eitaa logo
پاسخ به شبهات
399 دنبال‌کننده
3هزار عکس
209 ویدیو
2 فایل
🔸پاسخ به شبهات معارفی و اعتقادی 🔸بخش پژوهشهای معارفی و اعتقادی 🔸پایگاه اینترنتی آیت الله مکارم شیرازی
مشاهده در ایتا
دانلود
❓ بزرگترين «حق» واجب بر بندگان؟ ✍️ پاسخ اجمالی: امام علی(ع) مي فرمايد: «از ميان حقوقى كه خداوند واجب ساخته، بزرگترين آنها حق والى و زمامدار بر رعيت و حق رعيت بر والى است. حقی كه خداوند سبحان آن را بر هر كدام در مقابل ديگرى مقرّر فرموده است، خداوند اين فريضه را چارچوبی براي پيوستگى آنان با يكديگر و موجب عزت و قدرت دين آنها قرار داده است، بنابراين توده مردم هرگز اصلاح نمى شوند مگر با اصلاح زمامداران و زمامداران اصلاح نمى گردند جز از طريق قرارگرفتن ملت در مسير صحيح و مستقيم». آري تنها اگر هر دو صالح باشند، بهترين شرايط براى پيروزى و پيشرفت جامعه فراهم مى گردد. ✍️ پاسخ تفصیلی: makarem.ir/maaref/l/0415192 📖 مطالعه بیشتر درباره «حق»: http://mk6.ir/QgRyS (ع) _____
⁉️ تکرار «جنایت» با «حکم قصاص» و مسئله حکمت الهی و عطوفت اسلامی؟! تکرار جنایت قتل، با اجرای حکم قصاص در اسلام، چگونه با حکمت الهی و رأفت اسلامی سازگار می باشد؟! ✍️ پاسخ اجمالی: اولا: نوع بشر قصاص را با توجّه به حس تظّلم جویی و آرامش طلبی، عاقلانه و عادلانه می دانند؛ چرا که قتل نفس مهمترین عامل تهدید کننده حیات و اجتماعات انسانی است. در اسلام نیز مسأله قصاص يك مسأله احساساتى و انتقامجويى نيست، بلكه قانونى است كه با تكيه بر عقل وضع شده است. ثانیا: فلسفه قصاص در اسلام، حيات، آرامش و حمايت از زندگى است؛ ضرورت حفظ جامعه انسانی ایجاب می ‌کند که اقدامات بازدارنده‌ و متناسب با جنایت و در جهت حفظ حق اولیاء دم، علیه قاتلین در نظر گرفته شود و چه بسا که اگر این حق برای اولیاء دم لحاظ نشود، آنان بدون مجوز اقدام به انتقام نمایند؛ در این صورت، پایانی برای قتل های ناشی از انتقام جویی های پی در پی نخواهد بود. ثالثا: در اسلام قصاص واجب یا مستحب نمى باشد، بلکه امری مباح است. ضمن اینکه در سراسر قرآن مجيد چهار بار كلمه «قصاص» تكرار شده است، در حالى كه كلمه «رحمت» هفتاد و نه بار، و كلمه «رحمان» صد و شصت مرتبه، و كلمه «رحيم» صد و نود و هشت مرتبه، تكرار شده است؛ اينها همه دلالت روشنى دارد كه قصاص يك استثناء است، و اصل بر رحمت و رأفت و عطوفت اسلامى است. ✍️ پاسخ تفصيلی: makarem.ir/maaref/l/0419182 📖 مطالعه بیشتر در «فلسفه احکام»: http://mk6.ir/MxRmY ___________________
❗️ انحصارگرایی اسلام در حقّانیّت! چرا اسلام فقط خود را برحق و دیگران باطل می داند؟! ✍️ پاسخ اجمالی: ادیان الهی سابق در زمان خود بر حق بودند ولی پس از اینکه خداوند اسلام را به عنوان آخرین و کاملترین شریعت ارائه نمود، منسوخ شدند. زیرا از یک سو فرستادن دین جدید توسط خداوند درصورتی حکیمانه خواهد بود که دین کاملتری عرضه شود و از سوی دیگر، هنگامی که چنین دینی وجود داشته باشد دلیلی برای پیروی از سایر ادیان باقی نمی ماند. از طرفی دلایل متعدد عقلی و نقلی ای وجود دارد که دلالت بر انحراف و تحریف ادیان سابق، از صورت اولیه خود دارد. ضمن اینکه نمی توان نظرات متناقض را به صورت همزمان صحیح یا حق دانست! ✍️ پاسخ تفصیلی: makarem.ir/maaref/l/0407709 ___________
❗️ آمیختگی حق و باطل، دلیلی بر پذیرش پلورالیسم! ✍️ پاسخ اجمالي: اولا: آیا این اختلاط و آمیختگی و ناخالصی حتی در بدیهیات و ضروریات دینی هم جاری است؟ آمیختگی حق و باطل در بسیاری موارد، از جمله ضروریات دینی، مانند اصل وجود خدا و واجباتی مانند نماز و روزه جاری نیست. ثانیا: اختلاط حق و باطل تا قیامت، اصلا پلورالیسم دینی را اثبات نمی‌ کند، بلکه ثمره اش شکاکیت و نسبیت است. ولکن واضح است که همه معارف دینی مشکوک نیستند. ثالثا: اگر واقعاً اختلاط حق و باطل نازدودنی باشد، پس فلسفه بعثت پیامبران و فرستادن کتاب های آسمانی چیست؟! اساسا پیامبران آمده اند که در همین دنیا بین اختلافات داوری کنند و حق و باطل را جدا سازند. ✍️ پاسخ تفصيلی: makarem.ir/maaref/l/0418814 ______________
📚 پرونده ابن تیمیه (2) 💠 نظر ابن تیمیّه درباره ابوبکر؟ ابن تیمیّه، مى نویسد: بى گمان، رسول خاتم(ص) برترین مردمان است و هر که شبیه ترین مردم به او باشد، از دیگرانى که این گونه نیستند، برتر است... هر که جانشین نبى شود و بر جاى او بنشیند، شبیه ترین مردمان به وى خواهد بود و شبیه ترین فرد به نبى از همگان برتر است! بنابراین، هر که جانشین پیامبر شود، از دیگران به او شبیه تر است و شبیه ترین، برترین است! در پاسخ باید گفت: براى به دست آوردن مصداق شبیه ترین مردم به پیامبر(ص) باید به نصوص و روایاتى که از جانب رسول خدا(ص) صادر شده است مراجعه کرد، نه اینکه آنچه در خارج اتفاق افتاده را معیار اشبهیّت و افضلیّت دانست! این گونه نیست که هر کس عهده دار منصب خلافت شد، فردى لایق و در صفات و ملکات نفسانى از همه به پیامبر(ص) شبیه تر باشد؛ نظیر اینکه شخصى فاسق و نالایق غاصبانه و به ناحق حکومت و خلافت خود را بر مردم تحمیل کند. آیا یزید بن معاویة شرابخوار و قمار باز و.... که خلافت را به شکل موروثى از پدر خود به ارث بُرد از همه مردم به پیامبر(ص) شبیه تر و لیاقتش از دیگران براى خلافت بیشتر بود! بنابراین احادیثى همانند حدیث تشبیه و حدیث منزلت مصداقِ حقیقى این واقعیّت را روشن مى کند. در نتیجه برطبق حدیث تشبیه، امیرالمؤمنین(ع) شبیه ترین مردمان به پیامبران است و بى گمان، از خلفاى سه گانه برترند و هر که شبیه ترین فرد به آنان باشد، افضل خواهد بود؛ پس امام علی(ع) از خلفاى سه گانه و غیر آنها افضل است. 💠 نظر «ابن تیمیه» درباره علم «عمر»؟ ابن تیمه معتقد است ابوبکر و عمر و دیگر بزرگانِ اصحاب از على چیزى نیاموختند. او مى گوید: «و امّا عمر، پس استفاده على از او بیش از استفاده عمر از او بود...». در پاسخ به این ادعاها می توان گفت: صرف نظر از روایاتى که پیامبر(ص) درباره برترى علم و فضل امام على(ع) بر سایر فرموده است، کافى است طبق منابع اهل سنت به سخنان عمر بن خطاب بعد از مراجعه وى به امیرالمؤمنین در مشکلات علمى و غیره اشاره کرد؛ سخنان متعددی که قدر مشترک میان همه آنها نیاز عمر به دانش راه گشای امام است. استفاده عمر از علم على(ع) از مسلّمات است. مانند: ماجرای سنگسار زنى که بچه شش ماهه به دنیا آورد، و ماجرای زن دیوانه ای که زنا داده و عمر امر کرد تا او را سنگسار کنند. ضمن اینکه برای آشنایی با علم عمر به برخی از فتاوای او اشاره می کنیم: حکم به بجا نیاوردن نماز براى جنبی که آب ندارد، عدم معرفت به حکم شکیّات نماز، جهل به تأویل قرآن، جهل به کیفیت طلاق کنیز، جهل به حد سارق، جهل به حکم طلاق های قبل از اسلام و... . 💠 دیدگاه ابن تیمیه نسبت به بنی امیّه؟ ابن تیمیه مى گوید: «همانا بنى امیه متولّى جمیع اراضى اسلام شدند و دولت در زمان آنان عزیز بود. سنّت قبل از دولت بنى عباس ظاهرتر بود تا دولت آنان، زیرا در دولت بنى عباس بسیارى از شیعه و دیگران از اهل بدعت وارد شده بودند». او هم چنین در جایى دیگر نزول آیه: «والشّجرة الملعونة فی القرآن» را در شأن بنى امیه انکار کرده و این گونه تفسیر را از تحریفات شیعه در قرآن بر شمرده است. 💠 دیدگاه ابن تیمیه نسبت به خوارج؟ ابن تیمیه خوارج را افرادی متدین در ظاهر و باطن معرفی می کند، درحالیکه از بسیاری از صحابه، ازجمله: ابوسعید خدرى، ابوالیقظان، عمار بن یاسر، خلید عصرى، ابوایّوب انصارى، عبدالله بن مسعود، على بن ربیعه والبى، ابوسعید مولى رباب، سعد بن عباده و انس بن مالک نقل شده که: پیامبر(ص) آنان را مأمور به یارى امیرمؤمنان(ع) کرده و دستور داده تا با ناکثین و قاسطین و مارقین به همراه علی(ع) بجنگند. و از پیامبر(ص) ثابت شده که خطاب به على(ع) فرمود: «تو بعد از من با ناکثین و قاسطین و مارقین قتال خواهى کرد». 💠 دیدگاه ابن تیمیه نسبت به ابن ملجم؟ ابن تیمیه عمل ابن ملجم را در شهادت امیرالمومنین علی(ع) از روی «اجتهاد» دانسته، این در حالى است که: اولاً: پیامبر(ص) در حدیث صحیح السند، ابن ملجم را با تعبیر«شقى ترین مردم» توصیف کرده است، و صحابه را به همراهی علی(ع) دستور به کشتن مارقین داده که ابن ملجم یکی از آنها است. ثانیاَ: چگونه پیامبر(ص) به قتل علی(ع) راضی می شوند در حالی که می فرماید: «خدا علی را رحمت کند... حق همراه علی است و علی همراه با حق و...» ثالثاً: باید پرسید: چگونه ابن تیمیه قبول می کند که هر کس با اجتهاد خود بتواند خلیفه مسلمین را به قتل برساند! 📖 مطالعه بیشتر: makarem.ir/maaref/fa/category/articles/62903 (ص) (ص) (ع) (ع) _______
📚 پرونده ابن تیمیه (3) 💠 موضع ابن تیمیه نسبت به اهل بیت رسول خدا(ص) و شیعیان؟ یکی از کارهای ابن تیمیه در مکتوبات و فعالیت های تبلیغی خویش فرو کاستن مقام و منزلت اهل بیت معصوم پیامبر(ص) بود؛ او بسیار تلاش می کرد تا شأن والای اهل بیت عصمت(ع) را که در متون اهل سنت و شیعه و نزد مسلمین داشتند، زیر سوال برده و تضعیف کند. یکی دیگر از کارهای او تلاش مداوم در تهمت زدن و بد نام کردن شیعه در نزد عامه بود. او در کتابهایش تهمت های متعددی را به شیعه نسبت داده است؛ تهمت هایی که عمل و منابع اعتقادی و فقهی شیعه آن را رد می کنند. 💠 تضعیف «حدیث شریف ثقلین» توسط ابن تیمیه ابن تیمیّه ادعا می کند «حدیث شریف ثقلین» با متن و طریقی که شیعه آن ‏را نقل مى‏ کند صحیح نیست‏ و فقط روایت مسلم صحیح است! امّا کلام و نقل ابن تیمیّه از چند جهت، قابل اعتبار نیست: اولا: خود ابن تیمیه در زمان پیامبر اکرم(ص) حضور نداشته تا بتواند مستقیم حدیث نقل کند و بگوید نقل شیعیان صحیح نیست، بلکه هم او و هم شیعیان باید با واسطه نقل کنند و آن واسطه‏ ها را باید بررسى نمود. ثانیا: خود ابن تیمیه حتّی در نزد علماى اهل سنّت هم اعتبار و جایگاهى ندارد، چنانکه ائمه چهارگانه اهل سنّت او را کافر مى‏ دانند. ثالثا: او عناد و دشمنى سرسختى با ائمه اطهار(ع) و شیعه دارد، چنانکه مبنای او کتمان و رد فضائل ایشان است. 💠 ابن تیمیه و انکار ضرورت تمسّک به اهل بیت! ابن تیمیه مى گوید: «حدیث ثقلین» در صحیح مسلم، فقط دلالت بر امر به تمسک به کتاب خدا دارد، ولى در حقّ عترت تنها به تذکر دادن اکتفا کرده است. در پاسخ مى گوییم: اولا: راوی این حدیث، زید بن ارقم از آنجا که از عُبیدالله بن زیاد مى ترسید، حدیث را به تمامه نقل نکرده است. ثانیاً: این حدیث در طریقى که مسلم روایت کرده منحصر نیست، بلکه از طریق دیگر نیز وارد شده که در آن امر به تمسک به قرآن و اهل بیت توأمان آمده است. 💠 ابن تیمیه و تضعیف ذیل حدیث ثقلین ابن تیمیه مى گوید: عبارت «وعترتى فانّهما لن یفترقا حتّى یردا علىّ الحوض» را ترمذى ذکر کرده است، و احمد وعدّه ای دیگرآن را تضعیف کرده اند. در پاسخ باید گفت: ظاهر عبارت ابن تیمیه آن است که ذیل حدیث را فقط ترمذى نقل کرده، در حالى که چنین نیست، بلکه عده اى از بزرگان اهل سنت نیز [با همین مضمون آن را] نقل کرده اند و عده زیادى از علماى اهل سنت آن را تصحیح نموده اند. 💠 شبهه ابن تیمیه در واژه «فى القُربى» ابن تیمیه می گوید: اگر منظور از«قربی» در آیه مودت، خویشاوندان پیامبر(ص) بود، باید از عبارت «لذوی القربی» استفاده می شد نه «فی القربی». در پاسخ این شبهه، همچنان که زمخشری و دیگر مفسرین گفته اند، باید گفت: در این آیه اهل بیت، محلّ و مکان مودّت و مقرّ آن قرار گرفته اند. همچنین اشتباه ابن تیمه از آنجا ناشی شده که حرف جر«فی» را متعلق به مودت گرفته در حالی که این حرف جر و مجرورش متعلق به محذوف هستند و تقدیر آیه این چنین است: «الاّ المودة ثابتةٌ فی القربى». 💠 نسبت هاى دروغ ابن تیمیه به شیعیان ابن تیمیه نسبت های دروغی به شیعیان داده و مى گوید: «رافضه نماز جمعه و جماعت به جاى نمى آورند، اعتنایى به حفظ قرآن و شناخت معانى و تفسیر آن ندارند و نیز اعتنایى به حدیث رسول خدا(ص) نمی کنند و...». به نظر مى رسد که این تهمت ها احتیاج به پاسخ ندارد؛ زیرا هر کس که با شیعیان معاشرت داشته باشد به سخیف بودن، مضحک بودن و بى اساس بودن این حرف ها پی مى برد. 💠 اتهام ابن تیمیه در برترى مشاهد بر مساجد و زیارت بر حج از نگاه شیعه!!! ابن تیمیه شیعه را متهم می‌کند که مساجد را تعطیل نموده و حرم بزرگانشان را آباد ساخته... و حج حرم‌ها را مهم‌ تر از حج بیت ‌الله می‌داند. در پاسخ باید ابن تیمه را به مساجد شیعه و نمازهای جماعتی که در آنها برگزار می‌شود، ارجاع داد و احکام احترام‌ آمیز شیعه درباره مساجد را به او یادآور شد. درباره حرم‌ها نیز شیعه صاحبان قبر را عبادت نمى کند، بلکه طبق روایات اهل بیت(ع) با زیارت آن اولیا به خدا تقرّب مى جوید. همچنین شیعه حجِ را از ارکان دین دانسته و تأخیر آن از سال وجوبش را گناه کبیره می‌داند. 📖 مطالعه بیشتر: makarem.ir/maaref/fa/category/articles/62903 (ص) (ص) ___
❓ قیام امام حسین(ع) و یارانشان بر پایه احساسات بود یا عقلانیّت؟ ✍️ پاسخ اجمالی: اینکه عاشورائیان در کمال عقلانیّت جانفشانی کردند، واقعیّتی است که با کمی تامّل در تعریف، «مفهوم و کارکرد عقل» از نگاه اسلامی روشن می شود. تعقّل شاخصه هایی دارد، از جمله اینکه «کمال عقل» در «پیروی از حقّ» است. انسان عاقل آخرتش را فدای دنیا نمی کند و بجای دفاع از حقّ به باطل روی نمی آورد. انسان خردمند «فلسفه وجودی آفرینش» خویش را به درستی درک کرده و تمام همّتش را صرف رسیدن به آن هدف می نماید. «دوری از منکرات و مبارزه با رذالت» نیز نشانه بهره مندی از عقل است. علاوه این موارد، رعایت ادب یکی از شاخصه های تعقّل، و بلکه لازمه ی آن است. امام على(ع) می فرماید: «هر چیزى به عقل نیاز دارد و عقل به ادب نیازمند است». از این رو پایبندی به اخلاق و ادب و بروز احساسات مثبت، کاری موافق با عقل است. همه این موارد در اعمال امام حسین(ع) و یارانش به وضوح مشاهده می شود. بنابراین، «قیام عاشورا» قیامی است که بر پایه توأمان «تعقّل و احساسات» بوده است. ✍️ پاسخ تفصیلی: makarem.ir/maaref/l/0412445 (ع)
❓ پيامد سستی در حمايت از «حقّ»؟ ✍️ پاسخ اجمالی: امام علي(ع) در خطبه 166 «نهج البلاغه»، به بیان سرنوشت گروهی از پیروان خود می پردازد که در حمایت از «حقّ» سستی کردند و به علت همین سستی، دشمنان سالها بر آنها مسلط شدند و سرنوشتی همچون بنی اسرائیل پیدا کردند که بر اثر لجاجت، در بیابان «تیه» سرگردان شدند. سپس امام(ع) در ادامه این سخن، راه نجات را به روی اصحابش می گشاید و می فرماید: «بدانید، اگر از پیشوا و رهبر خود پیروی کنید شما را به همان راهی می برد که رسول خدا(ص) از آن راه رفت، و از رنجها آسوده خواهید شد و بار سنگین مشکلات را از گردن خود برمی دارید». (ع) ✍️ پاسخ تفصیلی: makarem.ir/maaref/l/0416511
❗️رضایت خدا از خلفا و صحابه حاضر در بیعت رضوان! پرسش: خداوند از خلفا و صحابه حاضر در بیعت رضوان راضی می باشد، چرا شیعه بعضی از آنها را عادل نمی داند؟ آیا شیعه بیشتر از خدا درباره صحابه علم دارد؟! ✍️ پاسخ اجمالی: اولا: این رضایت کلی است و نسبت به نتیجه ایستادگی و حرکت جمعی مسلمانان در یک واقعه تاریخی ابراز شده نه اینکه فرد به فرد به صورت مشخص مشمول این رضایت شوند. ثانیا: این رضایت مقطعی بوده و برخی از صحابه به حکم احادیث «ارْتَدُّوا عَلَى‏ أَدْبَارِهِمْ» که در منابع خود اهل سنت و در صحیحین نیز وارد شده، از شمول رضایت خارج شدند. ثالثا: اعتقاد به عدالت همه صحابه گاهی منجر به تناقض می شود؛ مثل جایی که دو گروه از آنها در دو جبهه حق و باطل در برابر هم می ایستند. رابعا: اعتقاد به عدالت همه صحابه و قداست آنها در زمان پیامبر(ص) سابقه ای ندارد و خلاف گزارشات قرآن از وضعیت آنها در آن دوره است. ✍️ پاسخ تفصیلی: makarem.ir/maaref/l/0418560
عصمت در حدیث «علی مع الحق و الحق مع علی» ✍️ متن اجمالی: این روایت که با عبارت‌هاى مختلف در کتاب‌هاى اهل سنت با سند صحیح نقل شده؛ از روایاتى است که عصمت امیرمؤمنان(ع) را ثابت مى‌کند. زیرا معناى عصمت چیزى غیر از «همراهى همیشگى با حق و صواب، و عدم اشتباه در گفتار و کردار» نیست. و طبیعى است که اگر عصمت آن حضرت ثابت شود، عصمت بقیه ائمه(ع) نیز ثابت خواهد شد. ✍️ متن تفصیلی: makarem.ir/maaref/l/0325482
❓ تعابیر علمای اهل سنت در نقل حدیث «علىٌّ مع الحق»؟ پرسش: علماى اهل سنت حدیث «علىٌّ مع الحق» را به چه تعبیرهایى نقل کرده اند؟ ✍️ پاسخ اجمالی: جمعی از علماى اهل سنت حدیث «علىٌّ مع الحق» را در کتاب های خود نقل کرده اند؛ همانند خطیب بغدادى که می گوید بر امّ سلمه وارد شدم، دیدم مشغول گریه است و مى گوید از پیامبر(ص) شنیدم که مى فرمود: «على با حق و حق با على است و این دو از هم جدا نمى شوند تا روز قیامت در کنار حوض بر من وارد شوند». هم چنین ابن قتیبه از محمد بن ابوبکر نقل مى کند که بر خواهرم عایشه وارد شدم و به او گفتم: آیا از پیامبر(ص) نشنیدى که مى فرمود: «على مع الحق و الحقّ مع على»، پس چرا بر ضد او خروج کرده و با او قتال نمودى؟». (ع) ✍️ پاسخ تفصیلی: makarem.ir/maaref/l/0324717
هدایت شده از احمد حیدری
🔷 مهمترین عامل پیدایش نهضت امام حسین(ع)؟ گرچه اجابت دعوت مردم کوفه در قیام امام حسین(ع) مؤثر بود، اما مهمترین عامل پیدایش قیام حسینی، امر به معروف و نهی از منکر بود که امام(ع) با عبارات مختلفی در وصیت نامه و خطبه های خود به آن اشاره نموده است، در حالی که اگر دعوت مردم کوفه عامل اساسى بود، وقتى خبر رسید که زمینه رفتن به کوفه منتفى شده است، طبعاً امام از ادامه سفر به سوى عراق صرف نظر مى کرد ولی می بینیم داغ ترین خطبه هاى امام حسین (ع) و شورانگیزترین و پرهیجانترین سخنان او، بعد از ماجراى شهادت حضرت مسلم است. 📖 مطالعه تفصیلی: makarem.ir/maaref/l/0323064