آواز دشتی-
له زاری چاوه زینب پرله خوینه
گمانم یه چله ی سلطان دینه
چهل روژه که کارم شوروشینه
یه بزم ماتمه یه اربعینه
نوای اربعین دره تیدن
هوای اربعین دره تیدن
دوچاوه گیره داری دیره زینب
چه گام استواری دیره زینب
دلاچه، اقتداری دیره زینب
چه شان واعتباری دیره زینب
چهل منزل براگیان منجلی بی
گهی زهرا بیو گاهی علی بی
م نیمه، زینب کبری تر ه یه
م نیمه، زینت باباتره یه
م نیمه، لی دویته زهراتره یه
حسینی مذهبی غوغاتر ه یه
گمانم غصه دیره آه دیره
له پای ایش خستگیِ راه دیره
وه گِرده آفتاب و ماه دیره
به والله که ای والله دیره
وداخت وه جلالت سر نیایه
وه دست هیچ کس معجر نیایه
له شونت کوفه زینب زیر و رو کرد
سپاه ظالمیل بی آبرو کرد
وه سمت کربلا خوشحال رو کرد
کمی لی خاکه تو، هز دا،و بو کرد
رسیمه کربلا ای دادو بی داد!
حسین سر جیا، ای داد بی داد!
چهل روژه، م گریانم حسین گیان!
چو زلف تو پریشانم حسین گیان!
چهل روژه له افغانم حسین گیان!
حسین گیانم حسین گیانم حسین گیان!
تونی ذکر لبم تنیابراگیان
حسینی مذهبم تنیابراگیان
له بهره شیرخواره گیره کردی
رباب بی ستاره گیره کردی
برا وه گاهواره گیره کردی
براوه مشک پاره گیره کردی
له هاتن ای برا ،گیان دیر کردی
منیش بیچاره کردی، پیر کردی
همین جا دور اکبر ، وه دسم چی
برا، شبه پیمبر ، وه دسم چی
برا وه، من دو دلبر ، وه دسم چی
هم اکبر هم علمدار ، وه دسم چی
"وتم ، م له تو، ای افتاده له پا
وه جا هزگر،برابیمسه تنیا
له ایره بیه که سقا ، وه دس چی
له سمت علقمه دریا ، وه دس چی
پناه عصمت کبرا ، وه دس چی
امیره لشکرم تنیا ، وه دس چی
ودشت علقمه یه مشک دیمه
دوچاوت ای برا پر اشک دیمه
چوبسمل پیکرد بی بال کردن
تنت نازاره گم پامال کردن
ته گودال تو گودال کردن
تنت له سم مرکب چال کردن
دلم آوارته، پس کی تیدن
دلم صدپارته، پس کی تیدن
تو وه ایره؟، کبوتر چیه کوفه
له بانه نی برا، سر چیه کوفه
منو یه قلب مضطر چیه کوفه
نمنیه طاقتم سر چیه کوفه
و گر نه درده تو، م کشتیادن
غم گودال، غمی له دل نیادن
بهاری داشتم ویره خزان بی
قدی که داشتم بی تو کمان بی
عقیق تو وه دست ساربان بی
طلای م نصیب کوفیان بی
خبر دیری که م، بازار بردن
له بین مجلس اغیار بردن
وه ایره تازیانه باب کردن
رخ م ،له کبودی قاب کردن
وه خجلت خویشک تو آب کردن
له بعدت معجریل، نایاب کردن
سکینه معجر ی له م، طلب کرد
وه ژیره تازیان ناوه برا، برد
له جا هزگر، تو غم خواری بکه باز
دواره خیمه گان یاری بکه باز
له بهره عزتم کاری بکه باز
علمدارم علم داری بکه باز
سکینه کردیه زاری ابالفضل!
بکه بهرم علمداری ابالفضل!
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
#اشعار اربعین حسینی
🌴🌴🌴
#دشتی خوانی روز#اربعین قبل شروع روضه-اشعارکوردی
چله ی شاه شهیدان، زمینه
یه چله ی پور ختم المرسلینه
قیام کربلایش تا روزه محشر
دروس درس خیل مسلمینه
جماعت کربلاعرش زمینه
له داخ اربعین هر دل خمینه
تمامی شهیدیل جوره حلقن
له حلقه ی دین حسین تنیا نگینه
عزای شاه عالم هاتیه باز
گمانم که چله ی سلطان دینه
دل ما ن له، پیه، یه کاروانه
گمانم خادم روح الامینه
له سمت کربلا راهیه زینب
که گریانه چاوه روح الامینه
وه یاد کربلا (مجنون)خمینه
بکه خوین گیره روژه اربعینه
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
مناجات با امام حسین (ع)-اشعارکوردی
وه حریم تو تمنا ،م نکم پس چه بکم
دل خوم گردد مُصَفّا ،م نکم پس چه بکم
دِله زاره، منه له کربُبلای تو حسین
عاقبت گیره له غوغا، م نکم پس چه بکم
م که عُمریگه گِدا،بیمه ودرگاه حسین
پَس گِداییِّ تو مولا ،م نکم پس چه بکم
دل م ،وه خم زینب بی یسه غرق نوا
گیره وه زینب کبری م نکم ،پس چه بکم
بسوزم له خم و داخ علیه، اکبره تو
گیره وه، اکبر لیلا، م نکم پس چه بکم
عَرشیان ناله درن ، وه گِلوی اصغر تو
گیان وه،ای مرثیه اِهدا ،م نکم پس چه بکم
ای طبیبم نظری وه دل بیماربکه
وِ رَیت درد مداوا، م نکم پس چه بکم
مَدَدی که ، که وه در گاه تو روی هاوردم
ر ی وهَ دَرگَاه تو،آقا ،م نکم پس چه بکم
ای عزیز دل زهرا نظری که تو ، وه م
حاجتم وه، تو تقاضا م، نکم پس چه بکم
یاحسین بن علی عمریگه (مجنونه) تونم
ناله عمری وه تو مولا ،م نکم پس چه بکم
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
یاحسین جان 🖤
#عباس-شعر کردی
لشگرم چیه و دس یار رشیدم باو رو
ناامیدم نڪه عباس،امیدم باو رو
نگران حرمم هایدنه کوره عباس
حرف غارٺ بیه ای یار رشیدم باو رو
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
😭😭😭😭
خبرآمدخبرخوشی در راه است...:
خزان باغ..
داخ دویریت ای حسین گیان بال پروازم شکان
شمرو تیشه ی نامرادی کاخ آواتم شکان
هاتیه فصل وهارم باوشم پر گل بیه
شمروشعله ی ناامیدی باخ امیدم سوزان
گرده تو ای هرچی کس پروازه برزی داشتم
شمرملعون بارالها دس وبالم م شکان
یک ویک یاران
#مطاعن_مکتب_سقیفه 01
#مطاعن_دشمنان 177
#مطاعن_ابوبکر 19
#مطاعن_عمر 34
🔴🔴 توطئه اصحابسقیفه برای جلب #عباسبنعبدالمطلب ..
👈🏼👈🏼 #براء میگوید: این خبر (تجمع حزب انصار در سقیفه بنیساعده) به #ابوبکر وعمر رسید. سراغ ابوعبیدةبن جرّاح و مغیرةبن شعبة فرستادند و از آنان نظرخواستند.
🔸مغیره گفت: نظر من اینست که با عباس بن عبد المطلب ملاقات کنید و او را به #طمع بیندازید که در این امر خلافت او را نصیبی باشد و برای او و نسل او بعد از خودش باقی بماند. و بدین وسیله فکر خود را در باره علی بن ابی طالب راحت کنید،
چرا که اگر عباس بن عبدالمطلب با شما باشد دلیلی برای مردم خواهد بود وکار علی بن ابی طالب به تنهائی بر شما.
🔸 #براء میگوید: ابوبکر و عمر و ابوعبیدةبن جرّاح و مغیرةبن شعبة آمدند و در #شب_دوم_از_وفات_پیامبر صلیاللهعلیهوآله نزد عباس بن عبدالمطلب وارد شدند.
🔸 ابوبکر سخن آغاز کرد و خداوند عزوجل را حمد و ثنا نمود، و سپس چنین گفت: خداوند محمّد را برای شما بعنوان پیامبر وبرای مؤمنین بعنوان صاحب اختیار مبعوث نمود وبر آنان منّت نهاد که او را در میان ایشان قرار داد.
تا آنکه برای او پیشگاه خود را اختیار کرد و امر مردم را به خودشان سپرد تا مصلحت خویش را با اتّفاق- نه باختلاف- برای خود انتخاب کنند.😐
مردم هم مرا بعنوان حاکم بر خود و مسئول امورشان انتخاب کردند.🔥
من هم آن را بر عهده گرفتم، و به کمک خداوند از سستی و حیرت و وحشت، ترسی ندارم و توفیق من جز از خداوند نیست.
ولی من طعن زنندهای دارم که خبرش به من میرسد و بر خلاف عموم مردم سخن میگوید. او شما را پناهگاه خود قرار داده، و شما هم قلعه محکم او و شأن و مقام تازه او شدهاید. شما باید همراه مردم در آنچه بر آن اجتماع کرده اند داخل شوید و یا آنها را از آنچه بدان تمایل نشان داده اند منصرف کنید.
ما نزد تو آمده ایم و میخواهیم برای تو در این امر خلافت نصیبی قرار دهیم که برای تو و نسل بعد از خودت باشد، چرا که تو عموی پیامبر هستی!اگر چه مردم مقام تو و رفیقت را دیدند و با این حال امر خلافت را از شما دو نفر منصرف کردند.
🔸 #عمر گفت: ای واللّه، شما ای بنیهاشم آرام باشید که پیامبر از ما و از شما است، و ما از این جهت که به شما احتیاج داشته باشیم نزد شما نیامده ایم، بلکه کراهت داشتیم که در آنچه مسلمانان بر آن اجتماع کرده اند مخالفتی باشد 😐و در نتیجه کار بین شما و آنان بالا بگیرد.
پس به صلاح خود و عموم مردم فکر کنید). سپس عمر ساکت شد.
🔸 #عباس سخن آغاز کرد و گفت: خداوند تبارک و تعالی محمد صلیاللهعلیهوآله را- همانطور که گفتی- به پیامبری مبعوث کرد و برای مؤمنین صاحب اختیار قرار داد.
💥اگر این امر خلافت را بعنوان پیامبر صلیاللهعلیهوآله طلب نموده ای که حقّ ما را گرفتهای،
💥و اگر بعنوان مؤمنین طلب نموده ای پس ما هم از مؤمنین هستیم و در باره خلافت تو نظری ندادیم و مورد مشورت و نظرخواهی قرار نگرفتیم، و ما خلافت را برای تو دوست نمیداریم، چرا که ما هم از مؤمنین بودیم و نسبت به تو کراهت داشتیم.
💥و امّا این سخنت که (در این امر خلافت برای من نصیبی قرار دهی)، اگر این امر فقط برای توست آن را برای خود داشته باش که ما به تو احتیاجی نداریم
💥و اگر حق مؤمنین است تو حقّ نداری به تنهایی در حق آنان حکم نمائی، و اگر حق ما است ما از تو به قسمتی از آن راضی نمیشویم
💥و امّا سخن تو ای عمر که (پیامبر از ما و از شما است)،
پیامبر صلیاللهعلیهوآله درختی است که ما شاخههای آن و شما همسایگان آن هستید. پس ما از شما به او سزاوارتریم.
💥 وامّا آن سخنت که (ما میترسیم کار بین شما وما بالا بگیرد)، این کاری که شما انجام دادید آغاز همان اختلاف است. و خدا است که از او کمک خواسته میشود.
🔸 سپس از نزد عبّاس بیرون آمدند.
(گمان نمیکردم این امر خلافت از بنیهاشم و از میان آنان از ابوالحسن (علی بن ابیطالب علیهالسّلام) منحرف گردد.
آیا او اوّل کسی نیست که به سمت قبله شما نماز خواند؟⁉️
آیا او عالمترین مردم به آثار و سنن نیست⁉️
آیا او قریب العهدترین مردم نسبت به پیامبر نیست⁉️
و آیا او کسی نیست که جبرئیل در غسل و کفن پیامبر کمک او بود⁉️ کسی که آنچه (ازخوبیها) در همه مردم است در او وجود دارد ولی آنچه خوبی در اوست در مردم نیست.
چه کسی شما را از او منصرف کرد تا ما هم اورا بشناسیم⁉️
بدانیدکه این بیعت شما اوّل فتنهها است.
📚 منابع
شرحنهجالبلاغهابنابیالحدیدج۱ ص۳۲
کتاب سلیمبنقیسهلالی، 282
بحارالأنوارج ۲۸ ص۲۸۴
الجمل، ص۵۹
فرائد السمطین،ج۲ ص۸۲
تاریخ یعقوبی،ج۲ ص۱۰۳
درر بحر المناقب،ص۷۴
#با_افتخار_عبدالحسینم
🆔
#ادب حضرت ام البنین سلام الله علیها نسبت به فرزندان حضرت #زهرا علیها السلا
فاطمه ی کِلابی از جهت اخلاقی، مثال زدنی بود و نسبت به فرزندان حضرت زهرا سلام الله علیها، علاقه و ادب نشان می داد. یک نمونه از احترام و علاقه ای که از او، نسبت به عزیزان زهرا سلام الله علیها نقل شده است، این است که وقتی امیرالمومنین #علی علیه السلام، فاطمه ی کِلابی را طبق رسم آن زمان به خانه آورد، از او تنها خواسته اش را پرسید. مطابق روایتی تاریخی، فاطمه ی کِلابی تنها یک خواسته مطرح کرد و آن این که، امیرالمومنین علیه السلام او را به نامش (#فاطمه) صدا نزند.
امام علیه السلام به او فرمودند: به چه علت تو را به نام فاطمه صدا نزنم در حالی که مادرت نام تو را فاطمه گذارده است؟
ایشان جواب دادند: آری... ولی میترسم هرگاه مرا به این اسم (فاطمه) صدا کنی، فرزندان فاطمه زهرا سلام الله علیها به یاد مادرشان افتند و غمشان تازه شود.
امام علیه السلام با او موافقت فرمودند و او را "ام البنین" لقب دادند.
نمونه ای دیگر از معرفت ادب فاطمه کلابی (سلام الله علیها) این است که در روایتی تاریخی آمده است:
پس از واقعه ی #کربلا وقتی امام زین العابدین علیه السلام و دیگر اسیران به مدینه ی منوره داخل می شدند، امام علیه السلام بشیر را که شاعری بود فرمان داد تا پیشاپیش سواران برود و خبر مصیبت #حسین علیه السلام را به مدینه برساند. ام البنین علیه السلام جلو رفت و راهش را گرفت و از امام حسین علیه السلام پرسید(سراغ امام حسین علیه السلام را گرفت).
بشیر به او گفت: ای ام البنین! خدای در #مصیبت فرزندت عبدالله صبرت دهد.
ام البنین گفت: از حسین (علیه السلام) خبرم بده.
بشیر گفت: خدای در مصیبت فرزندت جعفر صبرت دهد.
ام البنین گفت: ای بشیر! از حسین(علیه السلام) خبرم بده.
بشیر گفت: خدای در مصیبت فرزندت عثمان صبرت دهد.
ام البنین باز از بشیر سراغ امام حسین علیه السلام را گرفت.
بشیر گفت: خدا در مصیبت فرزندت #عباس علیه السلام صبرت دهد.
به رغم علاقه ی شدیدی که به اباالفضل العباس علیه السلام داشت، آنگاه که بشیر از کشته شدن عباس علیه السلام خبرش داد، باز از حسین علیه السلام پرسید و گفت: ای بشیر! از سرور و مولایم حسین علیه السلام خبرم بده.
و بشیر گفت: ای فاطمه ! خدای در مصیبت حسین علیه السلام صبرت دهد. این زمان بود که چهره اش را خراشید و بر صورت زد و فریاد برآورد: واویلا، واحسینا...
😭😭😭
📚 از زبان آیت الله سید تقی مدرّسی، طبق نمونه های ایثار؛ جلد ۱، صفحه ۱۴ - ۱۱۳، با اندکی تصرف. تنقیح المثال؛ جلد ۳، صفحه ۷۰
بسم الله الرحمن الرحیم
@majnon1396
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#دهم_رجب_ولادت_حضرت_جوادالائمه عليهم السلام
.
دهم رجب سال ۱۹۵هجری قمری مطابق با بیستم فروردین سال ۱۹۰هجری شمسی امام محمد تقی حضرت جوادالائمه علیهم السلام بدنيا آمده اند.
مادرشان حضرت #سبيكه است که #یازدهم_رجب سالروز بزرگداشت ایشان است.
.
در زمان امام رضا علیه السلام بعضی تشکیک کردند که امام جواد فرزندشان باشد وبرای تشخیص، #قیافه_شناس آوردند.
#قیافه_شناسان درباغی دعوت شدند و عموها و برادرها و خواهران امام رضا علیهم السلام همه آمدند.
به امام رضا علیه السلام کلاه و #لباسی_پشمى پوشانده و #بيل سرشانه ایشان گذاردند که مانند يک #باغبان باشد.
سپس حضرت جواد را آورده وبه قیافه شناسان گفتند پدر اوکدام است؟
آنهاگفتند: پدرش درين جمع نيست ولى اين #عموى_پدر او واين عموى اوست واين نیزعمه اوست واگر پدرش اينجاباشد، همين #كارگرباغ است، زيرا هردو پاى اين بچه وپاى باغبان یکیست وچون امام رضا علیه السلام نزدآنها برگشت، گفتند: همين پدر اوست...
امام رضا ازقول پیامبرعلیهماالسلام فرمودند: مى آيد پسر بهترين كنيزان، فرزند كنيز نوبى نژاد (اشاره بوجود مبارک امام زمان کردند که ازنسل امام جواد ومادرشان از #شمال_سودان است. بعد بنی العباس رالعنت فرموده که اهلبیت رااذیت وشهید کردند وامام زمان رانابود شده میگویند)
واى برآنان خدالعنت كند #اعيبس وفرزندانش راکه فتنه انگیزند... (اشاره به عباس یا ابن عباس و اولاد خبیثشان دارند)
کافی ج۱ ص۳۲۲
.
مأمون خبیث دخترش ام الفضل ملعونه رابرای جاسوسی بااجبار به ازدواج امام جواد درآورد.
شبی ام الفضل به کاخ پدرش رفت وگفت: این چه شوهریست، اوهمیشه تورا و جدت #عباس وتمامى پدران تورا #دشنام میدهد.
مأمون که از #شرب_خمر مست بود، عصبانی شد. شمشيرى برداشت وبه خانه امام جواد عليه السلام حمله کرد. وباشمشير آنقدر به حضرت زد که بدن مبارک را تکه تکه کرد وبرگشت.
فردا صبح خادم مأمون به او گفت: فهمیدی دیشب چه کردی؟ گفت: نه؟
خادم اتفاقات شب قبل راتعریف کرد ومأمون تازه فهمید چه غلطی کرده وبه خانه امام جواد علیه السلام رفت. وقتی وارد شد، دید حضرت دركنار آب #مسواک میزنند... برای اینکه بدن حضرت راببیند، عرض کرد يابن رسول الله اين پيراهنی كه دربردارى را بمن بدهید حضرت میدانستند قصد اوچیست فلذا پیراهن رابه اودادند.
چون نگاه كرد مطلقاً #اثر_زخم نديد، حضرت به او فرمودند شراب راترک كند. چون دیشب فلان دعا بامن بود، ضررى ازآن زخمها بمن نرسيد. (بی اذن امام هیچکس نمرده وزنده نمیشود وآن دعا همان #حرز معروف امام جواد عليه السلام است)
جلاءالعيون ص۹۶۶
@majnon1396
بسم الله الرحمن الرحیم
@majnon1396
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#دهم_رجب_ولادت_حضرت_جوادالائمه عليهم السلام
.
دهم رجب سال ۱۹۵هجری قمری مطابق با بیستم فروردین سال ۱۹۰هجری شمسی امام محمد تقی حضرت جوادالائمه علیهم السلام بدنيا آمده اند.
مادرشان حضرت #سبيكه است که #یازدهم_رجب سالروز بزرگداشت ایشان است.
.
در زمان امام رضا علیه السلام بعضی تشکیک کردند که امام جواد فرزندشان باشد وبرای تشخیص، #قیافه_شناس آوردند.
#قیافه_شناسان درباغی دعوت شدند و عموها و برادرها و خواهران امام رضا علیهم السلام همه آمدند.
به امام رضا علیه السلام کلاه و #لباسی_پشمى پوشانده و #بيل سرشانه ایشان گذاردند که مانند يک #باغبان باشد.
سپس حضرت جواد را آورده وبه قیافه شناسان گفتند پدر اوکدام است؟
آنهاگفتند: پدرش درين جمع نيست ولى اين #عموى_پدر او واين عموى اوست واين نیزعمه اوست واگر پدرش اينجاباشد، همين #كارگرباغ است، زيرا هردو پاى اين بچه وپاى باغبان یکیست وچون امام رضا علیه السلام نزدآنها برگشت، گفتند: همين پدر اوست...
امام رضا ازقول پیامبرعلیهماالسلام فرمودند: مى آيد پسر بهترين كنيزان، فرزند كنيز نوبى نژاد (اشاره بوجود مبارک امام زمان کردند که ازنسل امام جواد ومادرشان از #شمال_سودان است. بعد بنی العباس رالعنت فرموده که اهلبیت رااذیت وشهید کردند وامام زمان رانابود شده میگویند)
واى برآنان خدالعنت كند #اعيبس وفرزندانش راکه فتنه انگیزند... (اشاره به عباس یا ابن عباس و اولاد خبیثشان دارند)
کافی ج۱ ص۳۲۲
.
مأمون خبیث دخترش ام الفضل ملعونه رابرای جاسوسی بااجبار به ازدواج امام جواد درآورد.
شبی ام الفضل به کاخ پدرش رفت وگفت: این چه شوهریست، اوهمیشه تورا و جدت #عباس وتمامى پدران تورا #دشنام میدهد.
مأمون که از #شرب_خمر مست بود، عصبانی شد. شمشيرى برداشت وبه خانه امام جواد عليه السلام حمله کرد. وباشمشير آنقدر به حضرت زد که بدن مبارک را تکه تکه کرد وبرگشت.
فردا صبح خادم مأمون به او گفت: فهمیدی دیشب چه کردی؟ گفت: نه؟
خادم اتفاقات شب قبل راتعریف کرد ومأمون تازه فهمید چه غلطی کرده وبه خانه امام جواد علیه السلام رفت. وقتی وارد شد، دید حضرت دركنار آب #مسواک میزنند... برای اینکه بدن حضرت راببیند، عرض کرد يابن رسول الله اين پيراهنی كه دربردارى را بمن بدهید حضرت میدانستند قصد اوچیست فلذا پیراهن رابه اودادند.
چون نگاه كرد مطلقاً #اثر_زخم نديد، حضرت به او فرمودند شراب راترک كند. چون دیشب فلان دعا بامن بود، ضررى ازآن زخمها بمن نرسيد. (بی اذن امام هیچکس نمرده وزنده نمیشود وآن دعا همان #حرز معروف امام جواد عليه السلام است)
جلاءالعيون ص۹۶۶
@majnon1396
آواز دشتی-
له زاری چاوه زینب پرله خوینه
گمانم یه چله ی سلطان دینه
چهل روژه که کارم شوروشینه
یه بزم ماتمه یه اربعینه
نوای اربعین دره تیدن
هوای اربعین دره تیدن
دوچاوه گیره داری دیره زینب
چه گام استواری دیره زینب
دلاچه، اقتداری دیره زینب
چه شان واعتباری دیره زینب
چهل منزل براگیان منجلی بی
گهی زهرا بیو گاهی علی بی
م نیمه، زینب کبری تر ه یه
م نیمه، زینت باباتره یه
م نیمه، لی دویته زهراتره یه
حسینی مذهبی غوغاتر ه یه
گمانم غصه دیره آه دیره
له پای ایش خستگیِ راه دیره
وه گِرده آفتاب و ماه دیره
به والله که ای والله دیره
وداخت وه جلالت سر نیایه
وه دست هیچ کس معجر نیایه
له شونت کوفه زینب زیر و رو کرد
سپاه ظالمیل بی آبرو کرد
وه سمت کربلا خوشحال رو کرد
کمی لی خاکه تو، هز دا،و بو کرد
رسیمه کربلا ای دادو بی داد!
حسین سر جیا، ای داد بی داد!
چهل روژه، م گریانم حسین گیان!
چو زلف تو پریشانم حسین گیان!
چهل روژه له افغانم حسین گیان!
حسین گیانم حسین گیانم حسین گیان!
تونی ذکر لبم تنیابراگیان
حسینی مذهبم تنیابراگیان
له بهره شیرخواره گیره کردی
رباب بی ستاره گیره کردی
برا وه گاهواره گیره کردی
براوه مشک پاره گیره کردی
له هاتن ای برا ،گیان دیر کردی
منیش بیچاره کردی، پیر کردی
همین جا دور اکبر ، وه دسم چی
برا، شبه پیمبر ، وه دسم چی
برا وه، من دو دلبر ، وه دسم چی
هم اکبر هم علمدار ، وه دسم چی
"وتم ، م له تو، ای افتاده له پا
وه جا هزگر،برابیمسه تنیا
له ایره بیه که سقا ، وه دس چی
له سمت علقمه دریا ، وه دس چی
پناه عصمت کبرا ، وه دس چی
امیره لشکرم تنیا ، وه دس چی
ودشت علقمه یه مشک دیمه
دوچاوت ای برا پر اشک دیمه
چوبسمل پیکرد بی بال کردن
تنت نازاره گم پامال کردن
ته گودال تو گودال کردن
تنت له سم مرکب چال کردن
دلم آوارته، پس کی تیدن
دلم صدپارته، پس کی تیدن
تو وه ایره؟، کبوتر چیه کوفه
له بانه نی برا، سر چیه کوفه
منو یه قلب مضطر چیه کوفه
نمنیه طاقتم سر چیه کوفه
و گر نه درده تو، م کشتیادن
غم گودال، غمی له دل نیادن
بهاری داشتم ویره خزان بی
قدی که داشتم بی تو کمان بی
عقیق تو وه دست ساربان بی
طلای م نصیب کوفیان بی
خبر دیری که م، بازار بردن
له بین مجلس اغیار بردن
وه ایره تازیانه باب کردن
رخ م ،له کبودی قاب کردن
وه خجلت خویشک تو آب کردن
له بعدت معجریل، نایاب کردن
سکینه معجر ی له م، طلب کرد
وه ژیره تازیان ناوه برا، برد
له جا هزگر، تو غم خواری بکه باز
دواره خیمه گان یاری بکه باز
له بهره عزتم کاری بکه باز
علمدارم علم داری بکه باز
سکینه کردیه زاری ابالفضل!
بکه بهرم علمداری ابالفضل!
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
#اشعار اربعین حسینی
🌴🌴🌴
#دشتی خوانی روز#اربعین قبل شروع روضه-اشعارکوردی
چله ی شاه شهیدان، زمینه
یه چله ی پور ختم المرسلینه
قیام کربلایش تا روزه محشر
دروس درس خیل مسلمینه
جماعت کربلاعرش زمینه
له داخ اربعین هر دل خمینه
تمامی شهیدیل جوره حلقن
له حلقه ی دین حسین تنیا نگینه
عزای شاه عالم هاتیه باز
گمانم که چله ی سلطان دینه
دل ما ن له، پیه، یه کاروانه
گمانم خادم روح الامینه
له سمت کربلا راهیه زینب
که گریانه چاوه روح الامینه
وه یاد کربلا (مجنون)خمینه
بکه خوین گیره روژه اربعینه
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
مناجات با امام حسین (ع)-اشعارکوردی
وه حریم تو تمنا ،م نکم پس چه بکم
دل خوم گردد مُصَفّا ،م نکم پس چه بکم
دِله زاره، منه له کربُبلای تو حسین
عاقبت گیره له غوغا، م نکم پس چه بکم
م که عُمریگه گِدا،بیمه ودرگاه حسین
پَس گِداییِّ تو مولا ،م نکم پس چه بکم
دل م ،وه خم زینب بی یسه غرق نوا
گیره وه زینب کبری م نکم ،پس چه بکم
بسوزم له خم و داخ علیه، اکبره تو
گیره وه، اکبر لیلا، م نکم پس چه بکم
عَرشیان ناله درن ، وه گِلوی اصغر تو
گیان وه،ای مرثیه اِهدا ،م نکم پس چه بکم
ای طبیبم نظری وه دل بیماربکه
وِ رَیت درد مداوا، م نکم پس چه بکم
مَدَدی که ، که وه در گاه تو روی هاوردم
ر ی وهَ دَرگَاه تو،آقا ،م نکم پس چه بکم
ای عزیز دل زهرا نظری که تو ، وه م
حاجتم وه، تو تقاضا م، نکم پس چه بکم
یاحسین بن علی عمریگه (مجنونه) تونم
ناله عمری وه تو مولا ،م نکم پس چه بکم
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
یاحسین جان 🖤
#عباس-شعر کردی
لشگرم چیه و دس یار رشیدم باو رو
ناامیدم نڪه عباس،امیدم باو رو
نگران حرمم هایدنه کوره عباس
حرف غارٺ بیه ای یار رشیدم باو رو
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
😭😭😭😭
خبرآمدخبرخوشی در راه است...:
خزان باغ..
داخ دویریت ای حسین گیان بال پروازم شکان
شمرو تیشه ی نامرادی کاخ آواتم شکان
هاتیه فصل وهارم باوشم پر گل بیه
شمروشعله ی ناامیدی باخ امیدم سوزان
گرده تو ای هرچی کس پروازه برزی داشتم
شمرملعون بارالها دس وبالم م شکان
یک ویک یاران
آواز دشتی-
له زاری چاوه زینب پرله خوینه
گمانم یه چله ی سلطان دینه
چهل روژه که کارم شوروشینه
یه بزم ماتمه یه اربعینه
نوای اربعین دره تیدن
هوای اربعین دره تیدن
دوچاوه گیره داری دیره زینب
چه گام استواری دیره زینب
دلاچه، اقتداری دیره زینب
چه شان واعتباری دیره زینب
چهل منزل براگیان منجلی بی
گهی زهرا بیو گاهی علی بی
م نیمه، زینب کبری تر ه یه
م نیمه، زینت باباتره یه
م نیمه، لی دویته زهراتره یه
حسینی مذهبی غوغاتر ه یه
گمانم غصه دیره آه دیره
له پای ایش خستگیِ راه دیره
وه گِرده آفتاب و ماه دیره
به والله که ای والله دیره
وداخت وه جلالت سر نیایه
وه دست هیچ کس معجر نیایه
له شونت کوفه زینب زیر و رو کرد
سپاه ظالمیل بی آبرو کرد
وه سمت کربلا خوشحال رو کرد
کمی لی خاکه تو، هز دا،و بو کرد
رسیمه کربلا ای دادو بی داد!
حسین سر جیا، ای داد بی داد!
چهل روژه، م گریانم حسین گیان!
چو زلف تو پریشانم حسین گیان!
چهل روژه له افغانم حسین گیان!
حسین گیانم حسین گیانم حسین گیان!
تونی ذکر لبم تنیابراگیان
حسینی مذهبم تنیابراگیان
له بهره شیرخواره گیره کردی
رباب بی ستاره گیره کردی
برا وه گاهواره گیره کردی
براوه مشک پاره گیره کردی
له هاتن ای برا ،گیان دیر کردی
منیش بیچاره کردی، پیر کردی
همین جا دور اکبر ، وه دسم چی
برا، شبه پیمبر ، وه دسم چی
برا وه، من دو دلبر ، وه دسم چی
هم اکبر هم علمدار ، وه دسم چی
"وتم ، م له تو، ای افتاده له پا
وه جا هزگر،برابیمسه تنیا
له ایره بیه که سقا ، وه دس چی
له سمت علقمه دریا ، وه دس چی
پناه عصمت کبرا ، وه دس چی
امیره لشکرم تنیا ، وه دس چی
ودشت علقمه یه مشک دیمه
دوچاوت ای برا پر اشک دیمه
چوبسمل پیکرد بی بال کردن
تنت نازاره گم پامال کردن
ته گودال تو گودال کردن
تنت له سم مرکب چال کردن
دلم آوارته، پس کی تیدن
دلم صدپارته، پس کی تیدن
تو وه ایره؟، کبوتر چیه کوفه
له بانه نی برا، سر چیه کوفه
منو یه قلب مضطر چیه کوفه
نمنیه طاقتم سر چیه کوفه
و گر نه درده تو، م کشتیادن
غم گودال، غمی له دل نیادن
بهاری داشتم ویره خزان بی
قدی که داشتم بی تو کمان بی
عقیق تو وه دست ساربان بی
طلای م نصیب کوفیان بی
خبر دیری که م، بازار بردن
له بین مجلس اغیار بردن
وه ایره تازیانه باب کردن
رخ م ،له کبودی قاب کردن
وه خجلت خویشک تو آب کردن
له بعدت معجریل، نایاب کردن
سکینه معجر ی له م، طلب کرد
وه ژیره تازیان ناوه برا، برد
له جا هزگر، تو غم خواری بکه باز
دواره خیمه گان یاری بکه باز
له بهره عزتم کاری بکه باز
علمدارم علم داری بکه باز
سکینه کردیه زاری ابالفضل!
بکه بهرم علمداری ابالفضل!
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
#اشعار اربعین حسینی
🌴🌴🌴
#دشتی خوانی روز#اربعین قبل شروع روضه-اشعارکوردی
چله ی شاه شهیدان، زمینه
یه چله ی پور ختم المرسلینه
قیام کربلایش تا روزه محشر
دروس درس خیل مسلمینه
جماعت کربلاعرش زمینه
له داخ اربعین هر دل خمینه
تمامی شهیدیل جوره حلقن
له حلقه ی دین حسین تنیا نگینه
عزای شاه عالم هاتیه باز
گمانم که چله ی سلطان دینه
دل ما ن له، پیه، یه کاروانه
گمانم خادم روح الامینه
له سمت کربلا راهیه زینب
که گریانه چاوه روح الامینه
وه یاد کربلا (مجنون)خمینه
بکه خوین گیره روژه اربعینه
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
مناجات با امام حسین (ع)-اشعارکوردی
وه حریم تو تمنا ،م نکم پس چه بکم
دل خوم گردد مُصَفّا ،م نکم پس چه بکم
دِله زاره، منه له کربُبلای تو حسین
عاقبت گیره له غوغا، م نکم پس چه بکم
م که عُمریگه گِدا،بیمه ودرگاه حسین
پَس گِداییِّ تو مولا ،م نکم پس چه بکم
دل م ،وه خم زینب بی یسه غرق نوا
گیره وه زینب کبری م نکم ،پس چه بکم
بسوزم له خم و داخ علیه، اکبره تو
گیره وه، اکبر لیلا، م نکم پس چه بکم
عَرشیان ناله درن ، وه گِلوی اصغر تو
گیان وه،ای مرثیه اِهدا ،م نکم پس چه بکم
ای طبیبم نظری وه دل بیماربکه
وِ رَیت درد مداوا، م نکم پس چه بکم
مَدَدی که ، که وه در گاه تو روی هاوردم
ر ی وهَ دَرگَاه تو،آقا ،م نکم پس چه بکم
ای عزیز دل زهرا نظری که تو ، وه م
حاجتم وه، تو تقاضا م، نکم پس چه بکم
یاحسین بن علی عمریگه (مجنونه) تونم
ناله عمری وه تو مولا ،م نکم پس چه بکم
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
یاحسین جان 🖤
#عباس-شعر کردی
لشگرم چیه و دس یار رشیدم باو رو
ناامیدم نڪه عباس،امیدم باو رو
نگران حرمم هایدنه کوره عباس
حرف غارٺ بیه ای یار رشیدم باو رو
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
😭😭😭😭
خبرآمدخبرخوشی در راه است...:
خزان باغ..
داخ دویریت ای حسین گیان بال پروازم شکان
شمرو تیشه ی نامرادی کاخ آواتم شکان
هاتیه فصل وهارم باوشم پر گل بیه
شمروشعله ی ناامیدی باخ امیدم سوزان
گرده تو ای هرچی کس پروازه برزی داشتم
شمرملعون بارالها دس وبالم م شکان
یک ویک یاران
آواز دشتی-
له زاری چاوه زینب پرله خوینه
گمانم یه چله ی سلطان دینه
چهل روژه که کارم شوروشینه
یه بزم ماتمه یه اربعینه
نوای اربعین دره تیدن
هوای اربعین دره تیدن
دوچاوه گیره داری دیره زینب
چه گام استواری دیره زینب
دلاچه، اقتداری دیره زینب
چه شان واعتباری دیره زینب
چهل منزل براگیان منجلی بی
گهی زهرا بیو گاهی علی بی
م نیمه، زینب کبری تر ه یه
م نیمه، زینت باباتره یه
م نیمه، لی دویته زهراتره یه
حسینی مذهبی غوغاتر ه یه
گمانم غصه دیره آه دیره
له پای ایش خستگیِ راه دیره
وه گِرده آفتاب و ماه دیره
به والله که ای والله دیره
وداخت وه جلالت سر نیایه
وه دست هیچ کس معجر نیایه
له شونت کوفه زینب زیر و رو کرد
سپاه ظالمیل بی آبرو کرد
وه سمت کربلا خوشحال رو کرد
کمی لی خاکه تو، هز دا،و بو کرد
رسیمه کربلا ای دادو بی داد!
حسین سر جیا، ای داد بی داد!
چهل روژه، م گریانم حسین گیان!
چو زلف تو پریشانم حسین گیان!
چهل روژه له افغانم حسین گیان!
حسین گیانم حسین گیانم حسین گیان!
تونی ذکر لبم تنیابراگیان
حسینی مذهبم تنیابراگیان
له بهره شیرخواره گیره کردی
رباب بی ستاره گیره کردی
برا وه گاهواره گیره کردی
براوه مشک پاره گیره کردی
له هاتن ای برا ،گیان دیر کردی
منیش بیچاره کردی، پیر کردی
همین جا دور اکبر ، وه دسم چی
برا، شبه پیمبر ، وه دسم چی
برا وه، من دو دلبر ، وه دسم چی
هم اکبر هم علمدار ، وه دسم چی
"وتم ، م له تو، ای افتاده له پا
وه جا هزگر،برابیمسه تنیا
له ایره بیه که سقا ، وه دس چی
له سمت علقمه دریا ، وه دس چی
پناه عصمت کبرا ، وه دس چی
امیره لشکرم تنیا ، وه دس چی
ودشت علقمه یه مشک دیمه
دوچاوت ای برا پر اشک دیمه
چوبسمل پیکرد بی بال کردن
تنت نازاره گم پامال کردن
ته گودال تو گودال کردن
تنت له سم مرکب چال کردن
دلم آوارته، پس کی تیدن
دلم صدپارته، پس کی تیدن
تو وه ایره؟، کبوتر چیه کوفه
له بانه نی برا، سر چیه کوفه
منو یه قلب مضطر چیه کوفه
نمنیه طاقتم سر چیه کوفه
و گر نه درده تو، م کشتیادن
غم گودال، غمی له دل نیادن
بهاری داشتم ویره خزان بی
قدی که داشتم بی تو کمان بی
عقیق تو وه دست ساربان بی
طلای م نصیب کوفیان بی
خبر دیری که م، بازار بردن
له بین مجلس اغیار بردن
وه ایره تازیانه باب کردن
رخ م ،له کبودی قاب کردن
وه خجلت خویشک تو آب کردن
له بعدت معجریل، نایاب کردن
سکینه معجر ی له م، طلب کرد
وه ژیره تازیان ناوه برا، برد
له جا هزگر، تو غم خواری بکه باز
دواره خیمه گان یاری بکه باز
له بهره عزتم کاری بکه باز
علمدارم علم داری بکه باز
سکینه کردیه زاری ابالفضل!
بکه بهرم علمداری ابالفضل!
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
#اشعار اربعین حسینی
🌴🌴🌴
#دشتی خوانی روز#اربعین قبل شروع روضه-اشعارکوردی
چله ی شاه شهیدان، زمینه
یه چله ی پور ختم المرسلینه
قیام کربلایش تا روزه محشر
دروس درس خیل مسلمینه
جماعت کربلاعرش زمینه
له داخ اربعین هر دل خمینه
تمامی شهیدیل جوره حلقن
له حلقه ی دین حسین تنیا نگینه
عزای شاه عالم هاتیه باز
گمانم که چله ی سلطان دینه
دل ما ن له، پیه، یه کاروانه
گمانم خادم روح الامینه
له سمت کربلا راهیه زینب
که گریانه چاوه روح الامینه
وه یاد کربلا (مجنون)خمینه
بکه خوین گیره روژه اربعینه
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
مناجات با امام حسین (ع)-اشعارکوردی
وه حریم تو تمنا ،م نکم پس چه بکم
دل خوم گردد مُصَفّا ،م نکم پس چه بکم
دِله زاره، منه له کربُبلای تو حسین
عاقبت گیره له غوغا، م نکم پس چه بکم
م که عُمریگه گِدا،بیمه ودرگاه حسین
پَس گِداییِّ تو مولا ،م نکم پس چه بکم
دل م ،وه خم زینب بی یسه غرق نوا
گیره وه زینب کبری م نکم ،پس چه بکم
بسوزم له خم و داخ علیه، اکبره تو
گیره وه، اکبر لیلا، م نکم پس چه بکم
عَرشیان ناله درن ، وه گِلوی اصغر تو
گیان وه،ای مرثیه اِهدا ،م نکم پس چه بکم
ای طبیبم نظری وه دل بیماربکه
وِ رَیت درد مداوا، م نکم پس چه بکم
مَدَدی که ، که وه در گاه تو روی هاوردم
ر ی وهَ دَرگَاه تو،آقا ،م نکم پس چه بکم
ای عزیز دل زهرا نظری که تو ، وه م
حاجتم وه، تو تقاضا م، نکم پس چه بکم
یاحسین بن علی عمریگه (مجنونه) تونم
ناله عمری وه تو مولا ،م نکم پس چه بکم
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
یاحسین جان 🖤
#عباس-شعر کردی
لشگرم چیه و دس یار رشیدم باو رو
ناامیدم نڪه عباس،امیدم باو رو
نگران حرمم هایدنه کوره عباس
حرف غارٺ بیه ای یار رشیدم باو رو
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
😭😭😭😭
خبرآمدخبرخوشی در راه است...:
خزان باغ..
داخ دویریت ای حسین گیان بال پروازم شکان
شمرو تیشه ی نامرادی کاخ آواتم شکان
هاتیه فصل وهارم باوشم پر گل بیه
شمروشعله ی ناامیدی باخ امیدم سوزان
گرده تو ای هرچی کس پروازه برزی داشتم
شمرملعون بارالها دس وبالم م شکان
یک ویک یاران
#عباس-شعر کردی
لشگرم چیه و دس یار رشیدم باو رو
ناامیدم نڪه عباس،امیدم باو رو
نگران حرمم هایدنه کوره عباس
حرف غارٺ بیه ای یار رشیدم باو رو
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
😭😭😭😭
نوحه ام البنین.ع...۲.mp3
1M
شور ابالفضلی(ع)
.#مداح.حاج آرمین غلامی
هر چه داریم همه از كرَم #عباس است
خلقت #جنت حق لطف كم عباس است
نه فقط خلق #زمین عبد و غلامش باشند
به خدا خیل #ملائك حَشَم عباس است
نور بر #شمس و #قمر ماه #بنی_هاشم داد
عرش یك ذره ز خاك #قدم_عباس است
#شیعه از كینه ي دشمن نهراسد هرگز
دین ما تحت لوای #علم_عباس است
در صف حشر علمدار ِشفاعت زهراست
علم فاطمه دست قلم عباس است
باب حاجات بود نام نکویش اما
منطبق باب حسین با رقم عباس است
نام #معشوق مبر نزد من از عشق مگو
#عشق دیریست كه در پیچ و خم عباس است
ای كه حاجت ز حسین میطلبی دقت كن
#پرچم_شاه به سوی #حرم عباس است
#كاشف_الكرب كه غم از دل عالم ببرد
لب خشكیده ي شش ماهه غم عباس است
بر روی قوس فلك جلوه ي خون گاه غروب
زخم شمشیر به ابروی خم عباس است
خلق در آرزوی کرب و بلایند ولی
چشم امّید همه بر قلم عباس است
#مداح.حاج آرمین غلامی
نوحه ام البنین.ع...۲.mp3
1M
شور ابالفضلی(ع)
.#مداح.حاج آرمین غلامی
هر چه داریم همه از كرَم #عباس است
خلقت #جنت حق لطف كم عباس است
نه فقط خلق #زمین عبد و غلامش باشند
به خدا خیل #ملائك حَشَم عباس است
نور بر #شمس و #قمر ماه #بنی_هاشم داد
عرش یك ذره ز خاك #قدم_عباس است
#شیعه از كینه ي دشمن نهراسد هرگز
دین ما تحت لوای #علم_عباس است
در صف حشر علمدار ِشفاعت زهراست
علم فاطمه دست قلم عباس است
باب حاجات بود نام نکویش اما
منطبق باب حسین با رقم عباس است
نام #معشوق مبر نزد من از عشق مگو
#عشق دیریست كه در پیچ و خم عباس است
ای كه حاجت ز حسین میطلبی دقت كن
#پرچم_شاه به سوی #حرم عباس است
#كاشف_الكرب كه غم از دل عالم ببرد
لب خشكیده ي شش ماهه غم عباس است
بر روی قوس فلك جلوه ي خون گاه غروب
زخم شمشیر به ابروی خم عباس است
خلق در آرزوی کرب و بلایند ولی
چشم امّید همه بر قلم عباس است
#مداح.حاج آرمین غلامی