وقت هلال ماه خدا آشکار شد
ماه خدا ، امام زمان روضه دار شد
یه سلام بدیم به اون آقایی که روضه دار واقعی ماه رمضانه،این شبا سلام بدیم به اون مولایی که به نگاه آون روزی ماه رمضان ما امضا می شه،یا صاحب الزمان آقا التماس دعا ... خوش به حال اونایی که با امام زمانشون نجوا می کنن
وقت هلال ماه خدا آشکار شد
ماه خدا امام زمان روضه دار شد
طوبی خیرو برکت شعبان به گل نشست
قرآن شکوفه داد و زمان بهار شد
*بهار،بهار بندگی و عبادته
ماه ضیافت است بیایید بندگان
امروز سمت بنده ، خدا بی قرار شد 2
فرمود مصطفی که در این ماه بندگی
شیطان به دست حضرت رحمان مهار شد
پیغمبر فرمود:خوش به حال اونایی که برا این ماه لباس نو به تن می کنن،لباس توبه و استغفار،فرمود:خدا شیطان رو مهار می کنه در این ماه ، دست و پاش تو زنجیره، فرصت،فرصت خیلی خوبیه برا توبه و عنابه
فرمود مصطفی که در این ماه بندگی
شیطان به دست حضرت رحمان مهار شد
خمسه عشر،دعای ابوحمزه،افتتاح
بنده چقدر محرم پروردگار شد
با ذکر یاعلی و عظیم پس از نماز
ذکر علی علی دلم ، بیشمار شد
همین امشب دستمو بلند می کنم،به شهید این ماه،امیر المومنین الهی العفو ...
با ذکر یاعلی و عظیم پس از نماز
ذکر علی علی دلم ، بیشمار شد
قطعا اونی که تو این ماه رمضان خیلی به چشم میاد ، عطش این ماهه ، تشنگی ماه رمضانه ، خوش به حال اونایی که تشنگیشون اونا رو به کربلا وصل میکنه، خوش به حال اونایی که تو اوج عطش ، چشمشون تشنه نیست،چشمشون خشک نیست ... خوش به حال اونایی که لبشون خشک میشه ، چشماشون خیس میشه ... کافیه لبان خشکشو تو آیینه ببینه ، همچین که نگات به لبه خشکت افتاد بگو ...
صل الله علیک یا اباعبدالله ...
ای حسین ...
داغ حسین با عطش روزه گر گرفت
عطشان شدیم ، سینه ی ما داغدار شد
شبای اول این حرفا رو میشه زد ،شاید شبای دیگه نتونیم اینطوری حرف بزنیم یاد اون لحظه ای ناله بزنیم که :
لب تشنه بود ، از فرس افتاد ... 2
شما تشنه میشی ، دستتو به آب میزنی، صورتتو آب میزنی، میری تو سایه ، تشنه میشی استراحت می کنی ... اما یه آقایی با لب تشنه از بالای ذوالجناح ... با صورت رو خاک کربلا ...
حسین ...
لب تشنه بود ، از فرس افتاد و بعد از او
سادات منو ببخشن ...
زینب به روی ناقه ی عریان سوار شد ...
ای حسین ...
به یاد اون لحظه ای که یه نگاه کرد ، شبای اول ماه مهمانیه، بزار اینجوری روضه بخونم،همه خوشحالن، همه به تکاپو افتادن، میگن مهمونی خداست، هر کی بخواد بره مهمونی خوشحاله، بچه ها رو دیدی چه ذوقی می کنن؟!! من روی حرفم با بچه هاست ... دیدی بچه ها کافی بفهمن امشب میخوان برن مهمانی، همین کلمه ی مهمانی ببین بچه ها رو به چه تکاپویی وادار می کنه لباس نوشو میاره کفش نوشو میاره خودشو مهیا می کنه ؛ هر مهمانی خبر خوشه ، آدم برا مهمانی رفتن ذوق داره ... قربون اون بچه هایی برم که رسیدن کربلا دیدن همه جا بیابونه ... یه نگاه کردن به عمه ، یه نگاه کردن به بابا،عمه مگه نگفتی داریم میریم مهمانی ، معمولا آدم داره میره مهمونی با گل با شربت با شیرینی ازش استقبال می کنن ، بمیرم برا اون مهمانی که با نیزه و خنجر ... آخ سرش رو به نیزه زدن ... خواهرش رو به اسارت بردن ... حالا دستتو بیار بالا همین امشب امان نامه ی ما رو امضا کنن ، همین امشب مولا نظر کنه ، بالحسین الهی العفو ...
➖➖➖➖➖➖➖
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
test.mp3
5.9M
🌹#مناجات_با_خدا
🍃#روضه
شروع ماه رمضان
🎤سید مهدی میرداماد
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
اگرچه رو سیاهم
زمین گیر گناهم
نگاهی کن به اشکم
نگاهی کن به آهم
بخواهی یا نخواهی
منم عبد سیاهت
میآیم مینشینم
کنار خیمه گاهت
💢حسین جانم حسین جان💢
به چه کار آیدم دل
نلرزد گر برایت
به چه کار آیدم سر
نیفتد گر به پایت
همین است آرزویم
که لبیکی بگویم
نه با حرف و کلامی
که با خون گلویم
💢حسین جانم حسین جان💢
سراسر شوق و شورم
که باشد در سر من
هوای سر بلندی
سر بر نیزه رفتن
بود شیرینتر از جان
زمان جان سپردن
اگر صورت گذاری
تو روی صورت من
💢حسین جانم حسین جان💢
#محمد_مهدی_سیار
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#سبک_مناجات
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از همه خسته شدم، خستگیام را در کن
مضطرم، لطف کن و فکرِ من مضطر کن
بیپناهم، به جز این خانه پناهم ندهند
من پناهنده شدم بر تو، مرا در بر کن
گرچه رویم سیه و دامنم آلوده شده
از خطایم بگذر، حال مرا بهتر کن
حال اشکی بده من را که دلم بشکستهست
بعد از آن رحم بر این حال و به چشمِ تَر کن
یارئوف از سر رأفت مددی کن بر من
یاکریم از کرمت شامل این نوکر کن
بر سر سفرهی تو آمدهام سفره گشا
بین خوبانِ درت جای مرا گستر کن
آمدم توبه کنم، قول دهم خوب شوم
توبهام را بپذیر حرف مرا باور کن
کوچکم محضر تو ای تو بزرگ همگان
من نه، اصلا نظرم حق یل خیبر کن
به بزرگیِ علی دست منِ کوچک گیر
قلب من را حرم فاطمه و حیدر کن
علی و فاطمه بر روی حسین حساساند
نظری بر من نوکر به شه بیسر کن
زخمی افتاده به گودال و تَنَش در خون است
شِمر! صرفنظر از دِشنه و از خنجر کن
خواهرش آمده از تل نَبُرد شه سر را
رحم بر قلب پُر از خون چنین خواهر کن
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#مدح_حضرت_خدیجه (س)
#روضه_حضرت_خدیجه (س)
#سبک_روضه
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
دلم میخواست امشب اشک چشمم را خبر میکرد
دلم میخواست دستم خاک عالم را به سر میکرد
دلم میخواست امشب پایم از ماندن حذر میکرد
به قبرستانِ دلگیر ابوطالب سفر میکرد
دلم میخواست خیس از گریههای ابرها باشم
دلم میخواست امشب زائر آن قبرها باشم
بهشتی باز هم از جنس خاکی نازنین آنجاست
مزار پارههای قلب ختمالمرسلین آنجاست
یقینا قطعهای از جنت حق در زمین آنجاست
چرا که مرقد خاکی ام البنین آنجاست
شدم سرمست از شهدی که شیرین کرد کامم را
به بانویم خدیجه عرض کردم تا سلامم را
سلام ای مادر اسلام، ای خانوم، ای بانو
سلام ای بیقرارت چارده معصوم، ای بانو
سلام ای سنگ خارا در کفت چون موم، ای بانو
سلام ای مظهر یا حَیّ و یا قَیّوم، ای بانو
تو حی و زنده خواهی ماند تا وقتی که دین زنده است
تو قیومی و با تو پرچم اسلام پاینده است
الا یا کاشفالکَربِ محمد سیب لبخندت
سلامت داده جبرائیل از سوی خداوندت
به جنت هاجر و حوا و مریم آرزومندت
تو را کافیست بشناسیم از اوصاف فرزندت
جز اینکه خواجهی لولاک، احمد همسرت باشد
گواه عصمتت این بس که زهرا دخترت باشد
الا ای یاد تو آرامش پیغمبر مکه
الا ای تربت تو قبلهگاه دیگر مکه
الا ای سایهی دست کریمت بر سر مکه
یتیمان تو از راه آمدند ای مادر مکه
قرار دل، دلم را عاری از هر بیقراری کن
کریمه باز مهمان آمده پس سفرهداری کن
میان بستر افتادی و باری مانده بر دوشت
پر از فریاد بیتابیست بر لبهای خاموشت
صدای گریهای گویا طنین افکنده در گوشت
ببین زهراست که بیتاب افتاده در آغوشت
نگاهت حس تلخ لحظههای واپسین دارد
وصیتهایت امشب حرفهایی آتشین دارد
گمانم در نگاه دخترت آزار میبینی
و داری خانهای با آتش بسیار میبینی
کسی را آشنا بین در و دیوار می بینی
میان پهلوی گل تیزی یک خار میبینی
ببین که دستهای تازیانه میرود سویش
همینکه دخترت افتاد در افتاد بر رویش
*شاعر: #محمد_بیابانی
ــــــــــــــــــ
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
👇
📋 #روضه_حضرت_خدیجه (س)
#گریز_به_روضه_امام_حسین(ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همه این خانم رو تنها گذاشتن و رفتن، دیگه هیچکسی احوال این خانم رو توو این شهر نمیپرسید به جرم این که اومده همسر این یتیم شده با این ثروتش؛ اما همچین که به فاطمه سلامالله حامله شد پیغمبر میاومد میدید خدیجه خوشحاله داره حرف میزنه؛
_چی شده خانمم؟!
عرضه میداشت؛ آقاجان! بچهای که در رحم دارم با من حرف میزنه، منو دلداری میده، میگه مادرجان اگر همه تنهات گذاشتند خودم انیس و مونستم.
اینجا هی به مادرش دلداری میداد مادر خوشحال میشد. یه وقتم پیغمبر وارد شد دید فاطمه داره گریه میکنه:
_دخترم چی شده؟!
عرضه داشت باباجان بچهای که در رحم دارم داره با من حرف میزنه. پیغمبر فرمود:«خوشحال باش فاطمه جان تو هم که در رحم مادرت بودی حرف میزدی و دلداری به مادرت میدادی».
عرضه داشت باباجان آخه پسرم دلداری به من نمیده، هی زیر لب داره میگه "انا الغریب، انا العطشان...."
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
👇
#روضه_حضرت_خدیجه (س)
#متن_روضه /*بخش چهارم صوت*
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا (س)
#گریز_به_روضه_امام_حسین (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پیغمبر قولی که به خدیجه(س) داده بود رو عملی کرد؛
وقتی میخواست غسل بده، کفن کنه خود پیغمبر عبا رو آورد، این بانو رو داخل عبا گذاشت، تنهایی داخل قبر گذاشت....
(یاد چی افتادی؟!)
یه شبی هم امیرالمومنین تنهایی هی دوروبرش رو نگاه میکرد دید محرمی نداره...
"از امانت داریام شرمندهام دخترعمو"
همین جور که مستأصل بود، یه مرتبه دید دوتا دست از قبر بیرون اومد؛ امانتم رو تحویلم بده علی جان...
همهی اینایی که برات گفتم کفن داشتن...
پنج تا کفن فرستادن.
پیغمبر، امیرالمؤمنین، فاطمه، حسن؛ همه کفن داشتن. تو این عالم هیچکس بیکفن نمونده؛ اما آقای من و تو هم کفن داشته
میدونی چی...؟
" کفنی داشت ز خاک و کفنی داشت ز خون
تا نگویند شه کرببلا بیکفن است
استخوانی اگر از سینهی او باقی ماند
آن هم از ضرب سم اسب شکن در شکن است "
حسین....
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین