مداحی آنلاین - روضه حضرت زهرا - اتابک عبداللهی.mp3
2.96M
🔳 #ایام_فاطمیه
🌴قاپی جریانینی گوی قالسین آچیم یول فدکه
🌴فدک اوستونده گوروب فاطمه سیماسی لکه
🎤 #اتابک_عبداللهی
⏯ #روضه #ترکی
👌 #پیشنهاد_ویژه
@majmaozakerine
4_5780583942381896425.mp3
6.61M
🎼ناراحتی انگار زدستم...
🎤حاج مهدی رسولی
پیشنهاد دانلود🖤👌
هرکسی طاقت شنیدن بیت آخرشو نداره
#ساداتببخشند
@majmaozakerine
5c95ed145a64a33f196d9e75_-8858712490758246090.mp3
7.57M
🎼فاطمیه فصل عزاست
لباس مشکیتو بپوش
🎤حاج مهدی رسولۍ
@majmaozakerine
YEKNET.IR - roze - hafteghi 98.10.11 - javad moghaddam.mp3
16.83M
♨️وظیفه شیعیان در روز شهادت حضرت زهرا(س)
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤 #آیت_الله_وحید_خراسانی
📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید.
@majmaozakerine
YEKNET.IR - shoor - shabe 1 fatemie aval 98.10.16 - mohamad taheri.mp3
2.02M
🔳 #ایام_فاطمیه
🌴سبد سبد بیارید گلهای نیلوفری رو
🌴بیان عزا بگیرید شبای بی مادری رو
🎤 #محمدرضاطاهری
🎤 #حسین_طاهری
⏯ #شور
دوشنبه ١٦ دى ١٣٩٨
@majmaozakerine
4_5882206987478893958.mp3
6.76M
یه گوشه نشستی
@majmaozakerine
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم🌸
#شعر_رضا_نصابی_حسین_عیدی
◼️ ( #بند_اول )
یه گوشه نشستی
کشیدی هی آهی با دوچشمای تر
دیدی رو خاک افتاد
وقتی که با شدت توی کوچه مادر
یه سوال ازت دارم چرا موهاتون سفیده؟
مگه مادرت جوون نیست چجوری قدش خمیده ؟
نزن نامرد اخه زهرا خیلی جوونه
نزن نامرد اخه زینب دل نگرونه
نزن نامرد حسنش داره می بینه
دست مرد واسه صورت زن خیلی سنگینه
(( #حسن_جانم حسن جانم))
◼️ ( #بند_دوم )
مونده توی ذهنت
تصویری از کوچه بمیرم من اقا
نمی ره از یادت
جلوی چشمات زد یه سیلی به زهرا
بمیرم تو کوچه هاعصای مادر شدی و
تا خونه رسیدی اقاچشای مادر شدی و
شنیدم که غرورت توی کوچه شکست
شنیدم که مردک لاابالیه پست
یه جوری زد مادره تو رو تو کوچه
دست به پهلو گرفت مادرِ تو روی خاکا نشست
(( #حسن_جانم حسن جانم))
@majmaozakerine
|⇦• #قسمت_اول |⇦• روضه و توسل ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها تقدیم به شهید والا مقام سردار دلها #حاج_قاسم_سلیمانی و یارانش با نوایِ گرم حاج حسن خلج_سال97 •✾•
••═══┅•••⊰↭⊱•••┅═══••
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
••═══┅•••⊰↭⊱•••┅═══••
شفیعه ا ی که شفا می دهد، جواب شده است
فَلَک به رویِ سَرِ مرتضی خراب شده است
نفس کشیدنِ زهرا، چقدر قیمتی اَست
که قَدرِ جانِ علی، هر نفس حساب شده است
*گفتم:بابا! مادر مُرد...روای میگه: از خونه تا مسجد راهی نبود،اصلاً تو هم بوده،هی علی می خورد زمین، هی بلند میشد...وارد حجره ی فاطمه شد،دید پارچه ای کشیدن رو صورتِ زهرا...زینبین هر کدوم گوشه ای نشستن،زینب و اُم الکلثوم دارن میلرزن...اومد بالا سر زهرا نشست،پارچه رو کنار زد...فاطمه جان!...*
برای صورتِ او بَرگِ گُل ضرر دارد
همان کسی که به او حورا خطاب شده است
از امام صادق علیه السلام پرسیدند:آقاجان! چرا به مادرِ شما گفتند: اِنسیَّةَ الحورا ؟ فرمود: حوریه توی بهشت اگر برگ بهشتی از درخت جدا بشه،تو آسمون بچرخه...از کنارِ صورتِ حوریه رد بشه،صورت حوریه کبود میشه...
چقدر لطیفِ...اون وقت اون نامرد سیلی هاش مشهور بوده،در عرب میشناختنش،اون وقت شما تصور کنید این نانجیب،دست های بلند،قلبش پر از کینه، حالا زهرا رو تنها گیر آوُرده...*
مهریه ی فاطمه را شَرمِ مرتضی پرداخت
برای دادن مهرش، چقدر آب شده است
دلیل شرم علی، بال زخمی زهراست
دلیل شرم علی، قصه طناب شده است
#شاعر محسن حنیفی
*همچین که پارچه رو کنار زد،زینب داره می بینه،دو تا دستای کوچیکش را گذاشت رو صورتِ مادر تا بابا صورت رو نبینه،هفتاد و چند روزِ زهرا رو گرفته...دستای کوچیک زینب رو علی گرفت،عزیزِ دلِ بابا، تو فکر کردی بابا خبر نداره؟
علی سَرِ فاطمه رو گذاشت رو زانوش،دخترِ رسول الله! دید جواب نمیآد...مادرِ حسن و حسین! دید جواب نمیآد...رمز و کلیدِ قفلِ زبون فاطمه یه کلمه است،زهرا! من علی ام....تا گفت: من علی ام،چشمای زهرا باز شد...دید علی نشسته،قطره قطره اشک های چشمِ علی رویِ صورت فاطمه...زهرا با همون دستِ شکسته، که جون نداره بالا بیاره،هی دست رو میخواد بالا بیاره،اما دست می اُفته،بار دوم،بار سوم،امیرالمؤمنین فرمود: فاطمه! میخوای چه کنی؟ این دستِ شکسته رو اینقدر بالا نیار...دست رو برد زیرِ دست زهرا،دست رو بالا بیاره...اینقدر زهرا خانومِ،اینقدر علی دوستِ،یه بار نگفت:علی تو صورتت رو پایین بیار،اصلاً نمیخوام ببینم سرت پایین باشه،علیِ من همیشه باید سرش بالا باشه،دستِ زهرا رو آورد بالا،بالا،مقابل صورت،یه وقت امیرالمؤمنین دید انگشتای بی رمق زهرا حرکت کرد،اشکایِ صورتِ علی رو پاک کرد،علی جان!جلویِ من اینجور گریه نکن...
شبِ شهادتِ مادرِ،اما بی حسین نمیشه،بی کربلا نمیشه،رفقا وقتی علی گفت:زهرا! من علی ام،زهرا چشماش رو باز کرد،شروع کرد با علی حرف زدن،اما " لا یوْمَ کیوْمِک یا ابا عبدالله " ابی عبدالله هرچی صدا زد:علی اکبر! من باباتم...*
ای پسر من پدرِ پیرِ تو هستم
پدرِ پیر و زمین گیرِ تو هستم
سخنی گوی دلم را خوش کن
تو که آتش زده ای خاموش کن
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#حاج_حسن_خلج
@majmaozakerine