شما بالاییم اعتباریست که مهر تو به ما بخشیده است ورنه ما جز سر این سفره ، کجا بالاییم؟ ما اگر مدعی عشق تو هستیم خوشیم ما در این مرتبت صدق و صفا بالاییم مذنبین را به شفاعت برسان اول کار چون که در جدول عصیان و خطا بالاییم
عمریست برای تو دل ما تنگ است دنیای بدون تو سراسر جنگ است ای لنگر هفت آسمان ، ای منجی برگرد که بی تو کار دنیا لنگ است