#زمینه
#شب_اول محرم
#حسینوردزبونبچگیمتاحالا
#محمدجعفر_درخشان
#حلقه_ادبی_ریان
#بنداول
حسین ورد زبون بچگیم تا حالا
حسین تنها رفیق من توی این دنیا
حسین اذن دخولمو بِده ای آقا
ای آقا...
روضه شروع شده
دوباره روضه خون ذکر مصیبت تو رو میخونه
روضه شروع شده
دوباره روضه خون قصه ی غربت تو رو میخونه
روضه شروع شده روضه شروع شده
ای بی یارو بی یاور
شاهنشاه بی لشکر
ای کشته ی بی پیکر
ای بی سر ای بی سر
افتادی بین گودال
میرفتی دائم از حال
سَرِ سرت شد جنجال
ای بی سر ای بی سر
#بنددوم
حسین شیر حلال همه ی مادر ها
حسین چشم امید همه ی نوکر ها
حسین دلیل اشک کل پیغمبر ها
ای آقا
خیمه به پا شده
دوباره نوکرت میکوبه از داغ غمت بر سینه
خیمه به پا شده
دوباره مادرت با گریه مقتل تو رو میبینه
خیمه به پا شده خیمه به پا شده
ای افتاده در صحرا
پیش چشمای زهرا
لب تشنه بین دریا
ای آقا
ای جسم گرما دیده
تکه تکه پاشیده
در خاک و خون غلتیده
ای آقا
#بندسوم
حسین فقط تو هستی که برام دلداری
حسین تو اَبر رحمتی که هی می باری
حسین غمت نمیشه تا ابد تکراری
ای آقا
نوشته مقتلت
که تشنه بودیو سرِ بریدن سرت شد دعوا
نوشته مقتلت
که زنده بودیو راهیِ خیمه ها شدن نامردا
نوشته مقتلت نوشته مقتلت
روی جسمت میشینه
اومد قاتل رو سینه
خواهر داره میبینه
میبینه میبینه
نیزه محکم تر می زد
رو رگ هات خنجر می زد
طعنه به خواهر می زد
میبینه میبینه
#حلقه_ادبی_ریان
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شب_اول محرم
#حضرتمسلم ع
#سبک_سنتی
سبک #مرحوم_حاج_حسین_محلوجی
#چونکهنباشدوفابهکوفه
#مهدی_کبیری
#حلقه_ادبی_ریان
#بنداول
چونکه نباشد وفا به کوفه
عزیز زهرا نیا به کوفه
آمد سر من عذاب کوفه
عزیز زهرا نیا به کوفه
ارزشی ندارد عهدی که بستند
کوفیان وعده هاشان را شکستند
یاحسین یاحسین نیا به کوفه4
#بنددوم
قربان نامت ایل و تبارم
فکر تو هستم با حال زارم
در کوفه تنهای روزگارم
فکر تو هستم با حال زارم
میفروشند به دیناری سرت را
یا نیا یا نیاور دخترت را
یاحسین یاحسین نیا به کوفه4
#حلقه_ادبی_ریان
#واحد
#واحد_سنگین
#شب_اول
#مناسبتمامدهه
#امام_حسین.ع
#اینکهاجازهدادی
#امیر_اسدی #سعیده_کرمانی
#حلقه_ادبی_ریان
#بند_اول
اینکه اجازه دادی
قدم بذاریم/ توی روضه
یعنی که اشک چشم
ما نوکرا/ برات عزیزه
فراموشت/ بشه ما رو؟
نمیشه نمیشه نمیشه
دعات پشت/ سر ما هست
همیشه همیشه همیشه
با اسم تو/ تموم/ دنیا میشه غرق بارون
برا اینکه/ با اسمت/ چشمامون میباره ممنون
حسین جانم حسین جان/ ای حسین جانم حسین جان
#بند_دوم
هر وقت گرفت دلامون
خودمون و دیدیم تو هیئت
وقت مصیبتامون
گریه کردیم به پای روضهات
برا پرواز گناهامون
وباله وباله وباله
ولی تنها بذاریمون
محاله محاله محاله
درمون بی کسی ها جز تو کسی رو نداریم
با عطر تربت تو تو سجدههامون میباریم
حسین جانم حسین جان/ ای حسین جانم حسین جان
#بند_سوم
با یاد خستگی هات
مگه میشه زنده بمونیم
آخر یه روز میمیریم
وقتی که ناحیه میخونیم
لب خشکت رو کاش مادر
نبینه نبینه نبینه
غباری رو سر زخمیت
نشینه نشینه نشینه
میره سرت رو نیزه پیکرت رو خاک صحراس
هرچی بمونه از تو ، روی خاکا سهم نعلاس
حسین جانم حسین جان/ ای حسین جانم حسین جان
#حلقه_ادبی_ریان
#قصیده
#شب_دوم
#آبزنیدراهراهینکهنگارمیرسد
#رضا_جوانبخت
#حلقه_ادبی_ریان
"آب زنید راه را هین که نگار میرسد"
دختر مرتضی علی(ع)، فاطمه(س) وار می رسد
زانوي شاهزاده ها هست ركاب محملش
با چه شكوه و شوکتی کوه وقار می رسد
هاشمیان به گرد او، فاطمیات پشت سر
قامت عصمتش در این حصن و حصار می رسد
دار و ندار فاطمه (س)، گوهر ناب مصطفي (ص)
به كربلا حسين (ع) با دار و ندار می رسد
خامس آل پنج تن(ع)همره طفل شیرخوار
زودتر از روز دهم سر قرار می رسد
شانهی آسمانیان، محمل دختران شده
چه نازدانه دختری به این دیار می رسد
گرد و غبار این زمین تا نرسد به معجری
بال فرشته از یمین یا که یسار می رسد
رونق کار ماذنه، رکن شباب هاشمی
وارث هیبت نبی، یکّهسوار می رسد
"رونق باغ مي رسد چشم و چراغ می رسد"
"عنبر و مشک می دمد" دولت يار می رسد
وزير اعظم حسين (ع) آيه ي محكم حسين (ع)
صاحب پرچم حسین (ع) آن جلودار می رسد
آن سوی دیگر از زمین، نیزه و تیغ آبدار
ارتش زمهریرها چند هزار می رسد
رفت قرار ناگهان از دل خواهر حسین ع
در نظرش همه جهان تیره و تار می رسد
پرده کنار می رود، واقعهی روز دهم
صحنه به صحنه از دل گرد و غبار می رسد
"چاک شده است آسمان غلغله ای ست در جهان"
ديد ز هر طرف غمی همچو شرار مي رسد
ديد كه از جور فرس، چه استخوان ها كه شكست
ناله و بانگ قاسمِ لاله عذار می رسد
حلقه زدند کوفیان دور حسین و اکبرش
صداي طبل شادی و داد و هوار می رسد
طفل به دست آسمان، بود و صدای خنده از
لشكر شاميان بر اين طرز شكار مي رسد
لحظه ي تلخ حادثه چکمهی نونوار شمر
همره کهنه خنجری سرکش و هار می رسد
گوشه به گوشه آسمان سرخ تر از خون گلو
پنجهی شمر و زلف او! آخرکار می رسد
وقت نفس نفس زدن زمان دست و پا زدن
ناله ی “یا بُنَیَّ” از گوشه کنار می رسد
"آب زنيد راه را"، مادر او به قتلگاه
با پر و بال زخمی و حالت زار می رسد
گوش زمین و آسمان می شنود در آن زمان
آه صدای پای آن چند سوار می رسد
چشم حسین بسته شد، قوم هراس شد جسور
موقع غارت از حرم، وقت فرار می رسد
مرد سوارهی عرب، گر نرسد به دخترك
به يارب اش ز پيشِ رو بوتهی خار می رسد
#حلقه_ادبی_ریان
#تک
#شب_دوم
#ورود_کاروان
#کربلاوادیعشق
#سعیده_کرمانی
#امیر_اسدی
#حلقه_ادبی_ریان
کربلا وادی عشق
ای ملک اجدادی عشق
دلهامون راهی میشه
سمت تو آبادی عشق
وقتی از غم ها سرشاریم
وقتی دلتنگ و غمباریم
با دو رکعت از شیدایی
از تربت آرامش داریم
باب اجابت
دل داره حاجت
یک شب زیارت
#حلقه_ادبی_ریان
#زمینه
#شب_دوم
#ورودیه_کاروان
#میپیچهصدایجرس
#عالیه_رجبی
#سعید_حمیدیانفر
#امیر_اسدی
#حلقه_ادبی_ریان
#بند_اول
میپیچه صدای جرس
تو سکوت کرببلا
ناله میزنه خاک و میگه
برگرد آقا
اینجا وادی مرگه
خاکش پراضطرابه
برگرد جون شیش ماهت
اینجا قحطی آبه
تنت یا سیدالشهدا
میشه مقطع الاعضا
میشه مرملٌ بالدما
#بند_دوم
واسه ی زمین زدنت
کینه خیلی فراوونه
دل تو رو داغ جوونات
میسوزونه
داغ قامت سقا
درد زخمای اکبر
ازپا تورو میندازه
تیرو حنجر اصغر
میشی بی یاور و بی سپاه
حرم میشه بی پشت وپناه
میشه لب تو لبریزِ آه
#بند_سوم
گرگا وقتی که برسن
به تنت که نیمه جونه
همه تنتو تیرو نیزه
میپوشونه
جسمت می مونه بامن
رو نی سرت سواره
بی تو توی نامردا
زینب یاری نداره
سه روز بی زره و پیرهن
تنت رو خاک داغ من
رها میشه بی غسل و کفن
#حلقه_ادبی_ریان
#شور
#شبدوم محرم
#تاخیمههابرپاشد
#حلقه_ادبی_ریان
#بند١:
تا خیمه ها برپا شد، چشِ زینب دریا شد
( توو کربلا غوغا شد۳) ۲
غرق ماتم دنیا شد، دیده گریون مولا شد
( دل پریشون زهرا شد۳) ۲
آه و واویلتا، خون شده قلبِ ما
رسیده کاروان، به دشت نینوا
آه و واویلتا، از غم این بلا
حرم آواره شد، توو دشت کربلا
واویلا ، حرم آواره شده ۳
#بند۲:
زمونِ رستاخیزه، اینجا مثِ پاییزه
(اشک حرم می ریزه ۳) ۲
مشکایی که لبریزه، روضهٔ حُزن انگیزه
(اشک حرم می ریزه ۳) ۲
تکیه گاهِ حرم، شده ماهِ حرم
اَمون از روزی که، بی پناهِ حرم
شد سپاهِ حرم، عشقِ شاهِ حرم
با ابالفضله که، رو به راهِ حرم
واویلا، پسر ام بنین
واویلا، عَلَم می کوبه زمین
واویلا، اشک زینب و ببین
واویلا، حرم آواره شده ۳
#بند۳:
یه قافله بد حاله، توو این زمین جنجاله
(روبه روشون گوداله ۳) ۲
آسمونم می ناله، بینِ گلایِ لاله
(همراهشون خردساله ۳) ۲
رویِ دستِ رباب، رفته اصغر به خواب
غُصه داره براش، وقت قحطیِ آب
دخترِ بوتراب، در غم و اضطراب
می دونه که میشه، اینجا خونه خراب
واویلا، آسمون رنگ شبه
واویلا، رباب در تاب و تبه
واویلا، جون زینب به لبه
واویلا، حرم آواره شده ۳
#حلقه_ادبی_ریان