eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.7هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
3.4هزار ویدیو
378 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
رباعی حضرت امُّ‌البنین سلام الله علیها از ساقیِ بی‌دست خبر آوردند از گل پسرم فقط سِپر آوردند شرمنده‌ام از روی سکینه انگار... خلخال و اَلنگوهاشْ درآوردند اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم دوبیتی - حضرت امُّ‌البنین سلام الله علیها شده این ذکرِ بانوی مدینه که می‌کوبد دَمادم روی سینه تمامِ سعیِ خود را کرد امّا... نشد سقّا... حلالش کن سکینه اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم رباعی سرباز مظلوم و سیلی نماینده در معرکه‌ حافظِ شما غیرتِ سرباز در حادثه‌ حامیِ شما همّتِ سرباز قانون شما آخرِ بی‌قانونی‌ست آماده‌یِ سیلیِ شما صورتِ سرباز
نشد از چهره‌ام غم را بگیری.. و توسل جانسوز به حضرت اُم البنین علیه السلام به نفس سید رضا نریمانی ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ خبر برا اُم البنین آوردن خانم جان امیرالمومنین از جنگ برگشته عباس چهارده ساله ست .. این بچه رو بیرون از مدینه پشتِ دروازه های مدینه آورده داره آموزش میده و مشق شمشیر میکنه .. سریع اُم البنین اومد بیرونِ از مدینه دید آری عباس سوارِ بر مرکب امیرالمومنینم ایستاده هی میفرماید عباس شمشیرُ اینجور بگیر برو برگرد اینجور بزن .. اُم البنینم مودب ایستاده سرشُ پایین انداخته هی زیرِ لب میگه بارک الله عباسم .. قربونِ قد و بالات برم .. همچین که شمشیر میزد هی زیر لب میگفت ماشاالله عجب قدرتِ بازویی ، تا حالا تو لباسِ رزم ندیده بودمت .. خیر از جوونیت ببینی .. ان شالله دورِ سرِ حسین بگردی .. یه وقت امیرالمومنین صداش زد عباسم ؛ اومد جلو مودب دستِ راستتُ میخوام ببندم میخوام با یه دست بجنگی .. با یه دست مبارزه کنی ..دستِ راستُ بست ، شمشیرُ به دستِ چپ گرفت، محکم افسارِ اسبُ هم گرفته میزدُ برمیگشت (حالا ام البنین ایستاده پیشِ خودش میگه چرا آقا اینطوری میکنه ، یه وقت نیفته از رو اسب..) یهو امیرالمومنین دوباره صداش زد عباسم ، جواب داد جانم آقا ؛ میخوام دو تا دستتُ ببندم .. ایندفعه باید شمشیرُ به دهان بگیری و بری .. ( آقا باشه هر چی شما بگی ..) اُم البنینم ایستاده داره این صحنه رو میبینه .. یهو یادش افتاد وقتی هم به دنیا اومد این بازوانش رو مولا میبوسید .. اونجا هم سوال کرد نکنه آقاجان بازوهای بچه م ایراد داره .. شمشیرُ به دهان گرفت رفت و برگشت .. ام البنین آرام آرام اومد جلو ، آقاجان سیدِ من مولایِ من ببخشید میدونم عباس نوجوانه ، آیا ازش خطایی سر زده؟.. اینجوری دارید تنبیهش میکنی؟.. یهو امیرالمومنین صدا زد این ذخر الحسینِ .. این ذخیرۀ حسینمِ .. یه روزی میاد همین صحنه هایی که من اینجا انجام دادم و تو با چشمات دیدی برا عباست پیش میاد .. اُم البنین، اول دستِ راستشُ میزنن ، بعد دستِ چپشُ ... باید عادت داشته باشه .. گفت آقا فدا سرِ حسین .. حسین به سلامت باشه .. نشد از چهره‌ام غم را بگیری زِ من اندوهِ عالم را بگیری برای رفتنم اینسو و آنسو نشد مادر که دستم را بگیری تو خوردی تیغ پژمردم من اینجا دو دستت را که زد مُردم من اینجا همین که از رویِ مَرکب عزیزم زمین خوردی زمین خوردم من اینجا نه که امروز مادر درد دارم که روز و شب سراسر درد دارم از آن ساعت که با ضربه شکستند سرت را بی هوا سردرد دارم اگر بشکسته‌ام مانندِ زهرا ببین دلخسته‌ام مانندِ زهرا سرت را تا که رویِ نیزه بستند سرم را بسته‌ام مانند زهرا مرا گفتند که بازو ندارد دگر عباسِ تو اَبرو ندارد بمیرد حرمله بد زد به چشمت از آن لحظه دو چشمم سو ندارد نشد بال و پَرِ خود را بگیرم به دامن اصغرِ خود را بگیرم من از شرمندگی پیشِ رُبابم نشد بالا سرِ خود را بگیرم پس از تو کاش زنجیری نمی‌ماند تو می‌خوردی و شمشیری نمی‌ماند تمامش کاشکی خرجِ تو میشُد برایِ حرمله تیری نمی‌ماند "ببین مادر زِ گریه آب رفته و از سردردها از تاب رفته به نیزه دار گفتم بچه داری؟! کمی آرام تازه خواب رفته" عزیزم جان جانا نور عینا به فرقم باد خاک عالمینا نگاهم مانده بر در تا بیایید حسینم وا حسینم وا حسینا شاعر : انقدر عباس دعات میکنه امشب .. اومدی برا مادرش مجلس روضه و عزا گرفتی .. همچین که زمین افتاد ابی عبدالله اومد بالاسرش، آروم آروم این خون ها رو از جلو چصم عباس پاک کرد.. عباسم چشماتُ باز کن .. یهو همچین که چشمشُ باز کرد یه وقت دسد از گوشه های چشم داره اشک میریزه .. چرا گریه میکنی عباسم .. آخه مادرش خیلی سفارش کرده بود .. عباس با حسین میری با حسین بر میگردی .. صدا زد حسین جان الان تو بالاسرم نشستی .. تو سرِ منو به دامن گرفتی .. دارم چند ساعتِ دیگه رو میبینم .. آخ سرِ عزیزِ فاطمه .. والشمر جالس نفسِ مادرش گرفت سر را برید و جلویِ خواهرش گرفت به سمتِ گودال از خیمه دویدم من شمر جلوتر بود دیر رسیدم من سرِ تو دعوا بود ناله کشیدم من سر تو رو بردن دیر رسیدم من یکی داره پیرهنُ میدزده پیرهن که نه کفن میدزده یکی داره با یه کهنه خنجر سرُ از روبدن میدزده
15_DAFAT04- Ayatollah Fateminia- ASHAB(www.Rasekhoon.com).mp3
2.04M
🔖منبر کوتاه 🔖 سلام الله علیها 💠حضرت ام البنین سلام الله علیها 💠 ۱۳ جمادی الثانی رحلت حضرت ام البنین سلام الله علیها
4_5933783428670424527.mp3
11.22M
‍ هدیه به حضرت ام البنین صلوات شور یا زمینه روضه ای حضرت عباس @majmaozakerine شعرو سبک رضا نصابی به نفس برادر عزیزم کربلایی مسعود گلپور ای وای. ای وای یه طرف افتاده دستت عباس ای وای. ای وای یه طرف افتاده مشکت عباس. ای وای. ای وای این و می گه ترکه رو لبهات ای وای. ای وای تشنه لب بودی نخوردی از اب تا که دیدن دست نداری اومدن دورو بره تو عباس هرکی اومد از راه و زد نیزه ای به پیکره تو عباس ای تمامه لشگره من از غمه تو کمره من خم شد ماهه زیبای قبیله چقدر صورت تو در هم شد یا ابالفضل. یا ابالفضل. یا ابالفضل یا ابا الفضل. عباس ای وای. ای وای افتاده فاصله بینه ابروت ای وای. ای وای افتاده به روی خاکا بازوت ای وای. ای وای چقدر خردی تو شمشیرعباس ای وای. ای وای بسته شد چشمه تو با تیر عباس پاشو عباس ببین از دور حرمله داره می خنده داداش تو نباشی مطمان باش دسته زینب و می بنده داداش ای کفیله خواهره من بگو من چی کار کنم با زینب بینه این لشگره نامرد می مونه بی کس و تنها زینب رضا نصابی @majmaozakerine
4_5931573981529245694.mp3
5.18M
یازهرا🌺: واحد حضرت ابوالفضل علیه السلام ویژه ی وفات حضرت ام البنین سلام الله حاج محمدرضا بذری ای ذکر رایج والا مدارج هرکی مریض داره بگه باب الحوائج یا باب الحوائج رو قله ی دل علمت ابوالفضل منو ببر به حرمت ابوالفضل کلید حل مشکلات ابوالفضل همون دو دست قلمت ابوالفضل (ای شه مشکل گشا یا ابوالفضل بی دست کربلا یا ابوالفضل)2 ای سفره ی بزم پر برکت و فضل ای ساقی لب تشنگان جانم ابوالفضل ای جانم ابوالفضل صاحب روز تاسوعا ابوالفضل ذکر لب علم کشا ابوالفضل آب میاره ساقی برات ابوالفضل اگه بگی واعطشا ابوالفضل (ای شه مشکل گشا یا ابوالفضل بی دست کربلا یا ابوالفضل)2 مولانا عباس کارم با عباس ناله ی اهل حرم جیب الماء عباس لسکینه یا عباس میگم عموم پهلوونه ابوالفضل به خیمه آب می رسونه ابوالفضل مشک و بگیر و زود بیا ابوالفضل رباب دیگه نمی تونه ابوالفضل (ای شه مشکل گشا یا ابوالفضل بی دست کربلا یا ابوالفضل)2 @majmaozakerine
🔺 إنّ نُدبةَامَّ البنينَ كانت مُحَرَّقةً لِلقُلوبِ همانا ناله ی ام البنین علیهاسلام به گونه ای بود که قلبها را آتش میزد 🔺 مَن هِي أمُّ البنين؟ كانَت أمُّ البنين مِنَ النِّساءِ الفاضِلاتِ العارفاتِ بِحَقِّ أهلَ البيت . مُخلِصَةً فِي وِلائِهِم مُمَحِّضَةً فِي مَوَدَّتَهُم (تنقيح المقال) ام البنين كه بود؟ او از زمره زنان فاضل وعارف به جایگاه اهل بیت بود که در ولایت محمد وآل محمد خالص شده و در عشق به ایشان فنا گردیده بود 🔺فَلَمّا سَمِعَتْ بِقَتلِ الحُسين عليه السّلام خَرَّتْ مُغَشِّياًعَلَيها هنگامیکه شنید حسین را کشتند برو برزمین افتادو بحالت اغما رفت 🔺 قالَ بَشیرُ بن جذلم:....لَقَد رَأَيتُها وَقَد وَضَعَتْ يَدَيها عَلي خاصِرَتِها وَ سَقَطَ الطِّفلُ مِن عاتِقِها وَ قالَت لَيتَ أولادي جَميعاً قُتلوا وَعادَ أبوعبدالله الحُسينُ سالماً بشیر میگوید:ام البنین را دیدم که دو دستش را بر پهلوهایش گرفته و طفل ابالفضل بروی دوشانه اش بود که بچه افتاد و ام البنین میگفت : ایکاش همه فرزندانم کشته میشدند ولی اباعبدالله سالم بر میگشت 🔴باز هم در خصوصش آمده 🔴 🔺 کانَت مِمَّن حَمَی حَریمَ الحسینَ عليه السّلام وَ إقامةِالعَزاءِ عَلي سَيّدَالشُّهداء وَ رَيحانةِالرَّسولِ وَتذكرونَ النّاسَ مَظالمَ الحَسن وَ رَيحانةَالنَّبي الصِّديقةِالطّاهِرَةِ 🔺 ایشان از حریم حسین (ع) حمایت میکرد بوسیله اقامه عزا بر ایشان و بر حضرت زهرا (س) تا بجاییکه ظلمی که بر حسن (ع) وریحانه پیامبر گذشت بر مردم یادآوری میکرد مخصوصا صدیقه بودن و طاهره بودن و پاک بودن ایشان را برای مردم یادآورمیشد 🔺 و زینب کبری بعد از برگشتش به مدینه اورا پیوسته تعزیت میداد حتی در دید و بازدیدهای اعیاد. 📚اسناد : برگرفته از کتاب کشکول فاطمی.سیدمحمد عباس پور.ص ۱۱۸ 🔹به نقل از تنقیح المقال. علامه مامقانی.ج۳ص۷۰ و ریاحین الشریعة.شيخ ذبیح الله محلاتی.ج٣ص٢٩٤
حضرت ام البنین(س)- دودمه پیش تو ظیم کرده آسمان ها و زمین الدخیل ام البنین مادری کردی تو بر نسل امیرالمومنین الدخیل ام البنین دو دمه باتو می شد عطر و بوی فاطمه(س) احساس کرد الدخیل ام البنین عصمت دامان تو عباس(ع) را عباس(ع) کرد
دامانِ پُر مهرت همه لبریزِ احساس اوّل تویے امّ الحسین و بعد عَباس از عشقِ بے حدِِّ تو عالم مات و مبهوت فرزندِ تو قربانِ فرزندِ گلِ یاس تصویرِ تو مانندِ تصویرِ بهار است در عمقِ جانت این حقیقت آشکار است در تار و پودت ریشه دارد مهرِ زهرا عباسِ تو مشکل گشایِ هر چه کار است ای نور ! همچون صورتِ آیینه اے تو بر گردِ گلهاے علے پروانه اے تو چون گفته اے اینجا کنیزِ خانه ام من شد افتخارت بانوی این خانه اے تو اے مادرِ گلهاے ایثار و شهادت در وصفِ تو گل واژه ها عینِ صلابت در پایِ سجّاده چو زهرا در قنوتی دستانِ تو لبریزِ آمینِ اجابت 🔸شاعر: ___________________________