eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
2.2هزار دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
56 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
ای به دستت تیغِ صلح و انتقام مرتضی یا اباصالح بیا یا اباصالح بیا روضه خوانِ روضه ی لب تشنه ی کرببلا یا اباصالح بیا یا اباصالح بیا جامه ی مشکی بپوشید، سینه را غم آمده ماه ماتم آمده ماه ماتم آمده تسلیت یابن الحسن ماه محرم آمده ماه ماتم آمده ماه ماتم آمده کوفه شد دارِ مکافات من ای مولای من یاحسین آقای من یاحسین آقای من کُن حَذر از کوفه، برگرد ای همه دنیای من یاحسین آقای من یاحسین آقای من ای حسین جان این دیار پُر محن آخر کجاست در نگاهم آشناست در نگاهم آشناست زينب من اين دیار پُر محن دشت بلاست قتلگاهم کربلاست قتلگاهم کربلاست قرص ماهِ من بیا به روی دامانم نشین حال و روزم را ببین حال و روزم را ببین صورتم نیلی و پایم خون و آهم شد حزین حال و روزم را ببین حال و روزم را ببین رو سیاه و پُر گناه و غرقِ در آه و بَدم ربی العفو الحسین ربی العفو بالحسین هر چه هستم من، ولی بر دَرگهِ شاه آمدم ربی العفو الحسین ربی العفو بالحسین ای برادر این دوطفل من فدایِ اصغرند هدْیْه های خواهرند در رَه آزادگی بُگذَشْته از جان و سرند هدْیْه های خواهرند عمه دستم را رها کن تا که من یاری کنم بر عمو کاری کنم بر عمو کاری کنم دست خود را من سپر وقت گرفتاری کنم بر عمو کاری کنم بر عمو کاری کنم در میانِ معرکه، از خون سر دارم وضو ای عمو جانم عمو ای عمو جانم عمو از فَرس افتاده ام، دیگر ندارم رنگ و بو ای عمو جانم عمو ای عمو جانم عمو روی دست من زدی پرپر علیِ اصغرم بی قرار و مضطرم بی قرار و مضطرم شد سه شعبه قاتل تو ای گُل نازِ حرم بی قرار و مضطرم بی قرار و مضطرم ای تمامِ حاصل و اُمّید لیلا اکبرم شِبه طاها اكبرم شِبه طاها اكبرم پیکَرت شد پیش چِشمم ارباً اربا اکبرم شِبه طاها اكبرم شِبه طاها اكبرم خیز و بِنْگَر حال من را ای پناه خواهرم ای علمدار حرم ای علمدار حرم گَشته زائر بر تَنِ غرقِ به خونَت مادرم ای علمدار حرم ای علمدار حرم امشب از عرش خدا، بانگ عزا آید به گوش شام تیره سر مشو شام تیره سر مشو دیگر از فرط عطش، رفته علی اصغر زِ هوش شام تیره سر مشو شام تیره سر مشو امشبی را چون امان عالمی، دارد امان غم بِبار ای آسمان غم بِبار ای آسمان عصر فردا میشود جِسمَش شکار دشمنان غم بِبار ای آسمان غم بِبار ای آسمان میروی از خیمه ها و میکنم بر تو نگاه وعده ی ما قتلگاه وعده ی ما قتلگاه بعدِ تو دیگر ندارم، من در اين صحرا پناه وعده ی ما قتلگاه وعده ی ما قتلگاه ای زنان باید به دورِ ذوالجناح شیوَن کنید کار مولا شد تمام کار مولا شد تمام بعد از اين رَخت اسارت را دگر بر تن کنید كار مولا شد تمام کار مولا شد تمام آسمان خون و زمين خون و جهان غوغا شده شام عاشورا شده شام عاشورا شده در غمِ شاه شهيدان روضه خوانْ زهرا شده شام عاشورا شده شام عاشورا شده از فراقِ کربلا باشد به سینه ناله ها کربلا یا کربلا کربلا یا کربلا حَقِ این ماه عزا، کُن اربعین روزی ما کربلا یا کربلا کربلا یا کربلا ✍علی مهدوی نسب
. غروب بود و تنی چاک چاک در صحرا غروب یود و تنی روی خاک در صحرا غروب بود و روان خون پاک در صحرا غروب بود و شبی ترسناک در صحرا غروب بود و زمان هجوم و غارت بود غروب بود و شب اول اسارت بود بیا به روضه ی قبل از غروب برگردیم که زیر سُم نشده لاله کوب ، برگردیم نبود روی تنش  سنگ و  چوب ، برگردیم نداشت زخم و تنش بود خوب برگردیم نوشته اند مقاتل ، دروغ باشد کاش برید خنجر قاتل ، دروغ باشد کاش گمان کنیم که او هم زره به تن دارد گمان کنیم که یک کهنه پیرهن دارد که جای سالم و بی زخم در بدن دارد گمان کنیم که این کشته هم کفن دارد گمان کنیم که هرقدر غصه و غم هست کنار زینب کبری هنوز محرم هست چقدر روضه ی جانکاه کربلا دارد چقدر داغ جگرسوز نینوا دارد رسیده دشمن و چشمش مگر حیا دارد برای روضه ی زینب بمیر ، جا دارد غروب بود و مقاتل که روضه خوان بودند محارم حرمش بین ناکسان بودند امام ظهر به نی بود و آیه بر لب داشت امام عصر دهم بین خیمه ها تب داشت اگرچه دختر حیدر غمی معذّب داشت هوای معجر خود را همیشه زینب داشت تمام دخترکان را سوار محمل کرد برای رفتن خود گریه کرد و دل دل کرد نداشت محرمی و مثل شمع سوسو زد به نیزه ی سر عباس خواهری رو زد گمان کنیم که چون دست را به پهلو زد برای خواهر ارباب ناقه زانو زد گذشت کرببلا ، روضه ها نگشته تمام هنوز مانده مصیبت ، امان ، امان از شام
. دُرِّ شکسته ای ته گنجینه ای که نیست درهم شدی غروب، در آئینه ای که نیست با نعل تازه رفته کجاهای کربلا ناحیه ی مقدسه ی سینه ای که نیست کو ماهِ سنگ خورده ی پیشانی ات حسین کو بر جراحت سر تو پینه ای که نیست! از ظهر، ذوالفقار علی بوده خواهرت جنگیده بین لشکر پُر کینه ای که نیست شد پرچم تو معجر آتش گرفته ام حیران شدم ز حُرمت دیرینه ای که نیست دیدم به روی نیزه فقط سر می آورند با طعنه اشک طفل ترا در می آورند در تکیه ی عزای تو مظلوم می کِشم تا زنده ام، خجالتِ معصوم می کِشم دارم میان خیمه ی آتش گرفته ات ناز رقیه که شده مغموم می کِشم با ناخن شکسته کمی وقت بُرده است خار از دو پای خسته ی کلثوم می کِشم خود را به زحمت از وسط تیر و نیزه ها جایی که هست جسم تو معلوم می کِشم تا اینکه حنجر تو نریزد بهم حسین آهسته لب به هر رگ حلقوم می کِشم خولی و شمر، راه حرم را بلد شدند از چادری که روی سرم نیست، رد شدند من ماندم و غمی که نمی شد مهار کرد گفتی فرار کن تو ... نمی شد فرار کرد قبل از غروب، زیور و خلخال برده اند دیدی مرا غمت به چه داغی دچار کرد خولی نبود در ته گودال قتلگاه پس با سری که رفته به خورجین چکار کرد؟ نفرین به آنکه بین تنورت گذاشته لعنت به آنکه پای سر تو قمار کرد جسم تو اینطرف، سر تو رفته آنطرف بهر تو گریه، فاطمه ی بی مزار کرد اینجا کنار پیکر تو، خواهر تو سوخت آنجا برای غربت سر، مادر تو سوخت
1719475173465_-2147483648_-210016.ogg
زمان: حجم: 1.38M
بند اول: چقد از غم تو عزا ببینم روی تنت برو بیا ببینم بدنت رو جدا جدا ببینم (سرتو روی نیزه ها ببینم)(۲) کمرم رو شکست غربت تو/ ای داداش کوفه نگه نداشت حرمت تو/ ای داداش بریده نیزه ها طاقتتو/ ای داداش نشناختمت من از صورت تو/ ای داداش بند دوم: فرق شکافته ی اکبرو دیدم گلوی پاره ی اصغرو دیدم به زیر حنجرت خنجرو دیدم (میون قتلگاه مادرو دیدم)(۲) کسی به داد مادر نرسه/واویلا دست حرمله به سر نرسه/ واویلا بیشتر از این به ما شر نرسه/واویلا بذار روضه به معجر نرسه/ واویلا ✍ .
. تمامی جهان در شور و شین است شب شام غریبان حسین است زمان غم رسیده شب ماتم رسیده مصیبت وا مصیبت۲ بود زینب عزادار حسینش شده نقش زمین نور دو عینش ز ماتم دخت حیدر زند بر سینه و سر مصیبت وا مصیبت۲ به دل زینب غم دلدار دارد به خیمه عابد تبدار دارد زند آتش دلش را تمام حاصلش را مصیبت وا مصیبت۲ نگاه کودکان بر قتلگاه است ز غربت کارشان اندوه و آه است همه طفلان غمینند شهیدان بر زمینند مصیبت وا مصیبت۲ @yaghubianreza .👇
.   زینب موند و درداش ، من هم می‌مُردم کاش با یک دنیا حسرت ، دارم میرم داداش ای وای از این دردا غریب گیرت آوُردن اون نامردا آواره میشه خواهرت از فردا ، از فردا ، از فردا آه ، خداحافظ ای جسم بی سر آه ، خداحافظت ای برادر ای تشنه لب ، ای آرامش قلب زینب ای تقدیرم ای حسین ، کردی پیرم ای حسین  با تو اومدم ولی ، بی تو میرم ای حسین  تنهایی شد علت رفت خواهرت اسارتِ این اُمّت کجاست علمدار تو ای باغیرت باغیرت باغیرت  آه ، خداحافظ جسم صدپاره آه ، دیدی آخر شدم آواره  ای تشنه لب ، ای آرامش قلب زینب کُشته من رُو ای جان ، این دردِ بی پایان  روی خاکه جسمت ، زخمی ، بی سر ، عریان قلبم پُر حسرت شد به زن و بچه هات هتک حرمت شد زیور و خلخال حرم غارت شد غارت شد غارت شد آه ، تو موندی و یک تن بی سر آه ، من موندم و یک دل مضطر  ای تشنه لب ، ای آرامش قلب زینب 👇
. خداحافظ ای ، عزیز دلم  خداحافظ ای نور چشمای من  خداحافظ ای ، تنِ غرق خون  خداحافظ ای عشق دنیای من  با تو اومدم ، به این سرزمین  ولی حالا تنها منو می‌بَرَن  به زورِ لگد ، به زورِ کتک  تو می‌مونی اینجا منو می‌بَرَن  از اون وقتی که ، تو رفتی داداش  چه بد می‌گذره تک تک لحظه‌ها  سلام ای سرِ ، بدون بدن سلام ای سرِ روی سرنیزه ها حسین جان حسین  به جان خودت ، بذارن اگه  با چادر تنت رو کفن می‌کنم  می‌بینی حسین ، دارم بعد تو  لباس اسیری به تن می‌کنم  ببخشم اگه ، نمُردم برات  ببخشم اگه زنده موندم حسین  کنار تنِ ، بدون سرت نشستم فقط روضه خوندم حسین عزیز دلم ، چه بد کشتنت  توو اوج قساوت بریدن سرت تو رفتی ولی ، تازه بعد تو  آواره میشه روز و شب خواهرت حسین جان حسین ✍ مشابه سبک زیر خوانده می‌شود .
. توو این لحظه ی ، نفس گیر و سخت کسی نیست به این خستهْ سامون بده دارن می‌رِسن، به تو مرکبا دعا کن حسین خواهرت جون بده سُمِ مرکبا ، تنِ پاک تو روی خاک می‌دوزن جلو چشم من! بلند شو حسین دارن بچه هات توو آتیش میسوزن جلو چشم من  دارن غصه ی ، دو تا عالم و یه جا توو دل خسته جا می‌کنن  دارم جون میدم ، بلند شو حسین که دارن جسارت به ما می‌کنن  واویلا حسین ۳ جان واویلا حسین  ازین قتلگاه ، بلند شو حسین که آتیش زدن خیمه هارو داداش نه تنها دلِ ، منِ خسته جون موی دخترت سوخت بمیرم براش خدا نگذره ازین کافرا از اون که خودش رو به دنیا فروخت سَرای جدا ، که رو نیزه رفت  تموم بدنها توی خیمه سوخت بلند شو حسین ، بلند شو ببین داره توی آتیش می‌سوزه حرم می‌خوان خیمه ها رو غارت کنن  کجا رفت ابالفضلِ آب آورم  واویلا حسین ۳ جان واویلا حسین ✍بهمن عظیمی مشابه سبک زیر خوانده می‌شود 👇
. ای وای حرم بین آتیش... پرم بین آتیش... میسوزه همه چادرم بین آتیش.. یکی بین خیمه صدا زد که عمه میسوزه ببین معجرم بین آتیش.. با سری که بر سنانه ببین که خیمه سوزانه دخترت زیر پای اسب.. رو خاک افتاده بی جانه ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ای وای... ببین پر ز دردم ببین رنگ زردم کجایی حسینم پر از آه سردم؟ همه جاست پر از خون.. رو خاک بیابون.. آخه من بگو تا کجا رو بگردم؟ از تو قتلگه شنیدم گفتی اخیّ اخیّ... خواهر مظلومه اینجام زینب الیّ الیّ... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ای وای عزیزم پرت کو؟ حسینم سرت کو؟ میاد بوی مادر ، بگو مادرت کو؟ سرم چی آوردن؟! لباست رو بردن... بمیرم که انگشت و انگشترت کو؟ افتادی رو خاکا ای وای... مقطع الاعضا ای وای... خواهر بمیره مسلوب ال‍ـ... ...عمامه و الردا ای وای مشابه سبک زیر خوانده می‌شود👉 .👇
. .. سربند مهدوی: دوباره وقت ماتم شد              بیا صاحب عزای ما کجای مجلسی آقا            بخوان روضه برای ما فدای اشک خونینت              وَ آن قلب صبور تو میان روضه ها داریم                 دعا بهر ظهور تو به حقّ حضرت زینب           بده اذن فرج یا رب.... 🌸 دوباره در دلت آقا غم شام غریبان است به خیمه گاه شدی حاضر چرا که عمه گریان است ببین که چشم به راه توست میان خیمه ای سوخته صدای ناله ی ایتام به قلبش آتش افروخته به حقّ حضرت زینب           بده اذن فرج یا رب.... 🌸 میان قتلگاه رفته رقیه دیدن بابا کنار پیکری بی سر که دارد نقش ردّ پا چگونه دختری معصوم گلوی پاره اش دیده به یاد کام عطشان ِ پدر یک دم نخوابیده رسیده جان او بر لب امان داده به او زینب به حقّ حضرت زینب           بده اذن فرج یا رب.... 🌸 دوباره مادر اصغر به یاد لعل شیرخوار است به یاد حنجر پاره میان خیمه بیدار است بمیرم که نمانده است قراری در دل ایتام چگونه می روند فردا با زجر و شمر به سمت شام عقیله خون جگر گردد با دشمن همسفر گردد به حقّ حضرت زینب           بده اذن فرج یا رب.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) 👇
. (ع) عاقبت رفتی ، کردی خاموش نور عینم رو یا رسول الله ، عاقبت کشتن حسینم رو ناله و آهه ، که بلنده از نهاد من مادرم زهرا ، تو بیا برس به داد من مثل موهات زندگیم توو دستای باده خواهرت واسه اسارت میشه آماده سرت و با عجله بُریدن و بُردن پیکرت اما زیر دست و پا افتاده از یه قطره آب لبِ خشکت شده محروم یاحسین و یاحسین و یاحسین مظلوم یاحسین و یاحسین و یاحسین مظلوم عاقبت موندم ، بی کس و تنها توو این اوضاع ای حسینم ای ، کشته ی مقطع الاعضاء داغ هجرونت ، شد دیگه درد بی درمونم ای حسینم ای ، کشته ی افتاده در خونم واسه ی چی پا گذاشتن رو تنت ای وای پیش چشمای رقیه زدنت ای وای  نانجیبا از تنت پیراهن و بُردن روی خاکا مونده عریان بدنت ای وای  معجرا رو بردن و عباس نبود پهلوم یاحسین و یاحسین و یاحسین مظلوم یاحسین و یاحسین و یاحسین مظلوم عاقبت رفتی ، جا گذاشتیم بین این اوباش دربدر موندم ، زینبم می‌مُرد برات ای کاش من که پنجاه سال ، خواهری کردم برای تو چجوری حالا ، بپوشم رخت عزای تو اکبرت رو کشتن و غرق غمت کردن نیزه ها بدجوری گُنگ و مُبهمت کردن! ای خدا لعنت کنه اونارو که اینطور... واسه چند دِرهم عزیزم درهَمِت کردن خواهرت شد به اسارت بعد تو محکوم یاحسین و یاحسین و یاحسین مظلوم یاحسین و یاحسین و یاحسین مظلوم ✍بهمن عظیمی  .👇