#زمینه
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله_بن_حسن.ع
#هاتفنیکپور
#منصورهمحمدیمزینان
#عمومتوقتلگاهه
#حلقه_ادبی_ریان
#بند_اول
عموم تو قتلگاهه و دل تو دلم نیست عمه
بزار برم
ببین که بی پناهه و گرگم که کم نیست عمه
بزار برم
ببین چه گرد و خاکی
به پا شده تو گودال
سوز صداش میگه که
مونده غریب و بد حال
قلبم شده اسیر اشک و آه
آقام غریب مونده تو قتلگاه
عمو/ زنده بمون
عمو/ دارم میام
عمو/ نفس بکش/ تا من بیام
#بند_دوم
من پسر کریمم و زشته نبخشم جونم
ماه دلم
عالم و آدم میدونن من به عموم مدیونم
ماه دلم
مگه که مرده باشیم
بی هم نفس بمونی
تو واسه قاسم و من
مثل بابام میمونی
ای وای نخواه بازم یتیم باشم
پر میزنم که یا کریم باشم
عمو/ زنده بمون
عمو/ دارم میام
عمو/ نفس بکش/ تا من بیام
#بند_سوم
بذار برم تو قتلگاه ، راه و نکن سد عمه
فدات بشم
پیشِ روی بابام نخواه بشه واسم بد عمه
فدات بشم
تیر بارونه تنش وای
مثل بابام تو تابوت
گل بوسه کاشته خنجر
رو تنش عین یاقوت
فک کن منم شبیه بچه هات
عمه بشم یه افتخار برات
عمو/ زنده بمون
عمو/ دارم میام
عمو/ نفس بکش/ تا من بیام
#حلقه_ادبی_ریان
#زمینه
#شب_پنجم محرم
اجرا: #محسن_بیننده
آهنگ: #وحید_خیری
شعرا: #مهدی_قربانی، #وحید_خیری، #محمدرضا_افشان
#ازتوگودالصدامیاد
#حلقه_ادبی_ریان
#بندادل
از توو گودال صدا میاد، عمه بزا برم تو رو خدا
افتاده زیرِ دست و پا، عموم غریب و بی کس و تنها
بزا برم عمه، دارم می میرم
جلو یه تیر و که، دیگه می گیرم
عمو دارم میام، دَووم بیار
یه کم دیگه بمون و کم نیار
ببار ای آسمون بارون ببار
#بند۲:
اومدم از توو خیمه ها، عمو بذا کنارت بشینم
آخه چه جوری میتونم ، تنِ تو رو، رو خاکا ببینم
یتیمی کنارِ، پدر رسیده
بالایِ سرِ تو، سپر رسیده
دارن میان عمو، چند تا سوار
نشسته رو لبات، گرد و غبار
ببار ای آسمون، بارون ببار
#بند۳:
تنها نموندی من هستم، ببین چقد شدم پریشونت
حالا جدا شده دستم، عمو جلو چشایِ پُر خونت
رویِ صورتِ تو، خونم چکیده
بالایِ سرِ من، بابام رسیده
بابام رسیده اما بی قرار
منو به دستِ بابا بِسِپار
ببار ای آسمون بارون ببار
#حلقه_ادبی_ریان
#زمینه
#شب_پنجم محرم
#عالیه_رجبی
#توگوشعبدالله
#حلقه_ادبی_ریان
#بنداول
تو گوش عبدالله
میاد صدای مجتبی
میگه نذار تنها
عموتو بین دشمنا
بیا پسرم
بیا نشونشون بده یل حسنی
بیا پسرم
بیا نشون بده چقد شبیه منی
بیا پسرم
پسرم خیلی مردی
حرفمو رد نکردی
قول بده بی عمو حسینت
به حرم برنگردی
#بنددوم
یکی تو این گودال
جلوی چشم مادرم
نشسته با خنجر
رو سینه ی برادرم
بدو پسرم
بخاطر بابا خودت رو زود برسون
بدو پسرم
بدو دارن عموتو میکشن جلومون
بدو پسرم
اگه تنها بمونه
بین گرگا بمونه
نگرونم تن داداشم
زیر پاها بمونه
#بندسوم
یادت باشه باید
بمونی و خطر کنی
برا عموجونت
وجود تو سپر کنی
عزیز دلم
جلو چشای من چیا میاد به سرت
عزیز دلم
فدای زخمای تنت بشه پدرت
عزیز دلم
عمو غم تو گلوشه
یه لشکر روبروشه
باش تا مثل تن حسینم
بدنت زیر رو شه
#حلقه_ادبی_ریان
#شور
#شب_پنجم محرم
اجرا: #محسن_بیننده
آهنگ: #وحید_خیری
شعرا: #مهدی_قربانی، #وحید_خیری، #محمدرضا_افشان
#غرقخونگودال
#حلقه_ادبی_ریان
#بند1:
غرقِ خونِ گودال، می زنه پَر و بال
پادشاهِ عالم
رویِ خاکِ صحرا، زیرِ دست و پاها
تکیه گاهِ عالم
ای جانم فدات، قربونِ چشات
قربونِ تَرَکهای رو لبات
می میرم برات، واسه روضه هات
کاش منم کربلا بودم باهات
آقا جانم حسین
#بند۲:
ای عزیزِ خدا، کشتهء سر جدا
بی قراره زینب
تشنهءِ بی کفن، شاه عریان بدن
غصه داره زینب
ای آب حیات، کشتیِ نجات
ای محرومِ مِنَ الماءِ الفرات
ای صوم و صلات، راه توِ صراط
اربعین بزا بیام کربلات
آقا جانم حسین
#بند۳:
ای ذبیح از قفا. کشتهء اشقیا
پیشِ چشمِ خواهر
یا امامَ الغریب، شاهِ شَیب الخضیب
ای عزیزِ مادر
یابن المحکمات، یابن الذاریات
عالم و آدم هستن گدات
دنیا خاکِ پات، محتاجِ دُعات
بچه هام فدایِ بچه هات
آقا جانم حسین
#حلقه_ادبی_ریان
4_5803004577905117898.mp3
580.6K
#زمینه
#شب_ششم
#حضرت_قاسم.ع
#صادق_اویسی
#مناومدمفداتبشم
#حلقه_ادبی_ریان
#بنداول
من اومدم فدات بشم، فدات
یه نامه دارم از بابام، برات
بذار برم
منی که بی قرارتم
مگه نه اینکه یارتم
تا آخرش کنارتم
من از الان، شدم برات، کفن به تن
ذکر لبم، شده حالا، حسن حسن
عمو حسین عمو حسین، عمو-حسین
#بندوم
بگو که میذاری برم، بگو
رومو زمین نزن دیگه، عمو
شده میرم
بی کلاه خود و بی زره
بخدا قاسم حاضره
برای تو سرش بره
میخوام بشم، مث یلِ، جمل حسن
اَلا وَ صَلَّی الله، علی الـحسن
عمو حسین عمو حسین عمو-حسین
#حلقه_ادبی_ریان
#غزل
#شب_ششم محرم
#برایتدستخطیبادلمضطرفرستاده
#مرضیه_عاطفی
#حلقه_ادبی_ریان
برایت دست-خطی با دلِ مضطر فرستاده
به عشقت مجتبی(ع) قربانیِ دیگر فرستاده
نگاهت کرد؛ «لا یومَ کیومَک» خواند در بستر
برایت غصه خورد و اشکِ چشم تر فرستاده
کشیدی آه و خواندی متن بازوبند قاسم(ع) را
حسن(ع) عشقِ خودش را مثل یک مادر فرستاده
در آغوشش گرفتی، عاشقانه گریه می کردید
یتیمش را برادر با همه باور فرستاده
روانه کرده قاسم(ع) را به یاری تو! در واقع-
-به قلب دشمنانت نیزه و خنجر فرستاده
رجزهای لب قاسم(ع) تداعی کرده صفين را
برایت هدیه ای با خصلتِ حیدر فرستاده
عجب فرماندهی کرده به یاریِ سپاه تو
چه سربازِ به نام و یاوری محشر فرستاده
«أنا ابن المجتبی» گفت و گمانم دشمنت میگفت
حسین(ع) اینبار جای یک نفر؛ لشکر فرستاده
برای ازرق شامی(لع) گمانم شمر(لع) هر لحظه
برای کشتنش یک نيزهٔ بهتر فرستاده
زمین خورد و تمام دشت را طعم عسل برداشت
برایش آب کوثر شخص ِ پیغمبر(ص) فرستاده!
#حلقه_ادبی_ریان
#غزل
#شب_هفتم
#زبانحالحضرتزینب س
#حضرت_رباب س
#علی_اصغر ع
#ازغمیجانکاهسرشاریعروسمادرم
#مرضیه_عاطفی
#حلقه_ادبی_ریان
از غمی جانکاه سرشاری عروس مادرم
پا به پای من عزاداری عروس مادرم
داغ دیدی و کنارم مینشینی و مرا
میدهی هر روز دلداری عروس مادرم
روضه خوانی کن برایم جان زینب(س)، با همان-
-لحنِ لالاییِ تکراری عروس مادرم
صبح نزدیک است و...تو با حالِ آشفته هنوز
خیره بر قنداقه بیداری عروس مادرم
بر دلت یک زخم کاری از کمانِ حرمله(لع)
یادگاری داری انگاری عروس مادرم
گوش تا گوشِ علیِ اصغرت(ع) را خون گرفت
گریه کن آرام، حق داری! عروس مادرم
هر کجا شش ماهه می بینی در آغوش زنی
اشک هایت میشود جاری عروس مادرم
میدهی آغوشِ خالی را تکان بی اختیار
دست از غم برنمیداری عروس مادرم
تشنه ای بعد ازحسین(ع) و گاه با اصرارِ من
میخوری از آب مقداری عروس مادرم
لااقل این بوریا را زیر سایه پهن کن
سوختی در این وفاداری عروس مادرم!
#حلقه_ادبی_ریان