#خانم_ها_بخوانند .
❌⛔️ مـامـانِ شـوهـرِ خـود نباشیـد!
💠 زن باید همسر شوهـرش باشـد
نه مامانش ⚠️
🔰 آقایـان از مامـــان بازی خانمها به شدت متنفرند.✅
مثلاً؛ 👇👇👇👇👇
🔸عزیزم ؛با این لباس بیرون نرو، سرما میخوری
🔸 غذا خـــوردی؟حتما بخور چون ضعف میکنی
🔸 راستـی عزیــزم یـــادت باشــه ساعـــــت ســـه نوبـــت دکتـــــر
داری
👈 این نوع برخـورد باعـــث میشــــود
⬅️مردها فکر کنند ناتواننــد؛
فکر میکنند یکـی دیگـــر بایــد
زندگیشان را مدیریت و کنترل کند و
یکی از معمولترین و مخربترین
عادات ارتباطی زنــان بـــا
مردان، مادری کردن
بـــــــــــرای آنهاست.
👈 بهتر
است طوری
رفتار کنید که هم خودتان و هم همسرتان
احساس کنید که او تکیهگاه
مــطمئنــی بـــرای شمـــاســـــت....
🔹🔹🌹💠🌹🔹🔹
❤️🍃❤️
#خانومانه
مردان دوست دارند
زن ها مانند یک خانم لباس بپوشند ؛
آنها کت و شلوار ، بلوز و شلوار و لباس های با طرح و سبک مردانه را
برای خانمها زیاد جذاب نمیدانند.
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
#آقایان_بخوانند
‼️آقایان محترم این نکته را فراموش نکنید
‼️هیچ وقت نگید من دارم کار میکنم
و خانمم داره اینو میبینه و باید بفهمه این یعنی دوست داشتنش
❤️خانم شما به شنیدن واژه های دوست داشتن و ابراز علاقه و محبت کلامی و رفتاری نیاز داره
❤️ و این مساله همچون نیاز به آب خوردن نیازی همیشگی هست.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
💕✨💕✨💕
#همسـرداری
❤️ تعريف كردن از كار #همسر
يكى از عواملى كه نشان دهنده توجه شخص به همسرش مى باشد #تعريف كردن از كار همسر و #تشويق او است.
🔺هيچ اشكالى ندارد كه مرد هربار بر سر سفره مى نشيند، از دست پُخت همسرش تعريف كرده و او را به جهت پختن غذاى لذيذ تشويق كند.👏👏
❤️چه عيبى دارد كه وقتى شوهر از بيرون خريد خوبى انجام مى دهد،
زن از ميوه هاى خوبى كه انتخاب كرده تعريف كند؟👏👏
"اين تعريف ها نشان مى دهد كه ما متوجه زحمات و تلاش هاى همسرمان هستيم" و عامل افزایش محبت به همسر است.❤️
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
#آقای_خونه_باید_بدونه
#آراستگی_مرد
❣رفته بودم ديدن #امام_رضا! محاسن مبارکش را رنگ کرده بودند، مشکي شده بود و زيبا!
گفتم: مبارک باشد مولا جان!
❣ #فقیه_آل_محمد فرمود:
هميشه تميز و آراسته باش مخصوصا براي همسرت! تو دلت ميخواهد وقتي مي روي خانه همسرت را ناآراسته ببيني؟ گفت: نه يابن رسول الله!
💟 #علي_بن_موسي فرمود: او هم از تو چنين انتظاري دارد. اين کار علاوه بر پاداش نزد خدا باعث پاکدامني خانواده ميشود!!!
✍کتاب آفتابِ هشتمين
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
#نکات_تربیتی_خانواده ۴
💖💞💖
🔹یه زن و شوهر زرنگ همیشه دنبال این هستن که هم خودشون آرامش داشته باشن
و "هم به همسرشون آرامش بدن".
😊😌💖
✅ ضمن اینکه تلاش میکنن "هر چیزی که آرامش اونا رو بهم میریزه" رو بذارن کنار.
🚸 یکی از وسایلی که آرامش خانواده ها رو هدف گرفته
"تلویزیون و ماهواره" هست.
🔥♨️
🔴 دیدن فیلم هایی که بازیگران ثروتمند و زیبایی داره خیلی میتونه آرامش زن و مرد رو بهم بریزه
📺📡
و اونا ناخوداگاه میشینن و مقایسه میکنن!
😒
بعد از یه مدت حتما این زن و شوهر از چشم هم می افتن و یا طلاق عاطفی میگیرن یا میرن دادگاه...
🚫🚫🚫
✔️ تا اونجا که ممکنه دیدن تلویزیون رو به حداقل برسونید.
اگه اصلا نگاه نکنید هم که خیلی عالیه
نترس از دنیا عقب نمی افتی!😊
🚫 اونایی که صبح تا شب پای تلویزیون هستن زندگی های بی مهر و محبت و پر از مشکل با هم دارن...
تلویزیون و ماهواره رو آروم آروم کنار بذار...
زوج جوانی به محل جدیدی نقل مکان کردند .
صبح روز بعد هنگامی که داشتند صبحانه میخوردند ، از پشت "پنجره" زن همسایه را دیدند که دارد لباس هایی را که شسته است آویزان میکند .
زن گفت :
ببین ؛ لباسها را خوب نشسته است !!!
شاید نمی داند که چطور لباس بشوید یا اینکه پودر لباسشویی اش خوب نیست !
شوهرش ساکت ماند و چیزی نگفت ...
هر وقت که خانم همسایه لباس ها را پهن میکرد ، این گفتگو اتفاق می افتاد و زن از بی سلیقه بودن زن همسایه میگفت ...
یک ماه بعد ، زن جوان از دیدن لباس های شسته شده همسایه که خیلی تمیز به نظر میرسید ، شگفت زده شد و به شوهرش گفت:
نگاه کن !!!
بالاخره یاد گرفت چگونه لباس ها را بشوید ...
شوهر پاسخ داد:
صبح زود بیدار شدم و پنجره های خانه مان را تمیز کردم !!
زندگی ما نیز اینگونه است ؛
آنچه را که ما از دیگران می بینیم بستگی دارد به "پاکی پنجره" و "دیدی" که با آن نگاه میکنیم ...
"زندگی ما بازتاب ذهن مان است
💕💕💕
احترامی که برای خودتان قائلید احترامیست که درآینده فرزندتان برای خودش وشما قائل خواهد بود.
پس مشکلاتتان را در خلوت با همسرتان حل کنید و مقابل فرزندتان به هم بی احترامی نکنید.
#همسرانه
🌼🌼🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 عادی سازی #فحشا، به دست صدا و سیمای جمهوری اسلامی
⛔️ نمونه ای از کج فهمی مسئولین درباره #موضع_رهبری نسبت به بی بند و باری...
🔥استاد #آیت_الله_وفسی
#جنجالی
#حجاب
#چادر
#بی_حجابی
#فحشا
#امید_دشمن
🌺🍃
ارسال شده از سروش+:
غزل شهریار به مناسبت عزاداری سالار شهیدان (ع)
شیعیان! دیگر هواى نینوا دارد حسین
روى دل با کاروان کربلا دارد حسین
از حریم کعبۀ جدّش به اشکى شُست دست
مروه پشت سر نهاد، امّا صفا دارد حسین
مىبرد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم
بیش از اینها حرمت کوى منا دارد حسین...
او وفاى عهد را با سر کند سودا ولى
خون به دل از کوفیان بیوفا دارد حسین...
آب را با دشمنان تشنه قسمت مىکند
عزّت و آزادگى بین تا کجا دارد حسین...
دست آخر کز همه بیگانه شد، دیدم هنوز
با دم خنجر نگاهى آشنا دارد حسین
شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا
جاى نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین
اشک خونین، گو بیا بنشین به چشم «شهریار»
کاندرین گوشه عزایى بىریا دارد حسین
🔹🔹🌹💠🌹🔹🔹
#تلنگر
❌مراقب رفتارمون در فضای مجازی باشیم❗️
مواظب چشم زخم باشیم!
خونه ها پر شده از بیماریها و مشکلات، طلاق مرگ و میر و... دلیلش هم خود ماییم
تعجب نکنید!
دوستان عزیز نیازی نیست دیگران بدونند که آیا من در زندگی مشترکم با همسرم خوشبختم یا نه!
نیازی نیست از غذا یا نوشیدنی خود عکس بگیریم و اون رو برای تمام گروهها بفرستم!
حتی اگر همسرمون یه دونه شکلات واسمون میاره،از اون عکس میگیریم و میفرستیم گروه و زیرش مینویسیم؛ ای تاج سرم ازت ممنونم
آیا انقدری که تو فضای مجازی این چیزا رو نشون میدیم، تو واقعیتم همین هستیم⁉️ قدردان همسرمون، پدر و مادرمون هستیم⁉️ حواسمون به بچه هامون هست⁉️
نیازی نیست مردم بدونن 👇👇
جزییات و نکات خصوصی زندگی ما واسه دیگران نیست
دنیای مجازی واسه این ساخته نشده که ما بیاییم شرایط زندگیمون رو به رخ دیگران بکشیم...
مراقب باشین
هرکسی توانایی اینو نداره که مسافرت بره...
هرکسی نمیتونه به رستوران بره و هر ماه یه ست لباس بخره...
هر مردی وسعش نمیرسه به زنش هدیه بده...
یه خانوم میاد جهیزیه 100 میلیونی دخترش رو فیلم میگیره، میزاره توی دنیای مجازی که چی؟ چشم همه درآد؟!
هیچ فکر کردید شاید دختری پدر نداره، یا پدر داره ولی مادر نداره که واسه جهیزیه اش سنگ تموم بزار
یا شاید پدری دستش به دهنش نمیرسه
میخوایم به کی فخر بفروشیم با این کارامون؟! به کجا برسیم؟
خدا عالمه فقر فرهنگی داریم
رازهای زندگی و خونتون رو پیش خودتون نگه دارید
🔹🔹🌹💠🌹🔹🔹
#خون_برف_از_چشم_من
#فاطمه_عمادالاسلامی
#شهید_محمود_کاوه 🌷
#همسرانه 💌 (قسمت اول)
🔹گوش به زنگ بودم زنگ بزند بهش بگویم چی شده، بخندانمش. نزد. خیلی وقت بود ازش خبر نداشتم. مادرش آمد خانه مادری ام، گفت: «نمی داند هنوز محمود؟»
🔸سر سفره بودیم داشتیم ناهار می خوردیم که همسایه مان آمد گفت: «تلفن با شما کار دارد.»
🔹ما خودمان تلفن نداشتیم. همه مان بلند شدیم دویدیم رفتیم منزل همسایه. گوشی را اول من برداشتم. سلام را هم اول من کردم. با این نقشه که سریع بهش بگویم چی شده و... نتوانستم. خجالت کشیدم. حتی یادم رفت یک هفته است تمرین کرده ام چه جوری حرفم را شروع کنم و با چه لحنی و با چه زبانی بگویم باید او هم - که دو سه دقیقه گذشت و دیدم حرفی برای گفتن نمانده و نگاه هر دو مادرها مشتاق است و منتظر که گوشی را بگیرند و - برای یک لحظه تصمیم گرفتم «خودم باید بگویم» و - که نشد نتوانستم، گفتم «پس از من خداحافظ» مادرش گوشی را از دستم قاپید گفت «محمودجان شانس منِ. یک خبر خوش، بگو مشتلق چی می دهی بگویمت چی شده.»
🔸ازش قول گرفت این بار باید زود برگردد و بالاخره گفت «تو بابا شدی، محمود» نمی دانم چی گفت و نشنیدم مادرش چی جوابش داد. فقط اشک را در چشم های مادرش دیدم که حلقه زد و صدایش را شنیدم که می لرزید و گوشی را دیدم که داد به مادرم و خیره شد به من و خندید. یادم رفت بپرسم «چی گفت؟» یا «خوشحال هم شد؟»
📝 ادامه دارد...
📚 #رد_خون_روی_برف
#صلوات_هدیه_کنیم_به_ارواح_پاک_شهدا
💚 💚💚💚💚💚💚💚💚
🇮🇷 مکتب سلیمانی 🇯🇴
#خون_برف_از_چشم_من #فاطمه_عمادالاسلامی #شهید_محمود_کاوه 🌷 #همسرانه 💌 (قسمت اول) 🔹گوش به زنگ بود
#خون_برف_از_چشم_من
#فاطمه_عمادالاسلامی
#شهید_محمود_کاوه 🌷
#همسرانه 💌 (قسمت دوم)
🔹... حتی وقتی آمد نشد از خودش بپرسم. روزها می رفت پی کارهای اداری، اعزام نیرو و سخنرانی و این چیزها. شب ها هم دیروقت می آمد می رسید خانه که اگر هم بود با بچه های جنگ بود. می آمدند خانه جلسه می گذاشتند یا تلفنی باهاش حرف می زدند. وقت نمی شد باهاش تنها باشم و ازش بپرسم «دختر دوست داری یا پسر، محمود؟» انتظار داشتم ناغافل و وسط حرف زدن هاش با تلفن ازم بپرسد «راستی از بچه چه خبر؟»
🔸مهمان ها رفتند، تلفن ها هم تمام شدند. پلک هاش سنگینی می کرد و خمیازه می کشید. بلند شدم رفتم رختخوابش را پهن کردم بیاید بخوابد خستگی اش دربیاید. پا شد رفت اسلحه اش را مسلح کرد آورد گذاشت بالای سرش. فکر کردم «با این خستگی حتماً امشب زود می خوابد و من نمی توانم بهش بگویم.» که دیدم نه، خوابش نمی برد. صدایش زدم «محمود؟» جواب نداد. فکر کردم «حتماً صدایم را نشنیده» بلندتر صدایش زدم «محمود؟» گفت «چیه فاطمه؟» گفتم «می شود بگویی به چی فکر می کنی؟» گفت «به بچه ها» گفتم «بچه ها؟ کدام بچه ها؟ هنوز که بچه ای در کار نیست. این یکی هم تا دنیا بیاد.» که حس کردم حالا وقتش است و گفتم «خیلی وقت است دوست دارم بدانم تو بیشتر پسر می خواهی یا ...» گفت «بابا من بچه های جبهه را می گویم» ساکت شدم.
🔹گفت «من که اینجا راحت توی این جای گرم و نرم خوابیده ام و آنها توی سرمای سنگر کردستان خوابشان نمی برد از سوزی که از همه طرف می آید.» فکر کردم «چرا پرید تو حرفم محمود؟» ناراحت هم شدم، حتی گذاشتم اشک هم نوک بزند بیاید بغلتد روی صورتم. ولی بعد، خیلی بعد، بهش حق دادم نگران بچه هایش باشد و... ساکت شدم. یعنی اصلا حرف نزدم. نخواستم رشته افکارش را پاره کنم.
📝 ادامه دارد...
📚 #رد_خون_روی_برف
#صلوات_هدیه_کنیم_به_ارواح_پاک_شهدا
💚 💚💚💚💚💚💚💚💚💚