eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
615 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
4.5هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
🤞🤞بسم الله الرحمن الرحیم روضه حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها ..حاج آرمین غلامی تا خورد با غصبِ فدک مادر به دیوار با گریه حک شد سورۂ کوثر به دیوار زد سیلی آن نامرد و یک آن بیهوا خورد- پیش حسن محکم سرِ مادر به دیوار با بی حیایی بر سر زهرا تشر زد جبریل می زد آه بال و پر به دیوار روی زمین افتاد تا که گوشواره .. با گریه عالم تکیه زد مضطر به دیوار از صبحِ خلقت تا به صبح روزِ محشر لعنت فرستاده ست پیغمبر به دیوار لعنت بر آن دستانِ هیزم آوری که هر لحظه میزد آتشی دیگر به دیوار سر را علی شرمنده می انداخت پایین می رفت بالا شعله ها از در به دیوار شد بیشتر از پیش هر چه درد پهلو نزدیک میشد بیشتر بستر به دیوار «عجّل وفاتي» شد اجابت تا حسینش زل زد شبانه با دو چشم تر به دیوار تابوت را میساخت پنهانی و کم کم چون تکیه میزد گوشه ای دختر به دیوار در خانه تیغِ ذوالفقارش می کشید آه در کوچه میشد خیره تا حیدر به دیوار! 🔶روز آخرشانه زدبر گیسوان دخترش 🔶شست با دست لباس کودکان دیگرش 🔶تا نمادکودکی ان جا گرسنه بعد او 🔶درتنور خانه نان می پخت دل خاکسترش 🔶کارهای خانه اش را یک به یک انجام داد 🔶دست آخر ماند کارهمیشه برترش جامه ی روشن به تن کردوسوی محراب رفت 🔶تا بماندیادگاراز نماز آخرش یادشهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس و محفل فیض ببرند جامعی روشن برتن می کرد فاطمه اما این لباس برتن فاطمه ساعتی نمی ماند😭😭😭 آخه ازجای سینه ی آزورده خون تازه می آمد 🔸دراتاقی رفت و اندکی آرام ماند 🔸تا شود کم کم محقق مژده پیامبرش 🔸خادمش وقتی صدا زد پاسخی نشنید ازاو 🔸بر سرو روی خودش زدآنچه آمد برسرش😭😭 داره صدا میزنه بی بی را😭 ⬅️یه مرتبه دیدند در باز شد کودکان وارد خانه شدندوصحنه را دیدند صدای فریاد مادر مادرشان به آسمان رفت 😭😭 بچه ها آمدن خودشان روی بدن مادر انداختن امام حسن صورت روی سینه مادر گذاشت اما دیدن ابی عبدالله امد پایین پای مادرصورت گذاشت کف پای مادر😭صدا زد مادر من حسینم با من حرف بزن 😭😭 🔸آن یکی صورت نهاده برکف پایش چرا 🔸دیگری برسینه مادرچرا باشدسرش انشالا کسی دربین مانباشه مادرازدست داده باشه اسما ء صدا زد آقازاده ها زود برید باباتون روخبر کنید بیاد 😭😭 🔸مرتضی درمسجد،ازاین ماجرا شد با خبر😭 🔸باورش سخت است باورکن نمی شد باورش😭😭 ای گریه کن ها تا حسین دوید گفتند بابا مادرمون از دستمون رفت یه وقت دیدن😭😭 🔸زانوش لرزیدو افتاد ودگر ازهوش رفت😭😭 چیست این داغی که گشته این چنین ورانگرش😭😭 ⬅️همه دشمنان توی مدینه منتظر بودن یه روزی زانوهای امام علی بلرزه این جا روایت نوشته بارها تو این مسیر کم مسجد تاخونه بارها امیرالمومنین روی زمین افتاد عزادران این یه سرداربود همه منتظر بودن خم شدن زانویش روببیند امایه سردارهم من سرغ دارم کربلا😭 تا امام حسین آمد کناربدن اباالفضل یه وقت دین خم شددست به کمر گرفت صدا زدعباس برادر به خداکمرم شکست اماخداکنه داغ برادر نبینیدبرادر امیدم قطع شددیگه حسین بی برادرشد روضه حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها ..حاج آرمین غلامی 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤞🤞بسم الله الرحمن الرحیم 🏴 روضه ..حاج آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) ،کرمانشاه /آذرماه ♦️کدام شانه کشیده است بارِ درد مرا؟ ♦️کسی علیک نگفته سلامِ مردِ مرا مجبورم دارم سریع رد میشم وگرنه مصرع به مصرع روضه ♻️کدام شانه کشیده است بار درد مرا؟؟ ♻️ کسی علیک نگفته سلام مرد مرا ❇️به رغم این همه اندوه ناشمرده‌ ؛علی ❇️خلاصه غم نخوری..،فاطمه نمرده؛علی 😭😭😭😭 همه ی دلخوشیه علی،،، امروز روز آخر فرمودن... خودش شروع کرد به کار کردن ☑️ فاطمه ای که غریب دوماه نتونست کاری بکنه ☑️نه اینکه نتونست،،، نمیتونست کاری بکنه درد پهلو،،، درد بازو، 🔵نگو که حال و هوای دلت بهاری نیست 🔵ببین که بسترم امروز لاله‌کاری نیست تو اهل روضه ای میفهمی چی میگم ببین که بسترم امروز لاله کاری نیست ببین ببین ببین که بسترم امروز لاله کاری نیست ◀️رسیده سُرخیه گل روی شاخه ی زردم ◀️ببین به خاطر تو پیرهن عوض کردم بچه سیدا ببخشید منو 🔳تَرَک..،تَرَک..،همگی را شِمُرده ام حیدر 🔳شبیه آینه ی سنگ خورده ام حیدر 😭😭 ✳️من و شکستگی دنده ها و گریه و آه باهمه ی این دردها ✳️ببین برای تو نان پخته ایم..،بسم‌الله! 😭😭 فاطمه داره حرف میزنه، مولای غریب ما داره زیر لب زمزمه میکنه،،، میدونه چخبره ممنونم اگر نروی میمیرم اگر... 😭😭😭😭 ✳️منو شکستگی دنده ها و گریه ها آه ✳️ ببین برای تو نان پخته ایم،،، بسم الله بیا بیا وُ مولای من آقای من امام من... 🔰بیا و فکر نکن بر غلافِ آن شمشیر… 🔰تو را به بازوی آسیب‌دیده..،لقمه بگیر روز آخره ✅اگرچه آه گلو را به گریه بخشیدم ✅اگرچه این دم آخر..،نشسته خوابیدم اخ😭 💠اگر لگد به پرم ضربه زد،فدای پرت 💠اگر دری به سرم ضربه زد..،فدای سرت 😭😭😭 عقاب لانه ی من، بال وپر به فدات آه... ❎عقاب لانه ی من، بال و پر به قربانت ❎هزار محسن من پشت در،،، 😭😭 ☑️همه عالم فدات مولا ☑️بازوچیه؟؟ پهلو چیه؟؟ صورت نیلی چیه؟ محسن کیه؟! همه فدای تو توفقط کمر تو صاف کن سینتو سپر کن ☑️تو آقای منی تو مولای منی تو همه کس منی هزار محسن من پشت در بقربانت... یواش یواش به جاهای حساس داریم میرسیم 💥عبور سینه ی خود را مسیر آه نکن 💥بیا به چوبه ی گهواره اش نگاه نکن 🍂نسیم جاروی خود را به فرش خانه زدم 🍂خودم به موی زینب تو شانه زدم ✔️با این دستای بی رمقش... ✔️ روزاخر موهای زینب شونه زده ✔️موهای حسن و حسین شونه زده ✔️لباساشونو عوض کرده، خودش شروع کرد خونه روجارو زدن بچه ها گفتن خدایا شکرت حال مادرمون خوبه غریب به دوسه ماه مادرمونو اینجوری ندیدیم ☑️ تامولا دید داره خونه رو آب وجارو میکنه گفت دل علی را بردی بس کن،،، رد خون چیه 😭😭😭 خودم به موی سر زینب توشانه زدم 🔶 به پای هر نخ اون صبح وشام سوختم 🔶 برای تشنه لب تو لباس دوختم 🔷 آقا... غروب عصر دهم قتلگاه... 🔷 آه حسین... میان آنهمه نیزه،،، بی پناه 😭😭 ببرم دلتو؟؟ 🍁 پا پس نمیکشه 🍁 همه رفتن ولی شمر که دست نمیکشه 🍁زینب رسید وگفت 🍁مادر بیا ببین، دیگه نفس نمیکشه 😭😭 توناله بزن من بخونم برات 🍁تاختن،،، 🍁اوناکه ملک ریُ باختن 🍁بدجوری باهمدیگه ساختن 🍁تورا توی گودی انداختن 🍁زیروروشدی 🍁پشت وروشدی 🍁چجوری با مادرت روبرو شدی؟؟ 🍁بی هوازدن 🍁باعصا زدن 🍁جلو خواهرتو با کف پا 😭😭😭 امروز وقتی گفتن بچه ها برید وداع کنید بامادر امام حسن خودشو انداخت رو سینه ی مادر😭 ☑️ارباب منو شما صورت، کف پای مادر گذاشت اینجا امام حسین صورت کف پای مادرگذاشت یه نامردی کف پاشو رو صورت حسین 😭😭 🍁بی هوا زدن 🍁باعصا زدن 🍁جلو خواهر تو باکف پا 😭😭 شب شهادت حضرت زهرا(س) ..حاج آرمین غلامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه فاطمیه..mp3
2.35M
بسم الله الرحمن الرحیم ‌‌‌‌⚜️ کبوتر من مپر ز لانه ♦️ ..آرمین غلامی(مجنون) ز ناتوانی،امان نمانده جوانی از من ،جوان نمانده غم توحیدر به دوش من بود ز ضرب سیلی ،خروش من بود که گوشواره به گوش من بود فتادم ازپا ،که جان نمانده ⚜زهرای خسته ،پهلوشکسته فلک گل من، چه بی گنه بود چهل تا نامرد، میان ره بود عدو مرا زد رخم چو مه بود دودست زهرا ،گهی به پهلو گهی به صورت گهی به زانو گهی به سینه گهی به بازو همه عیان بود نهان نمانده غلامی (مجنون کرمانشاهی) ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ کرمانشاه یکشنبه۵/آذر مداح،،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه فاطمیه....mp3
4.96M
روضه حضرت زهرا(س) ..حاج آرمین غلا👇👇می
🤞🤞بسم الله الرحمن الرحیم 🏴 روضه شهادت_حضرت_فاطمه_س ..حاج آرمین غلامی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ امشب بخوانم روضه هایی که شنیدید یادی کنم از نغمه هایی که شنیدید از روضه های غربت زهرا و حیدر از فاطمیه ، بازو و پهلوی مادر تا مصطفی پر زد غم عالم شروع شد بعد از نبی دیگر غم و ماتم شروع شد بر خانه ی وحیِ خدا پَرخاش دادند بر حیدر و بر فاطمه پاداش دادند پاداش زهرا و علی غَصب فَدَک بود مُزد رسالت در مدینه با کتک بود با یک لگد شد قامت بانو خمیده با کشتن محسن شده زهرا شهیده وقتی که در آتش گرفت ثانی رسیده با تازیانه در پِیِ زهرا دویده وقتی بود بدن رو تحویل رسول خدا داد، روی قبر رو پوشانید، قبر رو مخفی کرد.." فَلَمَّا نَفَضَ يَدَهُ مِنْ تُرَابِ الْقَبْرِ هَاجَ بِهِ الْحُزْنُ" وقتی ماموریت رو انجام داد قبر رو پنهان کرد خیالش راحت شد بدن رو تحویل رسول خدا داد امانت رو برگرداند دستش رو از خاک قبر فاطمه تکان داد. خاکهای دستش رو افشاند، "هَاجَ بِهِ الْحُزن" غصه به امیرالمومنین هجوم آورد. هر چه کرد آرام نشد دیدن خم شد صورت به قبر فاطمه اش گذاشت ."نَفسِـی عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحبُوسَةٌ یا لَیتَــهَا خَرَجَـت مَـعَ الزَّفَـرَاتِ‏" حضرت زینب سلام الله هم چند تا وداع داشت یکی اون وقتی که همه رو با محبت فرستاد خیمه پرده خیمه رو انداخت گفتن خودش از در دیگر خیمه بیرون دوید هی می‌دود" مهلاً مهلاً یابن الزهراء "خداحافظی کرد زمام مرکب رو رها کرد امام حسین رفت دیگه امام حسین رو ندید. وداع دوم اون وقتی بود که آمد بالای بلندی رسید بالای تل زینبیه دید از همه طرف محاصرش کردن دیگه توان دفاع از خودش رو به حسب ظاهر ندارد خون از زخمهاش جاریه حضرت دستور داد برگرد، عقب عقب رفت..رو به قتلگاه پشت به خیمه ها.. وداع سوم وقتی بود که آمد به گودی قتلگاه شنیده اید روضه خواند غوغا کرد اشک ریخت از همه اشک گرفت ولی وقتی می‌خواست خداحافظی کنه هجوم آوردند به گودی قتلگاه، گویا دلش آرام نگرفت دیدن خم شد صورت به رگهای برادر گذاشت. رفت پی ماموریت خودش به کوفه و شام . آخرین وداعش وقتی ماموریت رو انجام داد با خیال راحت برگشت کربلا نوشتن سه روز کربلا موندن کار به جایی رسید امام سجاد دید اگر بمانن کسی از کربلا زنده بیرون نمیاد. لذا فرمود: عمه جان! بگید آماده حرکت بشن این آخرین وداع دختر امیرالمومنین بود... 🔹امام باقر می فرمایند: مادرما صد جا میاد كمكتون میكنه، الله اكبر، چشماشو باز كرد، شروع كرد گریه كردن، فرمود از بابام شنیدم، بالا سر محتضر هر كی قرآن بخونه، جون دادن برا محتضر آسون میشه، علی جان برام قرآن بخون، همچین كه شروع كرد قرآن خوندن، یه وقت دید آروم آروم این پلك های چشم، رو هم افتاد، آی زهرا...😭 مداح..حاج آرمین غلامی کرمانشاه یکشنبه۵/آذر ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ ↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️ =صَــــدَقِہ جاری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا