#عبداللهبنالحسن..
پامال شد با چکمه وقتی آرزویش
پای برهنه، با ادب، می رفت سویش😭
او باقیات الصالحات #مجتبی بود
یا باقیات خیمه ی سبز عمویش
او قاصد دلتنگی اهل حرم بود
از #دستزینب پر زده تا بام کویش
با «ادخلوها بسلامٍ آمنین»ش
شمر و سنان را دور می کرد از گلویش
#یاعبدالله💔
در کوچه گودال، گم شد #گوشواره
یک مجتبی دارد می آید جستجویش
😭😭
از صورت معصوم او یاقوت می ریخت
آنکه #زبرجد می چکیده از وضویش
تشییع جسمش روی دوش نعل ها بود
وقتی #عسل لبریز می شد از سبویش
ذکر "غیاث المستغیثین" زخم می خورد
وقتی عصا می خورد بر جسم #عمویش😭
بر سینه سنگینی کند شرح شهودش
"و #الشمر" بود و خنجر و راز مگویش
#واویلا 😭
#یا_کریم
شعر در وصف شما گرچه رفیع است ولی
به کرمخانه ی بی مثل و رقیبت نرسد
عهده دار کَرم آل پیمبر (ص) حسن (ع) است
کیست آنکس که به او فیض و نصیبت نرسد؟
ورقی خورد اگر صفحه ی تقدیر شما
کاش دفترچه ی عمرت به مصیبت نرسد
شد اگر صفحه ی تاریخ، غم دفترتان
صفحه ی رفتن و اوصاف غریبت نرسد
ای جگر سوخته خون جگرت در طشت است
کاش #زینب (س) گهر صبر و شکیبت نرسد
از شما هرکه از این خانه رود گفت #حسین (ع)
جان ندادی تو #حسن (ع) ، تا که حبیبت نرسد
گرچه هستی تو امامش ندهی جان هرگز
او طبیب است نرو گر که طبیبت نرسد
چشم بگشودی و بر چشم پر اشکش گفتی:
گریه کم کن که مُصابم به مصیبت نرسد
چهره ام سبز شد از زهر هلاهل اما
رنگ این چهره که بر خدّ تریبت نرسد
لب من گرچه ز خون دل من خونین است
باز بر داغ تو و شیب خضیبت نرسد
گرچه دنیا دل من را به خدا آتش زد
غصه ی من به فراز و به نشیبت نرسد
آتش افتاد اگر بر دل من دردی نیست
آتش ای کاش به اطفال نجیبت نرسد
کاش ای گل نشوی بر کف گودال، گلاب
کاش پرپر نشوی، نکهت سیبت نرسد
شیشه ی عطر پر از رایحه ی سیب، حسین!
کاش سنگی به سرِ چشمْ فریبت نرسد
کاش قرآنِ سرت بر سر نی ها نرود
خبر از نغمه ی قرآن عجیبت نرسد
#جواد_محمودآبادی
1404/05/31
#شهادت #سیدالمرسلین، حضرت #رسول_الله (ص)، و #سید_النجباء، آقا #امام_حسن #مجتبی (ع) تسلیت
#لا_یوم_کیومک_یا_اباعبدالله
#السلام_علی_الشیب_الخضیب
#السلام_علی_الخد_التریب
#ام_حسبت_أن_أصحاب_الكهف_والرقيم_كانوا_من_آياتنا_عجبا