eitaa logo
مـکـْــتـَـبُ‌الشُـھـَدا'
783 دنبال‌کننده
106 عکس
49 ویدیو
1 فایل
- مقصد آسمان است ؛ از حوالی زمین باید جدا شد .
مشاهده در ایتا
دانلود
نام زینب خاک را زر می‌کند دخت حیدر کار حیدر می‌کند نام زینب دلنشین و دلرباست دختر مشکل گشا مشکل گشاست 💫💞 💫💞 💫💖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ببینید؛ همخوانی شهدای مدافع حرم با استفاده از تکنیک دیپ فیک 🕊جای شهدای مدافع حرم در خالی است، همان‌هایی که غیرتشان اجازه نداد که حریم اهل بیت بار دیگر بی‌دفاع بماند...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. عکس بالا رو باز کن 🕷 به نظرت خیلی چندش و بی خاصیت میاد؟ اما میدونستی دانشمندان میگن قدرت تار عنکبوت پنج برابر قدرت فولاد هست؟😳 برای همین از تار عنکبوت در لباس ضد گلوله استفاده میکنن 😍👌‌این یعنی تو سیستم دنیا هیچی بیهوده و الکی خلق نشده👏👏 ‌
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️ به نیابت از شهید اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
🌿این‌جوریہ‌کِہ‌میگَـن: "الرفیق‌ثـُم‌الطَریق" حواسِتـون‌بـٰاشِہ‌چِہ‌ڪَسۍرو بَراۍرِفـٰاقت‌اِنتخـٰاب‌مۍڪنید...! أَللّٰھُم‌الرزقنااَزاین‌ رفاقتـٰا‌کِہ‌تَھش‌شھـٰادتہ🕊🌿
🤍🪴 غلط غلطه، حتی اگه همه دارن انجام میدن و درســت درسـته، حتی اگه هیچکس انجام نمیده! .
بعد ظهور دنیا چه شکلیه!.mp3
2.43M
‌ از قشنگیه بعد ظهور بشنو❤️ +استاد رائفی پور ‌
یادی کنیم از یک حدیث تقریبا پر تکرار! امام زمان عج میگن اگه شیعیان من به اندازه یک لیوان آب تشنه ما بودن ظهور اتفاق میفتاد 😞💔 وقتشه فکر کنیم ببینیم چیشده که امام مون نیست و اندازه یک لیوان اب بی تاب ظهورش نیستیم😔 .
‌‌ 📃 🧡دستوری از آیت الله کشمیری برای قرب به امام زمان (عج) ‌ ‌
مـکـْــتـَـبُ‌الشُـھـَدا'
‌ از قشنگیه بعد ظهور بشنو❤️ +استاد رائفی پور ‌
واژهٔ انتظار در جبهه‌ها معنا شد دل‌شان برای استجابت نوایِ اَللّهُمَّ اَرِنیِ الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ پَر می‌زد ... 🍃 💐 🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷خاطره ای عجیب از زبان شهید تهرانی مقدم، پدر موشکی ایران... شهید🕊🌹
بچه ها شهید خلیلی دوتا جمله داره ؛ حرف هاتوشه ، دلنشینه! تنها راه رسیدن به سعادت بندگی خداست...! هیچکی پشت آدم نیست فقط خدا هست...! پ.ن: حرف ها در این دو جمله نهفته برید یه چند دقیقه ای بهش فکر کنید...!
📃 من این کد را به شما بدهم، که هر کس بخواهد به آقا نزدیک شود، اولین راهش کنترل‌ چــشــم است. چشمِ گناه‌ بین امام زمان بین نمیشود _آیت‌ الله‌ قرهی 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌. 😓مذهبی هایی که دشمن امام زمان ‌ (عج) هستن چه کسایی هستن؟! 👤+استاد شجاعی ‌ ‌‌‌‌
. 💥عباس یک روز اومد و گفت مامان! پایین تر از مسجد یک لبنیاتی هست که فروشنده می خواد؛ من برم؟ من خنده‌ام گرفت و گفتم عباس! تو بری فروشنده بشی؟ اونجا همش زن میره و میاد. گفت مامان من چی کار دارم؟ من سرم پایینه. گفتم خوب باشه برو. رفت و اومد و گفت مامان من از امروز می رم برای فروشندگی. نمی دونم ۷ ماه یا ۸ ماه یا یک سال بود که عباس اون جا فروشندگی می‌کرد. و همه شناختنش که چقدر سر به زیره. یک روز اومدم گفتم عباس! من همسایه‌تون هستم؛ من رو ببین. عباس گفت خب؛ گفتم ببین بابا؛ من همسایه‌ پیرزنه هستم. عباس گفت من چی کار کنم؟ گفتم هیچی، خریدام رو بدم من برم. دیگه تو محل پخش شده بود که تو اون مغازه یک پسر خوشگل و جوان هست. چشمهای عباس جوری بود که با رنگ لباس، رنگ چشمهاش تغییر می‌کرد. یه روز یه دختر جوانی رفته بود تا رنگ چشم‌های عباس و چهره‌ش رو ببینه. میاد می‌بینه این سرش پایینه؛ میگه یک کیلو شیر می‌خوام. سرش رو بالا نمی‌آره. می‌گه خامه می‌خوام؛ می‌بینه نه، عباس نگاهش نمی‌کنه؛ هی خرید می‌کنه می‌بینه نه، عباس نگاه نمی‌کنه؛ عصبی می‌شه و دختره میگه خب سرت رو بیار بالا؛ چرا سرت رو نمیاری بالا؟ عباس میگه خانم! شما هرچی خواستی من برای شما آوردم؛ دیگه چی کار داری سرم رو بیارم بالا؟! می‌گه سرت رو بیار بالا؛ میگن چشمهای تو قشنگه، می‌خوام چشمای تو رو ببینم. خب می خوام صورتت رو ببینم. عباس عصبی می‌شه و می‌گه خریدتون آنقدر می‌شه و بذارید رو میز. خودش هم از مغازه میاد بیرون و میره با مغازه بغلی صحبت کردن. می‌ایسته، دخترخانمه هم می‌بینه نمیاد بیرون، مجبور می‌شه پول رو بذاره و خریدهایی که نمی‌خواسته رو برداره بیاره. اومد برای ما تعریف کرد و آنقدر خندیدیم به نقل از مادر شهید عباس آبیاری Mashreghnews.ir
مـکـْــتـَـبُ‌الشُـھـَدا'
. 💥عباس یک روز اومد و گفت مامان! پایین تر از مسجد یک لبنیاتی هست که فروشنده می خواد؛ من برم؟ من خنده
. 🔰از بچگی یک خصوصیت اخلاقی‌ای که داشت، و و بود. وقتی هنوز مدرسه نمی‌رفت، او را در کلاس ژیمناستیک ثبت‌نام کردیم، روز اول که رفت، گفت «دیگر نمی روم،» گفتم«چرا مامان جان؟»که گفت «لباس‌هایشان بد است، من دوست ندارم.» 🔰حدود هفت سالگی او را در کلاس ثبت‌نام کردیم که آن را هم نرفت و گفت«لباسش کوتاه است و من دوست ندارم پاهایم بیرون باشد.» این حجب و حیا و غیرت در او ماند تا زمانی که شد. 🔰عباس 24 سالگی به شهادت رسید. در این 24 سالی که از خدا گرفت، چشمش به صورت نیفتاد و هر موقع می‌خواست با خانم نامحرمی صحبت کند، سرش پایین بود. 🔰سبک زندگی و روش تربیتی روی بچه اثر میگذارد، باید لقمه و پولی که در خانه آورده می‌شود، باشد. پول حلال روی بچه تاثیر می‌گذارد. 🔰عباس طوری زندگی کرد که تا روز رفتن به من و پدرش نگفت. در کل اهل دروغ گفتن نبود، یعنی همانطور که ظاهر بسیار زیبایی داشت، زیبایی باطنش هزار برابر بود و باطن بسیار خوبی داشت. 🕊|🌹 @masjed_gram
مـکـْــتـَـبُ‌الشُـھـَدا'
. 🔰از بچگی یک خصوصیت اخلاقی‌ای که داشت، #حجب و #حیا و #غیرت بود. وقتی هنوز مدرسه نمی‌رفت، او را در ک
. دوره راهنمایی بود. سمت بیمه از فرمانداری مستقیم میری جلو، ته کوچه، مدرسه راهنمایی بود. سوار اتوبوس می‌شه که بیاد، یه دختر خانم میاد پیش عباس می‌شینه؛ هی میاد سمت عباس خودش رو نزدیک می‌کنه تا بشینه پیشش. عباسم هی می‌رفته سمت شیشه. می‌گه دیگه جا نبود. بعد دختره شمارش رو می‌نویسه و می‌ذاره رو پای عباس. دستش رو می‌ذاره روی پای عباس. عباس یهو عین برق‌گرفته‌ها داد می‌زنه و بلند می‌شه میگه آقای راننده نگه‌دار. راننده میگه چی شده این طوری داد می‌زنه؟ وسط خیابون می‌زنه روی ترمز. می‌گه می‌خوام پیاده شم. راننده هم چند تا حرف بهش می‌زنه که چرا داد زدی؟ بدو بدو اومد خونه؛ دویدنش خیلی قوی بود. به دو اومد خونه. دیدم داره نفس نفس می‌زنه.  اومد خونه نشست و بهش آب دادم خورد. گفتم چی‌شده عباس؟ چرا این طوری شدی؟ صورتش عین لبو شده بود.🥲 👤به نقل از مادر شهید عباس آبیاری محدثه نیشابوری Mashreghnews.ir
مـکـْــتـَـبُ‌الشُـھـَدا'
. دوره راهنمایی بود. سمت بیمه از فرمانداری مستقیم میری جلو، ته کوچه، مدرسه راهنمایی بود. سوار اتوبوس
. میتونست با قیافه خوبی که داره گناه و عشق و حال کنه ولی نه تنها سمت گناه نرفت،گناهم سمتش اومد ازش فرار کرد چهره ی زیبا امتحان خداست‌،موقعیت گناه امتحان خداست چه خوبه تو این امتحانا قبول بشیم و به مقام شهادت برسیم همه ی ما باید به این مقام برسیم♥️
. 🎊می خواست برای عروسیش کارت دعوت💌 بنویسه اول رفته بود سراغ اهل بیت یک کارت نوشته بود برای امام رضا (ع) مشهد. یک کارت برای امام زمان (عج ) مسجد جمکران،یک کارت هم به نیّت حضرت زهرا (س) انداخته بود توی ضریح حضرت معصومه. قبل از عروسی بی بی اومده بود به خوابش! گفته بود: چرا دعوت شما رو رد کنیم ؟ چرا به عروسی شما نیایم ؟ کی بهتر از شما ؟ ببین همه آمدیم ، شما عزیز ما هستی😊 💐شهید مصطفی ردانی پور•.
مـکـْــتـَـبُ‌الشُـھـَدا'
. 🎊می خواست برای عروسیش کارت دعوت💌 بنویسه اول رفته بود سراغ اهل بیت یک کارت نوشته بود برای امام رضا
. 🌸مراسم عروسی ام بود. همه شاد و خندان بودند. مصطفی نیم نگاهی به من کرد و متوجه غصه ام شد. مرا برد بیرون از مجلس و مشکل را جویا شد. 🌸گفتم: چهار صد نفر مهمان آمده، در حالی که برای دویست وپنجاه نفر تدارک دیدیم. گفت: این که مشکلی ندارد. باهم رفتیم به خرابه ای که محل طبخ غذا بود. به آشپزها گفت: چند دقیقه بروید داخل کوچه. مصطفی رفت سر دیگ و دعایی را زیر لب خواند و به غذاها دمید. خندان برگشت به طرف من و گفت درست شد! 🌸آخر شب چهل نفر هم از حوزه علمیه قم آمدند برای دیدن مصطفی. همه شام خورند تازه یک دیس هم اضافه آمد!🥺 💐شهید‌مصطفی‌ردانی‌پور
. 🌺 گاهی یڪ حـدیث یا جـمله ی قشنـگ ڪه پیدا می ڪرد ، با ماژیڪ می نوشت روی ڪاغذ و میـزد به دیـوار ... 🌺 بعد در موردش با هم حـرف میزدیم و هر چه ازش فهمیـده بودیم می گفتیـم . این جمله هم می ماند روی دیـوار و توی ذهنمـان ... 🕊
. یه موتور گازی داشت 🏍 که هرروز صبح و عصر سوارش میشد و باش میومد مدرسه و برمیگشت . یه روز عصر ... که پشت همین موتور نشسته بود و میرفت❗️ رسید به چراغ قرمز .🚦 ترمز زد و ایستاد ‼️ یه نگاه به دور و برش کرد 👀 و موتور رو زد رو جک و رفت بالای موتور و فریاد زد :🗣 الله اکبر و الله اکــــبر ...✌️ نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب .😳 اشهد ان لا اله الا الله ...👌 هرکی آقا مجید و نمیشناخت غش غش میخندید 😂 و متلک مینداخت😒 و هرکیم میشناخت مات و مبهوت نگاهش میکرد 😳 که این مجید چش شُدِه⁉️ قاطی کرده چرا⁉️ خلاصه چراغ سبز شد🍃 و ماشینا راه افتادن🚗🚙 و رفتن . آشناها اومدن سراغ مجید که آقااا مجید ؟ چطور شد یهو؟؟!! حالتون خُب بود که؟!! مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت👀 و گفت : "مگه متوجه نشدید ؟ 😏 پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود که عروس توش بی حجاب نشسته بود 😖 و آدمای دورش نگاهش میکردن .😒 من دیدم تو روز روشن ☀️ جلو چشم امام زمان داره گناه میشه ❌. به خودم گفتم چکار کنم که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه . دیدم این بهترین کاره !"👌 همین‼️✌️ (برادر‌شهید)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤بنظرم دیدن این کلیپ در ایام فاطمیه یه رزقه👌 از امشب خونه ما حرم شما مادر 💔 ‌‎‌