eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
613 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
4.5هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم ‍ زبانحال حضرت ام البنین(س) اشعارکردی ناله کرد ام بنین، وت ثمرم چیه له دس آسمان ناله بکه، گل پسرم چیه له دس ناله کرد ام بنین ، لی خم و لی دردوپژار له خم چارعزیزم، جگرم چیه له دس آسمان دل م بازبیسه ابری ناگهان بند دلم وی خورم چیه له دس من شنفتم بدنت زیر سم اسبان چی تنت عباس له چاوه نظرم چیه له دس پاره پاره تن عباس وحسین م بیه چه بکم لی خم توبال وپرم ،چیه له دس له ره یاریت آقا، کوره م چیه له دس؟ له ره دین خداوند،قمرم چیه له دس بوده قربان حسین هرچه کور واولادم چه بکم هرچی کس م، ثمرم چیه له دس کوره گانم وخدا بینه سپربهره حسین ناله دیرم وخدا،یاس حرم چیه له دس آو مشکه گر که رشیایه؟ حسین ، شرمنده بیم ... ای حسین گیان، نور چاوان ترم چیه له دس مرغ باخ ملکوتِ تو فقط عباسه بی علمداری حسین بال و پرم چیه له دس فاطمه هاتیه و بوسیه دس ساقیم بیه شرمنده کورم، تاج سرم چیه له دس ✍آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 👇👇👇👇👇👇
بسم الله الرحمن الرحیم ‍ زبانحال حضرت ام البنین(س) اشعارکردی ناله کرد ام بنین، وت ثمرم چیه له دس آسمان ناله بکه، گل پسرم چیه له دس ناله کرد ام بنین ، لی خم و لی دردوپژار له خم چارعزیزم، جگرم چیه له دس آسمان دل م بازبیسه ابری ناگهان بند دلم وی خورم چیه له دس من شنفتم بدنت زیر سم اسبان چی تنت عباس له چاوه نظرم چیه له دس پاره پاره تن عباس وحسین م بیه چه بکم لی خم توبال وپرم ،چیه له دس له ره یاریت آقا، کوره م چیه له دس؟ له ره دین خداوند،قمرم چیه له دس بوده قربان حسین هرچه کور واولادم چه بکم هرچی کس م، ثمرم چیه له دس کوره گانم وخدا بینه سپربهره حسین ناله دیرم وخدا،یاس حرم چیه له دس آو مشکه گر که رشیایه؟ حسین ، شرمنده بیم ... ای حسین گیان، نور چاوان ترم چیه له دس مرغ باخ ملکوتِ تو فقط عباسه بی علمداری حسین بال و پرم چیه له دس فاطمه هاتیه و بوسیه دس ساقیم بیه شرمنده کورم، تاج سرم چیه له دس ✍آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 👇👇👇👇👇👇
‍ متن روضه جان سوز حضرت ام‌البنین سلام الله علیها 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 🍀 آنكس كه زهرا عشق را كرده نثارش و آن مادری كه عشق گردیده دچارش آنكس كه بیت خالی از زهرای ِ مولا رونق گرفت از مهر و لبخند ِ بهارش آنكس كه زینب یافت بعد از مادر ِ خود در گرمی ِ آغوش و دستانش قرارش آنكس كه مادر شد حسین و مجتبی را با چادر ِ خاكستری و وصله دارش عاشق نه تنها بلکه خود عشق آفرین است یعنی عزیز فاطمه، اُم البنین است عالم به خاک افتاده ی اُم البنین است مهر و وفا سجاده ی اُم البنین است راه رسیدن بر مقامات و کرامات راه ادب از جاده ی اُم البنین است هر کس که مست کربلا شد، شک ندارم با معرفت از باده ی اُم البنین است آنقدر که روز قیامت روز روز  ِ زهرا و دست زاده ی اُم البنین است روز جزا چشمم به احسان ابالفضل گویم که یا زهرا تو را جان  ابالفضل *لیلی ِ دل ِ ما قمر بنی هاشم ِ... طرف چند شب مدینه بود،سر قبر اُم البنین نرفت،گفتن:چرا نمیری؟ فقط ائمه ی بقیع؟ می گفت:اونها امامند این خانم مأموم. روز آخر كه می خواستن محرم بشن دیدن سراسیمه با گریه،حال خراب داره از بقیع میآد.كجایی نیستی همه منتظرن؟سر قبر اُم البنین بودم. چی شد می گفتی مأموم ِ كه؟ گفت:دیشب قمر بنی هاشم علیه اسلام رو خواب دیدم، با من خیلی سرد برخورد كرد،روشون رو اون ور كردن،گفتم:آقا من چكار كردم؟ فرمود:مدینه میآی،سر قبرمادرم چرانمیری
⚫یا حضرت ام البنین مددی⚫ 🏴 🏴 ✅13 جمادی الثانی @navayeabas سه شنبه ⚫در این روز در سال 64 هجری حضرت ام البنین علیها السلام همسر امیرالمومنین علیه السلام و مادر قمر بنی هاشم علیه السلام از دنیا رحلت فرمودند. 📚ام البنین علیها السلام سیدة نساء العرب : ص 84. ⚫نام مبارک آن حضرت فاطمه ، و کنیه شریفش ام البنین است ، و آن حضرت به همین کنیه معروفند. پدر آن حضرت حزام بن خالد ، و مادرشان لیلی دختر شهید بن ابی عامر است . امیرالمومنین آن حضرت را به همسری برگزید و خداوند چهار پسر به آن حضرت عنایت فرمود : حضرت قمر بنی هاشم عباس - عبدالله - جعفر و عثمان علیهم السلام ، که هر چهار پسر در کربلا شهید شدند. ⚫بانوانی که از کربلا به مدینه مراجعت کردند ، در خانه ام البنین علیها السلام عزاداری میکردند. آن حضرت اگرچه در کربلا نبود ولی از ناله و گریه قرار نداشت .هنگامی که زن ها او را ام البنین خطاب میکردند و تسلیت میدادند ، می فرمود : "دیگر مرا ام البنین نخوانید..." 📚ریاحین الشریعة ج 3 ص 294. مقتل الحسین علیه السلام (ابی مخنف) ص 181. امام باقر علیه السلام میفرماید : "آن حضرت به بقیع میرفت و آنقدر جانسوز مرثیه میخواند که مروان با آن قساوت قلب گریه می کرد ." 📚بحارالانوار ج 45 ص 40 . مقاتل الطالبیین ص 56. این گریه و زاری حضرت ادامه داشت تا بدرود حیات گفت. 📚ریاحین الشریعة ج 3 ص 294. ⚫علامه مامقانی مینویسد : از علو مقام حضرت ام البنین علیها السلام همین بس که وقتی بشیر بن جذلم خبر شهادت فرزندانش را به او داد ، فرمود : " رگ های قلبم را بریدی ! فرزندانم و هر آن چه زیر آسمان است به فدای اباعبدالله الحسین علیه السلام باد". 📚تنقیح المقال ج 3 فصل کنیه ها ، ص 70 . العقیلة و الفواطم علیهن السلام ص 124. 🔴هر گونه تصرف در متن و آدرس کانال شرعا جایز نیست .. لطفا نشر دهید👆👆 🏴 @navayeabas 🏴 گرگان @navayeabas
🍂🍁🔴روضه و توسل جانسوز_شهادت حضرت ام البنین علیه السلام_شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها_حاج آرمین غلامی(مجنون) بخش اول ═══✼🍃🌹🍃✼═══ کریمان همه مات ام البنین اند فقیر کرامات ام البنین اند نه تنها دل ما که داوود و موسیٰ اسیر مناجات ام البنین اند همه ساقیانی که صاحب سبویند دخیل خرابات ام البنین اند مریدان عباسِ او در دو عالم به دنبال خیرات ام البنین اند پسرهای او یار خون خدایند دلیل مباهات ام البنین اند پسرهای نور و تجلی نورند تجلی آیات ام البنین اند به خورشید تابان قمرها می آید به ام البنین این پسرها می آید گرفتند ماهش... همه تکیه گاهش گرفتند ابالفضل... پشت و پناهش عصایی ندارد دم پیری حالا نشانده زمانه به خاک سیاهش امان از صبوری... کشیده قبوری روی خاک و غم مانده در بین آهش خدای ادب شد، بصیر عرب شد ولی بوده هر جا به زینب نگاهش ندیده دو عالم، کسی جز یل او که دامان زهرا شود قتلگاهش بشیر از پسرهای او دم نزن تو بگو از حسینش... چه شد قبله گاهش؟! دست برد زیر متکا،یه گردنبند بیرون آورد ... دستتو بیار ، دستشو آورد ... این گردنبند رو گذاشت توی دستش،علی یه نگاهی کرد،میخواد حال و هوارو عوض کنه ... فاطمه جان بارک الله ... این نُه سالی که باهم بودیم از هم چیزی مخفی نکردیم ... کجا بوده این ؟! ... شب عروسیمون دختر حمزه بهم هدیه داد ... منم نگه داشتم،من میمیرم ... بچه هام کوچیکند ... باید بری زن بگیری ... اما دم در خونه که اومد ، این گردنبندو به هرکس بود ، خواست قدم توی خونت بذاره ، این گردنبندو بهش بده بگو این گردنبندو مادر این بچه ها داده ... با بچه های من مهربون باشه ... بچه های من نازدونه هستند ،نازپرورده هستند ... اشکهای علی ریخت ... ••• ••• ┄┅═══✼✨✼═══┅┄ ••• همه به ما گفتند که ام البنین برگشت از دره خونه ؛ خب که چی برگشت ؟! .... چرا برگشت؟! ... گفت نمیام توی خونه ... چرا نمیای؟! ... تمام بنی کلاب پشت سرش هستند ... یه وقت دیدن برگشت ، گفت نمیرم توی خونه ... چرا نمیری؟! گفت اومده به من میگه اینو بگیر ، با بچه هام مهربون باش ... تا بچه هاش نیان دم در نمیرم داخل ... حسن بیاد ، حسین بیاد،زینب بیاد ، ام کلثوم بیاد ... بعضیا گفتن به قول ما ، همینجا محکم میخ رو میخواد بکوبه ... اومدن آقازاده ها ... ام البنین قدش بلندِ ... یه وقت دیدن خم شد،پاهای حسن رو بوسید ... بلند شد ، خم شد ، پاهای حسین رو بوسید ... بلند شد ، خم شد ، پاهای زینب رو بوسید ... بلند شد ، خم شد ، پاهای ام کلثوم رو بوسید ... ••• ••• ┄┅═══✼✨✼═══┅┄ ••• دستاشو روی سینش گذاشت ، گفت من نیومدم مادری کنم ... اگر کنیز میخواین بیام ... من کنیزی اومدم ... من کجا ، فاطمه کجا؟! ... من کجا ، خونه ی علی کجا؟! ... من اومدم کنیز باشم ... روزی که عقیل اومد توی قبیلشون ، مادرش دوید توی خیمه گفت میدونی اومدن خواستگاریت برای کی؟! ... اومدن خواستگاریت برای علی ... گفت خواب دیدم دیشب،از آسمان ماه به دامنم نشست ... تعبیر شد ... اما تعبیر غلط کرده بود ... وقتی اباالفضل بدنیا اومد،علی ابن ابی طالب گفت : هذا قمر العشیره ... این قرص ماه عشیره هست ... تازه فهمید کی اومده توی دامنش ... ماه اینه ... عباسه ... حالا تازه خوابش تعبیر شد ... ••• ••• ┄┅═══✼✨✼═══┅┄ ••• اولین کاری که کرد خودشو کنیز کرد ... دومین کاری که کرد از اسمش گذشت ... از اسم گذشتن سخته ... اونم اسم فاطمه ... به امیرالمؤمنین عرض کرد آقا به من نگید فاطمه ... وقتی میگید فاطمه ، بچه ها یه حالتی پیدا میکنند یادِ مادرشون میفتند ... به من بگید مادر بچه ها ... ام البنین ... (((بعد کربلا گفت دیگه به من ام البنین نگید ... من که دیگه پسری ندارم .... ))) سومین گذشت از خانوم ام البنین ، عباس که بدنیا اومد ... در دهنِ مردمو نمیشه بست ... سرها توی هم رفت ... از وقتی بچه ش بدنیا اومدِ دیگه محل به بچه های فاطمه نمیده یه سفره انداخت ... حسن ، حسین، زینبین نشستند ... امیرالمؤمنین نشسته ... رفت عباس رو از گهواره بلند کرد ، اومد دور سر حسن ، دور سر حسین ، دور سر زینب ، دور سَر ام کلثوم چرخوند چیکار داری میکنی؟! ... گفت خودم کنیزی اومدم ، میخوام بچم هم به غلامی قبول کنی ... میخوام بچم هم غلام شما باشه .... ••• ┄┅═══✼✨✼═ اُمُّ البَنین چون فاطمه ناموس عشق است چون کوکبی رخشنده در قاموس عشق است زهرای اَطهر مادر عشق است امّا... امّ البنین هم دایه یِ ملموس عشق است بر امام حسين (صلوات الله عليه) پنج سال گريسته شد. و اُمّ جعفر كِلابى (حضرت ام البنين صلوات الله علیها) براى امام حسين (صلوات الله عليه) ناله و ندبه می کرد و مى گريست تا اين كه چشمانش نابينا شد.🍁 🔺مروان (لعنة الله علیه) حاكم مدينه، شبانه به صورت ناشناس مى آمد و پشت در مى ايستاد و گريه و ناله او را می شنید.🍂 حضرت سلام الله علیها با فصاحت و بلاغتی که داشت در
مقام افشاگری از ظلم و تعدی برآمد و با اشعار جانسوز و بلیغ و عزاداری های مستمر مردم را متوجه ظلم و بی لیاقتی حکام وقت می نمود لذا آن بانو را با عسل زهرآگین مسموم و به رساندند. چنانکه مورخ نامی حاج شیخ علی فلسفی در کتاب زنان نابغه و جناب عبدالعظیم بحرانی در کتاب ام البنین سلام الله علیها نگاشته اند که بنی امیه همسر صلوات الله علیه، ام البنین سلام الله علیها را مسموم و به قتل رساندند. 📚وقایع الشیعه (وقایع سیزدهم جمادی الثانی) صفحه 85 یا فاطمه ام البنین.‌‌‌‌‌‌‌.‌.‌ (مجنون) @majnon1396 #
بسم الله الرحمن الرحیم با اشک خواهرانه مداوا نمی شوی زین دست وپازدن ، تودگر! پا نمی شوی!؟ برخیز ای شکوفه ی فصل بهار من برخیز ای تویاور ِ شب‌زنده‌دار من برگردوحال این دل من روبه راه کُن با چشم کَم سویت توبه زینب نگاه کُن رفتی ودرفراغ توغم را چشیده ام درزیرتیغ پیکره پاک تودیده‌ام تنها تو اعتنا به کلامم کُنی حسین جای همه فقط تو سلامم کُنی حسین گودال رفتی و پُر خون گشته پیکرت درزیر خنجری وبریده شدحنجرت خونابه ها به ورطه ی سیلاب آمده گوال رابگو که چِقَدَر آب آمده شمشیر پیش زخم تنت سد شده چرا سرنیزه ها زبازوی تو رد شده چرا افتادی وصدای نوا در دُعا ی توست این دستِ بی تعادل تو مبتلای توست اندوه واین غم تو چقدر بی حساب بود ذکرلبت فقط همه جا، آبِ آب بود ثانیه های رفتن تو تند می زند دیدم نفس نفس زدنت کُند می زند با سنگ،شیشه ی دل زینب محک زدند آئینه ی تورا دم گودال چک زدند دیدم که خاک بوی لباس تو را گرفت شمرآمدوتورا وسط قتلگا گرفت لطفاً بیا بمان و نرو ای قرارمن جانانمی شود نَروی از کنارِ من!؟ خورشیدمن سری به دلِ شب بزن دگر شانه به زلف درهم دختر بزن دگر توگیسوان پُر گره اش، غرق بوس کن یارابمان و دخترکانت عروس کن شاهاوداع سخت توبامن چه زود بود رخساره ات به دست جماعت کبود بود تنها کتاب عشق که بندت گسسته شد دیدم کبوتری که پر تو شکسته شد جانا بمان و ترک نکن خیمه های ما بگذار روبه راه کنم وضع خیمه را شمشمیرآمدو به سر ت خورد..،وای من صدنیزه آمدو به پر ت خورد..،وای من بعدازتوجان من! سرمن،درد می کند ‌بارفتن تواین، پرمن درد می کند راست به نیزه،گریه نموده به حال من گردیده سُرخ آن رخت ازشرمِ بال من گریان بیاده روی توامشب شدم حسین جانم به لب رسیده ودرتب شدم حسین دست از همه توشسته ای وبی کفن شدی پیش دوچشم خواهرخود بی بدن شدی رفتی وآفتاب امیدم غروب کرد رفتی! وگریه لعل لبم راچو، چوب کرد چشمان من بدون تو خوابش نمی بَرَد این تشنه! لب به کاسه ی آبی نمی برد دارم برای رفتن تو سوز و اشک و آه رفتی قرار و وعده ی ما بین قتلگاه 🔸شاعر: غلامی_مجنون کرمانشاهی ___________________________ ╭┅──────——
👆👆اشعار جدید وفات ام البنین(ع)
🔵🔴🔴اشعار بعدازشهادت. حضرت زهرای مرضیه .سلام الله علیها.. رفتی وگریم شبانه از برایت فاطمه جان حیدرباد.ای بانوفدایت فاطمه هستی خودکرده ای بانوفنای شوهرت کاش گرددجان حیدرهم. فنایت فاطمه کوثر ی ودختره ختم رسولان جهان شدرضای حق همه جلب رضایت فاطمه رفتی و ویرانه کردی خانه وکاشانه ام باز ای بانوبیا کردم هوایت فاطمه کاش میماندی دراین شبهاکناره شوهرت.. ...بوده ام تاپای جانم پا به پایت فاطمه؟ ازغم دوری تو حالم خراب ومضطراست میکنم یادازنگاه پر بهایت فاطمه برتسلای دل زینب زنانی آمدند گریه میکردند بر دولتسرایت فاطمه بهراستقبال مردم زینبت پشت دراست ده تسلاباغم مشکل گشایت فاطمه "زینبت باگریه اش ساکت نمی گرددچرا بغض کرده دخترت اندر عزایت فاطمه" یا د.داری در شکستند و به جانت ریختند بود رد گرگ ها بر دست و پایت فاطمه یاد دارم ناله ی "فضه خُذینی" گفته ای فضه داردگوییا آنجاهوایت فاطمه یاد دارم خانه ام درشعله ی آتش بسوخت بود ابری حال و روز مجتبایت فاطمه یاد داری درمیان کوچه هاگشتم اسیر شاهدم درکوچه ها بر گریه هایت فاطمه....... @majnon1396
بسم‌ الله الرحمن الرحیم الحسین_ع_شهادت-گودال غلامی_(مجنون کرمانشاهی) ▶️ گودال، خون جاری شد و دلدار لرزید عرشِ خدا در کربلاانگار لرزید ازروی زین افتاده ونقشِ زمین شد در بین مقتل، مخزنِ اسرار لرزید از ناله‌ی یک مادرقامت خمیده شمرلعین، با حالتی خون‌بار لرزید یک‌باره آمدشمردرگودال پایین در دست اوآن خنجرخونبار لرزید برسینه ی اومیزند باپای نحسش دیدم که زینب باغم دلدار لرزید دیدم که مردم موقعِ غوغای غارت بادیدنت دشمن ازاین پیکار لرزید جریانِت ای قامت‌کمان، دردشت پیچید در آسمانِ آن عرش زین کردار لرزید ⏹ غلامی_(مجنون کرمانشاهی) ▶️ © اشعار آیینی حسینیه
قتلگاه افتادنت درقتلگا گفتن ندارد جسمت به زیر اسبها گفتن ندارد ازمچ بریده مردکی دستت برادر حرف ازسر گشته جدا گفتن ندارد چشمان من افتاده برگودال خونت دردی که باشد بی دوا گفتن ندارد دیدم سرت را ازقفا، نامردمیزد این ماجرای قتلگا گفتن ندارد برسینه ات بنشسته ملعونی حسین جان حرف ازتن صدپاره ها ، گفتن ندارد هر صبح و شب گریان غمهای توبودم حال دلم ای با وفا گفتن ندارد دیدم خودم جسمت بخاک وخون کشیدند اصلاً فراق دلربا گفتن ندارد 🔸شاعر: غلامی_(مجنون کرمانشاهی) ____________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹