eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
48هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
3.8هزار ویدیو
389 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 @majmazakerinee مدیریت👇 @khadeemeh110 تبلیغات پزشکی نداریم❌ https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
قسمت سوم : ( سلام الله علیها ) آدم مدینه هم که میره ، دلش میخاد بره خونه ی مادر ... خونه ی مادر صفاست ، خونه ی مادر محبتِ ، خونه ی مادر همه چیز هست ، ائمه هم مهمان مادرشون هستند در مدینه ... اگر قبر امام حسن ( علیه السلام ) ، نشان داره ، قبر امام سجاد ( علیه السلام ) نشان داره ، اما قربون اون خانمی برم ، کسی نمیدونه قبرش کجاست ... ؟ آی مدینه ... میدونم برای مادر ناله داری ، بارک الله ، ... مادر مادر مادر ... مدینه در کجاست ، مزار فاطمه ؟ کجا گشته خزان ؟ بهار فاطمه ؟ ( فاطمه ، فاطمه فاطمه ، فاطمه .. ) تکرار قربونت برم ، اون روزی که تو کوچه های مدینه زمین خوردی ، اون روزی که جلوی چشم امام حسن ، زمین خوردی ، اون روزی که جلوی چشم زینب ، زمین خوردی ، وای وای ی ی ... ) من مرغ عشق حیدرم اما شکسته بال من ( اونایی که امضای مدینه رو گرفتند ، برای ما هم بگیرند ... ) من مرغ عشق حیدرم اما شکسته بال من دنبالِ رد خونِ من زینب دوَد ، دنبال من سیلی گرفت قدرت بینایی مرا دیوار میکند کمکم راه میروم دیگر مپرس از من و از ناتوانی‌ام ... وقتی دیر بیایی خونه ، مادرت چشم به راهته ، حتما برات غذا میزاره ، مادر دیگه ، نگاش به دره ، پسرم کی میاد ؟ اما خونه ای که مادر نداره ، خیلی بی صفاست ، خاموشه ، تاریکه ، اصلا مادر پشتوانه ی آدمه ، اونایی که مادر دارند ، خدا مادرشون رو براشون نگهداره ... اصلا اگه همه غمهای عالَم روی سینه ی آدم باشه ، چند دقیقه که کنار مادر بشینی باهاش حرف بزنی ، آروم میشی ... اصلا بعضی از حرفا رو حتی به بابات هم نمیتونی بگی ، اما مادر ... عجیبه ، دعا کنید برای مادرها ، اون شیر پاک مادرت بوده که تو امشب ، تو مجلس امام حسن اومدی ، تو مجلس ائمه بقیع اومدی ، داری اشک می ریزی ، ان شاءالله این جمع رو در مدینه داشته باشیم ، حاجات خودتو در نظر بگیر ، یکی از شرایط استجابت دعا ، استغفار است ، هر کجا نشستی ، همه با هم : الهی العفو ...
( علیه السلام ) در اوج غربت فرمودی آقا : وَاصْبِرْ عَلَى الْحَق اِنْ كانَ مُرّا ... یا لَیتَنا کنّا مَعَک یا رایَة الهُدی ، رَفَعَ اللهُ رایَتَک ( بِاَبی أَنْتَ وَ أُمّی « یا اَباعَبْدِاللَّه » ) تکرار ماه نزولِ ، آیات غم شد با یاد ارباب دل ها حرم شد دلهای ما غرق غم است باز این چه نوحه و چه عزاو چه ماتم است ( بِاَبی أَنْتَ وَ أُمّی « یا اَباعَبْدِاللَّه » ) تکرار اِبن شبیب از ، شاه خراسان دارد حدیثی با چشم گریان در موج غم ، ساحل حسین است إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ‏ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ ( بِاَبی أَنْتَ وَ أُمّی « یا اَباعَبْدِاللَّه » ) تکرار ای عبدِ صالح ای اَشْجَعُ النَّاس ای در شجاعت مانند عباس یا لَیْتَنا کنّا مَعَک هرجا که شد ، یاد شما فرمود امام عشق رَحِمَ اللهُ مُسْلِما ( بِاَبی أَنْتَ وَ أُمّی « یا اَباعَبْدِاللَّه » ) تکرار ای مونسِ قلب فِکار مسلم بنگر به کوفه حال زار مسلم امشب داری برای غریب کوفه به سینه میزنی ، آقایی که خیلی غریبه ، بابُ الحوائج هم هست ، اونقدر غریب بود که ، بدن بی سرش رو وقتی از بالای دارالاماره به زمین انداختند ، نه دختری بود ، نه خواهری بود ، به دشمنش وصیت کرد ، بدن منو دفن کن ... کوفه ، ای کعبه ی جانبازی من کوفه ، ای سنگرِ سربازی من کوفه، تو خاطره یِ عشق منی تو نمایشگر سرمشقِ منی کوفه اهل تو مرا چون دیدند دستم اوّل همگی بوسیدند کوفه ، یک تن به رُخم در نگشود و آن که بگشود به جز طوعه نبود بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا ... تشنه ی عشق حسین ای اجل مهلت بده تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا ( وای حسین .. ) تکرار
( علیه السلام ) ازکجای غربت امام حسن بگم ؟ از توو خونه اش بگم ؟ همسرش قاتلشه ، توو خونه اش امنیت نداره ، از توو کوچه های مدینه بگم ؟ هر موقع توو کوچه می اومد نگاهش به قاتل مادرش می افتاد ، تا مُغیره رو میدید ، بدنش می لرزید ، اِ ی ی ی ... الهی بشکند دست مُغیره که بینِ کوچه ها بی مادرم کرد ... توو کوچه ها می اومد ، یاد اون روزی می افتاد که مادرش توو این کوچه ها زمین خورد ... الهی کسی نبینه ، تصورش هم برای آدم سخته ، همین که تصور کنه کسی داره مادرش رو میزنه ، آدم رو زَجر میده ... تا برسه به اینکه کسی ببینه ، جلو چشمش مادرش رو میزنند ... ای کاش من حسن را با خود نبرده بودم تا پیشِ چشم این طفل سیلی نخورده بودم .. توو مسجد می رفت ، خطیب معاویه میرفت بالا منبر ، جلو امام حسن ، سَبّ ِ امیرالمومنین میکرد ... کجای غربتش رو بگم ؟ ... حضرت صبر میکرد ، یه نگاه کنید مدینه ببینید قبرش غریبه ، ... بازم بگم از غربتش ؟ بیائید بریم تشیع جنازه اش ، اولین بدنی که از اهلبیتِ پیغمبر (ص) رسماً تشیع شد ، بدن امام حسن بود ، ای کاش بدن امام حسن هم شبانه بر میداشتند ، جلو چشمِ ابی عبدالله ، جلو چشم قمر بنی هاشم ... سینه ها از شَرَر افروخته شد تن و تابوت به هم دوخته شد اگه ناله داری ، امشب باید برای امام حسن ناله بزنی ، باید برا غریب ناله بزنی ، آقا غریبه غریبه غریبه ... کدوم برادری راضی میشه ، طاقت داره ببینه ، بدن برادرش رو تیرباران میکنند ؟ جلو چشم ابی عبدالله ، جلو چشم قمر بنی هاشم ، ... تا دست به قبضه شمشیر بردند ، ابی عبدالله جلو اومد ، فرمود شمشیرها رو غلاف کنید ، خودِ برادرم وصیت کرده ، راضی نیستم قدر سرِ سوزنی ، خون در تشییع جنازه ام ریخته بشه ، ... آی غریب ... بزارید بزنند ، حسنم غریبه غریبه غریبه ... اِبن شهرآشوب نوشته ، وقتی تابوت را زمین گذاشتند ، ( ناله داری یا نه ؟ ) وقتی تابوت را زمین گذاشتند ، هفتاد چوبه ی تیر به تابوت حضرت ، اِ ی ی ی ... تیرها را بکِشید از کفن و ازتابوت تا ز تابوت همانا بدن آید بیرون ... یکی یکی تیرها رو میکشید ، گریه میکرد ابی عبدالله ، برادر غریبم ، دیگه محاسنم رو خضاب نمیکنم حسن جان ، ... غارت زده کسی نیست که مالش رو به غارت ببرند ، ... ( روضه خوند کنار بدن امام حسن ) غارت زده منم که با دست خودم ، بدن برادرم رو زیر خاک میکنم ، ...درست گفت ، دیگه محاسنش رو خضاب نکرد ابی عبدالله ، تا کجا ؟ تا کربلا روز عاشورا ، ... یا اباعبدالله ... کجا خضاب کرد ؟ وقتی تیر به سینه ی ابی عبدالله زدند ، ... ای حسین ... هر کاری کرد تیر رو از جلو بیرون بیاره نتونست ... ( اگه تحویل میگیری ؟ اگه ناله داری این روضه رو بخونم ؟ ) چون خودِ امام حسن فرمود ، حسین جان : « لَا یَوْمَ‏ کَیَوْمِکَ یَا اَبا عَبْدِاللهِ » حسین جان ، تو گریه نکن ، همه باید برای تو گریه کنند ، ( اگه اشک هم نداشتی عیبی نداره ، ولی برای این روضه باید داد بزنی ) ... هر کاری کرد تیر رو از جلو بیرون بیاره نتونست ، ... یافاطمه ... هم شد ، تیر رو از پشت سر بیرون آورد ، خون مثل ناودان جاری شد ، دستش رو زیر خونها میگرفت ، خونها را به آسمان می پاشید ، دوباره دستش رو زیر خونها میگرفت ، خونها رو به صورت و محاسنش می مالید ، ... میفرمود میخواهم وقتی جدّم رو ملاقات میکنم ، با صورتِ خون آلود باشه ، ... در همین حال ... ( آماده ای بگم ؟ ) « صَالِحِ بْنِ وَهَبِ » ملعون جلو اومد ، آنچنان نیزه ای از پشت سر زد به پهلوی حضرت ... حسییین ... جانم ، نفَست رو خرج کن ... حسییین ... بلند مرتبه شاهی ز صدرِ زین افتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد ... حالا به قصد فرج بگو : یاحسین ... ( سلام الله علیها )
5. روضه.mp3
زمان: حجم: 7.75M
( علیه السلام ) الهی بشکند دست مُغیره که بینِ کوچه ها بی مادرم کرد ... ( سلام الله علیها )
( سلام الله علیها ) زجری که من کشیده ام از دستهای زجر ( توو این یه بیت ، اون سیلی معنا میده ... ) زجری که من کشیده ام از دستهای زجر عکسی کبود از رخِ دُردانه قاب کرد گفتم نزن که بال و پَرم درد میکند ( خواهر کوچولو داری ؟ اگه یکی سیلی بهش بزنه ، چه کار میکنی ؟ ) گفتم نزن که بال و پَرم درد میکند اما چه سود خواهش من را جواب کرد من نذر کرده ام که ببوسم لب تورا ( گفتم اگه بابامو ببینم ، لباشو می بوسم ، ... گفت امشب به حاجتم رسیم بابا ... ) من نذر کرده ام که ببوسم لب تورا حالا خدا دعای مرا مستجاب کرد قربونِ اون لبای کوچولویی برم ، که رو لب های بابا گذاشت ... از شهر کوفه تا به شام سنگم زدند از روی بام ( هان اینم برای اونا که گریه نکردند هنوز ... گریه حضرت رقیه ، از دست ندی امشب ... بابا بابا بابا ... ) از شهر کوفه تا به شام سنگم زدند از روی بام اینقدر بهم سیلی نزن دیگه نمی بینه چشام یکی بگه این دختره نزن نزن نزن .. ضرب لگد ، زجر آوره نزن نزن نزن .. حالا که اومدی بابا گوش بده درد دلمو زخمای روی بدنم سرمی بره حوصلمو خسته شدم از قافله بابا بابا بابا .. پاهام شده پُر آبله بابا بابا بابا .. وای از سنان و حرمله بابا بابا بابا .. ( بابا ، حرمله منو میزد ، بابا ، ... بابا بابا بابا بابا ... توو همین اشکات ، هرچی میخواهی ازش بخواه ، بی بی دست کسی رو خالی رد نمیکنه ، ... بابا بابا بابا بابا ... بابا همیشه تو منو روی زانوت می نشوندی ، بابا ... اما امشب که مهمونم شدی ، میخوام تلافی کنم بابا ، امشب میخوام ، من سرت رو روی زانو بگذارم بابا ، ... اما بابا دستام توان نداره ، بابا ... ) اونقدر زخم به پیکر دارم نتوانم که سرت بردارم ( یا اَبَتا یا حسین ) تکرار
( عجل الله تعالی فرجه ) با دیده ی پُر باران شرمنده ام آقا جان از روی تو ای جانان شرمنده ام آقا جان ای کعبه ی آمالم از نامه ی اعمالم خجلت زده و گریان شرمنده ام آقا جان با سنگِ گُنه هر دَم من قلبِ تو بِشکستم زین معصیت و عِصیان شرمنده ام آقا جان سرمایه زِ کف دادم از چشمِ تو اُفتادم باید بدهم تاوان شرمنده ام آقا جان با امام زمان (عج) حرف بزن ، با آقا نجوا کن ، بگو آقا دلت را شکستم ، گناه کردم ! منو دیدی ، نگاه به من کردی ، همه وجودم پُر از گناه بود ... آقاجان ... « از خیلِ گناهانم ، واللهِ پشیمانم » ... آقاجان برگشتم ، اومدم توبه کنم ، با عنایت شما برگشتم ، با مدد شما برگشتم ... از خیلِ گناهانم واللهِ پشیمانم ای پادشهِ خوبان شرمنده ام آقا جان ( حرف آخرم اینه ، آقای من ، مولای من ، صاحب من ) خورده گِره بر کارم دلتنگِ شهیدانم جا مانده ام از یاران شرمنده ام آقا جان اومدی مسجد جمکران ، با امام زمانت نجوا کنی ، حرف بزنی ، دردِ دل بگی ... بگی آقاجان ، نیمه شعبان نزدیکه ، میلاد شما داره میرسه ، اما هنوز خبری نیست ، نیومدی ، نیومدی ، نیومدی ... ای یوسف غریب ، به کنعان نیامدی تنهاترین مسافرِ دوران ، « نیامدی ... » « گویند بوی پیرهنت ، می‌رسد ، ولی » ... امشب که مسجد اومدی ، دیدی حال و هوا فرق کرده ، همه جارو چراغون کردند ، مثل اینکه آقا میخواد بیاد ، مولا میخواد بیاد ، گویند بوی پیرهنت می‌رسد ، ولی ... ما مانده‌ایم و وعدۀ خوبان ، نیامدی ... ( یاصاحب الزمان ... ) تکرار
( علیه السلام ) ما را تمام خلق شناسند با حسین ما نوکریم و حضرت فرمانروا حسین ناز طبیب و منّت مَرهم نمی کِشیم وقتی که هست تربت پاکش دوا حسین ... ( خدای متعال ، شِفا را در تُربت ابی عبدالله قرار داده ) ناز طبیب و منّت مَرهم نمی کِشیم وقتی که هست تُربت پاکش دوا حسین ... با هر طپش زِ سینه ی ما میرسد به گوش ( چی میگه قلبت ؟ این شب ها گوش بِدِه ، صدای قلبت چیه ؟ قلب هر عاشقی این شب ها با هر طپشی میگه حسین ... ) با هر طپش زِ سینه ی ما میرسد به گوش ای پادشاهِ تشنه لبِ کربلا « حسین ... » ( بَه بَه ، بارکَ الله بگو حسین ، دم آخرهم بگی حسین ، روز قیامت وقتی سر از خاک در میآری ، بگی حسین ... ) با هر طپش زِ سینه ی ما میرسد به گوش ای پادشاهِ تشنه لبِ کربلا « حسین ... » منّت خدای عزّوجل را که لحظه ای ما را به حال خویش نکرده رها « حسین » این همه عزت بهت داده ، هر کسی افتخار میکنه نوکر کسی هست ، اما افتخار ما اینه ، نوکر آقایی هستیم که هرچی بخواد ، خدا بهش میده ، نوکر آقایی هستیم که هرچی بخواد ، خدا در اختیارش میگذاره ، همه عالم فدای حسین ، ... دیدی یک نوکر امام حسین ، یه سینه زن ، یه گریه کن ابی عبدالله از دنیا میره ، اونقدر جمعیت میآد ، میگن نوکر حسینِ ... گریه کنِ ابی عبدالله ست ... عزت مالِ ابی عبدالله ست ، عزت مال آقامون امام حسینِ ... این توو دنیاست ، اما وقتی پاتو گذاشتی اون طرف خط ، اون موقع می فهمی حسین کیه ؟ میگی چرا کم نوکری کردم ؟ میگی چرا کم گریه کردم ؟ اون کسی که توو مجلس امام حسین ، چایی میداد ، وقتی خوابشو دیدند گفتند چی شد ؟ نوکری به دردت خورد ؟ دیدند داره گریه میکنه ، گفتند چرا گریه میکنی ؟ گفت پشیمانم چرا چایی را با سینی میدادم به نوکرای امام حسین ؟ ... ای کاش چایی هارو یکی یکی ، دودستی تقدیم نوکرها میکردم ، حسییین ... در روز حشر سینه زنان ناله می کنیم شور و نُشور میکند آنجا به پا «حسین» نوکر کنار سفره ارباب دل خوش است ( بَه بَه ، قربون شما نوکرای امام حسین ) نوکر کنار سفره ارباب دل خوش است شکرِ خدا که گشته خریدار ما حسین ( اما یه وصیت دارم ، فکر میکنم این حرف همه ما باشه ، اگه حرف همَمونه ، آخر این یه بیت ، «حسین » را بگید ، امضاشو امشب از مادرش فاطمه ی زهرا بگیریم ... ) آری وصیّت همه ما همین بُوَد : بر روی قبر ما بنویسید « یا حسین ... » ( سلام الله علیها )