🌷👌🏻 #تقدیم_به_علی_بن_ابیطالب_علیه_السلام
#لبریز
.....................
راه را گم کرده ام، یک جاده می خواهم علی
گیر کردم، راه حلی ساده می خواهم علی
قد کشیدم بارها وقتی که خورشیدم شدی
پیش پایت سایه ای افتاده می خواهم علی
من از این دنیای وانفسا چه می خواهم علی!؟
یک دل بیچاره و دلداده می خواهم علی
له شدن مابینِ زائرها خرابم می کند
مست انگور ضریحم، باده می خواهم علی
یاد آن «ذاکر» بخیر! این شعر را می خواند اگر
با یقین می گفت: «من قلاده می خواهم علی»
سجده بر سنگ تو زین العابدینم می کند
از خودت در این حرم، سجاده می خواهم علی
داده فرزندت عبا بر دعبلِ شاعر ولی
من لبِ بر باده و لباده می خواهم علی
جای آزادی برای دختران کشورم
مام میهن را زنی آزاده می خواهم علی
از تو هرگز کم نخواهم خواست ای دریاترین
هر چه که #زهرا به خوبان داده، می خواهم #علی!
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#عید_غدیر_مبارک
پیشکش به #امام_حسن_عسکری (ع)
داغ انگور
...................
خوش به حالت که #حرم داری و #گنبد آقا
که #حسن بی حرم است آه... شبیه #زهرا
آسمان هم به خدا پیش تو کم آورده
گنبدت عرش معلی ست، حریمت دریا
#کعبه می خواست به دیدار تو نائل بشود
#سامرا تنگ در آغوش گرفتت، که نیا
زائران، دور ضریحت لکَ لبیک شدند
#کعبه: #ششگوشه ی توست ای پسر خون خدا
معتمد، سنگ به آیینه ی آهت انداخت
سینه ات برکه ی خون بود و دلت #عاشورا
#داغ_انگور کم از #کوچه و #گودال نبود
باده از شیعه گرفته چقدَر ساقی را
🌷🌺 #امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#داغ_انگور
...................
خوش به حالت که #حرم داری و #گنبد آقا
که #حسن بی حرم است آه... شبیه #زهرا
آسمان هم به خدا پیش تو کم آورده
گنبدت عرش معلی ست، حریمت دریا
#کعبه می خواست به دیدار تو نائل بشود
#سامرا تنگ در آغوش گرفتت، که نیا
زائران، دور ضریحت لکَ لبیک شدند
#کعبه: #ششگوشه ی توست ای پسر خون خدا
معتمد، سنگ به آیینه ی آهت انداخت
سینه ات برکه ی خون بود و دلت #عاشورا
#داغ_انگور کم از #کوچه و #گودال نبود
باده از شیعه گرفته چقدَر ساقی را...!
#محمد_عابدی
قم المقدسه
👌🏻🌺 #تقدیم_به #محمد (ص) و #علی (ع) و #زهرا (س)
سه گانه عشق
...........
#محمد، موسیٖ و طور است #زهرا
#محمد، نور و منشور است #زهرا
هر اندازه #محمد هست شیرین
ولی دریایی از شور است #زهرا
میان خواستگارانِ عجولش
فقط با یک نفر جور است #زهرا
#علی، آیینه هست و نور، #احمد
ببین! نورٌ علیٰ نور است #زهرا
اگر #پیغمبر ما، باغِ عشق است
#علی، گل هست و زنبور است #زهرا
#محمد، ساقیِ جام آفرین و
#علی، تاک است و انگور است #زهرا
هر اندازه در افلاک است شهره
میان شهر، مهجور است #زهرا
پس از مرگ #محمد در مدینه
پر از اشک است و دلشوره ست #زهرا
برای جنگ با اهل سقیفه
#علی، تیغ است و شیپور است #زهرا
ندارد از #علی در رزم، کمتر
مسلمانی سلحشور است #زهرا
برای حفظ اسلامِ #محمد
میان کوچه مأمور است #زهرا
نباید پشت در می آمد آن روز
ولی مأمور و معذور است #زهرا
نترس! آنجا که #محسن باشد، اصلاً
بلا از جان تو دور است #زهرا
سپر شد آن پسر، مادر بماند!
پس از #محسن چه رنجور است #زهرا
فقط #هجده_بهار از او گذشته
چرا پایش لب گور است #زهرا!؟
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🍃🏴 #زبانحال_حضرت #زهرا(س) با پیامبر(ص)
#نذر_شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
🍃🏴
#لطفاحق_روضه_اداشود
اسیرِ بسترم بابا...ندارم قوّتی دیگر
پُر از دردم! به این دنیا ندارم رغبتی دیگر
پس از تو میروم از حال؛ لحظه لحظه با سردرد
سه ماهی می شود پایم ندارد قدرتی دیگر
سرم پایین بود و بی هوا خوردم چنان سیلی
که در چشمَم ندارم هیچ خوابِ راحتی دیگر
لگد زد بیهوا، خوردم زمین، شش ماهه ام را کشت
ندیدم محسنم(ع) را و ندارم حاجتی دیگر
نفسگیر است وقتِ سجده بازویِ ورم کرده
برای دخترت بابا!...نمانده طاقتی دیگر
از این پهلو به آن پهلو شدن با درد؛ دشوار است
ببَر پیش ِ خودت امشب مرا تا ساعتی دیگر
حسن(ع) با ذکرِ "یا شافی"* شبانه اشک میریزد
ندیدم با خدا زیباتر از این خلوتی دیگر
کجایی تا ببینی بی رمق افتاده پهلویم
همان دستی که بوسیدی ندارد حرکتی دیگر
برایم ساخت تابوت و دعایش کردم و گفتم
علی(ع)جانم حلالم کن اگر شد زحمتی دیگر
پدر! تنهاییِ حیدر برایم بدترین درد است
سلام ِ بی جوابش شد برایم غربتی دیگر!
* از اسماء الهی: ای شفا دهنده
#آجرک_ٱلله_یا_صاحب_ٱلزمان_عج
#مرضیه_عاطفی
.
#ناحلة_الجسم
ناحلة الجسم من، یک دمی آرام باش
شهد به کامم در این، تلخی ایام باش
آینه ی پاک من، گرچه ترک خورده ای
بهر علی (ع) باز هم، آینه و جام باش
گرچه در این کوچه ها ، نیست کسی یار من
خیز و پناه علی (ع) ، در ملأ عام باش
من اسداللهم و، بند به دستم زدند
فاطمه (س) همدرد این، شیر، در این دام باش
سوخت علی (ع) از غمت، جان به فدای قدت
چند قدم با علی (ع) ، همره و همگام باش
حجتِ بر اهل بیت (ع) ، قبله نمای ولی
پای به پای علی (ع) ، حُجة الاسلام باش
ای غم تو قاتلم، داغ نزن بر دلم
حل بنما مشکلم، مرهم آلام باش
دانه ی درّ نبی (ص) ، کم نشود قدر تو
گر شده رویت کبود، درّ سیه فام باش
ای گل نیلوفری، ای گل یاس #علی (ع)
جای کفن فکر یک، جامه ی احرام باش
خاستگه هل اتی، لحظه ی افطار شد
باز مهیای یک، سفره ی اطعام باش
داغ تو مرگم دهد ، هجر شکستم دهد
پشت و پناه علی (ع) ، حیدر صمصام باش
فکر علی (ع) نیستی، در پی یک چاره بر
گریه ی اطفال خود، وقت شب هنگام باش
عزم نکن بر سفر، خورده به جانم شرر
چند صباح دگر، مادر ایتام باش
راحت جانم نرو یار جوانم نرو
نیست توانم نرو، فکر سرانجام باش
گشته وجودت خیال ، گشت شفایت محال
رفتی اگر ساکنِ، مرقد گمنام باش
شام غریبان تو، روز سیاه علی است
همدم من، چاره ی، غربت آن شام باش
#جواد_محمودآبادی
#محرم_الزهراء
1403/09/11
ایام #شهادت #حضرت #فاطمه #زهرا (س) تسلیت
#فاطمیه #حضرت_زهرا
#شهادت_مادرم_افسانه_نیست
#شیخ_الائمه
نور خدا جز بر دل سینا نیفتد
تصویر، جز بر دیده ی بینا نیفتد
دریای علم و معرفت وقتی تو هستی
حیف است دُرّ بیرون از این دریا نیفتد
آنقدر کوشیدی به راه نشر دین که
قال الامامُ الصّادق از لبها نیفتد
آیات حق با مُحکماتت حفظ شد تا
یک حرف از منظومهی حق جا نیفتد
اَلحقُّ فیکم، منکم، اَلحقُّ الیکم
جز حق ثمر از شاخهی طوبی نیفتد
زندیق هم تا از سر کویت گذر کرد
از کام او جز ربّی الاعلی نیفتد
هرکس که نقشی را زند بی اعتبار است
تا بر کتابش از تو یک امضا نیفتد
شد کنیه ات مانند جدّت تا که فیضت
یک لحظه از دنیا و مافیها نیفتد
شکر خدا با این که نامت از #حسین(ع) است
ای نازنین جسم تو بر صحرا نیفتد
اطراف تو از اهل شیعه جمع هستند
کارت به میدان بلا تنها نیفتد
بالا و پایین دارد این دنیا ولی کاش
شاهی سوار مرکب از بالا نیفتد
شکر خدا تشییع جسمت با شکوه است
در زیر پای مرکب اعدا نیفتد
یا این که بهر غارت جسم عزیزت
در بین گودال بلا دعوا نیفتد
شیخ الائمه، گرچه در کوچه دویدی
طفلت به صحراها ز غم از پا نیفتد
وقتی حدیث درب و آتش بود و کوچه
این سوز و آه از قلبهای ما نیفتد
دنیا بیفتد آسمانها هم بیفتد
اما به پشت در ز پا #زهرا(س) نیفتد
آتش به در افتاده و دلشوره دارم
در پشت در خاکستر از یک سوره دارم
اینجا که شهر است اینهمه لشکر کجا بود
انبوه خصم از میمن و میسر کجا بود
اینها مسلمان یا که قوم الظالمینند
در شهر یثرب، دشمن کافر کجا بود؟
مردی بگوید باب بیتِ بابِ علم است
منزلگه وحی است این، خیبر کجا بود
نامرد می دانست وقتی با لگد زد
در پشت در، صدیقه ی اطهر کجا بود
در، بر زمین افتاد و مادر غرق خون شد
صهبای خون بر خاک زد، ساغر کجا بود
عطر گل یاس است پیچیده است انگار
در بین آتش، عود یا عنبر کجا بود
طوفان به سوی گلشن آل عبا رفت
پس ذوالفقار حضرت حیدر (ع) کجا بود
آیینه با ضرب پلیدی ها ترک خورد
دیگر زلال چشمه ی کوثر کجا بود؟
سوز زمستان آمد و هنگام برگشت
غیر از عبور از روی گل معبر کجا بود
غیر از در و دیوار و آتش در هیاهو
دیگر برای مرتضی (ع) یاور کجا بود
قرآن به جای نیزه ها بر روی خاک است
این دفعه رزم مالک اشتر کجا بود
وقتی علی (ع) را بین کوچه می کشیدند
آخر یکی گوید به من قنبر کجا بود
وقت نماز اینجا ز خواب خلق طی شد
خورشید رد شد، دست پیغمبر (س) کجا بود
یک طفل ششماهه شهید ضرب در شد
در مقتل کوچه، نگو اصغر کجا بود
حتی بیان ظلم بر عترت ثقیل است
بر این روایت گفتن و باور کجا بود
در ماجرای کوچه در مقتل ندیدم
جایی کسی نقلی کند، دختر کجا بود؟
در کربلا هم عصر عاشورا به گودال
سر از پسر می شد جدا ، مادر کجا بود؟
بر کشتن ارباب سیل تیر بس بود
اما به دست شمر دون خنجر کجا بود؟
گودال، از شمشیر و سنگ و نیزه پر بود
زینب (س) فقط می گشت ، پس پیکر کجا بود
پیکر پس از نجوای حنجر گشت ظاهر
سردار، بی سر بود، آیا سر کجا بود؟
بر کشورِ تن، زخم ها جمعیتی بود
اما در آن انگشت و انگشتر کجا بود
آقا! سر تو زودتر تا کوفه می رفت
اما نپرسیدی چرا؟ خواهر کجا بود
دیدم که رویت گشت خاکی ماه زینب (س)
آه ای هلالم! گردِ خاکستر کجا بود
#جواد_محمودآبادی