eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.4هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
4_532577263259030204.mp3
5.41M
📢ای مدینه یاد داری پیش از این یک مدینه بود و یک • مداحی بسیار زیبا و ماندگار در رثای حضرت ام البنین سلام الله علیها @majmaozakerine
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
❣﷽❣ 🔰 س گویند فقیری به مدینه به دلی زار آمد به در خانۀ عباس علمدار زد بوسه بر آن درگه و استاد مؤدب گفتا به ادب با پسر حیدر کرار کی صاحب این خانه یکی مرد فقیرم بیمار و تهیدست و گرفتار و دل افکار هر سال در این فصل از این خانه گرفتم بر خرجی یکسالۀ خود هدیۀ بسیار گفتا به زنان ام‌بنین مادر عباس با سوز دل سوخته و دیدۀ خون بار کز زیور و زر هر چه که دارید بیارید بخشید بر این مرد فقیر از ره ایثار خود سائل هر سالۀ عباس من است این عباس دل آزرده شود گر برود زار دادند بدو زیور و زر هر چه که می‌بود از لطف و کرم عترت پیغمبر مختار سائل که نگاهش به زر و سیم بیفتاد بگذاشت ز غم چهره دلخسته به دیوار گفتند همه هستی این خانه همین بود ای مرد عرب اشک میفشان تو به رخسار آن سائل دلباخته این گفت به زاری: کی در همه جا بوده به خیل ضعفا یار بر من در این خانه گدایی است بهانه من عاشق عباسم، نه عاشق دینار من آمده‌ام بازوی عباس ببوسم من در پی گل روی نهادم سوی گلزار هر سال زدم بوسه بر آن دست مبارک هر بار شدم محو رخ صاحب این دار یک لحظه بگوئید که عباس بیاید باشد که برم فیض از آن چهره دگر بار ناگاه زنان شیونشان رفت به گردون گفتند: فروبند لب ای مرد گرفتار ای عاشق دلسوخته‌ ای محو رخ دوست ای سائل دلباخته، ای طالب دیدار دستی که زدی بوسه، جدا گشت ز پیکر ماهی که تو دیدی به زمین گشت نگونسار آن دست کزو خرجی یکساله گرفتی شد قطع ز تیغ ستم دشمن خونخوار سر بر سر نی، دست جدا، تن به روی خاک لب تشنه، جگر سوخته، دل شعله‌ای از نار این طایفه هستند در این خانه سیه پوش این خانه بود در غم عباس عزادار این مادر پیری که قدش گشته خمیده سر تا به قدم سوخته چون شمع شب تار این مادر دلسوختۀ چار شهید است گردیده دو تا قامتش از ماتم آن چهار این مادر عباس همان ام‌بنین است دادند بنینش همه جان در ره دادار سوگند به آن مادر و آن چار شهیدش بگذر ز گناه همه ای خالق غفار ┈••✾•🌿🌺🌿🌺🌿🌺یا باب الحوائج یا ابوالفضل العباس 😭😭😭😭😭😭
روضه ام البنین مطیعی.pdf
568.1K
▪️روضه مکتوب▪️ 🔹دو مرثبه مکتوب🔹 حضرت ام البنین سلام الله علیها سلام الله علیها ◀️ ۱۳ جمادی الثانی رحلت حضرت ام البنین سلام الله علیها ┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈
لطف تو بود شد پسرم یاورت حسین فرقش عمود خورد فدای سرت حسین پیش تو آخرین نفسش را کشید و رفت با تو که بود در نفس آخرت حسین؟! مادر نداشتی که کند گریه در عزات من زار می‌زنم عوض مادرت حسین من مقتل تو را نشنیدم، که دیده‌ام در گیسوان زینب غم پرورت حسین باور نمی‌کنم که دو ساعت پس از وداع حتی نمی‌شناخت تو را خواهرت حسین باور نمی‌کنم که همان کهنه پیرهن بیرون شد آخر از بدن اطهرت حسین باور نمی‌کنم که ز ضرب سم ستور تاب کفن نداشت دگر پیکرت حسین آنقدر مادرانه نشستم به راه تو شاید بگویم و نشود باورت حسین با یک جهان امید، لباس دو سالگی می‌بافتم برای علی اصغرت حسین عباس با رباب نشد روبرو ولی من ماندم و خجالتم از همسرت حسین می‌رفت خون ز جسمت و می‌گفتی العطش ای من فدای ناله بی جوهرت حسین نزد تو گر شفاعت من هست معتبر حاجت روا رَواد «فقیر» از درت حسین
🏴﷽🏴 🌷 🔸خـدا رسـان مجیـد در همہ جا یار مسـتمندان بود. او ڪہ قبل از پیروزي انقلاب درسـپاه دانش خدمت میڪرد، در روسـتاهاي دور افتاده بہ ڪودڪان خواندن و نوشتن می آموخت. در همان حال همواره بہ مردم نیازمند آن روستا هم ڪمڪ میڪرد و براي آنها غذا و لباس و ڪفش می برد. معمولا شب ها اینڪار را انجام میداد و وقتی از او می پرسیدند: «اسم شماچیست؟» می گفت: «خدا رسان.» او غذا و وسایل دیگر را پشت در منزل فقرا میگذاشت و بر میگشت تا او را نبینند و نشناسـند.گاهی مجید تمام حقوق خود را بہ فقرا می بخشید و اینڪار او ادامہ داشت تا بعد از انقلاب و زمان شهادتش در روزهاي آغازین جنگ تحمیلی.
یازهرا🌺: http://eitaa.com/joinchat/272171029C7c2be56d94 ابرگروه مجمع الذاکرین اهل بیت ( علیه السلام) همراه باآموزش مداحی👌 اولین وفعال ترین گروه درایتا😍
✅بند اول تو ملجأ نور و جود و عزت و فضلی ام الشهیدانی مادر ابالفضلی نامادری اما بهتری ز صد مادر پشت و پناه دین بودی همسر حیدر .... تموم عالمین بشن فدای بچه هات یه کربلا بده به ما تو ای شب عزات .... ای بانوی کریمه ی دوعالمین تو دادی زندگی تو واسه ی حسین(ع) ..... ای یار علی(ع) دلدار علی (ع) مثل فاطمه (س) بودی غمخوار علی(ع) یا ام بنین بی بی یا ام بنین(س) ✅بند دوم تو خونه ی حیدر بودی همدم زینب (س) با روضه ی زهرا میشدی عجین هرشب روضه ی دیوار و در و شنیدی مادر با چشم غرق خون از رو لبهای حیدر شنیدی مادرم از کوچه های پر محن شنیدی قصه ی سیلی رو از امام حسن(ع) ای مرحم غم حسین و مجتبی(ع) ای مادر غمین بعد کربلا ای یار علی (ع) دلدار علی(ع) مثل فاطمه بودی غمخوار علی(ع) یا ام بنین بی بی یا ام بنین(س) ✅بند سوم دیگر مرا ام بنین نخوانید زیرا شدن پسرهایم فدا حسین زهرا(س) شکر خدا که شد حاجتم روا دنیا شدن پسرهایم فدا حسین زهرا(س) شیرم حلال تو که شدی مقطوع الیدین هر چی سرت اومد همه فدا سر حسین(ع) ای قمر العشیره ی ام البنین(س) من شنیدم که خوردی گرز آهنین ای یار حسین(ع) دلدار حسین(ع) توو کرببلا بودی سردار حسین(ع) یا ام بنین بی بی یا ام بنین(س) 💠💠💠1⃣0⃣3⃣4⃣💠💠💠
دومین سیده النسا.mp3
7.44M
علیها سلام بند1⃣ دومین سیدة النسا ام البنین ذاکر سلسلهٔ کسا ام البنین عالمه سائل سفرهٔ احسان تو ای امید دل بی کسا ام البنین بغض غم زندونیه گلو شد بازم منبر با مرثیه رو به رو شد بازم فصل بی مادر و یتیمی رسید انگار که فاطمیه شروع شد بازم میرسن هفت آسمون با لباس تعزیت راهین سمت نجف واسه عرض تسلیت چایی ریز مجلست ساقی کرب و بلا صاحب روضه خودش روضه خون مرثیه ات یا ام البنین بند2⃣ دومین مادر اهلبیت ام البنین بچه‌هات نوکر اهلبیت ام البنین مثل پروانه تا آخرین لحظهٔ عمر گشتی دور سر اهلبیت ام البنین اوج دلدادگیه تو یعنی همین گفتی نه فاطمه ای نه ام البنین چارتا دست گل تو فدا کردی و هست و نیستت رو دادی واسه حفظ دین توی خونه پر شده با تو جای فاطمه مادری کردی واسه بچه‌های فاطمه اما توی علقمه قصه جور دیگه شد تا گذاشت عباس تو سر رو پای فاطمه یا ام البنین بند3⃣ دومین فاطمهٔ بقیع ام البنین شاعر زمزمهٔ بقیع ام البنین شاهد غائب کربلا یا فاطمه روضهٔ علقمهٔ بقیع ام البنین اولین نوحه خونِ غمای حسین سفره دار خیمه ی عزای حسین گفتی چار تا پسرم با هرچی که هست زیر طاق آسمون فدای حسین هر نفس خاک بقیع پا به پات گریه میکرد حتی دشمن هم پای روضه هات گریه میکرد اما توی کربلا حرمله میخندید مشک خالی رو زمین با فرات گریه میکرد یا ام البنین شعر و سبک: احسان نوری انجمن نوکری مشهد
🏴السّلام عَلیکِ یا امّ البنین سلام الله علیها🏴 دامانِ پُر مهرت همه لبریزِ احساس اوّل تویے امّ الحسین و بعد عَباس از عشقِ بے حدِّ تو عالم مات و مبهوت فرزندِ تو قربانِ فرزندِ گلِ یاس تصویرِ تو مانندِ تصویرِ بهار است در عمقِ جانت این حقیقت آشکار است در تار و پودت ریشه دارد مهرِ زهرا عباسِ تو مشکل گشایِ هر چه کار است ای نور ! همچون صورتِ آیینه اے تو بر گردِ گلهاے علے پروانه اے تو چون گفته اے اینجا کنیزِ خانه ام من شد افتخارت بانوی این خانه اے تو اے مادرِ گلهاے ایثار و شهادت در وصفِ تو گل واژه ها عینِ صلابت در پایِ سجّاده چو زهرا در قنوتی دستانِ تو لبریزِ آمینِ اجابت
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
. . "بدون صوت" . حاج حسن خلج ای مادر،چهار آفتاب ادرکنی .... *یا ام البنین* ای مادر چهار آفتاب ادرکنی .... *ما رو دریاب بی بی* زهرای سرای بوتراب ادرکنی .... ما دست به دامان توییم ای بانو... *درد دارا،گوشه کنار صدای نالشون بلند شد،دلتنگا،گوشه کنار صدای نالشون بلند شد،گداها،گوشه کنار صدای نالشون بلند شد،بی پناها،گوشه کنار صدای نالشون بلند شد،پناهنده ها گوشه کنار اومدن دامن بی بی رو گرفتن، حق داری خوب جایی اومدی، هر سال میومد در خونه ی قمر بنی هاشم،خرج سالشو از عباس می گرفت،میرفت...." اون سالم مثل هر سال،طبق عادت همیشه ، در خونه ی عباس و کوبید،کنیزک اومد درو باز کرد،چی میخوای؟عرض کرد: برو به مولا و آقات بگو گدای هر ساله اومده..." میگه آقا خرج سالمو بده برم... مرد سائل دید کنیز بغضش ترکید،شروع کرد گریه کردن،گفت خانم من جسارتی نکردم شما ناراحت شدید؟! من گدای عباسم ، اومدم خرج سالمو از آقام بگیرم و برم.... کنیزک با همون حالت اشک و ناله و بغض گفت ای مرد دیگه در این خونه رو نزن! چرا؟ چی شده؟آقام از من ناراحته؟؟ آقام گفته منو رد کنی؟کنیزک جواب داد نه" آقای تو خیلی آقاتر از این حرفاس، اما آقای تو رو لب تشنه کنار علقمه .... با مشک پاره .... عمود به سرش زدن .... تیر به چشمش زدن ...." مرد سائل گفت باورم نمیشه این حرفایی که شما میزنی من آقامو هر سال می دیدم ، اون پهلوونی که من دیدم،مگه کسی حریفش میشد،عمود به سرش بزنه؟!! گفت آخه ای مرد تو خبر نداری،اول دست چپ و راستش و قطع کردن ..... "دست خالی نریا،هر کی کربلا میخواد دامن عباس و بگیره ...." یاابوالفضل،ابوالفضل،ابوالفضل الدخیل... اون گداها و سائلی که میومد در خونت،گدای خوبی نبود،خرج سالشو میخواست از شما، آقاجان ما خرج نسل مونو از تو میخوایم ،آقا نکنه تو نسل ما یکی باشه،حسینی نباشه... یا ابوفاضل...... تو نسل ما همه دیوانه های حسین باشن،اسم عباس میاد بیچاره بشن، یا ابوالفضل.....سائل سرشو انداخت پایین آرام آرام از خونه ی قمر بنی هاشم فاصله گرفت و دور شد اما با خودش زمزمه داره ، حالا چی کار کنم؟جواب زن و بچه ام رو چی بدم؟ زن و بچه م امیدوار بودن بیام پیش تو در خونه تو دست پر برگردم، حالا برم چی بگم؟چی جواب بدم؟ از اون طرف کنیز درو بست رفت داخل منزل خانم ام البنین پرسید کنیزک کی بود در میزد؟عرض کرد بی بی جان (می خواست بی بی رو ناراحت نکنه) کسی نبود ،رفت،فرمود وقتی سوال میکنم جواب منو بده" خانم یه سائلی بود برا گدایی اومده بود" فرمود سائل که آنقدر معطلی نداره؟چی میگفت؟تو چی گفتی؟ دیگه مجبور شد عرض کنه بی بی جان این سائل میگفت من هر سال میومدم،خرج سالمو میگرفتم از آقا قمر بنی هاشم، منم مجبور شدم بگم دیگه عباسی نیست ...." اونم رفت. یه وقت دیدم سراسیمه ام البنین چادر به سر کرد تو کوچه دوید،دنبال مرد سائل آقا.. آقا.. آقا.. بایست،برگشت دید خانم ام البنین ، چه فرمایشی دارید؟فرمود عباس مرده،مادرش که نمرده؟!! تا من هستم هر سال بیا سهمتو از من بگیر ، برادرا دست بندازیم گوشه ی چادر ام البنین رو بگیریم،مادره،مادری می کنه ،امروز گدایی کن بگو بی بی جان شما یه نگاه کن، منم یکم مثل شما امام شناس بشم، منم بفهمم حسین یعنی چی؟برا اینکه شما بودی وقتی خبر آوردن ام البنین عون و کشتن،گفتی از حسین چه خبر ، جعفر رو کشتن،از حسین چه خبر، عباس رو کشتن،گفت میگم از حسین چه خبر؟؟؟* ای مادر چهار آفتاب ادرکنی ... زهرای سرای بوتراب ادرکنی ... ما دست به دامان توییم ای بانو یا فاطمه ی بنی کلاب ادرکنی ... *روزها میومد کنار قبرستان بقیع، چهار تا صورت قبر می کشید زیر لب زمزمه ای داشت،خیلی معطلتون نکنم، دلاتون آماده س، ان شاالله بریم بقیع کنار قبر ام البنین اونجا برات بگم با ریشه کن شدن وهابیت .... زمزمه میکرد، چی کار کردی پسرم؟!!* باور نمی کنم که زمین خورده ای پسر 2 تشنه کنار مشک تهی مرده ای پسر... *پسرم ، پسرم.... عباس و خلف وعده ،نه باور نمیکنم، مگه میشه پسرم قول آب بده، بره و دیگه بر نگرده ......* حسین ..... 💠✳️💠✳️💠✳️💠 @majmaozakerine..
بنویسید به دیوان اباعبدالله که منم  واله و حیران اباعبدالله بنویسید که من وقف حسین و حسنم هستی ام هدیه به چشمان اباعبدالله بنویسید کنار لقب ام بنین یکی از جمله کنیزان اباعبدالله چهار تا شیر پسر بهر علی آوردم همگی گوش به فرمان اباعبدالله به پسرها همه گفتم که منم خادمه اش و شمایید غلامان اباعبدالله شیر من بهر شما باد حلال با این شرط همه جا جان شما جان اباعبدالله پسرآورده ام اصلا که کنم قربانی پسرانم همه قربان اباعبدالله . وفات حضرت ام البنین ۹۸ حاج مهدی رسولی
4_5911400550204704309.mp3
19.14M
یازهرا🌺: روضه حضرت ام البنین ویژه مراسم عزاداری وفات حضرت ام البنین (سلام‌الله‌علیها) پنجشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۸ هیئت ثارالله زنجان بامداحی: حاج مهدی رسولی @majmaozakerine
4_5911400550204704314.mp3
25.49M
یازهرا🌺: زمینه | باور ندارم ویژه مراسم عزاداری وفات حضرت ام البنین (سلام‌الله‌علیها) پنجشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۸ هیئت ثارالله زنجان بامداحی: حاج مهدی رسولی @majmaozakerine
4_5911400550204704320.mp3
13.18M
یازهرا🌺: واحد | لب های عطش ناک ویژه مراسم عزاداری وفات حضرت ام البنین (سلام‌الله‌علیها) پنجشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۸ هیئت ثارالله زنجان بامداحی: حاج عبدالرضا هلالی @majmaozakerine
4_5911400550204704336.mp3
11.11M
یازهرا🌺: شور | مگه یادت میره نوکری هامو ویژه مراسم عزاداری وفات حضرت ام البنین (سلام‌الله‌علیها) پنجشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۸ هیئت ثارالله زنجان بامداحی: حاج عبدالرضا هلالی @majmaozakerine
زبانحال حضرت ام البنین سلام الله علیها فدای حضرت زهرا ئوزوم بالالاریم حسینه عاشقم حتی ئوزوم بالالاریم علوی غیرتیوه آی بالا آنان قربان مرام و نیّتیوه آی بالا آنان قربان سنی بویوتموشدوم حیدری سوئوندورسن بله اصالتیوه آی بالا آنان قربان باخاندا سرولره قدّ و قامتون گوررم او سرو قامتیوه آی بالا آنان قربان آتاننان اولماز ابوالفضل بیرده سندن اولا وجود ندرتیوه آی بالا آنان قربان آنانین ئولسه جوان اوغلی یاندیرار قلبین حیات و رحلتیوه آی بالا آنان قربان اوتوز بش ایل بویُوا باخدیم آغلادوم قورخدوم فراق و هجرتیوه آی بالا آنان قربان مثلدی دهریده قورخان گوزه دَیَر صدمه گوزیوه صورتیوه آی بالا آنان قربان دیردی دردینه خلقین گوزون سوزون هم ئوزون ادب و همتیوه آی بالا آنان قربان نجه یخلدون آت اوستن یره قولون یوخدی او غملی حالتیوه آی بالا آنان قربان قلج وران الیوه هم علم دوتان الیوه سسیوه صولتیوه آی بالا آنان قربان وطنده قالدی گوزی یولدا اوغلون عبدالله شبیه خلقتیوه آی بالا آنان قربان اوغول جوان ئوله قالسا بالاسی مشکل اولار قالان امانتیوه آی بالا آنان قربان قاپی آچقدی ولی یوخدی منزله گئت گل غمین عمارتیوه آی بالا آنان قربان منه دیوللر اوغوللار آناسی یوخ اوغلوم دل و دیانتیوه آی بالا آنان قربان
حالات حضرت ام البنین سلام الله علیها مرحوم انور اردبیلی خامه الیمده ایستیور عنوان غم یازا مطلب اوزانمیا سوزی کوتاه و کم یازا مبهوتیدور مقدمه نی باشلاسون نجه یا که سوزون گریزینی هانسی رقم یازا یوخدور لیاقتیم بیلورم نوحه یازماقا لایق سوزی بلی گرک اهل قلم یازا شاعر گرک مطالبینه چوخ دقیق اولا وجدانین ایلیه سوزه نسبت حَکَم یازا گوز یاشینه گوره دئمیه ناروا سخن آل اللهی نظرده دوتا محترم یازا الحق گرکدی شاه شهیدون مصیبتین نظم عالمینده مقبلیله محتشم یازا اما حسین کریمیدی قووماز گلنلرین فکر ائتمورم که سهو ائده نی مُتَّهم یازا ئوز ساربانینی یولا بوش سالمیان حسین نه عیبی وار مُحِبَّه برات کرم یازا واردور امیدیمیز گله عباس مجلسه آمار اهل مجلسی صاحب علم یازا عباس آدین گتوردی قلم کاغذ اوستونه ام البنین محنتینی لاجرم یازا غم شعله سینده غصّه لی پروانه تک یانوب دورد داغی واردی قلبیده دورد اوغلی دوغرانوب خاک بقیعده قلبه مؤثر مزاری وار نه سایه بانی وار نه اقلاً حصاری وار مونس اولار همیشه اوغولسوز اوغولسوزا اوغلی ئولن رباب کیمی همجواری وار مین اوچ یوز ایل او قبریده بیر شمع یانمیوب ظالم جماعتون نقدر گور فشاری وار قویموللا قویسالار چوخ اولار قبرینی ئوپن عباس آناسیدور هامونون انتظاری وار گیزلین گلور اوزاقدا دورور مؤمنه زنان نزدیک اولا او قبره کیمون اختیاری وار گیسولرین یولور او مزاره آتور چوخی اهل محبتون بیله لر اعتباری وار شمشیر چکمیوب نقدر صاحب الزمان نسل امیّه نون هله خوش روزگاری وار خوشدور وئرک بو بزم مصیبتده باش باشا اولسون ثبوت شیعه لرین حق شعاری وار ام البنین حسینه گوره هر ندن گئچوب کرب و بلا چولونده نچه یادگاری وار ام البنین ، حسینینه عباس بسلیوب عباسی بسلین آنانون افتخاری وار دورد اوغلونا دیردی همیشه او خوش مرام هر دوردوزی حسینیمه من وئرموشم غلام زینبدن ائتدی کرب وبلا صحنه سین سؤال شعله چکن زماندا قزیم آتش قتال عباس حسینه ائتدی نه اندازه ده کمک تعریف ائله گوروم نقدر ایلدی جدال هئچ کیمسه روبرو اولا بیلمزدی اوغلوما دگسون یارا قاباقدان اونا امردور محال گیزلتمه صحبت ایله نیستان سوزون منه اوردا ائشیتمیشم بالاما یوز وئروب ملال زینب دئدی آنا سوزی واضح دینمرم واضح دئسم اولار سنیچون مایۀ خیال
وفات حضرت ام البنین(س) 🖋روح الله خاکی گوزومده اشک مصیبت دوباره جوشلاندی ایکیمجی فاطمه نون چون عزاسی باشلاندی اونوندا قلبیده درد و ملالی چوخ چوخودی یانیندا عونیله فضلی ئولن زمان یوخودی کمانه دونموشودی قد سرو و رعناسی ئولنده باشینون اوسته یوخیدی عباسی اولده گر چه اوغوللار آناسی آدلاندی آخرده قالدی اوغولسوز شرار محنته یاندی نواسی قلب زمین و زمانی داغلاردی مدینه ده گجه گوندوز حسینه آغلاردی توکردی سیل کیمی گل جماله اشک ترین وئرن زماندا حسینون ،بشیر ئولوم خبرین ائشیتدی قتل حسینی یامان بیر حالته قالدی قرارین الدن اونون غصه لی خبر آلدی بویوردی گلشن آرا سولدوروب عدو یاسی حسینسیز امّ بنین نیلیور دای عباسی
یعنی : عباس داشته باشی 💚 و بگویی از حسین چه خبر 😔 السلام علیک یا ام البنین ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌🆔 : 🥀🥀🥀
. ام البنین صفای خانه حیدر هستی در کرم وسخاوت بانوتو محشرهستی واویلتاواویلا(۴) ای مام بی قرینه هستی سرور سینه قبر شریف تو شد زینت در مدینه واویلتاواویلا(۴) در شب رحلت تو هر دل عزا گرفته شیعه ز سوز داغت شورونواگرفته واویلتاواویلا(۴) بانو تودر همه عمر هر دم به شوروشینی گریان داغ عباس یاد غم حسینی واویلتاواویلا(۴) شنیده ای شهید است فرزند ام لیلا ندیده ای که اکبر گردیده اربا اربا واویلتاواویلا(۴) شنیده‌ای که اکبر گردیده پاره پیکر ندیده‌ای که اصغر شدپاره پاره حنجر واویلتاواویلا(۴) شنیده‌ای که عباس در راه دین فدا شد ندیده ای ز کینه دست از تنش جدا شد واویلتاواویلا(۴) شنیده‌ای که زینب شد قامتش خمیده ندیده ای که دیده بر نی سر بریده واویلتاواویلا(۴) شنیده‌ای که دشمن آتش زده به خیمه ندیده ای که راس حسین به روی نیزه واویلتاواویلا(۴) شنیده‌ای اسیران بردند به کوفه و شام ندیده ای که دشمن سنگ میزد از لب بام واویلتاواویلا(۴) ....
☑️ سبک زمزمه بسیار زیبا وفات حضرت ام البنین(س) اثر حاج مجتبی صمدی شهاب جهت استفاده ذاکرین چشم عاشقا مثه ابر بهاره برای مادر ماه و سه ستاره چشماشو بست مادری که روضه ش این بود که دیگه ام البنین پسر نداره همونکه تو بقیع می ریخت واسه حسین خاک رو سرش همش میگفت حسین حسین حرفی نزد از قمرش از پاره های جیگرش همش میزد صدا حسین روضه میخوند برا حسین بشم برات فدا حسین حسین من ➰➰➰➰➰➰➰ هر چی میداد حرم و قسم به آیه از ابالفضلش نداشت کسی گلایه نتونست و به دلش این آرزو موند که رباب و ببره به زیر سایه همش میگفت حلال کنید عباسمو اهل حرم آب میرسوند به خیمه ها اگر که دست داشت پسرم نور دو دیده ترم با چشم خیس دل کباب میگفت با گریه به رباب انقدر نگو علی بخواب ➰➰➰➰➰➰➰ راوی های کربلا دورش نشستند دلشو با این خبر بد جور شکستند عمود آهن زدند طوری به عباس که سرش رو با موهاش به نیزه بستند چه غم اگه امّا بنین نبود کنار علقمه سر اباالفضل و اومد گذاشت روی پاش فاطمه مادری کرد زهرا براش هی پسرم میزد صداش خون میگرفت از ابروهاش☑️ سبک زمزمه بسیار زیبا وفات حضرت ام البنین(س) اثر حاج مجتبی صمدی شهاب جهت استفاده ذاکرین چشم عاشقا مثه ابر بهاره برای مادر ماه و سه ستاره چشماشو بست مادری که روضه ش این بود که دیگه ام البنین پسر نداره همونکه تو بقیع می ریخت واسه حسین خاک رو سرش همش میگفت حسین حسین حرفی نزد از قمرش از پاره های جیگرش همش میزد صدا حسین روضه میخوند برا حسین بشم برات فدا حسین حسین من ➰➰➰➰➰➰➰ هر چی میداد حرم و قسم به آیه از ابالفضلش نداشت کسی گلایه نتونست و به دلش این آرزو موند که رباب و ببره به زیر سایه همش میگفت حلال کنید عباسمو اهل حرم آب میرسوند به خیمه ها اگر که دست داشت پسرم نور دو دیده ترم با چشم خیس دل کباب میگفت با گریه به رباب انقدر نگو علی بخواب ➰➰➰➰➰➰➰ راوی های کربلا دورش نشستند دلشو با این خبر بد جور شکستند عمود آهن زدند طوری به عباس که سرش رو با موهاش به نیزه بستند چه غم اگه امّا بنین نبود کنار علقمه سر اباالفضل و اومد گذاشت روی پاش فاطمه مادری کرد زهرا براش هی پسرم میزد صداش خون میگرفت از ابروهاش