eitaa logo
- ای‌اجتماع‌ ِسیزده‌ماه‌‌وستاره -
1هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
2.9هزار ویدیو
51 فایل
شیعه به دنیا آمده‌ایم ؛ك مؤثر در تحقق ظهور مولا باشیم🌿 - - کنیز حضرت مادرهستم، دانشجوی ِدکتری ِتخصصی شیمی‌فیزیک جهت ِارتباط: @HMMZ8889 - - به قول حضرت ِآقا، بچه حزب‌اللهی باید در تمام ِ زمینه‌ها علمدار باشه کپی‌حلال‌به‌شرط‌عضویت ُ تلاوت‌دعای‌عهد.
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃حرف‌های‌ناب استاد : زِندگیاتونو وقفِ امام‌زمان کنین وقفِ جبهه‌ی فرهنگی وقفِ ظهور... وقتے زندگیاتون این شِکلی بشه، مجبور میشین گناه نکنین! وَ وقتی که گناه‌هاتون کمُ کمتر شد؛ دریچه‌ای از حقایق به روتون باز میشه اونوقته که میشین شبیهِ ... اول شبیه بشین، بعد شهید بشین. @mahdimovud313... @مجنون لیلی...
🌷《 خاطرات غسال شهدا 》🌷 صفر آزادی نژاد، غسالی است که در طول ۳۰ سال خدمت پیکر افراد زیادی را غسل داده است شهدای زیادی از اول انقلاب و دوران جنگ از جمله شهید چمران ره شهید رجایی ره و شهید صیاد شیرازی ره ۳۰ سال خدمت «صفر آزادی نژاد» در غسالخانه بهشت‌زهرا آن قدر خاطره برایش به جا گذاشته که اگر ساعت‌ها هم نشینش شوی باز هم حرف برای گفتن دارد اما حال دلش با بعضی خاطره‌ها خوش‌تر است   مثل روزی که بوی عطر گلاب از پیکر شهید پلارک در غسالخانه پیچید غسال شهدا خاطره آن روز را روایت می‌کند : در غسالخانه مشغول تطهیر بودیم که نوبت به غسل و کفن کردن یک شهید رسید هنوز زیپ کاور را باز نکرده بودیم بوی گلاب همه جا پیچید !!! به کمک غسال‌ها گفتم چرا به کاور گلاب زدید؟ بگذارید غسل بدهیم آن وقت گلاب می‌زنیم کمک غسال‌ها با تعجب نگاه کردند و گفتند : ما گلاب نزدیم !!! اسم شهید را خواندم " منوچهر پلارک " ( البته معروف به سید احمد پلارک ) زیپ کاور را که باز کردم و پیکر را بیرون آوردیم بوی گلاب مشام مان را پر کرد ! فکر کردم قبلاً غسلش داده‌اند و اشتباهی شده دقت کردم دیدم نه ، هنوز خاکی است !!! این شهید «غسیل الملائکه» بود !!! انگار ملائک قبل از ما غسلش داده بودند گریه کردم و او را شستم حال همه آن روز عوض شده بود ! ما پیکر شهدا را با گلاب می‌شستیم چون پیکر خیلی از آن ها چند وقت بعد از شهید شدن غسل داده می‌شد و بو می‌گرفت اما این شهید خودش بوی عطر گلاب می‌داد و نشان به آن نشان که هنوز هم محل دفنش در قطعه ۲۶ بهشت‌زهرا با عطر گلاب شهید پلارک عطرآگین است ! این آقای غسال ادامه داد : در این مدت چیزهای عجیب و غریب از شهیدان زیاد دیده بودم ! مثل جوانی که چند ماه از شهادتش می‌گذشت اما بدنش هیچ آسیبی ندیده و تازه بود ! شهیدانی که وقتی آن ها را می‌شستم محو لبخند روی صورت‌های شان می‌شدم اما شهید پلارک چیز دیگری بود ! یک هفته بعد از تشییع پیکرش یک شب به خوابم آمد و گفت شما برای من زحمت زیادی کشیدی می‌خواهم برایت جبران کنم اما نمی‌دانم چه می‌خواهی !؟ من در عالم خواب گفتم آرزوی دیرینه‌ام رفتن به کربلاست باورکنید چند روز بعد از بلندگو اسمم را صدا زدند و گفتند صفرآزادی نژاد مدارکت را برای رفتن به کربلا به مسئول سالن تطهیر تحویل بده ! هاج و واج مانده بودم و اشکم بند نمی‌آمد این شهید مرا حاجت روا کرد ! همان روز سرقبرش رفتم و یک دل سیر با او درد دل کردم 《 من مفتخرم به تطهیر شهدا  》 ایشان ادامه داد : جنگ که تمام شد فکر می‌کردم ... پرونده غسل و کفن کردن شهدا هم بسته شد ( مثل همان فکری که بعد از پیروزی انقلاب کردم ! ) اما وقتی مأمور غسل و کفن کردن شهید صیاد شیرازی شدم فهمیدم هنوز هم برای سربلندی و حفظ این آب و خاک باید شهید بدهیم چهره بعضی شهیدان در زمان تطهیر تا عمر دارم از یادم نمی‌رود ! 《 مثل صورت شهید صیاد شیرازی که ( غرق در نور و آرامش بود !!! ) آن قدر آرام که ... وقتی غسلش تمام شد و پیشانی‌ اش را بوسیدم دور و بری‌هایم گفتند مگر مرده را می‌بوسند؟! گفتم : این بوسه بر پیشانی حکایتی دیگر دارد .... @yadeShohadaa... @مجنون لیلی....سید احمد پلارک زیاد با نفسش جنگیدتا سید احمد پلارک شد....
دیروز وقتی خبر شهادتشو شنیدم .... داشتم به این فکر میکردم....تو کدوم یک از این شبهای خوب ...پای تذکره شهادتشو امام زمان (عج) امضا زده... چه شبهایی بهتر از فاطمیه....چقدر زود یکساله خودشو گرفته.... قطعاً زحمت کشیده....مفت به کسی چیزی نمیدن....اونم شهادت ...که # حاج قاسم عزیز گفتن عاقبت بخیری بالاتر از شهادت نیست.... گفتیم وگفتند از شهیدان... شهیدان را شهیدان می شناسند‌‌.‌... خوبه سر خاک شهدا رفتن ....این شهر به اون شهر ...این شهید به اون شهید.... اما خوبتر اینه بدونیم هر شهیدی یه صفت وخصلت زیبا داشته که خدا به واسطه او ویژگی خوب ...اونو برگزیده....بریم دنبال "# ویژگیهای خوب وشاخص شهدا و اونها رو نشر بدیم بین جوونها... ...شاگرد ممتازهای بودن....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزهای دوشنبه وپنج شنبه خاطرات ... عملی ما در زندگی....🌷 این شش دقیقه رو فارغ از هر تفکری که دارید با عمقِ جان بشنوید. قطعا چیزی در درونِ شما تغییر خواهد کرد.
روزهای دوشنبه وپنج شنبه... شهدا...الگوی عملی ما در زندگی.... اول وقت سفارش 🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀 هرگاه صدای اذان به گوشش می رسید بلافاصله وضو می گرفت و به نماز می ایستاد . این عادت همیشه ی حسین بود. یکی از دوستان شهید نیز می‌گوید: تازه وارد یگان شده بودم که مرا به گردان یکم معرفی کردند. در آن زمان در آسایشگاه شهرستانی‌ها برای اولین بار حسین جمالی را دیدم. شب بود حوالی ساعت ۲:۳۰ از اتاقم بیرون آمدم که بروم آب بخورم در راهرو آسایشگاه بودم که صدای گریه‌ای از نمازخانه شنیدم. تا انتهای آسایشگاه رفتم. وقتی به آنجا رسیدم دیدم حسین سر بر سجده گذاشته و با خداوند متعال راز و نیاز می‌کند و اشک از چشمانش جاری است. وقتی متوجه حضور من شد گریه‌هایش را قطع کرد و من همان لحظه عقب کشیدم و رفتم آنجا فهمیدم که کجا آمده‌ام و با چه مردانی هم رزم هستم. یاد شهید مدافع حرم حسین جمالی... https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥روستایی عجیب در فرانسه که تمام ساکنانش مسلمان شیعه شده‌اند، آنان معتقد و منتظر ظهور امام زمان (عج) هستند! 💢کانال خبری
‌.با 🌸🍃 از شهید نواب پرسیدن : ⁉️چرا آرام نمی‌نشینی؟! ببین آیت‌الله بروجردی ساکت است .. نواب گفت : آقای بروجردی سرهنگ است ؛ من سربازم ، سرباز اگر کوتاهی کند سرهنگ مجبور می شود بیایید وسط! هر بار که رهبر انقلاب دارن میان وسط میدان ، یعنی ما سربازا کم گذاشتیم ... امروز باید سربازان در فضای مجازی فعال باشند تا فرمانده بتواند هدایت نماید... @majnoneleyli
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطرات... حال عجیبی داشت ، زودتر از همه بلند شد ، وضو گرفت و قبل از اذان رفت حرم🕌 از صحن گوهرشاد وارد شد و خودش را به ضریح رساند دائم اشک می ریخت انگار روبروی امام رضا (ع) ایستاده ، اشک می ریخت و حرف میزد ، بعد هم رفت یه گوشه و مشغول نماز و زیارت شد🤲 می گفت ، خواب امام رضا(ع) را دیدم ، فرمودند ، بیا حرم و حاجت بگیر ❤️ عملیات کربلای 10 حاجتش راگرفت🕊 محمدرضا‌تورجی‌زاده
‏دوشنبه ها با ....🌸🍃 احتمالا تصویر این شهید بزرگوار را در فضای مجازی زیاد دیده باشیم؛ شهیدی که هیچ کس منتظرش نبود جز خدا.... از شهدای بهزیستی استان مازندران که با یک زیر پیراهن راهی جبهه شد و هیچکس در جبهه نفهمید كه او خانواده‌ای ندارد. کم سخن می‌گفت و ‏با سن کم بیسیم‌چی بودن را قبول کرده بود. سرانجام توسط منافقین اسیر شد برگه و کدهای عملیات را قبل از اسارت خورد و منافقین پس از به شهادت رساندن وی، برای به دست آوردن رمز و کدهای بیسیم، سینه و شکمش را شکافتند ولی چیزی نصیب آن‌ها نشد. ‌‌‌ شهید ‎سیف‌الله شیعه‌زاده شادی روحش صلوات🌸🍃
5.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠توسل پیدا کردن به 🇮🇷🌷🇮🇷 روزهای دوشنبه...با شهدا....
پنج شنبه ها ....با خاطرات 🌸🍃 🔴 گناهان یک نوجوانِ شهید یکی از اعضای گروه تفحص در حین تفحص شهدا، دفترچه‌ای پیدا می‌کند که به یک شهید شانزده‌ساله به‌نام «جواد سیاوشی» تعلق داشت؛ دفترچه‌ای که آن شهید گناهان هر روز خود را در آن یادداشت می‌کرده‌ است. شخص تفحص‌کننده گناهان یک هفته او را به شرح ذیل بیان می‌کند؛ شنبه: بدون وضو خوابیدم. یک‌شنبه: خنده بلند در جمع. دوشنبه: وقتی در بازی گل زدم احساس غرور کردم. سه‌شنبه: نماز شب را سریع خواندم. چهارشنبه: فرمانده در سلام کردن از من پیشی گرفت. پنج‌شنبه: ذکر روز را فراموش کردم. جمعه: تکمیل نکردن هزار صلوات و بسنده به هفت‌صد صلوات. راوی این اتفاق در پایان افزود: با خود فکر می‌کنم که چقدر از یک پسر شانزده‌ساله کوچک‌ترم. 🔹 شهدا قبل از جهاد اصغر در جبهه جهاد اکبر پیروز بودند.
دوشنبه ها....با خاطرات🌸🍃 یک دفتر داشت مدت زمان هایی که صرف امورات شخصی شده مثل تلفن زدن ، ناهار خوردنش و حتی نماز خواندن هایش را از زمان اضافه کاریش کم می کرد. اصرار ما که همه این ها را در وقت کار انجام می دهند و رواله هم بی فایده بود. کار خودش را می کرد...👍 💔