خروشم دوباره پیرهن مشکیمو واست می پوشم.mp3
3.54M
خروشم
دوباره پیرهن مشکیمو واست میپوشم
پسرم که داره سینه میزنه رو دوشم
چاییِ شبای روضه رو دارم مینوشم
نوش جونم
نوش جونم که نون سفرهتُ خوردم
خیلی چیزا از درِ خونهت بردم
خودمو دست مادرت سپردم
هرجا کوچیک تو شدم
احساس بزرگی کردم
دنیا بیارزشه ولی
تنها دورت میگردم
یا سیدالشهدا...
عزیزم
مادرم گفته درِ خونهٔ تو کنیزم
من ازت میخوام شفای بچهٔ مریضم
همه دارائیمو پای بچههات میریزم
قربونتشم
قربون تو یکی یک دونهٔ دنیا
به دمت محتاجِ خودِ مسیحا
قَسَمت میدم به مادرت زهرا
روزم بیتو شب نمیشه
با تو چه دنیایی دارم
من به همه گفتم حسین
آقامه، چه آقایی دارم
یا سیدالشهدا...
پیاده
با رفیقا اربعینت بزنم به جاده
به فدای بچههات میشم با خونواده
مثل عابس و زهیر وهب و جناده
چه زیاده
صف نوکرا و زائرات آقا
حتی درگیر تو کائنات آقا
همه تشنهٔ آب فرات آقا
تو دنیا والا پرچمت
شوری داره، محرمت
مهمونم تو موکبات
با چاییِ تازه دمت
یا سیدالشهدا...
➖➖➖➖➖➖➖
#شور
#استقبال_محرم
🎤کربلایی وحید شکری
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#زمینه #ورودیه
#استقبال_از_محرم
☑️ بند اول
سیاهی کتیبه ی عزا
دوباره زده رو سر درا
یکی سر میده این نوا
حیّ علی العزا
دوباره موجی از جنون
گرفته دلِ پیر و جوون
میخونه دوباره روضه خون
حیّ علی البکاء
دوباره آسمون نگاه من
آه من؛غصه داره
از گوشه چشای بی طاقتم
بازداره؛بارون میباره
الحمدالله
حسین محرمت رو دیدم
حسین به آرزوم رسیدم
حسین پیرن سیاه پوشیدم
☑️ بند دوم
شمیم عطر روضه ها
پیچیده تو کوچه کوچه ها
گرفته دوباره شهر ما - بوی محرم
به راه افتاده دسته ها
دوباره تو محله ها
به عشق شاه کربلا
میگیرن این دم
شاه شهید کربلا السلام
السلام؛ ای سر بریده
سلام مابه محضرخواهرت
زینب؛قامت خمیده
الحمدالله
حسین محرمت رو دیدم ..
☑️ بند سوم
باز میاد دوباره بوی سیب
مادری میگه حسین غریب
دل میده دم یابن الشبیب-فابک علی الحسین
شهید عریان بدن حسین
شه بی غسل و کفن حسین
قتیل صدپاره تن حسین
نور ازل حسین
بالبِ تشنه بین دونهر آب؛ازقفا؛ ذبحِ حرام کرد
نشست بروی سینه باضربه ی؛دوازدهم؛کار رو تمام کرد
الحمدلله
حسین به آرزوم رسیدم ...
#حسین_خدادی
#کربلایی_علی_قاسمی
.
#شور
#امام_حسین
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اگه بیراهه رفتم این مدت
منو هم مثل حر برم گردون
دست خالی به تو رو زدم ارباب
منو با دست پر برم گردون
نزار آبروم بره پیش رفیقام
نزار نوکرت بمونه تیره بختش
تو خودت گفتی منو میخری آقا
نمیخوای باشه ولی الانه وقتش
اگه کربلا نباشم اربعین بخدا حیفه
بخدا حیفه بخدا حیفه
حال التماسمو خودت ببین بخدا حیفه
بخدا حیفه
(حسین بطلب ما رو)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منو با روضه ی تو میشناسن
من که دست از تو بر نمیدارم
تو همیشه گرفتی دست منو
زندگیمو برا تو میذارم
نمیدونی این روزا چه حالی دارم
دل من داره هوای کربلا رو
آره گریه ام میگیره وقتی میبینم
کوله بار روی دوش زائرا رو
روی این نوکرتو نزن زمین بخدا حیفه بخدا حیفه
اگه کربلا نباشم اربعین بخدا حیفه بخدا حیفه
(حسین بطلب ما رو)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عکس شش گوشت رو دیدم بازم
میبینی که چشمامو دریا کرد
خیر دنیا و آخرت رو باید
بین روضه های تو پیدا کرد
میدونم که میشنوی درد و دلامو
تو دلم مونده چقدر حرف نگفته
یعنی میشه یه نفر وقت زیارت
یاد این نوکر روسیاه بیوفته
من یه کربلا میخوام فقط همین بخدا حیفه بخدا حیفه
اگه کربلا نباشم اربعین بخدا حیفه بخدا حیفه
(حسین بطلب ما رو)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#فراق_کربلا
.
🏴 #محرم۱۴۰۳
#شور
#امام_حسین علیه السلام
#شب_جمعه
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
پدرم گفت توی قلبت کسیو راه ندی
الا حب علی با امام حسین
میگن از قدیم که هر چیزی زیادیش بده
الا گریه ی برا امام حسین
# وقتی بین روضه هام حال دلم خوبه
وقت تنها شدنم توو دلم آشوبه
توو شب اول قبر وقتی همه میرن
تو کنارم باشی، به! که چه مطلوبه
ای باور من ابی عبدالله
تاج سر من ابی عبدالله
باشه الهی سایه مهرت
بالاسر من ابی عبدالله
ای جان جانان ابی عبدالله ۴
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
کام من باز شده با تربت کرببلا
واسه نوکرت همین یه برکته
من نشستم پای سفره اتو همینجا میگم
دور شدن از تو تهش هلاکته
# خدایی خود خدا هم به تو مینازه
یه شب روضه ی تو عمرمو میسازه
تا محرم میرسه شوری به پا میشه
بین عالم شده عشق تو پُر آوازه
ای منبع نور ابی عبدالله
ای خالق شور ابی عبدالله
چشم حسودا الهی باشه
از روضه هات دور ابی عبدالله
ای جانِ جانان ابی عبدالله ۴
.
کانال روضه دفتری👇
https://eitaa.com/joinchat/4261478436Ca6e7c68257
@roze_daftari
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
🏴🏴🏴👆👆👆 بارگذاری مجلس شب هشتم محرم ۱۴۰۲ #سید_مهدی_میرداماد #التماس _دعا ⬇️⬇️⬇️⬇️
🏴🏴🏴👆👆👆
بارگذاری مجلس شب نهم
محرم ۱۴۰۲
#سید_مهدی_میرداماد
#التماس _دعا
⬇️⬇️⬇️⬇️
"يا كاشِفَ الْكَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَيْنِ اِكْشِفْ كَرْبى بِحَقِ اَخْيكَ الْحُسَيْن"
"اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا قَمَرَ الْعَشیْرَهْ، اَلسَّلامُ عَلَیْكَ يا حامِلَ لِواء الحُسَين، اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا ساقی العَطاشا، اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَا کَفِیلَ زَینَبِ الحُوراء"
گريه كردم مُطَهّرم كردند
پاكْ مانند ساغرم كردند
اسم تو آمد و دلم پَر زد
به گمانم كبوترم كردند
با نگاهي ز چشم شهلايت
خاكْ بودم ولي زرم كردند
پدر و مادرم همان اول
نذرِ اولاد حيدرم كردند
تا كه گفتم مُحبِّ عباسم
دلِ آلوده را حرم كردند
شخص بي آبرو چنان من را
پيشِ مردم چه محترم كردند
شك ندارم كه اين محبت را
به دعاهاي مادرم كردند
سالياني است آبرو دارم
ساليانيست نوكرم كردند
يَابْنَ امُّ البنين دعايم كن
امشب از علقمه صدايم كن
دست بر سينه رو به كرب و بلا
السلام عليكَ يا سقا
قمر خانواده ي خورشيد
صدقه دارد اين قد و بالا
پسر چهارمِ امير حُنين
دست بر سينة بني الزهرا
چشم و ابروي تو سپاه حسين
كاشف الكربِ سيد الشهدا
سيزده ساله فاتح صفين
سومين بچهْ شير، شيرِ خدا
ارمني ها مُريد نام تواند
شاهدم سفره هاي تاسوعا
تو كه هستي، حسين هم آخر
شد پناهنده بر تو عاشورا
سايبانِ مُخَدّراتِ حرم
پشتْ گرميِّ زينبِ كُبري
إعطِني يا كريم، اَنَا سائل
مُستَجيرٌ بِكَ ابوفاضل
* اذن ميدان گرفت اباالفضل بواسطه ي عطش بچه ها، ابي عبدالله چند جا تو قصه ي اباالفضل گريه كرده، يه جا وقتي ميخواست بره ميدان، مرحوم علامه قزويني ميگه: ابي عبدالله داشت رو به لشكر نگاه مي كرد، رو به كشته ها، همه شهيد شدن، يه حسين مونده و يه اباالفضل، يه مشت زن و بچه ي تنها، حسين داره نگاه ميكنه، اباالفضل آروم اومد پشتِ سَرِ ابي عبدالله، آروم كنار ابي عبدالله فرمود:"هَل مِن رُخصَة؟" داداش اجازه ميدي من برم؟ تا فهميد ميخواد بره ميگن: ابي عبدالله صيحه زد، اينجا گريه كرد، يعني تو هم ميخواي بري؟ بيا يه بار بغلت كنم... ابي عبدالله فرمود: عباس! تو بري من لشكري ديگه ندارم، اگه ميخواي بري باشه اما با هم ميريم، منو تنها نذاري اينجا، من دق ميكنم از غصه ي تو....*
واي از لحظه اي كه بلوا شد
رفتي و در خيام غوغا شد
سايه ات بين نخلها گم شد
پسر فاطمه چه تنها شد
تا رسيدي كنارِ نهر فرات
علقمه در مقابلت پا شد
تا قيامت خجل ز لبهايت
خنكي هاي آب دريا شد
*عباس رسيد كنار نهر علقمه، تشنه بود، سقا بود، آب رو آوُرد بالا، شنيد صدا مياد:" العطش..." دستي كه به آب خورد، گفت: ديگه اين دست رو نميخوام، دست من خورد به آبي كه نصيبِ تو نشد، آب رو ريخت روي آب، چنان آب رو محكم روي آب زد، انگار ميخواست يه سيلي به آب بزنه، گفت: اي آب! زشيرخواره برايت پيام آوردم، پيام داده كه اي آب غيرتِ تو كجاست؟... آب رو ريخت روي آب، مشك رو پر از آب كرد، مشك رو رويِ دوشش انداخت، بعضي ها ميگن: چهارتا مشك، بعضي ها ميگن: يه مشك، مشك رو گرفت به بغل، سوار بر اسبش شد، عباس يه هدف داره، فقط و فقط رسيدن به خيمه ي اطفالِ، دشمن هم يه هدف داشت، چهار هزار نفر تيرانداز آماده شدن، روي كُنده ي زانو نشستن، هدف عباسِ، گفتن بايد مشك رو بزنيم، عباس آب نداشته باشه به سمت خيمه ها نميره، همه ي اميدش آبِ...*
جانب خيمه راه افتادي
فكر و ذكرت لبان آقا شد
در كمينت چهار هزار نفر
تيرها در كمان مهيّا شد
قدُّ و بالات كار دستت داد
چند صد تير در تنت جا شد
*يهو به خودش اومد...*
بي هوا دستِ راستت افتاد
دست چپ هم شكارِ اعدا شد
#شاعر: قاسم نعمتي
قسمت دوم
*دستاش رو زدن، دستات رو بيار بالا: سقاي دشتِ كربلا اباالفضل،اباالفضل، دستش شده از تن جدا اباالفضل،اباالفضل... يهو به خودش اومد ديد مشك تو بغلشِ، مشك سالمِ، خدارو شكر كرد مشك سالم باشه دست ميخوام چيكار كنم؛ آب رو بايد ببرم به خيمه، يكي از القاب اباالفضل پدرِ مشكِ " اَبَا القِربَه "چرا؟ چون مشك رو مثل پدري كه مشك رو به بغل گرفته در آغوشش گرفت، خودش رو انداخت رو مشك، مبادا مشك تير بخوره، اما تيراندازا شروع به تيراندازي كردن، اباالفضل هي به مشك التماس مي كرد، تو وفاداري كن، علي اصغر منتظرِ، رباب منتظرِ، يهو ديدن عباس ايستاد" "فَوَقَفَ العباس مُتَحیِّرا" يه نگاه كرد ديد آب از مشك داره ميره، مشكِ آب رو زدن، ديگه ايستاد، اميدش نا اميد شد، نه ميتونست جلو بره، آبي نداشت، نه مي تونست بگرده، مشكي نداشت، دستي نداشت، چيكار كنه؟ مُتحير شد، آدم متحير ديدي تا حالا؟ آدم متحير حواسش پرت ميشه، ذهنش ميره جاي ديگه، با خودش ميگفت: چيكار كنم؟ جواب سكينه رو چي بدم؟ جوابِ حسين رو چي بدم؟ مشك نيست، آب نيست، هي تيرها مي اومد، دسته دسته مي اومدن عباس رو بزنن، اما عباس با چشماش اونا رو دور مي كرد، عباس"نافِذَ البَصيرَة" است، يه چشمايي داشت، نگاه مي كرد دشمن زهرِ ترك ميشد، با نگاهش خيلي ها فرار كردن، يه مرتبه ديدن دست نداره، شمشير نداره، نيزه نداره، آب نداره، هيچ سلاحي نداره، امادشمن فرار ميكنه، گفتن: چه خبره؟ گفتن: با دوتا چشماش داره لشكر رو بيچاره ميكنه، يه مرتبه يه نانجيبي صدا زد: حرمله كجاست؟ بگيد: حرمله بياد، الان يه كاري ميكنم ديگه چشماش نبينه، يهو به خودش اومد، ديد تير تا پر تو چشمش فرو رفته، يه خار تو چشمِ ما بره، چه جوري در مي آريم، با دست در مي آريم، اما عباس دست نداشت، هي اين سر رو تكون داد، سر رو خم كرد، كلاه خود از سرش افتاد، زانو رو آوُرد بالا، يه نانجيبي ديد سَرِ عباس برهنه است، الان وقتشه، اومد دو دستي از پشت سر عمود آهنين به فرق عباس زد، يه جوري زد.... حسين...
من يه سئوال ازت ميكنم: كسي كه تير تو چشمش باشه، از پشت سر هم عمود آهن بخوره، با صورت هم بيوفته، تير چي ميشه؟ يه جوري زدن "فانقلب عن فرسه" از اسب رو زمين افتاد، يه مرتبه حسين شنيد يه صدايي داره مياد: " یا اَخا اَدرک اَخاک" ابي عبدالله اومد، رفتا ابي عبدالله با اباالفضل فرق داشت، برا هر شهيدي به سرعت مي اومد، برا علي اكبر به سرعت اومد، برا قاسم به سرعت اومد، اما نوشتن برا عباس آروم آروم اومد، ميديدن هي مياد، هي خيمه رو نگاه ميكنه، نگرانِ زينبِ، زينب محرم نداره، زن و بچه ام چي ميشن؟ نشست بالا سَرِ عباس، نوشتن: ابي عبدالله كنارِ بدنِ اباالفضل، "صَرَخَ الحسين" حسين داد ميزد، هي ميگفت: داداش پاشو... بلند بگو: حسين!
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
سلامنا حسین امامنا حسین
حیاتنا حسین مماتنا حسین
ما نباشیم بقیه هستن
کار تو لنگ نمیمونه
همه کربلاتو میبینن
هیچکی دلتنگ نمیمونه
دور و برت شلوغه همیشه ماشاالله
دور و بر تو خلوت نمیشه ماشاالله
ماشاالله اباعبدالله راه اباعبدالله
ماه اباعبدالله پناه اباعبدالله
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
همه ی گره ها وا میشه با یا ابالفضل
گره اگه تو کارته بگو یا ابالفضل
تو قاضی الحاجاتی دریایی از خیراتی
آقام ابالفضل آقام ابالفضل
صاحب جود و کراماتی کاشف غم و بلیاتی
آقام ابالفضل آقام ابالفضل
یه نگاهت درمون درداست
رفع الله رایة العباس
****
تو مقام اخلاص و وفا اهل یقینه
ثمره ی عمر حضرت ام البنینه
به امامش دل داده از بند نفسش آزاده
آقام ابالفضل آقام ابالفضل
برای جهاد آماده عالمی به پاش افتاده
آقام ابالفضل آقام ابالفضل
یابن حیدر تویی خیرالناس
رفع الله رایة العباس
****
روز قیامت تا که میاد حیدرِ کرار
برا شفاعت رو دستشه دست علمدار
دارم با تو میثاقی الا یا ایهالساقی
آقام ابالفضل آقام ابالفضل
شافع همه عشاقی همه فانی و تویی باقی
آقام ابالفضل آقام ابالفضل
روز محشر ذکر نوکرهاست
رفع الله رایة العباس
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
Mirdamad 1402 shab09 e.mp3
9.85M
می زنم دم ز علمدار رشید حرم عشق ♭•
شه با کرم عشق ♭•
مه محترم عشق ♭•
صفای قدم عشق ♭•
چکد از لب او بر لب پیمانه نم عشق ♭•
همان شاه که باشد سر دوشش علم عشق ♭•
نگار دل زارم صفا بخش مزارم ♭•
بجز عشق جمالش به دل خویش ندارم
#واحد
#شب_نهم_محرم_۱۴۰۲
🎤#سید_مهدی_میرداماد
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
روزامو با هر کی غیر از تو سر کردم
ضرر کردم
(چشامو هر جایی جز روضه تر کردم
ضرر کردم )2
ضرر کردم
به غیر از کربلا هر جا سفر کردم
ضرر کردم
به غیر از روضه از هر جا گذر کردم
ضرر کردم
نذار که بشم سرگردون
حسین
(منو به خودت برگردون
حسین)2
جز عشق تو هر عشقی رو باور کردم
ضرر کردم
(جز اسم تو هر اسمی رو از بر کردم
ضرر کردم) 2
ضرر کردم
چه شبهایی که بی روضه سحر کردم
ضرر کردم
چه روزایی رو که بی تو هدر کردم
ضرر کردم
کلافه شدم از دنیا
حسین
بیا بغلم کن آقا
حسین
➖➖➖➖➖➖➖➖
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
از آسمون ماهمونو زمین زدن عمود آهنین زدن
داره از علقمه میاد صدای گریه های بابا
دیگه علمداری نداره بمیرم برای بابا
رنگش پریده قَدِّش خمیده
هیچکی بابامو اینطور ندیده
خونی دستاش انگار که تیر از
چشم عمو جون بیرون کشیده
توی این بیابون با حال پریشون چی کار کنیم
اگه دشمن اومد توی خیمه هامون چی کار کنیم
خدا بی عمو جون چی کار کنیم
****
تا که رسید عمود خیمه رو کشید اشکای خواهرو که دید
به عمه گفت حق داری که زانوی غم بغل بگیری
سخته ولی باید دیگه آماده شید برا اسیری
دیگه از الآن عمو ندارید
گوشواره هاتونو در بیارید
باید به جای زانوی سقا
پاتونو روی خارا بذارید
با خنده انظار به طعنه اغیار چی کار کنم
تو دشت و بیابون تو کوچه و بازار چی کار کنم
حالا بی علمدار چی کار کنم
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
بهم میگن افتادی رو خاک ، ای پهلوون امالبنین
باور نکردم این حرفا رو ، کی دیده ماهو روی زمین؟
حتما دست نداشتی که ، دست به کمر شد برادرت
حتما دست نداشتی که ، یه عده ریختن دور و برت
حتما دست نداشتی که ، شده شکسته فرق سرت
نشد که آب بیاری واسه ، لبای خشک اصغر
خیلی غصه خوردی لابد ، الهی بمیرم مادر
__
وقتی شنیدم از این و اون ، روی زمین افتاده علم
رفتن اسیری همه حرم ، شهادت تو شد باورم
حتما تو خوردی زمین که ، حسین من زمینگیر شد
حتما تو خوردی زمین که ، زینبم اینطوری پیر شد
حتما تو خوردی زمین که ، ششماهه با تیر سیر شد
آب شدی از خجالتِ روضهی خلخال و معجر
خیلی غصه خوردی لابد ، الهی بمیرم مادر
__
پناه اهل خیمه بودی ، رو غیرتت حساب میکردن
کی فکرشو میکرد روزی ، سرت رو به نیزه ببندن
روی نیزه پیر شدی تا ، از روی نی ربابو دیدی
روی نیزه پیر شدی تا ، روی دستا طنابو دیدی
روی نیزه پیر شدی تا ، مجلس شرابو دیدی
میخندیدن به اشکای ذریهی پیغمبر
خیلی غصه خوردی لابد ، الهی بمیرم مادر
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین