eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
613 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
4.4هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
🤞 صوت روضه حضرت زهرا👆 کرمانشاه .حاج آرمین غلامی *مسجدحسین ابن علی.(قربی).کرمانشاه 🔸چه حکمت است چون نام فاطمه آید 🔸دلم برای گریه بهانه میگیرد انقدر مادرمون زهرا مظلومه... تا نامش برده میشه... ناخودآگاه آدم اشکش جاری میشه... یا فاطمه... یا زهرا.... (زمزمه) ابن عباس میگه لحظات آخر عمر پیغمبر دیدند... حضرت داره گریه میکنه... عرضه داشتند... چی شده یا رسول الله... چرا دارید گریه میکنید... فرمودند... أَبْكِي لِذُرِّيَّتِي وَ مَا تَصْنَعُ بِهِمْ شِرَارُ أُمَّتِي مِنْ بَعْدِي برا غربت بچه هام گریه میکنم... برا میوه دلم فاطمه گریه میکنم... كَأَنِّي بِفَاطِمَةَ بِنْتِي وَ قَدْ ظُلِمَتْ بَعْدِي میبینم بعد از خودم... امتم به فاطمه ام ظلم میکنند... صداش به ناله بلنده... وَ هِيَ تُنَادِي يَا أَبَتَاهْ هی صدا میزنه...میگه یا ابتاه...یارسول الله... فَلَا يُعِينُهَا أَحَدٌ مِنْ أُمَّتِي اما کسی به داد زهرام نمیرسه... (منبع: الامالی للطوسی ص: 188) یا رسول الله... خیلی سفارش زهرای مرضیه رو کردید... اما نبودید ببینید با یادگارتون چه کردند... 🔸در گلشن رسالت، آتش زبانه ميزد 🔸گل گشته بود خاموش، بلبل ترانه ميزد یا رسول الله در خونه اش رو آتیش زدند... 🔸وقتی که باغ می سوخت، صیّاد بی مروّت 🔸مرغ شکسته پر را، در آشیانه می زد تا اون نانجیب با لگد به در زد... زهرای مرضیه بین در و دیوار... دو تا ناله زد... ناله اول صدا زد... یا ابتاه... یا رسول الله... بابا ببین با حبیبه ات چه کردند... هکَذا کانَ یُفْعَلَ بِحَبیبَتِکَ ناله دوم صدا زد... یا فِضَّةُ خُذینی فَقَدْ قُتِلَ وَ اللَّه ما فی اَحْشائی مِن الْحَمْل فضه بیا بدادم برس... بخدا محسنم رو کشتند... 🔸از فضّه، غم مادر و فرزند بپرسيد 🔸کو شاهد حال من و قتل پسرم بود نانجیب ها وارد خونه شدند... دستهای امیرالمومنین رو بستند... تا این صحنه رو زهرای مرضیه دید... طاقت نیاورد... هر طوری بود از جاش بلند شد... حالا میخوام تصور کنید... مادرمون زهرا... یه دست به پهلو گرفته... یه دست به دیوار گرفته... 🔸دنبال حیدر میدوید 🔸از پهلویش خون میچکید اومد کنار امیرالمومنین... دید ریسمان گردن آقاش انداختند... دست هاش رو بستند... دارن کشون کشون به سمت مسجد میبرند... صدا زد نمیزارم آقام رو ببرید... یا صاحب الزمان... همینجا بود نامرد اشاره کرد... قنفذ... چرا آروم نشستی...؟ بزنید زهرا رو...😭 زبونم لال... دختر پیغمبر کجا... تازیانه اون نامرد کجا... دور مادر ما رو گرفتند... یه نفر با تازیانه میزد... یه نفر با غلاف شمشیر... یه نفر با لگد میزد... اونقدر مادر رو زدند... دستهاش رها شد... رو زمین افتاد... یا صاحب الزمان... اگه تو مدینه مادرتون زهرا رو نمیزدند... کربلا کسی جرات نمیکرد... عمه جانتون زینب کبری رو بزنه... دیدند دختر ابی عبدالله کنار بدن بی سر بابا... بی تاب شده... هی صدا میزنه بابا... بابا،،، أُنظُر إلی عَمَّتِیَ المَضروُبَة بابا،،،بلند شو ببین دارن عمه ام زینب و میزنن،،، ای داد بی دادـ،، 🔸با همان دستی كه زهرا را زدند 🔸در كنار ِ پیكرت ما را زدند ناله بزن یا حسین... (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ) شعراء 227
🤞🤞 متن روضه .حاج آرمین غلامی ای کشتی نجات بشر دست ما بگیر ای حضرت شهید سحر دست ما بگیر ای من فدای نام تو یا مرتضی علی خوانم تو را به دیده ی تر دست ما بگیر دارم یقین شفاعت ما را تو می کنی ای مهربان مثال پدر دست ما بگیر شیطان کمین کرده مرا ره بدر کند ای داد رس برای ظفر دست ما بگیر عاشق براین ولایت از آن کودکی شدم گاهی مرا گرفته خطر دست ما بگیر آتش زدن به خانه ی تو،در،بهانه بود مولا بیا به حرمت در دست ما بگیر در این جهان ز فضل شما من مسافرم بی توشه ام زمان سفر دست ما بگیر مولودِ کعبه ای به خدا با نگاه تو جنت شود تمام ِ سقر دست ما بگیر فردوسیان به خان شما حلقه می زند چون هاله ای به دور قمر دست ما بگیر ایام عزای زهرای مرضیه... بریم خانه امیرالمومنین... بریم عیادت مادرمون زهرا... مادری که چند ماهه تو بستر بیماریه... ان شاءالله هر كی مادر داره... خدا براش نگه داره... خدا نکنه ببینی مادرت بیمار شده... اگه یه روزی بری خونه... ببینی مادرت حالش خوب نیست... دست و پات رو گم میكنی... اگه یه روز ببینی مادرت... به سختی داره نفس میکشه... دست و پات رو گم میكنی... انگار همه غصه های عالم رو دلت میآد... امروز بعد از چند ماه... بلاخره زهرای مرضیه از بستر بیماری بلند شد... بچه ها تا مادر رو دیدند... خوشحال شدند... الحمدلله... مادر ما خوب شده... 🔸چون روز ِ آخر بود كار ِ خانه كردم 🔸گیسوی ِ فرزندان خود را شانه كردم کمی کارهای خونه رو انجام داد بی بی... فرمود اسماء... من ساعتی استراحت می کنم منو صدا بزن... اگه جواب ندادم اسماء... بدون به بابام پیغمبر ملحق شدم... اسماء میگه... دل نگران شدم... ساعتی بعد صدا زدم... عرضه داشتم... یا بنت رسول الله... دیدم جواب نیومد... خدایا ...چه خبر شده... چرا بی بی جواب نمیده... دوباره صدا زدم: (یَا قُرَّهَ عَیْنِ الرَّسُولِ ) جواب نیومد... وارد حجره شدم... پوشیه صورت رو کنار زدم... دیدم ای وای... بی بی جان به جانان تسلیم کردند... عرضه داشتم بی بی جان... سلام منو به پیغمبر خدا برسونید... خدایا... حالا جواب امیرالمومنین رو چی بگم... جواب بچه ها رو چی بگم... حسنین وارد شدند... تا اومدند فرمودند اسماء... مادرمون زهرا کجاست... دوان دوان وارد حجره شدند... کنار بدن بی جان مادر نشستند... حالا میخوای گریه کنی بسم الله... امشب برا یتیمان زهرای مرضیه گریه کن... این بچه ها خودشون رو انداختند روی جنازه مادر... نميدونم تاحالا بچه یتیم کنار بدن مادر دیدی یا نه... امام حسن خودش رو انداخت روی بدن مادر... صدازد: یَا أُمَّاهُ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ تُفَارِقَ رُوحِی بَدَنِی مادرجان من حسنم... با من حرف بزن مادر... الان روح از بدنم جدا میشه مادر... ابی عبدالله اومد... آی کربلایی ها... آقاتون اومد... صورت گذاشت کف پاهای مادر.. هی کف پاهای مادر رو میبوسه... صدا میزنه... يَا أُمَّاهْ أَنَا ابْنُكِ الْحُسَيْنُ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ يَتَصَدَّعَ قَلْبِي فَأَمُوتَ مادر... من حسینتم... با من حرف بزن... مادر... اگه با من حرف نزنی میمیرم... مادر... مادر... 🔸اسماء چرا چشم از ما پوشیده مادر 🔸وقت اذان مغرب خوابیده مادر اسماء اومد بچه ها رو با احترام... از روی جنازه مادر بلند کرد... اما‌... لا یوم یومِک یا اباعبدالله خوب شد اسماء تو بودی... بچه ها زهرای مرضیه رو... از کنار جنازه مادر بلند کردی... اما کربلا... فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ چند نفر مرد اَعرابی با تازیانه... کشان کشان... دختر رو از کنار بدن بابا جدا کردند... 🔸ای خصم بد منش تو مزن تازیانه ام 🔸من از کنار پیکر بابا نميروم ⏫صوت👆 حضرت زهرا(س) .حاج آرمین غلامی سه شنبه۸مهرماه۱۴۰۳ اجدادی👇
روضه حضرت زهرا...mp3
6.86M
آرمین غلامی ،۲۰آبان_۱۴۰۳/حسینیه مرشدنجف ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜👇👇
|⇦•این سو‌ مغیره.. و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳به نفس حاج آرمین غلامی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ برای حضرت مادر نوشتن آسان نیست کسی به منزلت او شریف و انسان نیست شکوهمندی ایثار او اهوراییست مرام او مگر از جنس مهر یزدان نیست؟! خدا به حرمت او حرمت جهان دارد طراوتی به جهان بی حضور باران نیست بهشت ؛گشته بهشت ؛ زیر پای مادری اش قدم اگر نزند ؛خاک؛ کوی رضوان نیست لبش پیاله؛ کلامش میِ چهل ساله بنوش آب حیات از لبش کم از «آن» نیست خدا به سجده نشینان عرش می نازد کسی به عزت مادر عزیز جانان نیست اگر که ابر دعایش به آسمان نزند زمین بلرزد از آن که تنِ جهان جان نیست مقام حضرت مادر تجلی عشق است بدون عشق جهان را سری به سامان نیست این سو مغیره گرم بگو بخند شد این سو صدای ناله زهرا بلند شد بلند شد علـــــــی ســـــــوختــــــم علـــــــی ســــوخـــــــتم *آدم وقتی پشت در دستش و ول میکنه اون نفری که پشت دره نمیبینه اونطرف در، داره به کجا ضربه میزنه هر چی که این تازیانه را میزد بی بی دستشو بین در قرار داد یکی دوتا از این تازیانه ها...* چیزی نمونده بود فضا ملتهب شود با گریه های فاطمه دل منقلب شود *دیدم صدای ناله خانم از پشت در بلند شد بعضیا گفتن: دختر پیغمبره چی کار داره میکنه .. این قرار بود با علی بیاد بجنیگم این داره چی کار میکنه.. تو هم مثل من دلت رفت کربلا آره، همچین که بچه را به دست گرفت بعضیا میگن ما نیومده بودیم با شیر خواره بجنگیم، داره لشگر به هم می‌ریزه..حرمله را صدا زدن :حرمله بدو ... لشگر داره به هم میریزه چی کار کنم؟؟ امیر گفت: مگه نمیبینی بچه را سر دست گرفته، این بچه سیبل خوبیه زودتر بزن تا لشگرم به هم نریخته..* چیزی نمونده بود فضا ملتهب شود با گریه های فاطمه دل منقلب شود. اما علی و شوکتش آمد به خاطر شور و شکوه ضربتش آمد به خاطرش، *اینا رو همه رو توو نامه داره مینویسه برای معاویه لعنت الله. میگه یه مرتبه دلم سوخت گفتم دارم چی کار میکنم ؟صدا، صدای فاطمه هست،اومدم بر گردم ولی یه مرتبه کینه ای که از علی به دل داشتم اومد تو ذهنم‌،نه الان وقتشه هر کاری میخوای بکنی الان باید بکنی،اگر میخوای علی رو زمین گیر کنی راهش همینه، علی رو جور دیگه ایی نمیشه زمین گیرش کرد فاطمه اش رو زمین بزن علی زمین میخوره. گفت امیر کیو بزنم؟؟ گفت اونی را بزن که دیگری هم باهاش زمین میخوره کنایه از اینکه بچه رو بزنی پدرم هم ‌خودش میمیره ..* اما علی و و شوکتش آمد به خاطرش شور و شکوه ضربتش آمد به خاطرتت تیغ دو دم به خاطرم آمد چکار کرد اهل قریش را به مصیبت دچار کرد . پس با تمام کینه و بغضی که داشتم آنجا همه توان خودم را گذاشتم بر سینه ی زمین و زمان دست رد زدم بر درب نیم سوخته محکم لگد زدم طوری لگد زدم که همان پشت در نشست طوری لگد زدم‌ پس از آن پهلویش شکست طوری زدم که داغ دلم بیشتر شود طوری زدم که علی بی پسر شود حتی کنار ضربه ی سنگین کاری ام مسمار درب سوخته آمد به یاری ام ریحانه رسول که رنگش پریده بود داغی میخ در نفسش را بریده بود یه ضربه روزگار علی را سیاه کرد سیلی زدم به فاطمه حیدر نگاه کرد. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... آرمین غلامی ،۲۰آبان_۱۴۰۳/حسینیه مرشدنجف ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜
روضه حضرت زهرا۲.mp3
2.56M
❣﷽❣ 🌑 🌑 گلپونه ها / زبانحال حضرت علی ع بعد از شهادت .حاج آرمین غلامی یا فاطمه مرغِ دلم کرده هوایت شوقِ وصالِ قبرِ بی صحن و سرایت وا حسرتا از تو نمانده یک نشانی ای همسرِ مظلومِ خورشید ولایت دل در تنورِ روضه می سوزد ز داغت ماندم علی امشب کجا گیرد عزایت آن جانِ زخمیَش بوَد محتاجِ تسکین با دیده ی خون روضه می خوانَد برایت مظلومه زهرا مظلومه زهرا گشته طبیبِ قلبِ غمگینِ تو بانو! جانش ندارد تابِ آه و ناله هایت دیوارِ بغضِ او فرو ریزد از این که از بیت الاحزان می رسد سوزِ صدایت ابری سیه از غم گرفته آسمانش گوید مرو زهرای من جانم فدایت یا فاطمه ای مرهمِ غمهای حیدر ای یک تنه استاده در پای ولایت مظلومه زهرا مظلومه زهرا امشب دعا کن تا بگیرم حاجتم را بی بی قسم دادم به جانِ مجتبایت در عشقِ تو میمانم و میمیرم ای گل منظومه ی چشمت مرا شمعِ هدایت با روضه هایت آمدم سامان بگیرم می ریزم این قلبِ خرابم را به پایت عجل وفاتی شد روا مادر ز بس که کردی تو امشب استغاثه از خدایت! مظلومه زهرا مظلومه زهرا آرمین غلامی ،۲۰آبان_۱۴۰۳/حسینیه مرشدنجف ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜👇👇 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
|⇦•جز غم‌ کسی._👇🤞🤞 و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج آرمین غلامی •✾•صبح شهادت به روایت۷۵ شب۱۴۰۳ العلما کرمانشاه ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ" عصمت داوری نیود اگر نبود فاطمه جنت و کوثری نبود اگر نبود فاطمه احمد و حیدری نبود اگر نبود فاطمه هیچ پیمبری نبود اگر نبود فاطمه «منم گدای فاطمه منم گدای فاطمه» مهر و محبتش بْوًد طینت من سرشت من ز دوستیش آبرو داده به روی زشت من سنگ محبت ورا بر سر و سینه می زنم به یا د خاک قبر او داد مدینه می زنم *روز محشر ندا میاد فاطمه جان! هرکسی را که تو می خواهی شفاعت کن. حضرت می فرماید هم شیعیان هم محبین شیعیان رو جدا میکنه بی بی، به خود شیعیان فاطمه خدا می فرماید :هرکسی به محبت فاطمه یه جرعه آبی، لباسی، غذایی به شما داده دستش رو بگیرید وارد بهشت کنید.* فاطمه ای که مصطفی خوانده به رتبه مادرش به احترام او کند قیام در برابرش به دست و سینه و جبین بوسه زند مکررش بوی بهشت یافته از دم روح پرورش «منم گدای فاطمه منم گدای فاطمه» *رحمت عام بود برا مردم مدینه، شب و روز برا گناهکارای این امت دعا کرد بی بی، اما یه روزی رسید همین شهر همه ایستادند سوختنِ این خانه را نگاه کردند این شبا و روزا کسی نیامد تسلی بده دل فاطمه ، دل بچه ها، دل امیرالمؤمنین رو کسی سر نمی زد به خانه ی فاطمه..* جز غم کسی به خانه من سر نمی زند اینجا که مرغ شوق دگر پر نمی زند در شهر خود غریبم و با درد آشنا در خانه ی غریب کسی سر نمی زند من دختر پیمبر و ز آن همه یکی دم از سفارشات پیمبر نمی زند می زد مرا مغیره و هیچکس به او نگفت زن را کسی مقابل شوهر نمی زند غصه این شبای این مادر چیه؟ مادرا می فهمند، خجالت از بچه رو..خیلی اوقات مادر زمین می خوره جراحتی هم میبینه از اینکه بچه هاشم دیدندخجالت زده میشه..* بیش از همه به حالت زینب دلم بسوخت مادر کسی مقابل دختر نمی زند *هرچه بود از کوچه ها بود.یه کوچه روزگار علی رو سیاه کرد.امان از این کوچه هایی که یه روز پیغمبر با احترام رد میشد. دست بر سینه میذاشت سلام میداد به اهل این خانه. اما یه روزم تو همین کوچه ها دست علی رو بستند.کشیدن و بردن دنبال علی فاطمه می اومد بچه ها می اومدند..* صدای هلهله و ازدحام مردم بود شراره بود و در و دود و هیزم بود دری شکسته شد و مادری زمین افتاد صدای ناله ی او بین خنده ها گم بود اشاره کرد که او را پی علی بزنید تمام کوچه خدایا پُر از تلاطم بود هر آنکه بود درآنجا به سمت زهرا رفت میان اهل مدینه عحیب تفاهم بود سخت تر از دیدن کتک خوردن مادر کتک خوردن باباست.دیگه همه گمان میکنند پشت و پناهی ندارن.اصلا دنیا رو سر همه خراب میشه..اگه مادر و بزنند همه تکیه اشون به پدر خانه است. بدترین عذاب برا بچه ها برا زنا اینه که بابا رو بزنند. بدترین عذاب برای بچه های ابی عبدالله مجلس یزید بود.بچه ها نگاه کردند عمه دستش میره بالا چوب اون نانجیب هم میره بالا تا چوب و میاره پایین نمی دیدند چی میشه اما عمه هی به سر و صورت میزنه..* یا مزن چوب جفا بر این لب دندان من یا بگو بیرون روند از مجلست طفلان من سرمایه ی محبت زهراست دین من من دین خویش رابه دو دنیا نمی دهم گر مهر و ماه را به دو دستم نهند قضا یک ذره از محبت زهرا نمی دهم در سینه ام جمال علی نقش بسته است این سینه را به سینه سینا نمی دهم اینجا که هست روضه ی زهرا بهشت ما این نقد را به نسیه ی فردا نمی دهم « اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ.یا لَیْتَنیا کُنْا مَعَکُمْ فَافُوزَ فَوْزاً عَظیماً» .. .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... آرمین غلامی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜
|⇦•ابک لی و ابک اللیتامیٰ...🤞🤞 و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج آرمین غلامی •✾•۱۴۰۳ ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "السلام علیک ایتهاالصدیقة الشهیدة" تا نفس آید به سینه از علی دم میزند بر دهان دشمنانش مشت محکم میزند در دفاع از حق مطلق چون ندارد واهمه می دهد هستی خود را پای دینش،فاطمه ترسی از دشمن ندارد، فاطمه یار علیست هر کجا پایش بیفتد، او طرفدارِ علیست در مصافِ با معاندها ، سپاه حیدر است در پناهش حیدر است و در پناه حیدر است این ندای فاطمه ، بر شبهه ها غالب بُوَد حق همیشه با علی بن ابی طالب بُوَد فهمِ زهرا از ولایت ماورای فهم ماست تکیه گاه امنِ مولا، در هجوم فتنه هاست سیره ی او ،آیه ی روشنگریِ جامعه ست او بصیر است و مقامش مادریِ جامعه ست این پیام مادرانه می شود صدها کتاب " گوهر نابی که زن دارد است و حجاب" عشق زهرا بعد او در عالمین رونق گرفت بین خلق الله ذکر یاحسین رونق گرفت از گلوی ماذنه نام علی دارد طنین ذکر سربند شهیدان "یا امیرالمومنین" جوهرِ جمهوری ما از قیامِ فاطمه ست کشور اسلامی ایران بنام فاطمه ست گریه ی تو فاطمیه خیلی با گریه توی محرم فرق داره، اگر هزار نفر تو محرم رزق بُکا بهشون داده شد تو فاطمیه از این هزار به ده نفر اجازه عزا میدن. آخه سِرُالله کُشته شد.. کسی نمیدونه بی بی چه کرد چی کشید. فقط امام صادق علیه السلام یه جمله فرموده تا قیامت شیعه رو بیچاره کرده، فرمود:"ما زالت بعد ابیها معصبة الراس"یعنی بعداز شهادت باباش هرموقع مردم فاطمه رامی دیدند، می دیدند یه دستمالی به سرش بسته بود.نمیدونم این دستمال رو برا چی بسته بود. خدا نکنه این حرف درست باشه.. بعضیا گفتن آخه بین در و دیوار یه جوری به سرش ضربه خورد.. "ناحلةَ الجسم" مادرمون دیگه جسمش ضعیف شده بود.. آخه یه نفر نبود بگه یا امام صادق یه بانوی هجده ساله مگه چی شد که جسمش نحیف شد؟ "باکیةَ اشک" چشماش گریان بود."محترِقَةَ القلب" قلبش سوزان.. یعنی یه جوری گریه می کرد که بند دل امام حسن و حسین پاره می شد. یه جوری گریه میکرد که مردم، نامرد مدینه فهمیدند مدینه داره با گریه ی زهرا زیرورو میشه.. یکی دو روز قبل اومدن به علی گفتند به فاطمه بگو یا روز گریه کنه یا شب گریه کنه..قربونت برم بی بی جانم نذاشتند راحت گریه کنید. لذا دست بچه هاشو میگرفت دوشنبه ها و پنج شنبه ها می رفت احد کنار قبرحمزه سیدالشهداء گریه می کرد. اما جمله آخر امام صادق حالت مادرمون اینگونه بود.."یُغشیٰ علیها ساعةً بعد ساعة" یعنی ساعت به ساعت مادرم بیهوش میشد.. علی رو صدا زد فرمود: علی جان چند تا وصیتی دارم وصیت اولم.. آیا می تونی عمل کنی یا نه؟ آری فاطمه جان بگو وصیت هاتو.. چند تا وصیت کرد. یه موقع نگاه کرد به یتیما حسن و حسین صدا زد. یا اباالحسن! "ابکنی" برام گریه کن آقاجان، می دونم تو این هفتاد و پنج روز نتونستی یه دل سیر گریه کنی. مرد یه سنگ صبور میخواد اما دیگه بسه برام گریه کن علی گریه کرد.. تا قطرات اشک علی جاری شد همون دست شکسته ای که بالا نمی اومد رو به سختی بالا آورد آروم اشکهای علی رو گرفت به سر و صورتش کشید. فرمود: از بابام شنیدم اشک مظلوم دوای درده لاعلاجه.. اما علی جان "إبک لی فَابکِ لِلیتامی " برا یتیمانم گریه کن.. حسینم رو فراموش نکن.. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... آرمین غلامی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.🤞🤞 |⇦•شمع‌ خموشِ ما را...._۱۴۰۳ و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج آرمین غلامی ●━━━━━━─────── آتشِ دَر بی مهابا عُمر زهرا را گرفت دودِ این آتش تمام اهل دنیا را گرفت ضربه ی سیلی جوان مرتضی را پیر کرد ضربه ای که روشنیِ چشم حورا را گرفت در سکوت شهر، دود و آتش و بی حرمتی جان زهرا را نه تنها، جان مولا را گرفت پاره کرد افسار خود را مردکی که بی صفت در خیانت پیشگی جای یهودا را گرفت صفحه ای خون رنگ در تاریخ دنیا باز شد یک لگد از مادری فرزند فردا را گرفت بین کوچه دامن مولا به دست فاطمه بود تا وقتی که قنفذ راه آن ها را گرفت خانه تا مسجد قلاف پُر به پهلویش زدند آن قلاف پُر که جان مادر ما را گرفت جاهلیت در لباس اولی و دومی انتقام خندق و بدر و احد ها را گرفت برنخواست از شهر فریادی به یاری علی باز بُت جای خداوند تعالی را گرفت من همین جا دلم رفت مدینه، یه شبی هم چند تا طفل پنج ساله با قد و نیم قد، پشت سرِ بابا ایستادند، به بدن مادر نماز خوندند ... اون شب علی خیلی غریب بود : شمع خموشِ مارا از خانه بردند تابوتِ مادرم را شبانه بردند مدینه در نوایِ اَمَن بُجیب است مادر به خانه برگرد، بابا غریب است ... *اما غربت امیرالمومنین آنجا نمایان شد، وقتی بدن رو تنها دفن کرد، با دستان پیغمبر ... خاک روی بدن ریخت ، وقتی روی قبر رو هموار کرد ، پرده ها کنار رفت ، دستش رو روی دستش زد، علی چه کردی ؟ علی با دست خودت گُلت رو زیر خاک کردی ؟ سردارِ خیبره، فاتح خیبره، اما دیگه زانواش توان نداشت ... صحنه ای بچه ها دیدند ، جگرشون سوخت برای غربت بابا، یه مرتبه دیدند بابا خم شد، صورت روی قبر مادر گذاشت، هی صدا میزنه فاطمه ، فاطمه ، فاطمه ..."نَفسِی عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحبُوسَةٌ" فاطمه جان، بلند شو ببین دیگه نفس علی بالا نمیاد ... بگم یا علی!مدینه صورت روی قبر فاطمه گذاشتی، گریه کردی، ناله زدی، کربلا هم حسینت صورت رو صورت علی اکبرش گذاشت ، اما کربلا ، بدن ارباً اربا بود ، هی صدا میزد : وَلَدی وَلَدی وَلَدی ...* ــــــــــــــــــ غلامی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇 👆صوت مراسم عزاداری فاطمیه حضرت زهرا شنبه ۲۹_آبان۱۴۰۳ / اجدادی(بیت الحسین) .حاج آرمین غلامی👇👇
|⇦•مرغ اجل....🤞🤞 و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳به نفس حاج آرمین غلامی  •✾• * مرغ اجل به دور سر من پریده است امشب هِلال آرزوی من دمیده است آقا بیا و محتضرت را حلال کن از عمر فاطمه شب آخر رسیده است * امیرالمومنین هرچی فاطمه می گفت، فقط از خجالت سرشو پایین انداخته بود. زهراجان! من حلال کنم؟ دورت بگردم. تو بخاطر من اومدی تو کوچه. تو بخاطر من رفتی پشت در، تو بخاطر من پهلوتو شکستن، بخاطر من بازوتو خورد کردن، بخاطر من با مسمار به سینه ات زدن. من حلال کنم...؟ * آقا بیا و محتضرت را حلال کن از عمر فاطمه شب آخر رسیده است از جان بلای عشق تو بر جان خریده ام حالا اگر نحیف ام و قدم خمیده است *علی جان تا حالا بهت نگفته بودم. اما شب آخریه میخوام بهت بگم قربونت برم. حداقل بدونی چرا این همه مدت تو خونه ازت رو گرفتم...* با هر چه داشت دشمن تو ریخت بر سرم اینگونه گُل کسی به دو عالم نچیده است * آی مادر مادر مادر مادر...علی جانم! قربونت برم. خیلی ازت عذرخواهم یدونه شم اینه. اگه دیدی نو به نو هی بسترمو راسما عوض میکرد.. هی بسترم دوباره گلدار میشد...* وقت نفس کشیدن خود زجر می کشم این دردِ زخم سینه امانم بریده است * یه خواهش ازت بکنم علی جان.دورت بگردم...* هنگام غسل هرچه که دیدی صبور باش اما زینب که دنده های شکسته ندیده است *برا دخترم سخته مادرشو اینطوری ببینه جلو چشماشو بگیر زینب نبینه... زینب خیلی روضه های سخت باید ببینه. هوای دخترمو داشته باش علی جان...* دادم کفن به زینب و دیدم به چشم تر از غصه رنگ دخترم از رخ پریده است * وظیفه ی سنگینی رو دوش دخترم گذاشتم. هی یک به یک کفن ها رو میشمرد. هی میگفت: مادر مگه نگفتی یکی برا توئه یکی برای بابامه یکی برا داداش حسن؟ یدونش کمه. اینطوری که من میشمرم برا حسین چیزی نذاشتی. صدا زد عزیز دلم! این پیراهنو با دستای خودم درست کردم. این سهم حسینه. اما یه موقعی بهش میدی که دیگه بچه ام تنهایی تنها میشه. هی صدا میزنه "هل من ناصر ینصرنی" هیچ کسی جوابشو نمیده. تو اون وداع آخر میری اینو میدی دست داداشت...* سنگ صبور توست حسن بعد من فقط از او مپرس آنچه که در کوچه دیده است * من بهش گفتم چیزی بهت نگه. تا دم جون دادنم ازش سوال کنی دیگه هیچی نمیگه. اما خیلی مواظب پسرم باش. این چنده روزه دیده که از خواب می پره. هی میگه نانجیب نزن. جلو چشم من نزن... "ابکنی وابکن الیتامی." گریه کن. برا یتیمی بچه هامم گریه کن. اما اون چیزی که بیشتر از همه نگرانشه حضرت زهرا اینه. علی جان...!* هر شب حسین من ز عطش می پرد ز خواب مادر صدای العطش از او شنیده است * هی صدا میزنه وا اُمّاه! أنا العطشان... اگه میخوای حضرت زهرا درو باز کنه یکی یکی راهتون بده تو خونه همینه. حسین حسین... قیامتم حضرت زهرا دنبال این صدا میگرده. حسین...* غلامی
🤞 -غلامی شنبه_۶ آذر_۱۴۰۳ بانو سه ماه منتظر این دقیقه ام  مشغول کار خانه شدی! خوش سلیقه ام    زهرا مرا چه قدر بدهکار می کنی  داری برای دل خوشی ام کار می کنی؟    دراین سه ماه، آب شدم ، امتحان شدم  با هر صدای سرفه ی تو نصفه جان شدم    با دیدنت، نگاه مرا سیل غم گرفت  با اولین تبسم تو، گریه ام گرفت    این بوی نان داغ به من جان ِ تازه داد  حتی به پلکهای حسن، جان تازه داد    زحمت نکش! هنوز سرت درد می کند  باید کمک کنم، کمرت درد می کند    آیینه ی پراز ترکم ، احتیاط کن  فکری به حال و روز بد ِ کائنات کن    تا کهنه زخم بازوی تان تیر می کشد  دستاس خانه، آه نفس گیر می کشد    ازدست تو، به آه شکایت بیاورم  نگذاشتی طبیب برایت بیاورم    با اینکه اهل ِ صحبت بی پرده نیستم  راضی به رنج دست ِ ورم کرده نیستم    جارونکش! که فاطمه جان درد می کشم  دارم شبیه پهلوی تان درد می کشم    جارو نکش! که عطربهشت ست می بری  روی ِ مرا زمین نزن این روز آخری    باغ بدون غنچه و گل دلنواز نیست  ویرانه را به خانه تکانی نیاز نیست    گیرم که گردگیری امروز هم گذشت...  فصل بهارآمد و این سوز هم گذشت....    آشفته خانه ی جگرم را چه می کنی  خاکی که ریخته به سرم را چه می کنی    زهرا به جای نان، غم ما را درست کن  حلوای ختم شیرخدا را درست کن    مبهوت و مات ماندم از این مِهر مادری  دست شکسته جانب دستاس می بری    جان ِعلی بگو که تو با این همه تبت  شانه زدی چگونه به گیسوی زینبت    شُستی تن حسین وحسن با کدام دست؟  آماده کرده ای تو کفن با کدام دست    حرف از کفن شد و جگرت سوخت فاطمه  ازتشنگی لب ِ پسرت سوخت فاطمه    حرف ازکفن شد و کفنت ناله زد حسین  خونابه های پیرهنت ناله زد حسین   *يه جمله بگم با چشم سوزان بريم مدينه، ميگه: ديدم مقداد هي دست روي دست مزينه، توي كوچه نميره، گفتم: مقداد! چرا توي كوچه نميري؟ گفت: آخه اين همون كوچه اي است كه پسرِ فاطمه هي صدا زده: واي مادرم! واي مادرم! مادرم! مادرم!... اوناي كه مشكل داريد، اونايي كه ميخوان با دلِ زينب هم ناله بشن بسم الله، هر كي هم مادر نداره ثواب اين روضه رو بفرسته براش...*   فلك ديدي چه خاكي بر سرم كرد به طفلي رخت ماتم بر تنم كرد   الهي بشكنه دستِ مغيره كه بينِ كوچه ها بي مادرم كرد   *صدا زد: زينبم! حسنم! حسينم! اُم كلثوم! بريد وضو بگيريد ميخوام دعا كنم، بچه ها خوشحال شدن، مادرمون ميخواد برا خودش دعا كنه، دعا كنه حالش حتما خوب ميشه... بچه ها نشستن تا مادر دعا كنه، اونا هم آمين بگن، اما يه وقت مادرشون دستاش رو بالا آوُرد، صدا زد: "اللهم عجّل وَفاتی سَریعا" يعني خدا حالا ديگه مرگِ من رو برسون... جمله ي آخرِ من، از همه التماس دعا، خيلي به علي سخت گذشت، كي؟ اون شبي كه ميخواد فاطمه اش رو به خاك بسپاره، اون لحظه اي كه دست برد زيرِ بدن فاطمه، اون رو بالا آوُرد، ديد زهرا بدنش آب شده، يه نگاه دور و برش كرد، ديد كسي نيست كمكش كنه...*   دست من نيرو ندارد اين همه تا بريزد خاك روي فاطمه   *اما من بگم: يا اميرالمؤمنين! درسته بازوي فاطمه ات رو شكستن، درسته پهلوي فاطمه ات رو شكستن، اما شما فاطمه رو غسل داديد، كفن كرديد، اما من ميخوام بگم: من بميرم برا زينب، هر چي نگاه به بدنِ داداشش ميكنه، ديد هيچ جاي سالمي به بدنش نمونده، هي فرياد ميزد:" يا اُماه!...* مادر بيا كربلا...  دستت رو بيار بالا سه مرتبه صدا بزن: ياحسين!... ــــــــــــ❤️💚💛🧡 آرمین _غلامی
روضه حض ت زهرا....mp3
4.33M
حضرت زهرا _۱۴۰۳ به نفس حاج آرمین غلامی باغبانی مثل من شرمنده از گل ها نشد غنچه ی نشکفته ام گلبرگ هایش وا نشد آشیانی را که با هم ساختیم آتش زدند هرچه پیغمبر سفارش کرده بود اجرا نشد *اصلاً اصل روضه اینجاست، خونه ای که پیغمبرحتی میخواد وارد بشه میاد اجازه میگیره، دست ادب رو سینه اش قرار میده میگه السلام علیکم یا اهل بیت النبوه، اصلاً روضه اینجاست ...* پای نامحرم نباید باز میشد در حرم با تمام قدرتم مانع شدم اما نشد *بی بی میگه: "فَرَکَلَ البابَ بِرِجلِه"، نانجیب با لگد به در زد، میخوای بدونی کجا بود؟ "فَرَدَّهُ عَلَیّ"، در روی من افتاد، "و اَنَا حامِل"، من بار شیشه داشتم، در روی من افتاد، نانجیب ها از روی در رد میشدن، روضه ی حضرت زهرا تا اینجاش هم اگه بشنوی باید تا آخر عمرت دیوونه اش بشی..* *انگار بی بی این روضه ها رو داره برا گل پسرش مهدی میخونه..* مادر! ضربه ای با پا به در زد، سخت پهلویم شکست *هی گفت فاطمه از کی تا حالا من نامحرم شدم؟ چرا همش رو تو از علی میگیری گفت :علی !..* ضربه ای با پا به در زد سخت پهلویم شکست بعد از آن زهرا برای تو دگر زهرا نشد پشت در افتاده بودم خصم در را می‌فشرد یا علی گفتم که برخیزم ولی تنها نشد بین آتش ناگهان دلواپس زینب شدم دود میدیدم فضا را دخترم پیدا نشد ریسمان را باز میکردم، اگر قنفذ نبود با غلاف تیغ محکم زد به دستم، وا نشد .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....