حسین+طاهری-+از+در+این+خونه+بوده-+شهادت+امام+رضا+98.mp3
6.54M
شهادت امام رضا علیه السلام
کربلایی حسین طاهری
@majmaozakerine
زمینه
از در این خونه بوده اینهمه بها گرفتم
من تموم زندگیمو از امام رضا گرفتم
وقتی گرفتار میشم به قرآن
میرم دوباره پا بوس سلطان
مشهد سرزمین عشقه
مشهد بهترین پناه
مشهد فرصت دوباره
واسه توبه از گناه
از در این خونه بوده اینهمه بها گرفتم
من تموم زندگیمو از امام رضا گرفتم
حرمش همیشه غرق گریه و راز و نیاز
به روی زائر خسته آغوشش همیشه بازه
یادم نمیره حاجتمو داد
آقا کنار پنجره فولاد
سلطان آخرین امید
سلطان بین قلب خسته است
سلطان مهربون ترینه
یار این دل شکسته است
از در این خونه بوده اینهمه بها گرفتم
من تموم زندگیمو از امام رضا گرفتم
اومد و گرفت جوادش سر بابارو به دامن
کربلا این رسم عوض شد پیش چشم خیل دشمن
حسین رسید و دید که چه غوغاست
تن عزیزش پخش تو صحرا
جسم اکبرش تو صحرا ارباب
تک تک روی یک عبا چید اومد
لبهاشو ببوسه اما صورتی نمیدید
از در این خونه بوده اینهمه بها گرفتم
من تموم زندگیمو از امام رضا گرفتم
@majmaozakerine
#زمینه
أَلسَّلامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضیبِ
یا مزن چوب جفا را بر لب و دندان من
یا بگو بیرون روند از مجلست طفلان من
یا نزن شرمی نما از روی زهرا مادرم
یا بزن مخفی ز چشم خواهر گریان من
من پی ترویج قرآن آمدم این جا که گشت
چوب خزران تو مزد خواندن قرآن من
ای ستمگر هر چه می خواهی بزن اما بدان
بوسه گاه مصطفی باشد لب عطشان من
در احد جد تو دندان پیمبر را شکست
باید از چوب تو اکنون بشکند دندان من
بارها و بارها پیوسته دید آزارها
هم سر خونین من، هم پیکر عریان من
سخت تر از چوب تو بر من نگاه زینب است
چوب تو نه، اشک او آتش زند بر جان من
خواندن آیات قرآن زیر چوب خیزران
با خدا این بوده از روز ازل پیمان من
من شدم در زیر چوب خیزران مهمان تو
مادرم در پای طشت زر بود مهمان من
دست"میثم"را از آن گیرم که پیش از بودنش
همچنان دست توسل داشت بر دامان من
✍استاد سازگار👆👆👆
بانوای استاد میرزا محمدی
⇦🕊ذکر توسل جانسوز _ویژۀ ایام شهادت رسول اکرم صلوات الله علیه
┄┅═══••↭••═══┅┄
(داری میری از کنارم
ای پدر دلگیر و خسته
فاطمه برات بمیره
کی پیشونیتو شکسته)۲
یه عمریِ بارِ....محنت میبردی
برای دینتِ...هی سنگ میخوردی۲
هر شب اشکاتو میدیدم
از اون چشمای ترِت ریخت
(دیدم تو کوچه خاکستر
نامرد روی سرت ریخت)۲
(من میترسم این جماعت
حرمتی نگه ندارند
برای بردنِ حیدر
تو خونه م طناب بیارن)۲
اگه حریفِ...چهل نفر شم
باید براش من...سینه سپر شم۲
بابا...بابا....من طاقت ندارم...
حیدر رو من اسیر ببینم
حتی اگه من تو آتیش
رویِ خاک من از پا بشینم
این دم آخر حسینم ۲
به روی سینه ت نشسته
یادته که روضه خوندی
برام از نیزه شکسته
یادته گفتی از اون جنایت؟
هزارو نهصد زخم و جراحت
از موقعی که روضه شو برام خوندی
هر شب خوابشو میبینم
رو خاک....داره میره از حال
نامرد پیکرِ حسینو
پشت و رو کرده تو گودال...
شب جمعه خاطراتِ کربلا دل میسوزونه
*اونام که تازه برگشتن باز دلشون تنگ حرمه....اصلا خاصیت حرم ابیعبدالله همینه...*
شب جمعه خاطراتِ کربلا دل میسوزونه
دوباره کنار گودال فاطمه روضه میخونه
با لب عطشان رو خاک رها شد
پیکر عریان رو خاک رها شد
ای وااای پیرهنش رو بردن
ای وااای ای خدا سرش کو
*هی به سینه میزنه زهرا میخونه:*
امون ای دل....ای دل....امون ای دل...ای دل....
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
____________
#حاج_محمد_طاهری
#روضه_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
#ویژه_ایام_صفر
🍃🍂روضه شهادت پیامبر و امام حسن مجتبی صلوات الله علیهم اجمعین_حاج حسین سیب سرخی_
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
مثل یک سایه چه زود از سرِ این خانه گذشت
چه غریبانه،غریبانه،غریبانه گذشت
چشم را بست ولی صبر نکردند این قوم
پیشِ او بود علی صبر نکردند این قوم
ای دل از غربتِ این لحظه ی تشییع بگو
از غریبانه ترین لحظه ی تشییع بگو
او غریبانه ترین لحظه ی رفتن دارد
روضه ی رفتن او گفتن و گفتن دارد
اندک اندک اثرِ زهر به جانش اُفتاد
رویِ دامانِ علی بود توانش اُفتاد
شهر در مکر و سکوت است علی تنها شد
یک تنه گرم حنوط است علی تنها شد
یک طرف داشت علی آب به پیکر می ریخت
یک طرف داشت جماعت سرِ مادر می ریخت
آب غسلش به تنش بود که هیزم پُر شد
شعله پیچید به در نوبتِ یک چادر شد
بدنش روی زمین بود به زحمت اُفتاد
وای ناموس علی بینِ جماعت اُفتاد
در عزای پدرش بود که سیلی را خورد
سوگوار پسرش بود که سیلی را خورد
تا که مولا کفنش کرد زنش را کُشتند
تا کفن روی تنش کرد زنش را کُشتند
دست بر پهلوی خود داشت پرش خورد به در
درد پهلو که خَم اش کرد سرش خورد به در
┏━━━🍃🍂🍃🍂🍃━┓
@majmaozakerine
┗━━━ 🍃🍂🍃🍂🍃━┛
ای عزیزِ تا سحر بیدار بس کن
کشتی مرا از گریه ی بسیار بس کن
رویت ندارد طاقت این اشک ها را
طاقت ندارد این همه آزار بس کن
باید ببینی روزهای بعد از این را
باید بمانی با غمی دشوار بس کن
باید بگویم روضه های بعد خود را
باید بسوزی بعد از این دیدار بس کن
ای کاش بعد از من کسی جایت بگوید
با آتش و با هیزم و دیوار بس کن
ای کاش میگفتند خانوم بچه دارد
ای کاش میگفتند با مسمار بس کن
در کوچه می افتی کسی غیر از حسن نیست
باگریه میگوید در انظار بس کن
در کوچه می افتی و میگویم به قنفذ
افتاد دست مادرم از کار بس کن
دست مغیره بشکند حالا که افتاد
از چادر او پای خود بردار بس کن
بگذار یک جمله هم از گودال گویم
خون گریه ات را کربلا بگذار بس کن
وقت هزارونهصدوپنجاه زخم است
ای نیزه ی خونبار این اصرار بس کن
این ناله های دشمنت پیش حرامی
با شمر میگوید نزن، نشمار بس کن
مقتل نوشت روی تنش پا گذاشتند...
*منم اینطور رهات نمیکنم...میخوام روضه ی امام حسن بخونم...*
┏━━━🍃🍂🍃🍂🍃━┓
@majmaozakerine
┗━━━ 🍃🍂🍃🍂🍃━┛
از بارِ داغش پشتِ پیغمبر شکست
تنهاترین سردار بی لشگر شکسته
سجاده اش بر غربتِ او گریه کرده
پایِ غریبی اش دلِ منبر شکسته
بخشید آنکَس را که زد نیزه به ساقَش
او دستگیری می کند از هر شکسته
تا زهر را نوشید فرمود:آه مادر
راحت شد این آئینه یِ یکسر شکسته
بُغضِ چهل سالِ مرا این زهر بشکست
اما غرورم را کسی دیگر شکسته
یک کوچه ی باریك و دو دیوارِ سنگی
یک راه بُن بست و دو برگ و بر شکسته
فهمید فرزند بزرگم، ناسزا گفت
می خواست من باشم ولیکن سر شکسته
گفتم که با رویم بگیرم ضربه اش را
رفتم نبینم حرمتِ مادر شکسته
اول مرا زد بعد از آن هم مادرم را
من میزدم بال و پَر و او پر شکسته
از رویِ چادر پایِ خود را برنمیداشت
پایی که قبل از این جسارت،در شکسته
در زیر پاها گوشواره خوردتر شد
خندید وقتی دید نیلوفر شکسته
خون لخته از تیزیِ سنگی بر زمین ریخت
فهمیدم از دیوارِ کوچه،سر شکسته
لایوم کَ یومَک حسینم گریه کم کن
تنها نه من،از گریه ات خواهر شکسته
می بینمت با مادرم بر شیبِ گودال
در لا به لایِ نیزه و خنجر شکسته
ای کاش می شد تا نبینم ساربان هم
انگشت را دنبال انگشتر شکسته
"شاعر هر سه شعر:حسن لطفی"
*گفت:بدجور زد تو گوش مادرم؛خوردیم رو زمین؛تا چشامو باز کردم دیدم مادرم خورده رو زمین،رو خاکا دنبال یه چیزی میگرده؛حسنم...حسنم...چشاش نمیبینه...عجب دستی داشت نامرد...چی شده مادر؟حسنم! ببینم گوشواره هامو ندیدی؟آی مادرم...آی مادرم...
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#روضه_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
4_5812031946326280501.mp3
18.14M
#زمینه
#شب_جمعه_شب_زیارتی
بانوای کربلایی
حسین_طاهری
-
@majmaozakerine
مادرم بگو، از شلوغی شب جمعه های حرم بگو
مادرم بگو، به حسینت این شبا از چشای ترم بگو
مادرم بگو واسه یک دفعم که شده بهم پسرم بگو
نشون نداره مادرم، منم نشون نمیخوام
از خدا خواستم همیشه، بشم شهید گمنام
از زخمای تو، عالم شاکیه
مثل چادرت، قبرت خاکیه
آه مادر آه مادر
کممو ببین، جون من یه خورده دعای مادرمو ببین
کممو ببین، نوکری که این اربعین ندید حرمو ببین
کممو ببین، اشکای چشم پای شعر محتشمو ببین
یه محتشم کمه برا، ی مثنوی زخمات
خودت بگو بهم چرا، توون نداره دستات
واست آسمون، زار زار گریه کرد
وقتی در شکست، دیوار گریه کرد
آه مادر آه مادر
@majmaozakerine
🕊اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّڪَ الفَرَج🕊
روضه شهادت امام حسن ع
حاج محمود کریمی
⚫️➖➖➖➖➖⚫️➖➖⚫️⚫️➖➖⚫️⚫️➖➖
شرحه شرحه میخوانم، شرح دوریت یارا
پای دل به گل مانده، چشم من شده دریا
ای غریب دور از من، عشق آشنای دل
مینشینم امشب هم، پای های های دل
یا صاحب الزمان(عج)
آنقدر خودم بودم، غافل از عطای تو
فرمود:ما لحظه ای از شما غافل نمیشویم.آقا جان من به یومن وجود تو زنده ام، من برای تو زنده ام، اقا جان، تو هم یه بار ضرر كن من رو بخر، آقا جان، بالاخره یه جایی به دردت میخورم، آقاجان، امشب كار من رو درست كن، اینقدر گرفتار خودم بودم، یادم رفت تو همه كارمی، آقاجان، متی ترنی و نرك، كی میشه ما تو رو ببینیم، تو هم مارو ببینی ای آقاجان، امشب روضه ی امام حسن بخونیم، بگو فاطمه جان امشب در خونه آقا زاده بزرگه ات اومدیم.
آنقدر خودم بودم، غافل از عطای تو
تا که بردم از یادم، روی دلربای تو
روی سینه دیدم من، نور رد پایت را
کاش بشنوم امشب، گرمی صدایت را
العجل که دریابی، ناله های حیدررا
تا بگیری از نامرد، انتقام مادر را
دارم میبرمت تو روضه
انتقام آتش را، انتقام آن در را
انتقام گیسو را، انتقام معجر را
یا صاحب الزمان، به ظهورت شتاب كن، آقاجان، یا صاحب الزمان...یا صاحب الزمان
انتقام آتش را، انتقام آن در را
انتقام گیسو را، انتقام معجر را
انتقام آن دم که، بحر غم تلاطم کرد
مادری که درکوچه، راه خانه راگم کرد
کودکی که با مادر، بین کوچه تنها بود
روی چادر مادر، خاک کوچه پیدا بود
کودکی که ماتم در، خواب هر شبش می دید
نیمه شب ز خواب خود، می پرید و می لرزید
از خواب می پرید، می لرزید بدنش، چی شده؟حسن جان این بچه ها هم مثل تو مادر ازدست دادن تو باید اینهارو آروم كنی، گفت:اینها كه ندیدند تو كوچه چی شد، مادرم رو زمین افتاد...
خواب کوچه و دشمن، خواب آن درو دیوار
خواب شعله و آتش، خواب سینه و مسمار
كشتی گرفتن حسین و حسن سید جوانان اهل بهشت، اقوال مختلف داره، یكیش اینه: بی بی از مدبخ وارد حجره شد، دید پیغمبر اكرم جان عالم فداش، كنار حجره نشسته ، دو تا اقا زاده، دست گردن هم انداختن دارن زور آزمایی میكنند، هر دو تلاش میكنند پشت دیگری رو به زمین برسونند، بی بی نگاه كرد دید رسول خدا زیر لب صدا میزنه، هی جانم حسن، حسن، حسن پشت حسین رو به زمین بچسبون، بابا بزرگ دو بچه است، فاطمه شروع به گریه كرد، بابا جان، همه جای دنیا بچه ی كوچكتر رو تشویق میكنند، چرا نمیگی جانم حسین ؟حسینم كوچیكتره، فرمود:نگاه كردم به ساق عرش، زمین و آسمانها و دریاها، ملائك،
ساكنان زمین و آسمان، علی، همه میگن:هی جانم حسین، دیدم حسنم كسی رو نداره.ای غریب آقام ای غریب آقام، سوا كرده های فاطمه امشب گریه میكنند، ای غریب آقام، كاشكی یكی از این چراغ ها امشب بقیع روشن بود، هی غریب آقام، فاطمه فرمود : وصال، هی میگی حسین، مگه حسن پسر من نیست؟ .هی غریب مادر حسن، كریم اون كسی نیست كه گره ی تو رو وا كنه، كریم اون كسی نیست كه بیچاره بره در خونه اش، كریم اون كسی است كه دنبال بیچاره ها میگرده، من و شما رو امام مجتبی علیه السلام سوا كرده آورده، این دو ماه برا امام حسین گریه كردیم، ابی عبدالله اجازه داده، فرموده:این روزایی كه برا من گریه كردی، حالا بهت اجازه میدم برا حسنم گریه كنی، مگه هر چشمی میتونه برا حسن گریه كنه، امشب بریم كربلا و بقع، هی بریم مدینه، هی بیاییم كربلا امشب، ابی عبدالله هفتاد و دونفر یار، دورش رو گرفته اند، كسی از گل نازك تر تا اینها بودند نتونست بگه، ابی عبدالله همسری داشت مثل رباب، تا زنده بود، زیر سایه نرفت، گفت:آقام تو آفتاب جان داد، یه جوری صورتش تو آفتاب سوخته بود، بعضی ها با كنیز اشتباه میگرفتند، رباب فقط همین بود، خانم شهربانو بماند، خانم اُم لیلا بماند، اما امام مجتبی به همسر ملعونه اش فرمود كار خودت رو كردی، فرمود:آقا غلط كردم، فرمود:بلند شو برو، الان اگه حسینم بیاد میكشه تورو. آی قربون دل مهربونت برم، دور بر حسین یه طرف جوانهای بنی هاشم، یه طرف یاران ابی عبدالله به سر كردگی حبیب ایستاده اند، چنان استوار محرم اسرار حسین، این شهدا، كه شب عاشورا بهشون اسرار فرمود.اما امام مجتبی طرف میومد، چشم تو چشم امام مجتبی، میدوخت، شروع میكرد ناسزا میگفت، بی ادبی میكرد، عرب بادیه نشین اومد، گفت: ابامحمد تویی؟آری منم. از اسب پایین پرید، گریبان امام حسن رو گرفت، به قصد خفه كردن، چسباند به دیوار، فشار میداد، چشم تو چشم امام حسن شروع كرد ناسزا گفتن، نفسش كه برید، ایقدر گفت، خسته شد، همینطوری نگاش كرد، همچین كه خسته شد، امام حسن مجتبی فرمود:غریبی؟ خونه نداری؟ بریم خونه ی من، غذا نخوردی؟ سفره ی من پهنه، پول نداری؟ پول بهت بدم سفر بری. اینها
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5936025753786253642.mp3
11.46M
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
🍃🌾🌷🍃
🌾🌷🍃
🌷🍃
🍀
#زمینه
#امام_حسن
🌹
دوست دارمت ازعمق وجود
بی حدوحدود
گشتم عالمو
مثل تو نبود
تویی که هستی عشقه سینه زن
دلیل شور و شادی و محن
مینازم اقا هرلحظه به تو
امیر قلبم یامولا حسن
حسن؛ کریم ال حیدره
امید قلب مادره
پناه کل عالمه
به همه شاهان سروره
(حسن .اقام اقام اقام اقام)
🌹🌹
دوست دارمت ای شیرجمل
شاه بی بدل
ذکر نام تو
احلی من عسل
تویی که هستی اقای کرم
سایت یه عمره برروی سرم
اگرچه اقا هستی بی حریم
تو قلب نوکر داری یک حرم
حرم؛ براتو میسازیم اقا
گنبد وایوونه طلا
یه صحن خوشگل به اسمه
رواقه باب المجتبی
( حسن اقام اقام اقام اقام)
شعر به قلم
#عباس_قلعه
به نفس
#امیربرومند
☘
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
🌷🍃
🍀
بسمالله الرحمن الرحیم
#شهادت_پیامبر_صلیاللهعلیه
دخترم گریهی تو پشتِ مرا میشکند
بیش از این گریه مکن قلبِ خدا میشکند
چه کُنی بر دل خود آب شدی از گریه
بغضِ سر بسته از این حال و هوا میشکند
تا که نشکستهای از غصه کمی راه برو
که قد و قامتِ تو زیرِ بلا میشکند
باز بوسیدم از این دست که زد شانه مرا
حیف یک روز کسی دستِ تو را میشکند
تو سیه پوشِ من و شهر به همدردی تو
حرمتِ شیر خدا را همه جا میشکند
کودکانت همه در پشتِ سرت میلرزند
که درِ خانه به یک ضربهی پا میشکند
میدوی پشتِ علی تا که رهایش نکنی
ضربهای میرسد و آینه را میشکند
بس که دنبال علی رویِ زمین میاُفتی
دل جدا ، سینه جدا ، دست جدا میشکند
(حسن لطفی)
#یاشبیر
☘
🌷🍃
@majmaozakerine🌾🌷🍂
🍃🌾🌷🍃
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🔴
🌷🍃
🍀
بسمالله الرحمن الرحیم
#شهادت_پیامبر_صلیاللهعلیه
مرثیه حضرت ختمی مرتبت صلواتالله
در پیشِ من آتش مزن بال و پَرَت را
خونین مکن جان پدر چشم تَرَت را
فردا همینکه جمع کردی بسترم را
آماده کن کمکم عزیزم بسترت را
آماده کن از آن کفنها دومین را
بیرون بیاور یادگار مادرت را
بگذار روی سینهام باشد حسینت
بگذار بر قلبم حسن را دخترت را
بگذار با طفلان تو قدری بسوزم
حالا بگویم حرفهای آخرت را
زاری مکن بر حال من با حال و روزت
خاکی مکن دنبال بابا معجرت را
تو بار شیشه داری و میترسم از تو
خیلی مواظب باش طفل دیگرت را
وقتی که میریزند هیزم روی هیزم
وقتی که میسوزاند آتش سنگرت را
بابا حواست باشد آنجا مُحسنت را
بابا مواظب باش پشتِ در سرت را
ای کاش میشد روضه بازو نمیشد
وقتی علی میشوید آهسته پَرَت را
این جملهی آخر عزیزم با حسین است:
"با خود مبر در قتلگه انگشترت را"
(حسن لطفی
@majmaozakerine☘
4_582764905300492325.mp3
2.38M
روضه وداع با ماه صفر_امام رضا_
میرزامحمدی
🏴سلام، و وداع با ماه صفرحضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام گریز حضرت اباعبدالله علیه السلام🏴
◀مجمع مداحان اهلبیت علیهم السلام قم▶
وداع ما با ماه صفر هست،منم وداع امام رضا رو بخونم و از همه التماس دعا "
السَّلَامُ عَلَى مَنْ أَمَرَ أَهله وَ عِيَالَهُ بِالبکاء عَلَيْهِ قَبْلَ وُصُولِ الْقَتْلِ" زن و بچش رو جمع کرد،تو همون مدینه پشت سر من گریه کنید" آقا گریه پشت سر مسافر شگون نداره،فرمود دیگه از این سفر برنمیگردم مدینه" 🔸وقت رفتن زشهر پیغمبر
گفت باید به غربتم گریید🔸دیگر این شهر را نمی بینم🔸بر غم بی نهایتم گریید
خواهرا،امشب جای حضرت معصومه گریه کنید*
گریه بر من رواست معصومه
این مسافر که بر نمی گردد
دیدن قبرمادرم زهرا🔸روزی من دگر نمی گردد🔸رفت و قسمت نشد که این خواهر
ما میگیم خوب شد قسمت نشد،یه خواهر بابرادر همسفر شد،دیگه بسه
رفت و قسمت نشد که این خواهر
همسفر با برادرش باشد
رفت و قسمت نشد که برگردد
زائر قبر مادرش باشد
*کجا بردنش؟!*
رفت و دور از مزار پیغمبر
در غریبی ز زهر کین جان داد
کنج حجره به خود می پیچید
همچو مادر به روی خاک افتاد
میگم و رد میشم
اثر زهر کینه کاری بود
صورتش شد کبود واویلا
ذکر پایانیش در این عالم
لب خشکیده بود یا زهرا ...مادر .. مادر ..
فیض آمادست،بگم شام غریبانیه محدث قمی هم فیض ببره،دل شب زنای نوقان تازه عروساشونو داشتن میبردن خونه ی شوهر،دیدن یه بدنی رو غریبانه دارن تشیع میکنن،پرسیدن،گفتن این بدن امام رضاست(غربت و ببین)این تازه عروسا به شوهراشون گفتن مهریه هامون حلالتون،اجازه بدید بریم بدن جگرگوشه ی فاطمه رو دفن کنیم
چی جوری دفن کنن؟!! برگشتن،هر چی هر کی براشون گل آورده بود،پس گرفتن،گفتن باید این بدن رو گل بارون کنیم،آوردن گلها رو ریختن،بدن زیر این گلها دفن شد،قربونت برم که زنها واسطه ی دفنت شدن"(فهمیدی چی میخوام بگم؟!!)یه همچین اتفاقی تو تاریخ یه بار دیگه هم افتاده،اونم مال کربلاست .... زنای بنی اسد اومدن به نامرداشون گفتن،مهریه هامون حلال،اجازه بدید این بدن ها رو بریم دفن کنیم .... لذا تو زیارت ناحیه به ابی عبدالله می گی:
*أَلسَّلامُ عَلى مَنْ دَفَنَهُ أَهْـلُ الْقُرى*
قربونت برم که روستایی ها دفنت کردن" اما من میخوام بگم یا امام رضا(خود حضرت رضا فرمودا):إِنْ كُنْتَ بَاكِياً لِشَيْ ءٍ فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ " اگه میخوای برا کسی گریه کنی،بر حسین ما گریه کن "یا امام رضا بدنتو وقتی میخواستن دفن کنن،تلی از گل و کنار زدن ...."
اما لایوم کیومک یا اباعبدالله ....."
به به ، رحمت خدا بر این ناله ها،60 شبه داری میگی حسین،دیگه بستونه،بازم دلت کربلا میخواد؟!!نشست کنار گودال،چه کنه زینب؟!!
نیزه شکسته ها رو کنار بزن ....
نه نه .... دونه دونه اینا رو بیرون آورد، شمشیرا رو از بدن بیرون آورد،تازه بدنی که زیر سم اسب رفته ....اما ادب اقتضا میکنه روضه ی خود امام رضا رو بگم،برا ابی عبدالله اینجوری روضه خواند"
به خدا ما که هنوز یه دل سیر براش گریه نکردیم" چقد زود داره این سفره جمع میشه،چه شبای خوبی بود چه روزای خوبی بود،صبح و شاممون با تو شروع میشد ...." ان شاالله عمرمونم با تو تموم بشه آقا؛ ان شاالله تو بیای بالا سرمون" امام رضا فرمود: یابن شبیب إِنْ كُنْتَ بَاكِياً لِشَيْ ءٍ فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ" چرا؟ علتشم فرمود،اگه نمی گفت جرات نمیکردیم اینجوری بگیم:*فَإِنَّهُ ذُبِحَ کَمَا یُذْبَحُ الْکَبْشُ* اخه مثل یه مذبوح سر از بدنش جدا کردن" یدونه شباهتشو بگم،میخوام بگم شباهتش اینه،تو ماها اگه بخوان یه گوسفندی رو سر ببرن،یه مذبوحی رو ذبح کنن،همه دورش جمع میشن،همه خوشحالن، هر کی میگه من از این مذبوح سهمی دارم ...... ( فهمیدی چی گفتم؟!!) همه دورش حلقه زدن ... اخنس گفت عمامه ش رو من میبرم .... بجدل گفت انگشترشو من میبرم ..... خولی گفت سرشو من میبرم ..... همه دارن شادی می کنن
▫حجت_الاسلام_میرزامحمدی
▪روضه_امام_رضا_علیه_السلام
▪روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
همش دلم میگیره برا حرم شب جمعه بیشتر
دلم میخواد یه بار به کربلا برم شب جمعه بیشتر
میگن که زائرا میان به کربلا شب جمعه بیشتر
میگن که مادرت میریزه اشک برات شب جمعه بیشتر
اصلا شبای تحت قبه حالیه
اونجا باشم نرم چیز محالیه
اصلا همین ضریح قشنگه عالیه
جای من و شما پائین پا خالیه
اللهم الرزقنا زیارت الحسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام آقا 💚
دوباره جمعه است و 🍀
ذکر یا مهدی به لب هامان نشسته 💚
بیا آقا که بغض انتظار
راه گلوی شیعه بسته😔
أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج🤲
🖤🌼
✨آقاجانم
✨ یا صاحب الزمان
دیروز کربلا و غم غربت #حسیـن
امروز یک جهان وغم غربت شما
دیروز بی وفایی وحالا به لطف ما
تمدید میشود ز گنه غیبت شـما
سلام تنها پادشاه زمین ✋
.
#وداع_با_محرم_صفر
#امام_زمان #_عج
خسته خسته ام ای یار چه باید بکنم
رفتم از یاد تو انگار! چه باید بکنم
این دوماه از کف من رفت و نکردم کاری
وای از غفلت بسیار! چه باید بکنم
اهل دل با تو شب خویش سحر میکردند
منِ محروم ز دیدار چه باید بکنم
با همه خوب شدم با تو ولی بد بودم
چشم من بود به اغیار چه باید بکنم
هرچه گفتی تو به من گوش ندادم! العفو!
شدم امروز گنهکار چه باید بکنم
مثل هربار زدم زیر قرارم با تو
تو بگو تا که من اینبار چه باید بکنم
نروم کرببلا خاک به سر خواهم شد
تا روم محضر دلدار چه باید بکنم؟!
سیدپوریا هاشمی
*
#وداع_محرم_و_صفر
#امام_زمان_عج
ماه صفر گذشت بيا تا سفر كنيم
بايد از اين دو ماه دوباره گذر كنيم
آقا بيا كه ديده ي حسرت كشيده را
با اشك دوري از تو و اين ماه تر كنيم
هر شب به شوق روضه ي فردا نفس زديم
شب را از اين به بعد چگونه سحر كنيم
مزد دو ماه گريه ي خود را گرفته ايم
خود را به يك نگاهت اگر مفتخر كنيم
ما خسته نيستم كه رخت سياه را
با خستگي از اين تن وامانده در كنيم
امسال هم گذشت و پس از اين رواست كه
گريه براي فاطمه ي پشت در كنيم
برخيز تا مسافر صحن رضا شويم
ماه صفر گذشت، بيا تا سفر كنيم
محمد بیابانی
*اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
.
.
#امام_زمان
#شهادت_امام_رضا
با موضوع شهادت حضرت رضا علیه السلام
#مناجات_انتظار
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
از پشت ابر ، ای مه تابان ِ احمدی
ماه صفر گذشته و بیرون نیامدی
مانده هنوز روی لب شیعه بی امان
عجّل علی ظهورک یا صاحب الزمان
بگذشته این دو ماه عزا با نبودنت
بگذشت و مانده در دل ما شوق دیدنت
در پای منبر تو نشد سینه زن شویم
با تو نشد که ثانیه ای هم سخن شویم
قسمت نشد که گریه کنم پا به پای تو
باشم میان روضه ی صبح و مسای تو
روز عزای حضرت سلطان طوس شد
برپا دوباره هیئت شمس الشموس شد
روی کتیبه ضامن آهو نوشته ای
یک (یا رئوف)گوشه ی هر سو نوشته ای
قربان شال مشکی و اشک عزای تو
در زیر خیمه زمزمه ی یا رضای تو
این روزها تو زائر سلطان مشهدی
دل را به بحر صحن و سرای رضا زدی
داری برای غربت او گریه می کنی
بر آن عبا و محنت او گریه می کنی
در زیر آن عبا که به رأسش کشیده است
در بین قصر و حجره قد او خمیده است
خورده زمین و پا شده با زحمت زیاد
از دست زهر و دوری فرزند خود جواد
جوری به خاک حجره سرش را نهاده است
گویا به صورت از روی مرکب فتاده است
افتاده باز یاد تن غرق خاک و خون
داغ عظیم،اشک حرم ،زین واژگون
یاد تنی که گوشه ی صحرا رها شده
با نیزه عضوعضو تنش جابه جا شده
دارد هزار و نهصد و پنجاه زخم کین
جسمش بدون غسل و کفن مانده بر زمین
✍عبدالمحسن علی مهدوی نسب
._________________
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
از بس که از فراق تو دل نوحه گر شده
روزم به شام غربت و غم تیره تر شده
آزرده گشت خاطرت از کرده های من
آقا ببخش نوکرتان دَردِسَر شده
تنها خودت برای ظهورت دعا کنی
وقتی دعای من ز گنه بی اثر شده
از شام هجر یار بسی توشه می برد
آنکس که اهل ذکر و دعای سحر شده
بودم مریض و روضه ی تو شد دوای من
حالم به لطفتان چقدر خوب تر شده
رفت از نظر محرّم و آقا نیامدی
حالا بیا که آخرِ ماه صفر شده
بعد از دو ماه گریه به غم های کربلا
حالا زمان ندبه به داغی دِگر شده
یَثرب برای فاطمه نقشه کشیده است
یَثرب چقدر بعدِ نبی خیره سر شده
باید که بعد از این به غم مادرت گریست
فصل شروع ماتم خیرُالبشر شده
از شعله های پشتِ در خانه ی علی است
گر آتشی به کرب و بلا شعله ور شده
آن روز اگر به صورت مادر نمی زدند
لطمه دگر به چهره ی دختر نمی زدند
شاعر : محمد جواد پرچمی
#امام_زمان_عج
.
#امام_زمان
#شهادت_امام_رضا
با موضوع شهادت #امام_رضا علیه السلام
از پشت ابر ، ای مه تابان ِ احمدی
ماه صفر گذشته و بیرون نیامدی
مانده هنوز روی لب شیعه بی امان
عجّل علی ظهورک یا صاحب الزمان
بگذشته این دو ماه عزا با نبودنت
بگذشت و مانده در دل ما شوق دیدنت
در پای منبر تو نشد سینه زن شویم
با تو نشد که ثانیه ای هم سخن شویم
قسمت نشد که گریه کنم پا به پای تو
باشم میان روضه ی صبح و مسای تو
روز عزای حضرت سلطان طوس شد
برپا دوباره هیئت شمس الشموس شد
روی کتیبه ضامن آهو نوشته ای
یک (یا رئوف)گوشه ی هر سو نوشته ای
قربان شال مشکی و اشک عزای تو
در زیر خیمه زمزمه ی یا رضای تو
این روزها تو زائر سلطان مشهدی
دل را به بحر صحن و سرای رضا زدی
داری برای غربت او گریه می کنی
بر آن عبا و محنت او گریه می کنی
در زیر آن عبا که به رأسش کشیده است
در بین قصر و حجره قد او خمیده است
خورده زمین و پا شده با زحمت زیاد
از دست زهر و دوری فرزند خود جواد
جوری به خاک حجره سرش را نهاده است
گویا به صورت از روی مرکب فتاده است
افتاده باز یاد تن غرق خاک و خون
داغ عظیم،اشک حرم ،زین واژگون
یاد تنی که گوشه ی صحرا رها شده
با نیزه عضوعضو تنش جابه جا شده
دارد هزار و نهصد و پنجاه زخم کین
جسمش بدون غسل و کفن مانده بر زمین
✍عبدالمحسن علی مهدوی نسب
.__________________
.
4_5960996659285461282.mp3
2.76M
❣﷽❣
🍁 #زمزمه_امام_زمان_عج
🍁 #سبک :دامن کشان رفتی
🍁#پیشنهادم 👌👌
در انتظار تو (نشستم بیایی )3
یابن الحسن آقا (امان از جدایی)3
بیاید هر جمعه بوی تو
بمیرم در آرزوی تو
🍁بیا یابن الزهرا گل حیدر
ای یوسف زهرا ( مه بی قرینه)3
یک صبح آدینه ( بیا از مدینه)3
فدا اشک وسوز آه تو
همه دنیا چشم براه تو
🍁بیا یابن الزهرا گل حیدر
خونم چه قابل تا (به پایت بریزم)3
ای منتقم برگرد (بیا ای عزیزم)3
رسیده جان شیعیان بر لب
تو را جان عمه ات زینب
🍁بیا یابن الزهرا گل حیدر
(حسین کریمی نیا)
(نیم از عالم خاک)
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈@majmaozakerine
4_5789459999105222762.mp3
8.44M
خادم اهل بیت 🖤:
سبک: زمینه احساسی
متن : #همه_زندیگم_شده_امام_رضا
بند اول:
همه ی زندگیم شده امام رضا
میگیره دستمو خود امام رضا
زیر یه پنجره گریه ی زائرا
یا امام الرئوف تویی گره گشا
تو نمیزاری که هیچکی از این حرم
دست خالی بره از دستای کرم
کس و کارم یا امام رضا دوست دارم
گرفتارم یا امام رضا دوست دارم
یه بیچارم یا امام رضا دوست دارم
گناه کارم یا امام رضا دوست دارم
بند دوم:
ساعت عاشقی ساعت هشت شب
یه زیارت کنی بری عقب عقب
بگی با این ضریح که روبرو شدم
تو شدی ضامنم منم آهو شدم
به تو سلام میدم علی موسی الرضا
به یادتون بودم آقاجون کربلا
کس و کارم یا امام رضا دوست دارم
گناه کارم یا امام رضا دوست دارم
@majmaozakerine
____
مدینه از توام شاکی، حالمو من بگم با کی
منو کفن کنید تو چادر خاکی
تو فاطمیه کوچه روزای غمگینی داشت
با گریه می گفتم آه چه دست سنگینی داشت
روی نیلی وای از ضرب سیلی، یارالی ننه وآی
غریبم من وآی
نفس آخرم امشب، میون بسترم امشب
به یاد سینه و میخ درم امشب
دیدم تو کوچه پیچید صدای تکبیر ای وای
دیدم مغیره میزد غلاف شمشیر ای وای
پهلو زخمی ؛ دست و بازو زخمی، یارالی ننه وآی
غریبم من وآی
همیشه غم نصیب بودم، بی یار و بی حبیب بودم
به کی بگم تو خونه م هم غریب بودم
می بینه خواهر تو تشت خون دلم رو امشب
@majmaozakerine
یه روز می بینه تو تشت سر بریده زینب
وای از غم ها، بزم نامحرم ها
یارالی ننه وآی
@majmaozakerine
غریبم من وآی