eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
48هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
3.8هزار ویدیو
389 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 @majmazakerinee مدیریت👇 @khadeemeh110 تبلیغات پزشکی نداریم❌ https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم هدیه به روح حضرت امیرالمومنین علیه السلام ۱۴صلوات 🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶 دوبند🔰 حضرت علی علیه السلام 📌خواهشمندیم حق روضه ادا شود 🎼ویرایش وسبک 🖌به قلم شاعرین طاها تحقیقی (خادم الحسین ع) 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ⤵️بند اول: شبای اَحیا رسیده بازم ببین آقا پر شور و آوازم روی پاهات سرم رو میندازم فقط آقا به تو نازم دوباره رام خورده سوی هیئت تا باز بشینم به پای روضت تو شبِ نوزدهمِ رمضون (میگن که خوردی تو ضَربت2) چه قدر غم انگیزه زمونی که شمشیرو زد حرومی به فَرقِت دیگه ندیدی غرب و شَرقِت دنیا آقا بعدِ تو نامرده رفتاراشون با اهلبیت سرده تو قلبم و سینم یه درده یه درده که سره حسینت بره روی نِی ها یه درده که علیه اکبر بشه اِرباً اِربا یه درده که بشه یه دختر سه ساله بی بابا یه درده یه درده که بشه آقا حسنتو مَسموم یه درده که عباسِ تو بشه غریب و مَظلوم یه درده که علیه اصغر از آب بشه مَحروم یه درده امیری یاحیدر امیری امیری امیری 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ⤵️ بند دوم: دوباره باز دلم هوایی شد شبای قدر کرب و بلایی شد وقتی که نگاه به دِلَم کردی از عشق تو خدایی شد شبای ماهِ رمضون آقا شدم مثه برگِ خَزون آقا وا میکنم روزَمو تو هیئت (تو زمانِ اَذون آقا2) چقدر گرفته باز دلم امشب بیا نظر کن از کَرَم امشب تا که بیام به حرم امشب دنیا آقا بعدِ تو نامرده الهی کاش زمونه برگرده تو قلبم و سینم یه درده یه درده بدون علی شب تو کُلِّ کوچه ها یه درده چشایه پر از اشکِ کُلِّ بچه ها یه درده وَ نداشته باشن کَسیو یَتیما یه درده یه درده که نوکر نبینه کرمت رو آقا یه درده که حتی نبینه حرمت رو آقا یه درده که نَشه بِبوسه علمت رو آقا یه درده امیری یاحیدر امیری امیری امیری 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🎶📝 : (خادم الحسین ع) 🖌 طاها تحقیقی ــــ
|⇦•غنچه پرپر گشته بود... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ غنچه پرپر گشته بود و گل جدا افتاده بود پشت در جان علی مرتضی ،افتاده بود دست مولا بسته بود بیت ولایت سوخته شاید یکی بگه چقدر بیرحمی ایشالله این درست باشه.بابا دست بسته باشه،اون چیزی که شیخ جعفر میگه نباشه.میگفت : دیدم عمامه مولا را دور گردن...* دست مولا بسته بود و بیت ولایت سوخته آیه ای از سوره ی کوثر جدا افتاده بود گوش ناموس خدا شد پاره چون برگ گل گوشواره من نمیدانم کجا افتاده بود *فقط امام حسن دید ،مادر داره با دست رو خاکا میگرده..* آه آه آه! دست قنفذ رفت بالا، باروی زهرا شکست. پای دشمن باز شد، زهرا ز پا افتاده بود مجتبی در آن میانه رنگ خو درا باخته لرزه بر جان شهید کربلا افتاده بود «وای مادرم،مادرم،مادرم،مادرم» آخ فاتح خیبر برای حفظ قرآن در سکوت اما کل قران در میان کوچه ها افتاده بود *شب مجیر بود اجرنا من النار یا مجیر گفتیم حالا باهاش گریه کن..* کاش ای آتش بسوزی در شرار قهرحق آخ حُرم تو بر صورت زهرا چرا افتاده بود؟ *آه امام زمان فقط متوجه این بیت میشه،خود حضرت با این گریه میکنه امشب...* مادر مظلومه میپیچید پشت در به خود دختر معصومه زیر دست و پا افتاده بود کل محل را دود گرفته زندگی کی داره می سوزه ماه داره با ستاره می سوزه چرا کسی آب نمیاره حجم آتیش خیلی زیاده شعله الان چادر و میگیره همسایه ها به چی شدن خیره آخه سوختن زن دیدن داره اینجا مگه خونه ی گلها نیست این که زیر پاست مگه زهرا نیست عجب زمونه ای خدایا از جا دراومده در خونه دیوا را هم پر از رد خونه دیگه چه خونه ای خدایا! *چشم باز کرد، پشت در با چه وضعی انشاءالله همه این چیزایی که ما میخونیم دروغ باشه. اگه در کنده شده باشه،فاطمه هم پشت در باشه چهل نفرم از روی این در رد شده باشه از یه زن معمولی نمیگمااا..کسی که پشت در بچه اشو سقط کرده.پهلوشو شکستن..اما این بی بی تا چشمشو باز کرد. نگفت آخ پهلوم آخ بچه ام.. گفت: اسما علی را کجا بردن؟گفت خانوم دارن تو کوچه ها میبرنش..یه یا علی گفت ،از جا بلند شد،اومد دید دارن مولارو میبرن..تا دید دارن امیرالمومنین را میبرن کمربند مولا را گرفت،گفت مگه زهرا مرده باشه.به یه اشاره دست فاطمه، چهل تا از مردای نامی عرب رو زمین میافتادن. نانجیب گفت: اینجا ایستادین، آبرو تونو یه زن ببره..نگم چه کردن، یکی با غلاف شمشیر یکی با تازیانه میزنه..دست گداییتو بالا ببر یا زهراااا...* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
♦️راهکارهای زندگی موفق در جزء هفدهم ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄
بر لب اهل مناجات و سحر جان می رسد رفته رفته وقت مهمانی به پایان می رسد عبد رسوا و گریزانی که هر جا رفته است آخر مهمانی مولا، پشیمان می رسد در شب قدرش، همه بستند بار خویش را یک نفر جا مانده و با چشم گریان می رسد تا گنهکاری، پشیمان از گناهش می شود سوی او فورا خدا لبیک گویان می رسد بر سر این سفره تا هستیم، بر دل های مان.‌‌.. دائما انوار لطف حی سبحان می رسد سائل معرفت از بیت بتول و حیدریم هرچه بر ما می رسد از لطف ایشان می رسد تا که یک ذره فقط احساس غربت می کنیم بر سر ما دست آقای خراسان می رسد رزق آب و نان رعیت های این خانه فقط از عطای سفره ی بابای سلطان می رسد غربت موسی بن جعفر بر دلم آتش زند تا که هر دفعه به گوشم اسم زندان می رسد از رخ زرد و تن همچون خیالش شد عیان ارث از مادر به اولادش فراوان می رسد ساق پایش را چه کرده سندی ملعون مگر تا به محراب دعا افتان و خیزان می رسد
|⇦•منو‌جدا شدن از کوی... و توسل به راوی دشت کربلا امام سجاد علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌ محمد رضا طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ گفت خشکسالی در مدینه بود مردم اومده بودن برا دعا، نماز استسقا دیدم میون این مردم یه غلام سیاهی راهشو جدا کرد از هیبت این غلام ناخواسته دنبالش رفتم دیدم رفت یه گوشه‌ای به تنهایی دستشو بالا آورد شروع کرد دعا کردن، تو نخ این غلام سیاه بودم یه مرتبه دیدم باران رحمت الهی نازل شد، گفتم این از دعای اینه، من ببینم کجا میره اومد دنبالش راه افتادم تو کوچه پس کوچه‌های مدینه دیدم آمد تو کوچه بنی هاشم، شک کرده بودم. اما دنبالش رفتم به یقین برسم دیدم وارد خونهٔ امام سجاد شد گفتم بله، غلام این خونه باید هم اینطوری دست به دعا هم برداره و خدا باران رحمتش رو نازل کنه، خیلی روایته هم لطیفه هم آدم دلش می‌سوزه یه جاهایی تو این روایت.. میگه فرداش رفتم در خونه آقام زین العابدین در زدم آقا با محبت باهام برخورد کرد گفتم اقاجان یه درخواستی ازت دارم حضرت فرمود بخواه، یه غلامی داری می‌خوام ازت بخرمش با هر قیمت شده حضرت گفت چرا بخری ما این غلام را به شما هبه کردیم هدیه دادیم کی هست؟ یک به یک غلام‌ها رو آوردند گفتم نه این نیست دوباره آوردن نه اینم نیست آقا فرمود: دیگه کسی نمونده گفتن آقا فقط یه نفر هست به اسب‌ها رسیدگی می‌کنه اونجا هم می‌خوابه حضرت فرمود: اونم بیارین شاید اونو می‌گه تا اومد دیدش گفت: آقا خودشه ..حضرت فرمود: دیگه از این به بعد غلام ایشون هستی برو خونهٔ ایشون، یه مرتبه غلامه زد زیر گریه.. گفت: آقا چه کردم که داری منو از در خونت دور می‌کنی؟ چه غلطی کردم؟ حضرت فرمود: غلام، کاری نکردی این دوست ما چشمش تو رو گرفته.. رو‌کرد به اون به التماس گفت من چه کردم که داری منو از آقام جدا می‌کنی. گفتم عزیزم گریه نکن من تو رو برا کار نمی‌برم می‌خوام ببرمت خونم من غلامیتو بکنم .گفت حالا بگو چی شده؟ گفت: من دیدم چطور رفتی مناجات کردی خدا به دعای تو باران رحمت رو نازل کرد. می‌خوام بیای برکت خونه امون بشی گفت: آ خدا این راز بین من و تو بود دیگه نمی‌خوام زنده بمونم. میگن همه دورو بر حضرت، غلاما، خود آقا امام سجاد هم شروع کرد گریه کردن این مرد هم پشیمون شد رفت، تو راه هم گریه کرد گفت: عجب کاری کردم هنوز به خونش نرسیده بود پیک امام سجاد رفت دنبالش، فلانی این رفیقت از دنیا رفت اگه می‌خوای تشییع جنازش خودت رو برسون..اینجا که می‌رسی باید به آقامون اینطور عرضه بداریم..* منو جدا شدن از کوی تو خدا نکند خدا هر آنچه کند از توام جدا نکند تمام عمر خود آزار دیدم جهان را بر سرم آوار دیدم .....ـــــــــــــــــــــــــــ....
و توسل به راوی دشت کربلا امام سجاد علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌ محمد رضا طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *می‌خوای گریه کنی باید برای اینا گریه کنی* عزیزان خدا را خوار دیدم میان مجلس اغیار دیدم چهل منزل که نه.. عمری حزینم چهل سال است من چله نشینم شبانه روز یاد اربعینم همیشه چشم خود پربار بینم *آقا جان امشب شما روضه بخون ما پا به پات گریه کنیم ..* شده اشکم روان با که بگویم غم هفت آسمان با که بگویم از این داغ گران با که بگویم حرم را بر سر بازار دیدم الهی که زنی مضطر نماند میان کوچه بی یاور نماند اگر هم ماند بی‌ معجر نماند خودم این درد را ناچار دیدم ازین غصه گریبان می‌دهم چاک میان خنده‌های قوم ناپاک عقیله، عمه‌ام را بر روی خاک به زیر کعب نی بسیار میزد نرفت از تن نشان سلسله نه نرفت از گوش صوت هلهله نه نرفت از خاطر من حرمله نه از آن ملعون غمی دشوار دیدم به روی سینه ی بابا دویدن تنش را سمت گودالی کشیدند سرش را با چه زجری می‌بریدند خودم دیدم اگر ناچار دیدم *اشاره روضه‌ام هم همین باشه، گفت برم آقامو خوشحال کنم از کوفه با شتاب خودشو رسوند مدینه..گفتم برم پهلو آقام اگر اینو بگم حضرت لباس عزا را از تن بیرون می‌کنه .آقا جان !چشمت روشن مختار قیام کرده قتله باباتو همه رو به سزای اعمالشون رسونده. یک به یک گفتم شمر را گفتم همه رو گفتم دیدم. آقا شروع کرد گریه کردن.. گفتم آقا خوشحال نشدی. گفت خدا رحمت کنه مختار رو من یه سوال دارم ازت به من بگو آیا حرمله را هم گرفتن؟ گفتم آقا من همه رو گفتم چطور این نانجیب.. فرمود: نمی‌دونید چه دلی از ما سوزوند. آخه مگه شیرخواره چقدر آب می‌خوره نذاشتن حرف بابام تموم شه، این نانجیب جیگر بابامو آتیش زد..* ای حسین
گذشت این رمضان هم، تو هم ز ما بگذر ز بار جُرم فراوان و کم ز ما بگذر تویی شکور و غفور و تویی کریم و رحیم ز روی لطف و عطا و کرم ز ما بگذر به حق نیمه ی ماه و مه جمال حسن به حق فاطمه ی محترم ز ما بگذر به حق فرق علی و لیالی قَدرت به حق منبر و محراب غم ز ما بگذر دلم به یاد حسینت همیشه غمگین است تورا به جان حسینت قسم ز ما بگذر به اشتیاق زیارت به شوق او کرده دلم دوباره هوای حرم ز ما بگذر به لحظه های سحر گاه و لحظه ی افطار به عید فطر قسم میدهم ز ما بگذر خدای لطف و عطا و کرامت و احسان مرا دوباره به ماه مبارکت برسان