eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.4هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
(ان شاالله حقش ادا بشه) بی کسی ، خیلی سخته برای یه مرد آخه مرد ، نمیتونه شکایت کنه رفتی و ، فکر نکردی تو این بی کسی حیدرت ، با کی میتونه خلوت کنه؟ میریزم رو جسمت آبو از شرمندگیت آب میشم اون زخمی که پنهون کردی داره میزنه آتیشم یلحظه وا بکن یاسم چشاتو نگاه کن حال و روز بچه هاتو دلم از سینه داره کنده میشه اخه نشنیدم امشب من صداتو بند دوم خسته ای ، خیلی خواب تو سنگین شده حق داری ، آخه خیلی دادم زحمتت یاس من ، امشبو دیگه آروم بخواب میدونم که دیگه رفته بود طاقتت خیلی غصه هامو خوردی سیلی خوردی جای حیدر پشت در زدن آتیشت جونت شد فدای حیدر دیگه وقتش شده آروم بخوابی چقد لاغر شدی خانوم خونم خیالت جمع باشه از یتیمات یجوری این روزا رو میگذرونم بند سوم حالا که داری میری ببین دور تو حلقه بستن یتیمای تو فاطمه مادری کن برا بار آخر گلم میبینی غرق اشکه چشای همه حیدر میمونه و طفلا نیمه شب میری واویلا حسینت رو پات افتاده حسنت میگه وا اُماه نزار زینب بفهمه داری میری یکاری کن دلش آروم بگیره نوازش کن غریب کربلاتو یکاری کن حسن داره میمیره #
(اقا شرمندم) بزرگواران حواستون باشه تو هر مجلسی اجرا نشه ان شاالله (مسولیت اجرای این شور پای خودتون) روضه مکشوفه و بنده با احتیاط سعی میکنم واردش بشم 〰〰〰 هرچی که میگردم جسم تو پیدا نمیشه میخوام بشینم بالاسرت اما نمیشه میخوام که جمِت کنم تو بوریا نمیشه بیرون بکشم از بین نیزه ها نمیشه تکه های جسمت پخشه تو صحرا نمیشه مهل المهلا یابن الزهرا زینب تنهاست تو این صحرا دور تو نی و تیر دور من حرومی نمیشناسم تنت رو خودت بگو کدومی ای داداش بند دوم دیگه رو تنت حتی قد یه نیزه جا نیست چندتا وصله از جسمت کمه سرت چرا نیست؟ هرچی چی گشتم انگشت بریدت هیچ کجا نیست حتی توی گودال بین تیر و نیزه ها نیست بعد از تو دیگه هیشکی مراقب زنا نیست مهل المهلا یابن الزهرا غارت غارت شد معجرها تو کفن نداری پیرُهن نداری چی اومده سرتو بمیره خواهر تو ای داداش بند سوم عمامت الان روی سرِ یه ساربونه انگشتر و انگشتت تو دست این و اونه خولی سرِتو گذاشته تو تنور خونه پیراهن پارتم که سهم دیگرونه با مرکب دویدن رو تنِ تو حشیونه مهل المهلا یابن الزهرا تو تنها و زینب تنها دلم رو میسوزونی با این رگای خونی این تن بی سرِ تو بوسیده خواهرِ تو ای داداش
خیمه خلوت شده بیقراری مثل من تو هم آروم نداری میدونم میسوزه زخم لبهات کاش یلحظه چش رو هم بزاری گریه نکن ، خیمه خیمه رفتم آبی نبود دست خالی برگشتم زخم لبات ، داره بدتر میشه داغه چقد ، نفسات آتیشه داره میزنه بالا ، شعله های نهفته میسوزه سینه ی من از حرفای نگفته چون پوست صورتت از تشنگی خشکه خشکه وقتی نازت میکنم،  یکی یکی میافته لالا گل خزونم ، لالا آروم جونم شبا خوابم نمیره ، تا لالایی نخونم بند دوم نه طاقت میارم گریه هاتو نه میتونم برات کاری‌کنم کاش یلحظه میخوابیدی مادر شاید تشنگیت کمتر شه گلم گریه نکن ، دیگه آب آور نیست میبینی دل تو دل مادر نیست تشنه تر از توعه بابا اصغر آروم بگیر تو رو جون مادر میسپارمت به بابا ، شاید که آبت بدن دلنگرون اینم ، با تیر جوابت بدن دلهره دارم اما ، راهی برام نمونده کبودی چشم تو ، جگرمو سوزونده لالا گل خزونم لالا آروم جونم شبا خوابم نمیره ، تا لالایی نخونم بند سوم سه شعبه اوردن واسه سرت چقدره مگه قُطرِ حنجرت دو شعبش اضافیه واسه تو با یه شعبش میکنن پرپرت گریه نکن ، دردتو پنهون کن شرمنده ی تو نشه بابایی دورم ازت اما هرجا باشم شب که میشه میخونم لالایی میگن که حنجر تو ، دوخته به قلب بابات میگن که خون گلوت ، پاشیده روی چشمات میگن دم آخری ، خندیدی پر کشیدی خدارو شکر سر بابارو ، رو نی ندیدی لالا گل خزونم لالا آروم جونم شبا خوابم نمیره ، تا لالایی نخونم
السلام علیکِ اَیَّتُهاالصّدیقه الشّهیده دیگه تمومه داره میشکنه بغضی که تو گلومه واسه (برای) تو مردن علی ارزومه دیگه تمومه دیگه تمومه چشمام نمیبینه کی روبرومه؟ فضه بگو حیدرِ من کدومه؟ دیگه تمومه چقد دردِ دل دارم اما نفس نیست به دنیا بگو این همه غصه بس نیست؟ کنارم بشین ، دمِ اخری باید بعدِ من ، کنی مادری بتو میسپارم ، من اَیتامَمو علی رو غریب ، نزاری بری یا فضه خذینی ، یا فضه خذینی بند دوم تنگه نفسهام چقد جابجا داره میبینه چشمام افتاده لکنت دیگه توی حرفام تنگه نفسهام تنگه نفسهام پشت دره حیدر از دردِ پاهام حتی نمیشه بلند شم من از جام تنگه نفسهام گفتم به زینب همه چیزو اما چشمت به زینب باشه حتما اسماء دلش نازکه ، اخه دختره نزار حوصلش ، یه وقت سر بره حواست باشه ، یه وقت داد نزن سرِ دختری که بی مادره یا فضه خذینی ، یا فضه خذینی بند سوم بارون میباره داره کربلا رو به یادم میاره یکی سنگ اورده یکی نیزه داره بارون میباره بارون میباره میبینم حسینم سپاهی نداره کسی نیست برا اصغرش اب بیاره بارون میباره زینب داره بینِ خارا میگرده دنبالِ انگشت تو صحرا میگرده یدفعه پیِ ، تنِ بی سره یدفعه پیِ ، یه انگشتره یکی نیست کمک ، کنه زینبو نزاره گلم ، اسیری بره یا فضه خذینی ، یا فضه خذینی
السلام علیکِ اَیَّتُهاالصّدیقه الشّهیده نیمه شبه اما چشام خواب نمیگیره بخدا مادرم از شدت درد داره میمیره بخدا چه جوری من راحت بخوابم با ناله ی مادر خودم دیدم روی کمرش چه جوری افتاد در گلم شده پرپر گلم شده پرپر یعنی مادر ، دووم میاره امشب؟ یعنی فردا ، یتیم نمیشه زینب؟ اشک مادر ، دلم رو میسوزونه اما تا هست ، همیشه گرمه خونه مادر مادر صفای خونه مادر بند دوم هی پهلو به پهلو میشه دردش شده خیلی زیاد خودم دیدم لب میگزه اما صداش در نمیاد جَوونه اما راه که میره دستش به دیواره جارو بدست میگیره دردِ کمر نمیزاره دلم شده پاره دلم شده پاره انگار میخواد ، برای بار اخر خونه داری ، کنه برای حیدر میخواد بویِ ، نون بپیچه تو خونه اما دیگه توون نداره مادر مادر مادر صفای خونه مادر بند سوم میخنده مادرم بزور برای دلخوشیِ ما موهامونو شونه زده روشو میگیره از بابا به زینبش میگه حواسِ تو به حسین باشه عزیزِ مادر نزار یلحظه هم بابا تنها شه نزار که تنها شه ، نزار که تنها شه زینب مادر ، به فضه هم سپردم شبها واسه ، حسینم اب بزاره مهل المهلا حسین غرببه مادر میدونی تابِ تشنگی نداره مادر مادر صفای خونه مادر
(اقا شرمندم) بزرگواران حواستون باشه تو هر مجلسی اجرا نشه ان شاالله (مسولیت اجرای این شور پای خودتون) روضه مکشوفه و بنده با احتیاط سعی میکنم واردش بشم جمع شدن دورش تک و تنها بود و حلقه زدن دورش با عصا و نیزه و سنگ اومدن دورش جمع شدن دورش نه امون داره نه دیگه دست و پاهای مولا جون داره دست خالی مونده و حرمله کمون داره نه امون داره سنگ خورده پیشونیش داره میره از حال میندازنش بدجور با لگد تو گودال خون قلبش داره میریزه رو خاکا من میگم وا اَخاه اون میگه وا اُماه وای غریب اقام غریب اقام غریب اقام بند دوم شد تنش پا مال من رو سر میزنم و شمر و سنان خوشحال خولی با خورجینش اومد وسط گودال شد تنش پا مال جمعیت دیدم کِی بریدن سرشو من نفهمیدم حتی نالشو تو قتلگاه نشنیدم جمعیت دیدم ادم نه ادم نه گُرگا گُرگا گُرگا ریختن توی گودال واویلا واویلا بالای گودالش دعوا بود دعوا بود تو کیسه ی اونا هم خیلی چیزا بود بند سوم میدویدم من همه چیزو برده بودن و رسیدم من روی خاکا خودمو میکشیدم من میدویدم من چادرم پارست وا نکن چشماتو که معجرم پارست نبینی زینبو که تو صحرا اوارست چادرم پارست تو نیزه میخوردی من سیلی میخوردم تو زیر پا بودی و من داشتم میمردم کو عمامت داداش انگشتت انگشتت؟ اعضای جسمت کو؟ کی اینجوری کُشتت؟ یاصاحب الزّمان 😭