eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.4هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
نمیدونم دلم دیونۀ کیست .. |⇦•مناجات و توسل به امام زمان روحی له الفدا ویژۀ ایام ماه رجب تقدیم به ساحتِ مقدسِ حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام با نوایِ گرم حاج حسن خلج• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═ نمیدونم دلم دیونۀ کیست اسیرِ نرگسِ مستانۀ کیست *ایام ماهِ رجب ، ماهِ زیارتیِ سیدالشهدا علیه السلام ..* نمی دونم دلِ سرگشتۀ ما کچا می گرددُ در خونۀ کیست *معلومه دیگه .. شما نمیدونی دلت کجاست ؟.. : * بر مشامم میرسد هر لحظه بویِ کربلا بر دلم ترسم بماند آرزویِ کربلا .. کربلا یا کربلا .. کربلا یا کربلا .. تشنۀ آبِ فراتم ای اجل مهلت بده تا بگیرم در بغل قبرِ شهید کربلا .. کربلا یا کربلا .. کربلا یا کربلا .. اگر یارِ مرا دیدی به خلوت بگو ای با وفا ای با مروت گریبانُم زِ دستت چاک چاک ست نخواهم دوخت تا روزِ قیامت *لیله الرغائبم گذشت ، شبی که میگن شب پر کشیدن و نزدیک شدنِ .. شبِ تقرب پیدا کردنِ .. شبِ مهدی ، شبِ زهرا ، شبِ حسینی شدنِ .. (بزار یکم با امام زمان حرف بزنیم ..) روا بود که گریبان ز هجر پاره کنم دلم هوایِ تو کرده بگو چه چاره کنم *پسرِ نرجس خاتون .. آقاجانم .. بگو چه چاره کنم .. بگو چه چاره کنم .. گفت دیدمش در به در داره میگرده ؛ مسجدِ جمکران ، مسجدِ سهله ، مسجد کوفه ، این جلسه به اون جلسه ، کوه ها و بیابان ها .. گفت چته؟ .. چرا در به درِ کوه و بیابان شدی؟ .. گفت دنبالِ آقام میگردم ، دلم برا آقام یه ذره شده ، میخوام مولام رو زیارت کنم .. گفت این همه در به دری نداره برو وضو بگیر بیا .. من الان یه کاری می کنم آقات بیاد کنارت باهات حرف بزنه .. گفت دستم انداختی؟ هر جا شنیدم ردِ پایی ازش هست رفتم پیداش نکردم ، تو میگی من میارمش پهلوت بشینه باهاش دردُ دل کنی؟.. گفت امتحان کن تو که همه کار کردی اینم امتحان کن . رفت وضو گرفت گفت بگو ببینم بگو چیکار کنم ؟.. زود باش بگو دلم براش یه ذره ست .. گفت بشین سمتِ کربلا .. دستِ راستتُ بزار رو سینه ت .. امشب شبِ حسینِ .. رفقا سمتِ کربلا بشینید .. گفت خُب نشستم ، چی کار کنم ؟.. گفت سلام به آقا بده ..: اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ گفت سلام دادم ، شروع کرد روضه خواندن : این کشتۀ فتاده به هامون حسینِ توست این صید دست و پا زده در خون حسین توست دیدم یه صدایِ آرام آرام گریه به گوشم میرسه .. یه وقت دیدم ، یه آقایی کنارم نشسته هی پنچه میندازه محاسنش رو میکنه .. هی میگه جدِ غریبم .. أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیب أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ .. از زبانِ امام زمان دارم میگما .. : أَلسَّلامُ عَلَى الْمَنْحُورِ فِى الْوَرى (سلام بر آنکه در ملأ عام سرش بریده شد) جسین ...... خیلی ها این روزا روزه هستن ، دم غروب میخوای افطار کنی با سر انگشتت اشک هاتُ بردار به زبونت بزار ، بگو قربونِ لب هایِ تشنه ت برم .. ان شالله به همین زودی هایِ زود پشتِ سرِ امام زمان تو خیابونِ بین الحرمین .. بریم مقام امام زمان بنشینیم ، امام زمان ناحیه بخونه ما هم خودمون رو بکشیم برا حسین .. ان شالله رفتی کربلا راه میری تو این سرزمین هی زیرِ لب زمزمه کن : از آب هم مضايقه کردن کوفیان خوش داشتند حرمتِ مهمانِ کربلا انکارِ خدایِ ازلی نتوان کرد تفریق رسول، از علی، نتوان کرد گفتم: که علی را، به که تشبیه کنم تشبیه علی جز به علی نتوان کرد یا علی یا علی مالک ملک دلی نام زیبای تو شد رافع هر مشکلی یا علی یا مولا ای نگار زهرا یا حیدر یا حیدر یا مرتضی اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج @majmaozakerine
یا رب یا رب ، یه فرصتِ دیگه بده .. |⇦• مناجات با خدا ویژۀ ماهِ مبارکِ رمضان به امید شفایِ همۀ مریضان خصوصاً بیماران مبتلا به و در راس حاجات ظهور حضرت حجت روحی له الفدا به نفس حاج میثم مطیعی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ نگام کن یا رب منم همون که رو سیاه و رسوا مونده نگام کن یا رب منم برکه ای که به راه دریا مونده نگام کن یا رب اگه یه لحظه عمرِ من به دنیا مونده اگه میخواستی منو بی آبرو و در به در میکردی اگه میخواستی تموم خانوادمُ خبر میکردی اگه میخواستی منو با این گناها شعله ور میکردی اگه میخواستی ای خدا منو جهنم ببری از همه بی وفاییام چرا دوباره میگذری جز تو کسی رو ندارم تو که خودت با خبری میتونه بخششت منو با گریه روبرو کنه دل شکسته اومده که با تو گفتگو کنه بازم نگاهت میتونه دلم رو زیر و رو کنه یا رب یا رب ، یه فرصتِ دیگه بده .. ______ نگام کن یا رب به این کوه گناهام که پریشون میشه نگام کن یا رب دلم سنگه و وقت گریه بارون میشه نگام کن یا رب گنه کارم یه وقتایی پریشون میشه الهی العفو میدونم این صدایِ لرزونُ دوست داری الهی العفو میدونم این گدایِ حیرونُ دوست داری الهی العفو میدونم این دل پشیمونُ دوست داری میخوام برگردم بگو ازم یه آدم جدید میسازی میخوام برگردم چطور از نا امیدی هام امید میسازی میخوام برگردم مگه نه از گنه کارا شهید میسازی اگه منو رها کنی تو رو رها نمیکنم اگه جهنم ببریم چون و چرا نمیکنم واسه بارونِ رحمتت اشکُ بهونه میکنم نامه ی اعمالم اگه ، سیاهه ی جرم منه ماه محبتت ولی تو این سیاهی روشنه گاهی یه قطره اشک میاد یکی بازم در میزنه یا ثار الله ؛ حسین حسین حسین .. ______ دلِ من تنگه واسه تو ای حریم با صفا کربلا دلِ من تنگه بزار بیام زیارتِ آقا کربلا دلِ من تنگه چه دلگیره غروب جمعه ها کربلا دلم میگیره بدون روضه هم برایِ تو ای مولا دلم میگیره میاد از همه جا صدایِ تو ای مولا دلم میگیره دلم کرده چقدر هوای تو ای مولا کاش خاکِ پایِ جون تو غلام سیاهت میشدم مثه زهیرت آخرش مست نگاهت میشدم تو لشگر تو مثلِ حر فدای راهت میشدم فدای عاشقایِ تو که دل به شط خون زدن اونا که از خجالتت با جون دادن در اومدن اونا که مثل خیمه هات واسه تو سوختن بلدن یا ثار الله ؛ حسین حسین حسین •┄┅══༻○༺══┅┄• @majmaozakerine
Arzi-Shab 12 Ramazan1398-001.mp3
9.87M
دیده گر یار نبیند به چه دردی بخورد .. |⇦• مناجات با امام زمان (عج) ویژۀ ماه مبارک رمضان به نفس استاد حاج منصور ارضی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ابرم و شب به شب از هجرِ رُخت می بارم من به امیدِ نگاهی ست اگر بیدارم بپذیری نپذیری کرمت را عشق است نه پیِ حاجتم آقا نه پیِ دینارم دیده گر یار نبیند به چه دردی بخورد کور ماندم به امیدِ سحرِ دیدارم بدی از من بدی از من بدی از من بوده تویی و این همه خوبی منم و اقرارم به زبان عاشقمُ وقتِ عمل غافل تو به زبان نوکرمُ وقت عمل سربارم تو چرا فکر منی فکر من نالایق من که سرگرم خودم بودم و فکر کارم روزه‎ اش را تو گرفتی و به من مزد رسید زحمتش را تو کشیدی که تقرب دارم یابن حیدر ببرم یک سحر ایوان نجف دل من لک زده بهر پدر کرارم یک سحر صحن اباالفضل غروبش گودال کربلا خواسته ‎ام در سحر و افطارم گریه کردن زِ شما مرثیه‎ خوانی از من خون زچشمان تو می ‎بارد و خون می ‎بارم شمر آماده شد و جدِ تو چشمش وا شد گفت یا رب منم و زخم تنِ بسیارم سرِ من را ببرد یا نبرد حرفی نیست من پریشانِ عبورِ حرم از بازارم .. بویِ زهرا ته گودالِ بلا پیچیده خنجر آمد به زبان گفت من آن مسمارم @majmaozakerine
و توسل ویژۀ شهادت حضرتِ امام صادق علیه السلام به نفسِ استاد شیخ حسین انصاریان ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ما که امروز نبودیم‌ مدینه ، امروزی که میگم یعنی هزار و چهارصد سالِ پیش .. اگه بودیم خب میرفتیم تو حیاط خانۀ امام صادق علیه السلام می ایستادیم ، گریه میکردیم ، میدیدم موسی ابن جعفر با برادرش بدنِ حضرتُ دارن میارن برا غسل دادن .. گریه میکردیم یقیناً تحملش رو نداشتیم اماممون رو کشته بودن ، بدنشُ میدیدم ، میدیدیم هیچ زخمی هم نداره آثاری هم از زهر در پوست بدن نیست ، ولی دلمون می سوخت ناراحت بودیم ، قلبمون آتش می گرفت .. گریه مون اون وقت بیشتر میشد که بدن رو کفن میکردن دیگه میخواستن از چشم ها دور بکنند ؛ دنبالِ جنازه میومدیم قبرستانِ بقیع میدیدم موسی ابن جعفر خودش رفت تو قبر .. بدنِ بابا رو خواباند رو به قبله .. بندِ کفنُ باز کرد صورت رو خاک گذاشت بنی هاشم و فرزندانِ دیگه اومدن زیرِ بغلِ موسی ابن جعفرُ گرفتن از قبر آوردن بیرون ؛ اینجا یه پسر پدرُ دفن کرد .. مردم طاقت نیاوردن بزارن پسر بمونه کنار قبر گفتن این داغ دیده ست نباید بدنِ بابا رو ببینه .. قبرُ پوشاندن و بستنُ موسی ابن جعفرُ آوردن خانه . طبیعیِ زیرِ بغلِ داغ دیده رو بگیرن ، طبیعیِ داغ دیده رو تسلیت بدن .. اینجا پسر کنار بدنِ بابا بود کربلا برادر کنارِ بدنِ برادر بود .. قبر هم نبود ، اجازه ی دفن هم نمیدادن ، یعنی حتی لشگر یزید حق دفن کردنِ قمرِ بنی هاشمُ از ابی عبدالله صلب کرده بود .. با بدنی روبرو شد که فرق شکافته بود .. دست راست و چپ از بدن جدا شده بود .. فرقِ شکافته رو ، رویِ دامن گذاشت .. دیده بگشا که طبیبت سرِ بالین آمد دیده بگشا که حسین با دلِ غمگین آمد @majmaozakerine
عج الله متن:این شام غم ... این شام غم کی میشه سحر نداره هیچکس از حال تو خبر بگو کی میای آقا تو از سفر یا بیا یا من رو با خودت ببر درد دوری و چه جور تحمل بکنم تو کارام باید یه کم تأمل بکنم تو هر حالتی هم شده به تو توسل بکنم چی میشه آقا جون یه نگاهی کنی برا حال بدم یه دعایی کنی یا بقیة الله یا وجیها عند الله به حق ثارالله اشفع لنا عند الله اَینَ اسْتَقَرَّت بِک النَویٰ دل من آشوبه عصر جمعه ها اگه راهم دادی باز اومدم بگم یا ابانا اِستَغْفِر ذنوبنا یعنی اسم ما توی دعای تو میاد هر شب تو دلم صدای پای تو میاد یه حسی میگه این روزا دیگه آقای تو میاد از این روزای تلخ میکنیم ما عبور ان شاالله میبینم همو روز ظهور یا بقیة الله یا وجیها عند الله به حق ثارالله اشفع لنا عند الله داری تنها گریه میکنی واسه اعمال ما گریه میکنی برا دوری تو گریه میکنم برا دوریم آقا گریه میکنی تقصیر منه اگر که چشمات شده خیس توی زندگیم حواسم اصلا به تو نیست اصلا ایندفعه اسمتو خودت رو قلبم بنویس دست من رو بگیر تا که دیر نشده تا که این نوکرت زمین گیر نشده یا بقیة الله یا وجیها عند الله به حق ثارالله اشفع لنا عند الله
و توسل ویژۀ شهادت حضرتِ امام صادق علیه السلام به نفسِ استاد شیخ حسین انصاریان ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ما که امروز نبودیم‌ مدینه ، امروزی که میگم یعنی هزار و چهارصد سالِ پیش .. اگه بودیم خب میرفتیم تو حیاط خانۀ امام صادق علیه السلام می ایستادیم ، گریه میکردیم ، میدیدم موسی ابن جعفر با برادرش بدنِ حضرتُ دارن میارن برا غسل دادن .. گریه میکردیم یقیناً تحملش رو نداشتیم اماممون رو کشته بودن ، بدنشُ میدیدم ، میدیدیم هیچ زخمی هم نداره آثاری هم از زهر در پوست بدن نیست ، ولی دلمون می سوخت ناراحت بودیم ، قلبمون آتش می گرفت .. گریه مون اون وقت بیشتر میشد که بدن رو کفن میکردن دیگه میخواستن از چشم ها دور بکنند ؛ دنبالِ جنازه میومدیم قبرستانِ بقیع میدیدم موسی ابن جعفر خودش رفت تو قبر .. بدنِ بابا رو خواباند رو به قبله .. بندِ کفنُ باز کرد صورت رو خاک گذاشت بنی هاشم و فرزندانِ دیگه اومدن زیرِ بغلِ موسی ابن جعفرُ گرفتن از قبر آوردن بیرون ؛ اینجا یه پسر پدرُ دفن کرد .. مردم طاقت نیاوردن بزارن پسر بمونه کنار قبر گفتن این داغ دیده ست نباید بدنِ بابا رو ببینه .. قبرُ پوشاندن و بستنُ موسی ابن جعفرُ آوردن خانه . طبیعیِ زیرِ بغلِ داغ دیده رو بگیرن ، طبیعیِ داغ دیده رو تسلیت بدن .. اینجا پسر کنار بدنِ بابا بود کربلا برادر کنارِ بدنِ برادر بود .. قبر هم نبود ، اجازه ی دفن هم نمیدادن ، یعنی حتی لشگر یزید حق دفن کردنِ قمرِ بنی هاشمُ از ابی عبدالله صلب کرده بود .. با بدنی روبرو شد که فرق شکافته بود .. دست راست و چپ از بدن جدا شده بود .. فرقِ شکافته رو ، رویِ دامن گذاشت .. دیده بگشا که طبیبت سرِ بالین آمد دیده بگشا که حسین با دلِ غمگین آمد @majmaozakerine
📋 غسل حضرت رقیه(س) (بخش چهارم صوت) (س) (س) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (کسایی که این ویروس رو داشتند،کسی نمی رفت اون هارو غسل بده؛کفن کنه. می گفتن: اینا مریضی دارن...) قربون اون سه‌ساله ای برام که زن غساله اومد غسلش بده. ولی یه مرتبه دیدن داره عقب عقب میره. من این بدن و غسل نمیدم. آخه این بدن همه جاش سیاهه. کبوده... نکنه مریضی داره. اما خود این خانم اومد شبانه از زیر پیراهن بدن رو غسل داد... یاد اون شب افتاد که باباش تو مدینه داره بدن مادرش و غسل میده ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @majmaozakerine
1_444713710.mp3
5.37M
شب تا صبح میخونم برات لالایی من پای این نیزه تو اون بالایی آروم جون رباب با لالایی مادر بخواب ببین به یاد توئه هر کی بنوشه یک قطره آب بخواب کنار عمو خواب فرات و بببین منم دعات میکنم سرت نیوفته زمین لالالالا گل عطشان و خسته سرت رو نیزه دار رو نیزه بسته دشمن پیش چشم من آب مینوشه گهوارت رو دیدم داره میفروشه امون از این قافله همسفره با من حرمله به من نشونت میده راس تو رو از این فاصله من از گهواره تو محاله دل ببرم دیگه آروم نمیشم محال آب بخورم @majmaozakerine لالالالا عزیز خفته رو نی چه بزرگه برای این گلو نی لالالالا گل عطشان و خسته سرت رو نیزه دار رو نیزه بسته شب تاصبح میخونم برات لالایی من پای این نیزه تو اون بالایی داغ کام خشکت منو سوزونده جای تیغ آفتاب رو چهرت مونده چشای باز عمو دوخته شده به زخم گلو به نیزه دارت میگم بابات و بیاره روبه روت لبات تکون میخوره داری صدام میکنی وقتی زمین میخورم داری نیگام میکنی لالالالا گلم آروم میگیره روی گلوی بریده اش آخ جای تیره لالالالا گل عطشان و خسته سرت رو نیزه دار رو نیزه بسته @majmaozakerine
مداحی آنلاین - قلب لیلا شیدای علی اکبر - وحید شکری.mp3
3.34M
قلب لیلا شیدای علی اکبر قلب مجنون رسوای علی اکبر هردوبین صحرای علی اکبر محو قد رعنای علی اکبر الله اکبر علی اکبر جلال حیدر علی اکبر خود پیمبر علی اکبر سیدو سرور علی اکبر موذن خوش آوای کربلا دلاور خوش سیمای کربلا سرو بلند طوبای کربلا علی اکبر زیبای کربلا مولانا علی اکبر من قتیل گیسوی علی اکبر سر فدای ابروی علی اکبر قبله خال دلجوی علی اکبر کعبه خال نیکوی علی اکبر خدای غیرت علی اکبر علی ابهت علی اکبر  خدای قدرت علی صلابت علی اکبر ذکر دل انگیز لبهای حسین ماه منور شبهای حسین جوان رعنای زیبای حسین عصای پیری فردای حسین مولانا علی اکبر یا حسین جان سالار علی اکبر قسمت ما کن دار علی اکبر ما غلام دربار علی اکبر روسیاه بازار علی اکبر صفای جنت علی اکبر شفیع امت علی اکبر ولای حیدر علی اکبر صدای حیدر علی اکبر نوای زیبای عاشقان علی صدای قدسی عارفان علی دعا و تسبیح عرشیان علی کعبه آمال مؤمنان علی مولانا علی اکبر @majmaozakerine
یه نگاه کرد داره از خیمه میاد بیرون یه دختر بچه ای پای حسین و بغل گرفته حسین راه میره بچه هم باهاش میاد وای وای اومد که بره آقا صدا زد یکی اسب منو بیاره دیدن زینب افسار اسب و گرفته خواهر تو چرا؟صدا زد دیگه آقا مردی نمونده یه وقت اومد تا راه بیوفته با عزت و شکوه انگار نه انگار پسراشو برادراشو ... کشتن مشتاق به دیدار خداست راه افتاد این کوه با عظمتیه وقت یه صدا لرزوند حسین و مهلا مهلا یابن الزهرا داداش خودت داری میری برو ولی بیا یکم زینب و آروم کن من دارم دق میکنم داداش پیامبر بهتر بود رفت بابام علی رفت مادرمون بین در و دیوار رفت حسن ما رو گرفتن من دلم به تو خوش بود الان تو بری من دلم به کی خوش باشه یه جور آرومم کن دارم میمیرم اشاره ای ولایی به قلب زینب کرد راه افتاد به سمت میدان گفت خواهر یه لباس کهنه رو بده که کسی رغبت نکنه اما همونم بردن فقط خواستن هتک حرمت کنن غیر از این هیچ هدفی نداشتن فرمود به عمر سعد سه تا پیشنهاد دارم اول بذار ما بریم مدینه گفت امکان نداره گفت به ما آب برسون گفت اینم امکان نداره گفت لا اقل تکی تکی بفرست میدان گفت این قبوله آقا تکی تکی میومدن همه رو به درک واصل کرد گاهی میومد رو بلندی می گفت لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم صدای حسین میومد بچه ها آروم میشدند زینب آروم میشد حسین زندست وای وای وای ذوالجناح احساس کرد حسین داره از راست بیوفته اسب خودشو به راست شد جند بار تکرار شد آقا ذوالجناح رو توجیه کرد بزار بیفتم یه نقل دیگه هست نیزه به بدن ابی عبدالله زدن ذوالجناح زانو زد یعنی آقا اگه میتونی سوار شو عمر سعد دید خیلی میفهمه میخوامش مگه سواری میده چند نفرو به درک واصل کرد عمر سعد گفت ولش کنین ببینیم چیکار میکنه دیدن دور حسین میگرده خم میشه تیرو از بدن میکشه ذوالجناح رفت سمت خیمه تو ناحیه حسین جان تو زنده بودی اسب ها به بدنت تاختن اونایی که اسب دارن کارشون اینه از اونا سوال کردن بگین ببینم امکان داره اسب بی هوا رو بدن انسان راه بره الا فقط یه حالت که صاحب بیاد رو بدن راه بره این اسب جسارت کنه حالا این اسب رفت خیمه بچه ها گفتن جان بابا اومده دیدن ذوالجناح واژگونه یال غرق خون همه گفتن وا محمدا دور ذوالجناح رو گرفتن یکی میگفت بابام کجاس یکی میگفت پسر زهرا رو کشتن سکینه اومد جلو ذوالجناح گفت بابامو کشتن آره با لب تشنه ذوالجناح همه رو برد سمت گودال صورت میخراشیدن میدویدن زینب رسید بالا گودال نمیدونم چی دید اما سریع برگشت کسی نیاد نیزه دار با نیزه میزنه شمشیر دار با شمشیر میزنن یه عده عصا میزدن چوب میزدن سنگ میزدن شمر گفت الان نوبت منه از بالا سرازیر شد او میدوید و من میدوم اون سوی مقتل من سوی قاتل او میکشیدو من میکشیدم او میبرید و من میبریدم و شمرعلی جالس علی صدرک محاسن آقا رو گرفت سر رو بالا اورد هر چی تلاش میکنه نمیشه با چکمه بدن رو برگردون پشت آقا نشست 12 ضربه زد ذره ذره حسین جون داد و الشمر جالس علی نفس مادرش گرفت ته گودال پیکر افتاده لب گودال مادر افتاده تا دم خیمه معجر افتاده #‌
📋 روضه علی اکبر(ع) در شب جمعه کربلا ( بخش دوم صوت) (ع) (س) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اون مداح از مازندران راه افتاد. خودشو رسوند کربلا. همچین که چند فرسخی حرم رسید؛ دفتر شعرشو درآورد. گفت باز میکنم؛ هرچی اومد میخونم. تا دفتر رو باز کرد روضه علی اکبر(ع) اومد. شروع کرد روضه رو بخونه و وارد حرم بشه. شب تو عالم رؤیا خواب ابی عبدالله (ع) رو دید. دو سه تا چیز بهش فرمود. اول بهش فرمود:«سلام ما رو به چایی ریز هیئتتون برسونید. ما حواسمون به همه هست.» آی اونایی که برا ابی عبدالله(ع) کار میکنید! هرکی یادش بره؛ مادرش یادش نمی ره. قیامت که میشه همه تونو با اسم صدا میزنه. میگه تو بیا. تو بیا. روایت میگه:« مثل مرغی که از لابه لای سنگ ها دونه رو پیدا میکنه و جدا میکنه یکی یکی گریه کن های حسینشو جدا میکنه. میگه تو بیا... تو برا حسین ام گریه کردی.» ملائکه میان عرضه میدارن:« بی بی جان! بهشت رو برای شما آذین بستن. شما قدم تو بهشت بگذارید.» میفرماید: من پامو تو بهشت نمی ذارم تا تک تک گریه کن هام نرن من نمیام. نکته ی آخری که أبی عبدالله به اون فرد مداح فرمودند این بود:« فلانی! دیگه اگه شب جمعه زائر ما شدی تو حرم ما اومدی روضه جَوون ما رو نخون. _چرا آقا جان؟ نکنه بی ادبی کردم. فرمودند:« نه. شب های جمعه مادرمون فاطمه مهمون ماست. مادر ما طاقت این روضه رو نداره.» من اینجوری فهم کردم از این جمله: کسی که خودش درد پهلو کشیده باشه می فهمه. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
صد جا شمرده ام تو به دادم.. و توسل ویژۀ شهادت حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام _ سید محمد جوادی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴 ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ بی اعتنا به گنبد و گلدسته و ضریح این بار آمدم که ببینم تو را فقط .. *یا امام رضا .. دلاتون هوایی حرم امام رضاست میدونم .. اما یه کاری کن امام رضا بیاد تو جلسه ...* صد جا شمرده ام تو به دادم رسیده ای *هرجا زمین خوردم اول گفتم یا امام رضا .. آخه شما هم تو کوچه تا بیای خونه هی زمین خوردی آقا ..* صد جا شمرده ام تو به دادم رسیده ای دورست از تو اینکه بیایی سه جا فقط *به خدا هرجا گره به کارمون میخوره میاد .. یا امام رضا .. جانِ جوادت امشب یه نظری به ما کن امام رضا .. قربونِ حرم با صفات ..* در بینِ کوچه هایِ خراسان دلش گرفت از اینکه آمده است به ایران دلش گرفت هرچند شد عزیزِ خراسان طبیعی است یوسف اگر به خاطرِ کنعان دلش گرفت آن چند دانه حبه ی انگور را که خورد از هرچه میهمانی و مهمان دلش گرفت *گفت میرم مجلسِ مامون بر میگردم اباصلت ، اگه دیدی عبا رو سر گرفتم بدون زهرم دادن .. اباصلت نشسته دل نگران ، داره لحظات رو میشماره خدایا آقام کی میاد چه جوری میاد .. یه وقت دید آقا آمد ، عبا رو سرشِ .. هی چند قدم راه میره رو زمین میشینه .. هی میگه جگرم .. قربونِ این ناله ها و اشک ها .. جگرم میسوزه .. بال و پرم میسوزه .. وارد حجره شد ، میگه هی می نشست پا میشد ، بعضی نقل ها میگه ۵۰ بار نشست هی بلند شد .. هی میگه جگرم .. یه وقتایی هم هی صدا میزنه پسرم .. از بس شبیه مادرش افتاد بر زمین در انتهایِ کوچه سرش را گرفته بود چشم انتظارِ دیدنِ روی جواد بود خیلی بهانه ی پسرش را گرفته بود .. بر روی خاک بود که پیچید بر خودش *صدا زد اباصلت فرشایِ حجره رو جمع کن .. میخوام مثل جدِ غریبم بال بال بزنم .. اباصلت میگه گلیمُ جمع کردم دیدم آقا پیراهنشُ بالا زده سینه مبارکشُ رو خاک گذاشته مثل مار گزیده به خودش میپیچه .. هی زیرِ لب میگه غریب حسین .. لحظاتِ آخر ، انقده جوادشُ صدا زد ، اباصلت میگه یه وقت دیدم درای حجره باز شد .. یه آقازاده نورانی وارد شد فرمود من جواد ابن الرضا هستم .. جلو آمده سر مبارکِ حضرتُ رو زانوهاش گذاشت .. یه پدر آرزوش همینه لحظات آخر سرشُ رو پای پسر بزاره .. بابا وقتی سر رو زانو پسر میزاره آروم میشه .. چشم به چشم پسر باشه راحت جان میده .. اینجا جوادالائمه سرت رو به زانوش گذاشت .. دست تو گیسوانت کرد گفت بابا آروم باش .. بابا خودم بدنتُ تشییع میکنم .. خودم کفنت میکنم .. با دستِ خودم تو خاک میگذارمت .. (بگم صدا ناله ت بلند شه؟!..) امام رضا حجره وسیع بود راحت جون دادی اما جد غریبت تو گودال گیر افتاد .. همه ریختن تو گودال .. امام رضا یه سنگ به پیشانیت نخورد .. امام رضا با اسب از رو بدنت رد نشدن .. امام رضا جوادتُ سیلی نزدن ‌‌.. تا نفس داری و زنده ای گریه کن .. یکی دو شب دیگه آواره میشی میگی کجا روضه برم .. یا امام رضا بدنت رو با احترام تشییع کردن .. خدا خیر بده نوعروسانِ خراسانُ .. پیش مادرش رو سفیدمون کردن یه جا دیگه ام سراغ دارم خوب مهمان نوازی کردن علما بزرگان و سادات از شهر بیرون اومدن گفتن این دختر موسی ابن جعفر .. این همونیِ که باباش از سندی ابن شاهک خیلی سیلی خورده .. آی امام رضا ایرانیا غوغا کردن .. زن ها اومدن گفتن مهریه هامون حلالتون فقط اجازه بدید بریم تشییع جنازه ی عزیز فاطمه .. آخه این آقا اینجا مادر نداره ، این آقا خواهر و دختر نداره .. جمعیت انبوهی آمد .. انقده گل ریختن رو این بدن .. اما کربلایی ها .. زینب اومد دید یه نقطه پر از سنگه .. سنگا رو کنار زد ( آی بمیرم ..) دید یه بدنِ پاره پاره .. یه بدنِ بی سر .. یه بدنی که پر جای سم اسبِ ... نشست رو خاکا .. داداش جان با بدنت چه کردن .. این کلامه معصوم علیه السلامِ میگه به اندازه نگین انگشتر جا سالم رو بدن نبوده ..ببین زینب چی کشیده .. یه وقت دیدن خم شد ، لب ها رو رگ های گلوی بریده گذاشت .. هرچی نفس داری بگو حسین ... •┄┅══༻○༺══┅┄•
صد جا شمرده ام تو به دادم.. و توسل ویژۀ شهادت حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام _ سید محمد جوادی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴 ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ بی اعتنا به گنبد و گلدسته و ضریح این بار آمدم که ببینم تو را فقط .. *یا امام رضا .. دلاتون هوایی حرم امام رضاست میدونم .. اما یه کاری کن امام رضا بیاد تو جلسه ...* صد جا شمرده ام تو به دادم رسیده ای *هرجا زمین خوردم اول گفتم یا امام رضا .. آخه شما هم تو کوچه تا بیای خونه هی زمین خوردی آقا ..* صد جا شمرده ام تو به دادم رسیده ای دورست از تو اینکه بیایی سه جا فقط *به خدا هرجا گره به کارمون میخوره میاد .. یا امام رضا .. جانِ جوادت امشب یه نظری به ما کن امام رضا .. قربونِ حرم با صفات ..* در بینِ کوچه هایِ خراسان دلش گرفت از اینکه آمده است به ایران دلش گرفت هرچند شد عزیزِ خراسان طبیعی است یوسف اگر به خاطرِ کنعان دلش گرفت آن چند دانه حبه ی انگور را که خورد از هرچه میهمانی و مهمان دلش گرفت *گفت میرم مجلسِ مامون بر میگردم اباصلت ، اگه دیدی عبا رو سر گرفتم بدون زهرم دادن .. اباصلت نشسته دل نگران ، داره لحظات رو میشماره خدایا آقام کی میاد چه جوری میاد .. یه وقت دید آقا آمد ، عبا رو سرشِ .. هی چند قدم راه میره رو زمین میشینه .. هی میگه جگرم .. قربونِ این ناله ها و اشک ها .. جگرم میسوزه .. بال و پرم میسوزه .. وارد حجره شد ، میگه هی می نشست پا میشد ، بعضی نقل ها میگه ۵۰ بار نشست هی بلند شد .. هی میگه جگرم .. یه وقتایی هم هی صدا میزنه پسرم .. از بس شبیه مادرش افتاد بر زمین در انتهایِ کوچه سرش را گرفته بود چشم انتظارِ دیدنِ روی جواد بود خیلی بهانه ی پسرش را گرفته بود .. بر روی خاک بود که پیچید بر خودش *صدا زد اباصلت فرشایِ حجره رو جمع کن .. میخوام مثل جدِ غریبم بال بال بزنم .. اباصلت میگه گلیمُ جمع کردم دیدم آقا پیراهنشُ بالا زده سینه مبارکشُ رو خاک گذاشته مثل مار گزیده به خودش میپیچه .. هی زیرِ لب میگه غریب حسین .. لحظاتِ آخر ، انقده جوادشُ صدا زد ، اباصلت میگه یه وقت دیدم درای حجره باز شد .. یه آقازاده نورانی وارد شد فرمود من جواد ابن الرضا هستم .. جلو آمده سر مبارکِ حضرتُ رو زانوهاش گذاشت .. یه پدر آرزوش همینه لحظات آخر سرشُ رو پای پسر بزاره .. بابا وقتی سر رو زانو پسر میزاره آروم میشه .. چشم به چشم پسر باشه راحت جان میده .. اینجا جوادالائمه سرت رو به زانوش گذاشت .. دست تو گیسوانت کرد گفت بابا آروم باش .. بابا خودم بدنتُ تشییع میکنم .. خودم کفنت میکنم .. با دستِ خودم تو خاک میگذارمت .. (بگم صدا ناله ت بلند شه؟!..) امام رضا حجره وسیع بود راحت جون دادی اما جد غریبت تو گودال گیر افتاد .. همه ریختن تو گودال .. امام رضا یه سنگ به پیشانیت نخورد .. امام رضا با اسب از رو بدنت رد نشدن .. امام رضا جوادتُ سیلی نزدن ‌‌.. تا نفس داری و زنده ای گریه کن .. یکی دو شب دیگه آواره میشی میگی کجا روضه برم .. یا امام رضا بدنت رو با احترام تشییع کردن .. خدا خیر بده نوعروسانِ خراسانُ .. پیش مادرش رو سفیدمون کردن یه جا دیگه ام سراغ دارم خوب مهمان نوازی کردن علما بزرگان و سادات از شهر بیرون اومدن گفتن این دختر موسی ابن جعفر .. این همونیِ که باباش از سندی ابن شاهک خیلی سیلی خورده .. آی امام رضا ایرانیا غوغا کردن .. زن ها اومدن گفتن مهریه هامون حلالتون فقط اجازه بدید بریم تشییع جنازه ی عزیز فاطمه .. آخه این آقا اینجا مادر نداره ، این آقا خواهر و دختر نداره .. جمعیت انبوهی آمد .. انقده گل ریختن رو این بدن .. اما کربلایی ها .. زینب اومد دید یه نقطه پر از سنگه .. سنگا رو کنار زد ( آی بمیرم ..) دید یه بدنِ پاره پاره .. یه بدنِ بی سر .. یه بدنی که پر جای سم اسبِ ... نشست رو خاکا .. داداش جان با بدنت چه کردن .. این کلامه معصوم علیه السلامِ میگه به اندازه نگین انگشتر جا سالم رو بدن نبوده ..ببین زینب چی کشیده .. یه وقت دیدن خم شد ، لب ها رو رگ های گلوی بریده گذاشت .. هرچی نفس داری بگو حسین ... •┄┅══༻○༺══┅┄•