اگرچه رو سیاهم
زمین گیر گناهم
نگاهی کن به اشکم
نگاهی کن به آهم
بخواهی یا نخواهی
منم عبد سیاهت
میآیم مینشینم
کنار خیمه گاهت
💢حسین جانم حسین جان💢
به چه کار آیدم دل
نلرزد گر برایت
به چه کار آیدم سر
نیفتد گر به پایت
همین است آرزویم
که لبیکی بگویم
نه با حرف و کلامی
که با خون گلویم
💢حسین جانم حسین جان💢
سراسر شوق و شورم
که باشد در سر من
هوای سر بلندی
سر بر نیزه رفتن
بود شیرینتر از جان
زمان جان سپردن
اگر صورت گذاری
تو روی صورت من
💢حسین جانم حسین جان💢
#محمد_مهدی_سیار
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#سبک_مناجات
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از همه خسته شدم، خستگیام را در کن
مضطرم، لطف کن و فکرِ من مضطر کن
بیپناهم، به جز این خانه پناهم ندهند
من پناهنده شدم بر تو، مرا در بر کن
گرچه رویم سیه و دامنم آلوده شده
از خطایم بگذر، حال مرا بهتر کن
حال اشکی بده من را که دلم بشکستهست
بعد از آن رحم بر این حال و به چشمِ تَر کن
یارئوف از سر رأفت مددی کن بر من
یاکریم از کرمت شامل این نوکر کن
بر سر سفرهی تو آمدهام سفره گشا
بین خوبانِ درت جای مرا گستر کن
آمدم توبه کنم، قول دهم خوب شوم
توبهام را بپذیر حرف مرا باور کن
کوچکم محضر تو ای تو بزرگ همگان
من نه، اصلا نظرم حق یل خیبر کن
به بزرگیِ علی دست منِ کوچک گیر
قلب من را حرم فاطمه و حیدر کن
علی و فاطمه بر روی حسین حساساند
نظری بر من نوکر به شه بیسر کن
زخمی افتاده به گودال و تَنَش در خون است
شِمر! صرفنظر از دِشنه و از خنجر کن
خواهرش آمده از تل نَبُرد شه سر را
رحم بر قلب پُر از خون چنین خواهر کن
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#مدح_حضرت_خدیجه (س)
#روضه_حضرت_خدیجه (س)
#سبک_روضه
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
دلم میخواست امشب اشک چشمم را خبر میکرد
دلم میخواست دستم خاک عالم را به سر میکرد
دلم میخواست امشب پایم از ماندن حذر میکرد
به قبرستانِ دلگیر ابوطالب سفر میکرد
دلم میخواست خیس از گریههای ابرها باشم
دلم میخواست امشب زائر آن قبرها باشم
بهشتی باز هم از جنس خاکی نازنین آنجاست
مزار پارههای قلب ختمالمرسلین آنجاست
یقینا قطعهای از جنت حق در زمین آنجاست
چرا که مرقد خاکی ام البنین آنجاست
شدم سرمست از شهدی که شیرین کرد کامم را
به بانویم خدیجه عرض کردم تا سلامم را
سلام ای مادر اسلام، ای خانوم، ای بانو
سلام ای بیقرارت چارده معصوم، ای بانو
سلام ای سنگ خارا در کفت چون موم، ای بانو
سلام ای مظهر یا حَیّ و یا قَیّوم، ای بانو
تو حی و زنده خواهی ماند تا وقتی که دین زنده است
تو قیومی و با تو پرچم اسلام پاینده است
الا یا کاشفالکَربِ محمد سیب لبخندت
سلامت داده جبرائیل از سوی خداوندت
به جنت هاجر و حوا و مریم آرزومندت
تو را کافیست بشناسیم از اوصاف فرزندت
جز اینکه خواجهی لولاک، احمد همسرت باشد
گواه عصمتت این بس که زهرا دخترت باشد
الا ای یاد تو آرامش پیغمبر مکه
الا ای تربت تو قبلهگاه دیگر مکه
الا ای سایهی دست کریمت بر سر مکه
یتیمان تو از راه آمدند ای مادر مکه
قرار دل، دلم را عاری از هر بیقراری کن
کریمه باز مهمان آمده پس سفرهداری کن
میان بستر افتادی و باری مانده بر دوشت
پر از فریاد بیتابیست بر لبهای خاموشت
صدای گریهای گویا طنین افکنده در گوشت
ببین زهراست که بیتاب افتاده در آغوشت
نگاهت حس تلخ لحظههای واپسین دارد
وصیتهایت امشب حرفهایی آتشین دارد
گمانم در نگاه دخترت آزار میبینی
و داری خانهای با آتش بسیار میبینی
کسی را آشنا بین در و دیوار می بینی
میان پهلوی گل تیزی یک خار میبینی
ببین که دستهای تازیانه میرود سویش
همینکه دخترت افتاد در افتاد بر رویش
*شاعر: #محمد_بیابانی
ــــــــــــــــــ
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
👇
📋 #روضه_حضرت_خدیجه (س)
#گریز_به_روضه_امام_حسین(ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همه این خانم رو تنها گذاشتن و رفتن، دیگه هیچکسی احوال این خانم رو توو این شهر نمیپرسید به جرم این که اومده همسر این یتیم شده با این ثروتش؛ اما همچین که به فاطمه سلامالله حامله شد پیغمبر میاومد میدید خدیجه خوشحاله داره حرف میزنه؛
_چی شده خانمم؟!
عرضه میداشت؛ آقاجان! بچهای که در رحم دارم با من حرف میزنه، منو دلداری میده، میگه مادرجان اگر همه تنهات گذاشتند خودم انیس و مونستم.
اینجا هی به مادرش دلداری میداد مادر خوشحال میشد. یه وقتم پیغمبر وارد شد دید فاطمه داره گریه میکنه:
_دخترم چی شده؟!
عرضه داشت باباجان بچهای که در رحم دارم داره با من حرف میزنه. پیغمبر فرمود:«خوشحال باش فاطمه جان تو هم که در رحم مادرت بودی حرف میزدی و دلداری به مادرت میدادی».
عرضه داشت باباجان آخه پسرم دلداری به من نمیده، هی زیر لب داره میگه "انا الغریب، انا العطشان...."
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
👇
#روضه_حضرت_خدیجه (س)
#متن_روضه /*بخش چهارم صوت*
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا (س)
#گریز_به_روضه_امام_حسین (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پیغمبر قولی که به خدیجه(س) داده بود رو عملی کرد؛
وقتی میخواست غسل بده، کفن کنه خود پیغمبر عبا رو آورد، این بانو رو داخل عبا گذاشت، تنهایی داخل قبر گذاشت....
(یاد چی افتادی؟!)
یه شبی هم امیرالمومنین تنهایی هی دوروبرش رو نگاه میکرد دید محرمی نداره...
"از امانت داریام شرمندهام دخترعمو"
همین جور که مستأصل بود، یه مرتبه دید دوتا دست از قبر بیرون اومد؛ امانتم رو تحویلم بده علی جان...
همهی اینایی که برات گفتم کفن داشتن...
پنج تا کفن فرستادن.
پیغمبر، امیرالمؤمنین، فاطمه، حسن؛ همه کفن داشتن. تو این عالم هیچکس بیکفن نمونده؛ اما آقای من و تو هم کفن داشته
میدونی چی...؟
" کفنی داشت ز خاک و کفنی داشت ز خون
تا نگویند شه کرببلا بیکفن است
استخوانی اگر از سینهی او باقی ماند
آن هم از ضرب سم اسب شکن در شکن است "
حسین....
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
98022504.mp3
39.69M
#روضه
#وفات_حضرت_خدیجه س
#شب_دهم_ماه_رمضان
🎤حاج سیدرضا نریمانی
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#سبک_زمینه
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ای همدم و رفیقم، تنهام نذار
بانوی خوش سلیقهم، تنهام نذار
نقش روی عقیقم، تنهام نذار
خدیجه بانو
ای دلخوشی زهرا، تنهام نذار
منو میون غمها، تنهام نذار
توو این غریبی حالا، تنهام نذار
خدیجه بانو
تو بری کی باشه همنفسم
نرو تو رو جون زهرا قسم
برا غریبیِ دخترمون
میدونی همیشه دلواپسم
«نرو، تو بری منم غریب میشم
نرو، بییاور و بیحبیب میشم»
ای کوه صبر و ایثار، تنهام نذار
ذکر لبامه هربار، تنهام نذار
نگو خدانگهدار، تنهام نذار
خدیجه بانو
بانوی مهربونم، تنهام نذار
خورشید آسمونم، تنهام نذار
درد و بلات به جونم، تنهام نذار
خدیجه بانو
مگه میشه دلبری نکنی
دنیامو نیلوفری نکنی
شب عروسیِ دخترمون
مگه میشه مادری نکنی
«نرو، تو بری منم غریب میشم
نرو، بییاور و بیحبیب میشم»
ای یار و یاور من، تنهام نذار
امید آخر من، تنهام نذار
مادر دختر من، تنهام نذار
خدیجه بانو
ای مونس دل من، تنهام نذار
حلال مشکل من، تنهام نذار
تموم حاصل من، تنهام نذار
خدیجه بانو
میدونی بری دلم میگیره
زندگیمو بیتو غم میگیره
یه نگاه به حال فاطمه کن
که چطوری داره دم میگیره؛
«نرو، تو بری منم غریب میشم
نرو، بییاور و بیحبیب میشم»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین