زمینه - آروم و قرار من، بی تو زندگی هرگز.mp3
5.74M
#زمینه
#شهادت_حضرت_زهرا_س
🎤علی اکبر سلحشور
هیئت فاطمیون قم
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
4_5785012302772175863.mp3
7.88M
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#شام_غریبان
🎤مداح :کربلایی روح الله بهمنی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#شام_غریبان
🎤مداح :کربلایی روح الله بهمنی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
الهی دست خزون گلی روپرپرنکنه۲
خداهیچ خونه ای روبدون مادرنکنه۲
غریبترین تشییع جنازه ی تاریخه
خاطره های سرخت روی درومیخه
شام غریبونه دلم پریشونه۲
صدای الرحمن پیچیده توخونه
امون ای دل ای دل ای دل۲
((وای یتیمی دردبی درمون یتیمی
آخ یتیمی خاری دوران یتیمی
خدایامادرم زهراجوان است
ولی قامت کمان است))
تازه چشمم توی غسل به زخم پهلوی توخورد۲
تازه چشمم توی غسل به زخم بازوی توخورد۲
(تورفتی وتواین شهردیگه شدم دشمن شاد
مگه یادم میره که درخونه روت افتاد)۲
علی توغسل تویه دنیاحیرون شد
دیدم که چنددفعه کفن پرازخون شد
امون ای دل ای دل ای دل۲
الهی دست خزون گلی روپرپرنکنه۲
خداهیچ خونه ای روبدون مادرنکنه۲)۲
آخ داره میباره ببین بارون چشمام عزیزم
باورش سخته برامروی تنت خاک بریزم
دیگه گل یاس من تواین خزون پرپرشد
امانت پیغمبرفدایی حیدرشد
کنارقبرتوعلی زده زانو۲
خانم ی چادرخاکی مونده ازت بانو
امون ای دل ای دل ۲)۲
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#امام_زمان_عج_مناجات
چشم کویر لایق دریا نمی شود
دنیایمان بدون تو زیبا نمی شود
آقا ببین که غصه و درد نبودنت
درجام صبرِ منتظرت جا نمیشود
دنیا پر از تهاجم و بیداد و فتنه است
دردی چنین که بی تو مداوا نمیشود
حتی اگر شده یکروز قبل از آن
"یومُ الوعید" بی تو که برپا نمیشود
دلخوش به یک نگاه پر از مهر و رأفتم
چشمم بدون روی تو بینا نمی شود
رویای صبح صادق و فجر سپید وصل
جز در شب وصالِ تو معنا نمی شود
تکلیف قلب خسته مجنون بگو که چیست؟
شوریده بهر او دل لیلا نمی شود؟
گمگشته ی دیار غریبی و بی کسی
جز با نگاه مهر تو پیدا نمی شود
عشق تو از تمام جهان بس بُود مرا
همراه و هم نوای تو، تنها نمی شود
دیگر چگونه وصل تو را آرزو کنم
گل زخمه های عشق که حاشا نمی شود
"بالای تخت یوسف کنعان نوشته اند
هر یوسفی که یوسف زهرا نمی شود"
شاعر: #انسیه_اسمعیلی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
متن روضه و توسل به حضرت زهرا (س)
“السلام علیکم یا اهل بیت النبوه”
“اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی صدیقة الطاهره فَاطِمَةَ و اَبِیهَا وَ بَعلِهَا وَ بَنِیهَا وَ السِّرِّ المُستَودَعِ فِیهَا بِعَدَدِ مَا اَحاطَ بِهِ عِلمُک”
* اصلاً گریۀ مُحرم با گریه فاطمیه فرق داره، علتش اینه که فاطمیه، همه برای هم روضه میخونند، الان تو خونه ی حضرت زهرا باشی، بچه هاش دارن برای هم روضه میخونند، امام حسن برا امام حسین روضه میخونه، دوتاشون برای حضرت زینب روضه میخونند، این تفاوتش با کربلاست*
صورت توحید دارد سجده های فاطمه
سجده باید کرد پس تنها به پای فاطمه
خلقت زهرا ولایت داشت دنبال خودش
مصطفی ختم رسل شد در حرای فاطمه
یا علی گفتیم و یا زهرا در آوردند از آب
در غدیر خم که ثابت شد ولای فاطمه
بارها از رَبیَّ الاَعلای خود فهمیده ام
می خَرد ما را خدا با ربنای فاطمه
*دیدم درقنوتش صدا میزنه، خدایا! شیعیانم، دوستانم، گریه کنانم، همه رو مادر یاد کرد…*
رشته ای از چادرش هم دست ما باشد بس است
چون نمیارزد دو عالم در ازای فاطمه
میرسد خیر قنوتش بر در و همسایه اش
*بي بی جان به حسین ات قسم ما از همسایه های شما بهتریم، چون ما هیچ وقت نگفتیم از گریه های تو خسته شدیم، اما اونا آمدن به علی شکایت کردن، هرچی خوبی این خانواده به اهل این شهر کردن برعکس جواب گرفتند…*
می رسد خیر قنوتش بر در و همسایه اش
پس چه می صرفد شدم عمری گدای فاطمه
خوش به حال فاطمه کهف حصینش حیدر است
خوش به حال مرتضی دارد هوای فاطمه
قبر پنهانی او گیریم که پیدا نشد
اصلاً از اول نبود این خاک، جای فاطمه
او اگر می خواست آتش را گلستان کرده بود
معجزه کاری ندارد که برای فاطمه
قامتش آیینه ی صبر علی بود و شکست
شانه ی دیوار شد روزی عصای فاطمه
ضربه ی دیوار نه، آتش نه، حتی میخ نه
در نیامد از پسِ حُجب و حیای فاطمه
صحبت محسن وسط آمد و گرنه هیچ وقت
در نمی آمد در این دنیا صدای فاطمه
داد از این درد که اُفتاده به جانم ای داد
“من زمین خورده ترین مردِ جهانم ” ای داد
من جوانم تو جوان، پیر شدی پیر شدم
زود میاُفتد از این غم ضربانم ای داد
نوزده سالگیات قسمت ما حیف نشد
چشم خوردیم من و تازه جوانم ای داد
من که لب دوختم اما جگرم را چه کنم
میشود تا دو سه خط روضه بخوانم : ای داد
همهی شهر به اُفتادنمان خندیدند
همه دیدند که پاشیده تَوانم ای داد
هفت جای بدنت تا دَرِ مسجد بشکست
و نمیشد به تو خود را برسانم ای داد
*همه میگن: فقط بازوت شکسته، اما علی میگه: خون از همه ی بدنت جاری شد، نگاه کردم، دیدم دستت شکسته، سرت شکسته، گونه ات شکسته، صورتت ترک خورده، پهلوت شکسته…
خدایا گریه های مارو برای حضرت زهرا به اوج برسان، به گوش امام زمان برسان، بالاتر از این هم داره روضه، گوش بده…*
هفت جای بدنت تا دَرِ مسجد بشکست
ونمیشد به تو خود را برسانم ای داد
*بالاترین روضه اینه…*
همه گفتند علی بود و زنش را کُشتند
من جگر سوخته از زخمِ زبانم ای داد
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
_____________________
متن روضه و توسل به حضرت زهرا (س)
*پیغمبر وارد خانه شد، دید حبیبۀ خدا فاطمه با یه دستش دستاس میگردونه، با یه دستش بچه اش رو بغل گرفته، صدا زد: عزیز دلم! دخترم! چرا به اسماء یا فضه نمیگی کمکت کنند، عرضه داشت: بابا! هر روز کارهای خونه رو ما تقسیم می کنیم، امروز نوبت نوبت منه، بی وفای است اگه بگم اونا کار کنند…
هی پیغمبر نگاه کرد دستهای زهرا تاول زده در اثر آسیاب کردن گندم، دست دخترش رو گرفت آروم بوسید، خیلی گریه کرد آقا….
من میخوام امروز آروم آروم برات روضه بخونم،یا رسول الله! دست فاطمه رو یه خورده زخمی وخسته دیدی نتوستی جلوی خودت رو بگیری، گریه ات گرفت، کجایی ببینی نیمه های شب دست فاطمه برا قنوت بالا نمیاد؟…
اما مادرِ من و شما غصه اش درد پهلو نیست، غمِ بازو نیست، صورتِ کبودش نیست، کشته شدن بچه اش نیست،
میخوای بدونی دردِ فاطمه چیه؟*
مرگ من از فشار در و دیوارِخانه نیست
این غصه میکشد که غریب است شوهرم
میمانم عاشقانه در این روزهای سخت
باشی کنار من اگر این روزهای سخت
حالا فقط به پیش تو بودن دلم خوش است
در غربتم پس از پدر این روزهای سخت
اجر رسالت است که دیگر برای ما
حتی نمانده یک نفر این روزهای سخت
زانو بغل نگیر عزیزم دلم گرفت
ماتم نگیر اینقدر این روزهای سخت
*علی جان! چرا زانوی غم بغل گرفتی؟…*
بیرون که میروی دل من شور میزند
این روزهای پر خطر، این روزهای سخت
داری تو هم شبیه به من پیر میشوی
نفرین روزگار بر این روزهای سخت
*تو روضه بی بی خیلی باید مراقب شد، اگه بخوای روضۀ بی بی رو بخونی، تازه بعدِ در و دیوار شروع میشه، از همه ی عاشقا ونوکرا برای این بیت معذرت میخوام، صدا زد: علی جان!…*
دستم شکسته، حیف به دردت نمیخورد
بی فایده است این سپر این روزهای سخت
*هرچه کردم نذارم ببرند تو رو مسجد، نشد، آخه اینقد غلاف به بازوم زدن… بچه ام رو کشتن فدا سرت، مجروح کردن فدا سرت، فقط تو اینجور زانو بغل نگیر علی جان…*
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
متن روضه و توسل به حضرت زهرا (س)
خانه اش كه سوخت
مسمار از خجالت سرخ شد ..
دیدم آتش را ولی در را نمیدانم چه شد؟!
خورد شد پهلو ولی پَر را نمیدانم چه شد؟!
پای ضارب بشکند وقتی که در را باز کرد
طفل رفت از دست، مادر را نمیدانم چه شد؟!
شانۀ مادر که تکلیفش مشخص شد ولی
بعد از آن موهای دختر را نمیدانم چه شد؟!
فاطمه در اصل حیدر بود و حیدر فاطمه
فاطمه جان داد حیدر را نمیدانم چه شد؟!
*این سخن پیچیده هرجا
مرتضی افتاده از پا …*
زد حسین از داغ مادر بر سرش اما چه سود
بعدها در کربلا سر را نمیدانم چه شد؟!
شاعر: #حسین_طاهری
بهشتِ آرزوی من! گمونم بهتری خانم
خدارو شکر که بازم، خودت پشت دری خانم
یه خورده استراحت کن، همینه خواهشم از تو
جلو پام پا نشو اینقدر، خجالت میکشم از تو
با اینکه زخمی دردی، داری میسوزی میسازی
با این دست ورم کرده، برا من سفره میندازی
سرت چی اومده داری، نشسته راه میری تو
میخوام دستای بیجونِ، منو بازم بگیری تو
چشای من پر از اشکه، که چشماتو نبندی تو
حالا حسرت به دل موندم، یه بار دیگه بخندی تو
تو افتادی ز پا اما، علی رو روو به راه کردی
دیدی آخر تو این خونه، پای تابوتو وا کردی
حالا اونکه شبش تاره، منم زهرا، منم زهرا
اونیکه دست به دیواره، منم زهرا، منم زهرا
مگه از یاد من میره، به سنگ غم محک خوردی
حلالم کن سر من از، کس و ناکس کتک خوردی
شیارِ در گرفت آتیش، روی پهلوت شیار افتاد
طناب از دست من وا شد، ولی دستت ز کار افتاد
مگه از یاد من میره، چه حرفایی شنیدم من
من اون مسمار و از سینهت، خودم بیرون کشیدم
داری میری نمیدونی، چه خاکی بر سرم میشه
برو، یار جوون من، برو، دردات کم میشه
برو تو عرش محسن رو، بغل کن فاطمه امشب
پیمبر رو زیارت کن، به جاى ما همه امشب
برو اما قرار ما، غروبِ روز عاشورا
کنارِ پیکرِ بی سر، ته گودال تو صحرا
صدای در، دری که تو شعله سوخت
دری که یه میخ و تویِ سینه دوخت
صدای داد توی خاکستر و دود
کی میدونه چی دست فضه بود
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
متن روضه و توسل به حضرت زهرا (س)
این منم قبر میکَنَم زهرا؛
از برایِ یگانه دلدارم؟!
نکند این که خواب میبینم
کاش میشد کنی تو بیدارم
این منم تیشه میزنم زهرا؛
تا مهیا کنم مزارِ تو را
با دو دستِ خودم به خاک نهم
گل پژمردۀ نزارِ تو را
آه زهرا قسم به جان شما
پاره شد قلبِ مرتضی از غم
همچنان شمعِ صبح میسوزم
بینِ مرگ و حیات حیرانم
فاطمه؛ من نمازِ صبرم را
در کنارت نشسته میخوانم
ذکرها را شکسته با یادِ
دندههای شکسته میخوانم
منم علی که خیلی خستهم
چشمای خستهمو که بستم
با خاطراتِ با تو بودن
میونِ سیلِ غم نشستم
فاطمه در خودم شکستم
کاش میشد زهرا ..
دوباره زندگی کنم با تو
رو قلبِ من نوشته تنها تو، محبوبم
کاش میشد زهرا ..
صدای تو، تو خونه می پیچید
لبِ حسن دوباره میخندید، ای خوبم
ای یاسِ پرپر ..
بدونِ تو چیکار کنه حیدر ، یازهرا ..
مدتی هست رنگش پریده
تموم موهاشم سفیده
چی شده ابنجوری شکسته
به من بگو حسن چی دیده!
تو کوچیکی قدش خمیده
میگه زیرِ لب ..
مادرمُ آزار نده برگرد
برو عقب جلو نیا نامرد، ای نامرد
شرمنده مادر ..
تا زندهام غمت با من باشه
نشد مدافعت حسن باشه، ای مادر
ای یاسِ پرپر ..
خدا نگهدارت باشه مادر ..
فاطمه جان؛
گیرم که زینبین تو خوابیدن
آرام کردنِ حسن آسان نیست ..
یک روز زینب سلام الله علیه جلو آمد صدا زد داداشم، حسن جانم .. چرا همش یه گوشه کز کردی و زانویِ غم بغل گرفتی .. داغ مادر دیدی، ما هم دیدیم .. تو داداش بزرگِ مایی .. قفل لبهاش باز شد .. صدا زد زینبم دست از دلم بردار .. هرچی دیدیم با هم دیدیم اما تو کوچه من بودم، شما نبودید .. هرچی تلاش کردم جلوش رو بگیرم نشد..
دستش زِ سر گذشت ..
یا زهرا ..
یا رب نصیب هیچ غریب دگر نکن
دردی که گیسوان حسن را سفید کرد
با صد امید حامی مادر شدم ولی
دستش زِ سر گذشتُ مرا ناامید کرد
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#سه شنبه های مهدوی
🍂سهشنبهها و دلم جمکرانی از احساس....
سه شنبه ها و نسیمی پـراز شمیم یاس...
🍂چکیده اشک فراقت به روی گونه ی من...
چه قیمتی شده اشکم، شبیه یک الماس...
#اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان_عج
#مناجات
#پنجاره
بهانه است ولی خب برای من کافی است
همین که شعر مرا می بری به کنگره ها
همین که در دکور خانه ام دو تا تندیس
اضافه می شود و می روی به خاطره ها
یکی دو تا غزل خوب ،، می شوی گاهی
فقط بمان و نیا تا تو را اضافه کنم
به انتظار مدرنی که شعر خواهد شد
مهم ، حضور تو در روزنامه ی شهر است
چقدر سوژه برایم می آوری با خود
حوادث یمن و جنگ شام هم بد نیست...
فقط اجازه بده وضعمان همین باشد
زمین خسته سر از آسمان درآورده است
چه عیب دارد اگر این رعیت خوشبخت
کنار نام تو از جنگ ، نان درآورده است
چه ساده در عوض آب ، نفت نوشیدیم
فقط بمان و نیا ، قول می دهم این شهر
برای نیمه ی شعبان شلوغ تر بشود
ظهور را به علائم چه احتیاجی بود
نیا که شادی ما پر فروغ تر بشود
چقدر روی بَنرها شکیل و خوش اسمی!!!
خودت بگو ؛ تو اگر آمدی به خانه ی ما
چگونه حوصله ی شهر ، با تو سر نرود ؟!!
دلت چگونه می آید بیایی و مِن بعد
به جمکران تو این قوم رهگذر نرود
نیا ، سه شنبه برایت نماز خواهم خواند
چه فکر می کنی ای انتظار ناپایان
جدایی من و تو ماجرای یک شبه نیست
هزار سال پیاپی گذشت و دلخونی
هنوز کوچه ی ما آنچنان محجّبه نیست
گناه روسری ما به گردن باد است...
برای آنکه بیایی نیاز مبرم بود
که مرد و زن همه با هم کنار هم باشیم
همین که نام خیابانمان ولیعصر است
اجازه داد که در اختیار هم باشیم
اذان رسید و به دجّال اقتدا کردیم
نوشته اند که هر چیز جای خود خوب است
مهم نبود که حتی به قهقرا بروم
نوشته اند که از جمعه استفاده کنم
کنار مهدیه گاهی به سینما بروم
جهان به خنده ی (بَت مَن) علاقمندم کرد
اراده کن که بیایی ولی تامل کن!
که رودها همه پابست ماهیان تواند
به غیر سیصدو چندین نفر که برگشتند
تمام مردم دنیا سپاهیان تواند
نیا که عطسه ی دنیا به صبر فرمان داد
#محسن_ناصحی
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#امام_زمان_عج
#قصیده
سر می کنم بدون تو شب های تار را
هر شب قصیده می شوم این انتظار را
در حسرت بقیه ی خوبان روزگار
سر می کنم بقیه ی لیل و نهار را
هی چنگ می زنم به ِغزل های ناگزیر
هی شعر می شوم کلمات دچار را
خورجین من پر از غزل انتظار شد
هر شب به دوش می کشم این کوله بار را
با گریه گشته ام صد و ده بار بیشتر
دنبال رد پای تو هر شب بحار را
(باز امشب ای ستاره ی تابان نیامدی)
تکرار می کنم غزل شهریار را
از بس که بی تو گل به نظر خار می رسد
ترجیح می دهم که نبینم بهار را
ای آرزوی گم شده باید نگاه کرد
بی تو کدام پنجره ی بی بخار را؟
خشکیده زنده رود من آخر کجا برم؟
عصر سه شنبه گریه ی بی اختیار را
سرشار غربتم به تو آورده ام پناه
دریاب این پرنده ی بی برگ و بار را
من بارها بدون تو در خواب دیده ام
کابوس بی پرندگی این دیار را
سوهان روح من شده قم ای بهار من
سرسبز کن طبیعت این شوره زار را
تا کی بدون روی تو گل های کاغذی
از خود در آورند ادای بهار را
هی جمعه های بی خبر از راه می رسند
باید چه کرد این خبر ناگوار را؟
سبحان آنکه روز ازل عاشقانه ریخت
در چشم مستت این هیجان خمار را
سبحان آنکه در شب گیسوی تو کشید
زیبایی رها شده در آبشار را
ای کاش در مدار خودش زیر و رو شود
منظومه ای که با تو ندارد قرار را
چل شب کشیده ام به هوای تو مثل ابر
تا کوه خضر گریه دنباله دار را
در حسرت نگاه تو بیرون کشید اشک
از چشم من چهل غزل آبدار را
ایاک نعبد دل تسبیح پاره شد
ایاک نستعین چه کنم داغ یار را
ای آبروی هر دو جهان در قنوت من
آبی بریز این جگر داغدار را
کو آننسیم جمعه ی موعود تا سحر
قد قامت الظهور بخواند بهار را
یا ایهاالعزیز مرا کشت این فراق
کوته کن این حکایت دنباله دار را
بعد از هزار و یکصد و هشتاد و چار سال
بر هم بزن معادله ی روزگار را
یک روز می رسد که به خونخواهی حسین
رو می کنی اراده ی پروردگار را
یک روز می رسد که به تاوان مجتبی
سیراب می کنی جگر ذوالفقار را
دنیا نشسته تا بتکانی فقط خودت
از چادر غریبی مادر غبار را
دارد غروب می شود و باز هم ندید
در امتداد جاده کسی آن سوار را
#عباس_شاه_زیدی
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
🌹🎤مناجات فاطمی امام زمان
🌹🌹🌹▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
قسم به سینۀ مجروح مادرت زهرا
تو بر ظهور دعای فرج بخوان مولا
تو بر ظهور دعای فرج بخوان که هنوز
شرار دود ز بیت علی رود بالا
تو بر ظهور دعای فرج بخوان که علی
بود هنوز عزادار مادرت زهرا
تو بر ظهور دعای فرج بخوان که هنوز
علی است مثل تو مظلوم و بی کس و تنها
تو بر ظهور دعای فرج بخوان که کند
همیشه مادر پهلو شکسته بر تو دعا
تو بر ظهور دعای فرج بخوان که حسن
به زیر ضرب لگد دید مادر خود را
تو بر ظهور دعای فرج بخوان که حسین
فتاد پشت در خانه، مادرش از پا
تو بر ظهور دعای فرج بخوان که هنوز
صدای نالۀ محسن رسد به عرش خدا
تو بر ظهور دعای فرج بخوان که به نی
بوَد هنوز سر پاک سیدالشهدا
تو بر ظهور دعای فرج بخوان که بود
شـرارۀ دل «میثم» همیشه وقف شما
🌹🌹🌹▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
▪️🎤فاطمیه
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بر مشامم می رسد بوی عزای فاطمه
می شوم آماده ی گریه برای فاطمه
هاتفی از آسمان ها می دهد امشب ندا
فاطمیّه آمده، ماه عزای فاطمه
فاطمیّه آمده ای فاطمیّون غیور
خانه ی دل را کنید امشب سرای فاطمه
در عزایش بر تنم دارم لباس نوکری
این لباس مشکی ام باشد عطای فاطمه
من کجا و گریه در بزم عزای او کجا ؟
اشک چشمانم بُوَد لطف خدای فاطمه
بر جراحات عمیق فاطمه مرهم نهد
هر کسی گرید میان روضه های فاطمه
هر کسی بر بام خانه پرچم زهرا زند
می شود ایمن ز غم تحت لوای فاطمه
مهر زهرا را خدا با طینتم کرده عجین
افتخارم این بُوَد هستم گدای فاطمه
در قنوت هر نمازم بر لبم دارم دعا
بارلاها جان من گردد فدای فاطمه
یاری زهرا نمودن با زبان است و عمل
ای که هستی در پی کسب رضای فاطمه
می رسد آوای یا مهدی هنوز از پشت در
ذکر تعجیل فرج باشد دعای فاطمه
کی می آیی تا بگیری انتقام مادرت ؟
مهدی زهرا بیا، ای دلربای فاطمه
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
khalaj_fatemiye.mp3
2.63M
|⇦•داغ تو را بهانه گرفتم...
#روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه به نفس حاج حسن خلج •✾•
●━━━━━━───────
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
|⇦•داغ تو را بهانه گرفتم...
#روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه به نفس حاج حسن خلج •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
"اللّهُمَّ صَلِّ عَلیٰ فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُک"
داغ تو را بهانه گرفتم گریستم
از قبر تو نشانه گرفتم گریستم
*یعنی میشه یه کسی اینقده غریب باشه هزار و چهارصد سالِ بچه هاش دارن دنبال قبرش می گردن...*
یک گوشه از محلّه ی غَمْ آشنای تو
با یادت آشیانه گرفتم گریستم
*یعنی چی؟ یعنی همین کاری که شماها می کنید، می گردید ببینید روضۀ بی بی کجاست... محلۀ غم آشنای تو، یعنی حسینه ها و مجالس روضه ها...
هر جا روضه هست میرم میشینم روضه ات رو گوش میدم، آرام آرام زمزمه میکنم: مادرِ جَوُون مرگم...
ان شاالله یه روز همۀ ما دق کنیم، چه جور تحمل کنیم یه بی سر و پا سَرِ مادرِ ما داد زد... وای مادر! وای مادر! وای نَنه، وای نَنه...*
یک گوشه از محلّه ی غَمْ آشنای تو
با یادت آشیانه گرفتم گریستم
از کوچه های شهر گذشتم یکی یکی
وقتی سراغ خانه گرفتم گریستم
با ماجرای هیزم و آتش دلم شکست
یک روضه مَحرمانه گرفتم گریستم
*گفت: علی جان! هیچ کسی رو خبر نکن، شب غسلم بده، شب کفنم کن، مخفیانه و محرمانه گرفت روضه رو علی...
اسماء تو آب بریز، من بدنِ زهرا رو شستشو بدم...
وقتی کسی که مجروح بوده و از دنیا بره، اول باید جراحتها رو بشورن، خونهارو پاک کنن... گفت: فاطمه جان!... برای شستن تو از کجا شروع کنم...*
لازم نشد سوال کنم رفته ای کجا
از ردّ تازیانه گرفتم گریستم
مقتل نوشته شانه ات از کار مانده بود
بر موی خود که شانه گرفتم گریستم
#شاعر محمد حسن بیات لو
* اسماء میگه: من آب می ریختم، علی شستشو میداد، دیدم از زیرِ بدن بی بی خونآبه جاریه...*
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
Hoseyni_fatemiye.mp3
2.78M
|⇦•ستاره ای که مَلَک را...
#روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه به نفس سیدمهدی حسینی •✾•
●━━━━━━───────
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
|⇦•ستاره ای که مَلَک را...
#روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه به نفس سیدمهدی حسینی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
بسم الله الرحمن الرحیم
ستاره ای که مَلَک را رهی به بامش نیست
کدام چرخ که در محور نظامش نیست
چه شاه بانویی آنکه جز شه مردان
ز نسل پاک امامان یکی امامش نیست
چه شاه بانویی آنکه فخر مریم نیز
به جز تفاخر خدمت برای مامش نیست
کسی که پا سر زانوی مرتضی بنهد
کدام قلۀ هستی که زیر گامش نیست
کسی که خَم شده احمد به بوسه بر دستش
شعور عقل شناسندۀ مقامش نیست
به محض دیدن بابا که باغبانش بود
کدام عِطر که در غنچۀ سلامش نیست
مگو کدام فضیلت ندارد آن بانو
بگو کدام فضیلت که ذیلِ نامش نیست
کسی که عقلِ خطیبان ز خطبه اش شد مات
کسی که جز ادب وحی در کلامش نیست
ز انبیاء که همه تشنه اند کوثر را
بگو کدام لبی جرعه نوشِ جامش نیست
در آفتابِ قیامت بسوزد از حسرت
سری که در کَنَفِ ذِلِ مُستدامش نیست
*قیامت هر جوری شده خودم رو به چادرت میرسونم...*
ز تلخ و شور جهان بی شکایتی بگذشت
که جز حلاوت ذکر خدا به نامش نیست
فدای سادگی خانه ی مُحقّرِ او
که هیچ آئینه همتای خشتِ خامش نیست
سه روز روزۀ آن اَبر با سخاوت بین
که غیر آب سَرِ سفرۀ طعامش نیست
حرم اگر چه ندارد مزار گمشده اش
ولی به نزد خدا کس به احترامش نیست
فدایِ غربت آن استخوان شکستۀ عشق
که غیرِ لطف و کَرَم جابرِ عظامش(۱) نیست
_
دعای خیر او آنقدر بر مردم محبت کرد
که دشمن گفت: زهرا حق ما را هم رعایت کرد
زمین از آن زمانی که تنش را در خود جای داد
به لطف آب غسلِ فاطمه کسبِ شرافت کرد
علی در خانه بود و رفت زهرا پشتِ در
یعنی به نرخِ دادنِ فرزند و جان حفظ اِمامت کرد
همان کس که طناب آورد و دستانِ علی را بست
طناب خیمه های کربلا را نیز غارت کرد
تنی را مادری در گودی مقتل رها کردُ
سری را در تنور خانۀ خولی زیارت کرد
___
۱_جابر العظم..
یعنی ای شکسته بند استخوانهای شکسته ..
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین