🏴🏴
#روضه_وصیت_حصرت_زهرا_س_با_زینب_س
#روضه_کفن😭
روضه و توسل جانسوز ویژه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به نفسِ سید رضا نریمانی👌😭
این روضه به والله آدم ومیکشه😭 بادل زینب سچهارساله چه کرد😭
داری میری و خودتم اینو خبر داری
نگفتی این روزا چرا دست به کمر داری؟
دردِ کمر موقع راه رفتن خطر داره
هرجا میری تنها نرو که دردسر داره ..
کمتر برو بیرونِ خونه
کمتر سر تو درد بگیره
میترسم از اینکه یه روزی
راهت رو یک نامرد بگیره …
آتیش به دربِ خونمون انداختنُ رفتن
رو در و دیوار لخته خون انداختنُ رفتن
فضه رسید وقتی که سیلِ خون به راه افتاد
به زیر نور ماه ، یه ماهِ پابه ماه افتاد
دیدم حسن از رویِ ایوون
دید آخرش مادر زمین خورد
تو بد زمین خوردی میدونم
محسن از اون بدتر زمین خورد
لعنت به اون که پشت در آتیش و روشن کرد
زینب داره میبینه هرکاری که دشمن کرد
هنوز یه هفته از تولدش نمیگذشت که
لباسِ مشکلی عزایِ مادرو تن کرد
من دل ندارم که ببینم
یکم دلش آزار ببینه
خیلی شلوغی دوست نداره
ای وای اگه بازار ببینه …
*صدا زد زینبُ .. دخترم بیا ، مادر میخواد وصیت کنه. فرمود بقچهای کنار گذاشتم ، میشه برا مادر بیاری؟ .. بقچه رو آورد گذاشت جلو مادر . گفت زینبم درِ بقچه رو باز کن . با همون دستایِ کوچولوش گرهها رو باز کرد ، دید سه تا کفن میونه بقچه ست …
دخترم اولین کفن مال منه .. کفنِ دوم مال بابات علیِ .. کفنِ سوم مال حسنِ .. یه مرتبه دید متحیرانه داره نگاه میکنه … میگه زینب یه آهی کشید ، مادر نکنه حسینُ یادت رفته؟! …
یه مرتبه دوتایی گریه کردن .. صدا زد نه زینبم فراموشم نشده ، برا حسینم یه پیراهن دوختم. این پیراهنُ بهش بده ، لحظهای که میخواست بره میدان ، از طرف من زیر گلوی حسینمُ ببوس …
داره حسینش میره، یه مرتبه دید داره صدا میزنه « مهلاً مهلاً » همینطور داره میره ، دوباره صدا زد : « مهلاً مهلاً » داره میره .. اما یهمرتبه صدا زد « یابن الزهرا … »
تا گفت یابن الزهرا برگشت .. چی میگی زینبم ؟.. صدا زد وصیت مادرمه؛ یه بوسه زیر گلویِ حسینش زد … کاش به همینجا ختم میشد ، اما این بوسه ، بوسۀ آخر زینب نبود ..
اینجا گلوی سالم حسینُ بوسه زد. اما چند ساعت بعد اومد تو گودال ، این نیزه شکستهها رو کنار زد …آی حسین ….
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
1_2038308590.mp3
1.75M
|⇦•هیزم دور تا دورِ خونه...
#سینه_زنی و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس کربلایی نریمان پناهی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
هیزم دور تا دورِ خونه
آتیش داشت زبانه میزد
ای وای مادر رو تو کوچه
قنفذ بی رحمانه میزد
به سرش داد نزنید
سر ناموس علی
اينقدر فریاد نزنید
بسه تو رو خدا
دست مادرم دیگه
از کار افتاد نزنید
میلرزه دخترش
هیچوقت یه مادرُ
جلو اولاد نزنید
پناه برخدا
عده ای با بغض حیدر اومدن
پناه برخدا
برای کُشتن مادر اومدن
پناه برخدا
چقدر این معرکه قاتل داره
پناه برخدا
مدینه چقدر اراذل داره
کوثر داره میسوزه
پیکر داره میسوزه
پیش چشم بچه هاش
مادر داره میسوزه
مادر مادر وای مادر...
مادر مادر جان مادر...
*اینا مادر رو زدن، کربلا راحت بتونن زن و بچه های حسین، عمه سادات رو بزنن، اینا خونه رو سوزوندن جرأت پیدا کردن کربلا خیمه هارو بسوزونن، اینا جرأت کردن دست علی رو ببندن،کربلا دست های عمه سادات ...*
مادر مادر وای مادر...
مادر مادر جان مادر...
پناه برخدا
دسته ی هیزم به دستا اومدن
پناه برخدا
فکر کنم گروه مستا اومدن
پناه برخدا
لگدِ حرومی بالا میره
پناه برخدا
بی حیا به سمت زهرا میره
داره دیوار میسوزه
داره مسمار میسوزه
بوی چادر پیچیده
مادر ما میسوزه
مادر مادر وای مادر ...
مادر مادر جان مادر ..
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
﷽
اَلسَّلامُ عَلَیکِ یاأَیَّتُهَاالصِّدّیقَةُالشَّهیدَة
#مدح
#حضرت_زهرا سلام_الله_علیها
جهان یک قطره و دریاست زهـرا
بـه دریا گـوهـری یکتـاسـت زهـرا
شـکــوه آیـه های قــدر و کـوثـر
دلیـل نـور و اَعـطَیْناســت زهـرا
به نامـش گشتـه تفسیر آیهٔ نـور
"کَمِـشـکاةٌ"خود زهـراسـت زهـرا
مـلائـک ، زیـر پایش خـاکسـارند
عـزیــزِ عــالــم بــالاسـت زهـرا
گل یاس گلـسـتـان محمـّـد(ص)
شمیـم جنـّت الاعــلاسـت زهـرا
گـل ریحـانـه ای که در زمیـن و
زمان ،اِنـسیـةُالحَوراسـت زهـرا
درخشانتر زِ رویش درجهان نیست
نگیـن خاتـم طاهـاســت زهـرا
مثالش نیسـت در دنیای خلقـت
فقط مثـل خودِ زهراست زهــرا
فــدا شــد تـا ولایــت پا بگیـرد
علی را یار بی همتـاسـت زهـرا
نـه تنها بیت اودرکینـه هاسوخت
که آتش در دلش پیداست زهـرا
مصیبات دلش از حَد ، فزونست
زِ غمها در دلش غـوغاست زهـرا
پریشـان خـاطر و زار و شکسته
ز ِ دردِ غربت مـولاسـت زهــرا
در اوجِ درد پهلـو ، درد سیـنه
به فکر ظهـر عاشوراست زهـرا
بـه یاد کربـلا یـک خیـمـهٔ غــم
میان سـینه اش برپاسـت زهـرا
دلش هر لحظه همراه حسینـش
کنـار اکبـر لیـلا ســت زهــرا
قیامـت می کنـد در روز محشـر
شفیـع محشـر کبـراســت زهـرا
به محشر آوَرَد دسـت ابا الفـضل
که الحـق مـادر سقّـاسـت زهــرا
حـرم دارد بـه دلـهـای مُحبـّـان
مزارش گرچه ناپیداسـت زهـرا
رقیه سعیدی (کیمیا)✍
#حضرت_زهرا
........................................................
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
.
#غزل_مصیبت
#حضرت_زهرا و #امام_زمان
مادر افتاد زمین کاش به دادَش برسی
ناله زد عرشِبرین کاش به دادش برسی
بینِ دیوار و درِ خانه شکست آئینه
بسته شد بازویِدین کاش به دادش برسی
بینِ کوچه شد علمدارِ ولا امّا حیف
قنفذ و ضربهیِکین کاش به دادش برسی
کوثر افتاد خدا مصحفِ ما را بردند
شرحِ غربت شده این کاش به دادش برسی
پهلویِ زخمی و رخسارِ کبود و بازو
دلبرِ پردهنشین کاش به دادش برسی
مادر افتاد زمین روضهیِ حنجر خواندیم
خنجرِ شمرِ لعین کاش به دادش برسی
#فاطمیه #غزل
#امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه_الشریف
#مادر_افتاد_زمین_کاش_به_دادش_برسی
#حسین_ایمانی
.........................................................
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
@majmaozakerine
وقت نفس کشیدنم ندادن
یکی دو تا نیستن که زیادن
به جون خونه ی علی افتادن
.
مقتل می نویسه
دور و بر مادرم شلوغه
ایشالا که دروغه
.
محسنو که کشتن
خیلی سخت می بینه
دیگه چشماش بی فروغه
ایشالا که دروغه
.
کار زنونه شد ؛ فضه رو صدا کرد
به علی نگفت مادرم حیا کرد
میخ در چیکار با یه پا به ماه کرد
.
وای از دل علی
.
با دست پر به خونه تا رسیدن
خونه رو با اهلش آتیش کشیدن
فاطمه می سوخت ؛ اونا می خندیدن
.
مقتل می نویسه
ساقه های یاسو بد شکستن
ایشالا که دروغه
.
با این که می دیدن زهرا پشت در بود
درو با لگد شکستن
ایشالا که دروغه
.
آه کشیدنی ، روز من سیاه شد
دست رو دست می زد محسنم فدا شد
.
وای از دل علی
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#زمزمه حضرت زهرا سلام الله علیها
از حالم خبر داری
اگه چشمایِ تر داری
دلم آشوبه آشوبِ
آخه قصد سفر داری
کنار تو آشفته حال اومده
شکسته پر و بسته بال اومده
علی در کنارت بهم ریخته چون
صدای اذونِ بلال اومده ..
چشم من مات و مبهوتِ
آخه گریونه پهلوتِ
بمیرم که تو این روزا
چشات خیره به تابوتِ
شدم تنهاتر از تنها
مرو زهرا .. مرو زهرا ..
غماتو خوب فهمیدم
من از این چادرِ خاکی
پس از نه ساله خوشبختی
عجب پایانِ غمناکی
پناه میبرم از غم تو به چاه
ندارم بدونه تو من تکیهگاه
باید کوچ کنم من ازین خونهای
که شد واسهی همسرم قتلگاه
دلم رو زیر و رو کردن
شدم آشفته حاله تو
منو می سوزونه زهرا
و صَارت كَالْخَيَال تو ..
شدم تنهاتر از تنها
مرو زهرا .. مرو زهرا
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
روضه خوانی شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها(روضه کوچه) توسط حاج مهدی سلحشور
چهل نفر وسط کوچه فکر نکردند
علی به خانه زنی باردارداشته باشد
گمان نمی کنم،اینسان که درشکسته به دیوار
به کوچه فاطمه راه فرارداشته باشد
هرچی درو فشار میداد،فاطمه خودشو جمع می کرد،فقط می گفت:یا ابتا،بابا
گفت:بیرون بیاین،خونه رو میخوام آتیش بزنم،گفت:فاطمه تو این خونه است،گفت:ولو فاطمه تو این خونه باشه،گفت:حسنین توی این خونه اند،گفت:ولو حسنین تو این خون باشند،آی آی،امان امان،
چهل نفرهمه مست سقیفه ومولا
به یاری ازچه کسی انتظارداشته باشد
اگه ناله شو می زنی،در محضر پسرش آبرو داری می کنی بگم،زینب نشسته بود،کنار بستر ،هی مادرو نگاه می کرد،دستمال رو صورتش می ذاشت،عرق رو از صورت مادر پاک می کرد،می دید مادر از این پهلو به اون پهلو می خواد بشه،از خواب بلند میشه،میشینه،به اون پهلو میشه،می گه یاعلی
شفاعتم نکنی،درحضورمرگ خوشم که
به احترام تو قبرم فشارداشته باشد
سه آیت حسن و زینب و حسین شد اما
نشد که آخرکوثر چهارداشته باشد
نه درحدود مدینه است نه به سینه
مگرکه می شود این زن مزارداشته باشد
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین