eitaa logo
رسانه مردمی مالواجرد
1.1هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
3.9هزار ویدیو
119 فایل
🔷رسانه مردمی روستای مالواجرد 🌹روستایی با ۲۹ شهیدگلگون‌کفن🌹 🔸️پوشش خبری: مالواجرد،منطقه و اخبارمهم‌کشوری 🌟وفعالیتهای ستادپیشرفت روستا ✅شروع فعالیت کانال:۲۸دی۱۳۹۸ ارسال پیشنهادات،اخبار و یاتبلیغات به آیدی زیر: @admineresaneh @adminemalvajerd1
مشاهده در ایتا
دانلود
7.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 دروغ‌هایی که یک به یک برملا می‌شود 🔹این روزها رسانه‌های ضد ایرانی با خون دختران جوانی که روزانه به‌ دلایل مختلف از دنیا می‌روند، کاسبی راه‌انداخته‌ و آن‌ها را کشته اغتشاشات معرفی‌‌کنند تا تنور خاموش اغتشاشات را روشن کنند. تبیین شهیدمفتح مالواجرد
🔴 اتفاقات اخیر جنگ ترکیبی بود نه صرفا اغتشاش خیابانی؛ ملت دشمن را واقعاً ناکام کرد 🔹رهبر انقلاب: در جنگ ترکیبی چند هفته اخیر، آمریکا، رژیم صهیونیستی بعضی از قدرت‌های موذی اروپا و برخی گروهک‌ها، همه امکانات خود را برای ضربه زدن به ملت ایران به میدان آوردند اما ملت به دهن بدخواهان زد و آنها را ناکام گذاشت. آیا کاری علیه ملت ایران هست که شما در این ۴ دهه توانایی انجام آن را داشته‌اید اما انجام نداده باشید؟ اگر هم کاری مثل جنگ مستقیم نظامی انجام نداده‌اید، یا نمی‌توانستید و یا از جوانان ایرانی ترسیده‌اید. 🔹در سال ۸۸ و در حالی‌که اوباما قبلش برای ما نامه دوستی نوشته بود، آمریکایی‌ها به صراحت از فتنه اعلام حمایت کردند تا شاید بتوانند از این طریق جمهوری اسلامی را از بین ببرند. تبیین شهیدمفتح مالواجرد
👏✅استدعا میکنم فقط چند دقیقه وقت بگذارین و این چند مطلب و کلیپ بعدی را بخونید و گوش کنید . تبیین شهیدمفتح مالواجرد
10.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥🔴رهبر انقلاب: چرا غربی‌ها منطقه غرب آسیا را خاورمیانه می‌نامند؟ تبیین شهیدمفتح مالواجرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاشیه‌های پایانی دیدار امروز دانش‌آموزان با رهبر انقلاب اسلامی تبیین شهیدمفتح مالواجرد
✅✅⭕️خیلی مهم هبر انقلاب، امروز: هرگز شهادت شهید سلیمانی را فراموش نخواهیم کرد / حرفی زده‌ایم در این مورد، پای آن حرف ایستاده‌ایم و در وقت خودش، سر جای خودش ان‌شاءاللّه انجام خواهد گرفت 🔻حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار دانش‌آموزان: 🔹باز دیروز مجدداً آمریکایی‌ها گفتند که بله ما دلسوز ملت ایرانیم. دروغ محض با وقاحت تمام. 🔹البته اینها خیلی دشمنی کردند، اما به کوری چشم آنها ملت ایران بسیاری از این دشمنی‌ها را خنثی کرد. 🔹بعضی از این حوادث هم هنوز بین ما باقی است، فراموش نکردیم. ⭕️⭕️ ما هرگز شهادت شهید سلیمانی را فراموش نخواهیم کرد. این را بدانند. ⭕️حرفی زده‌ایم در این مورد، پای آن حرف ایستاده‌ایم. در وقت خودش، سر جای خودش ان‌شاءاللّه انجام خواهد گرفت. تبیین شهیدمفتح مالواجرد
⭕️✅✅خیلی مهم ✅✅خیلی مهم 💢⭕️چرا مرگ بر آمریکا ❓❗️⁉️ ✅این سوال را رهبر انقلاب به صورت کاملا منطقی و متین پاسخ می دهند: 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 رهبر انقلاب در دیدار دانش‌آموزان فرمودند : 💢 💢💢آغاز چالش بین ملت ایران و آمریکا ۲۸ مرداد سال ۳۲ است. 💢💢💢 🔹من یک وقتی به آموزش و پرورش گفتم که مضامین اسناد لانه ی جاسوسی را در کتابهای درسی بیاورید، نکردند متأسفانه، نکردند. 🔹آمریکایی‌ها در اظهاراتشان سرآغاز چالش میان ملت ایران و آمریکا معرفی می‌کنند. می‌گویند حمله کردید به سفارت ما و بین ما و شما اختلاف به‌وجود آمد، دعوا شد و دشمنی شد. دروغ می‌گویند مسئله این نیست. 💢💢 آغاز چالش بین ملت ایران و آمریکا ۲۸ مرداد سال ۳۲ است. 💢💢 🔹چرا شما علیه یک دولت ملّی که با انتخاب مردم سرِ کار آمده بود کودتا کردید و سرنگونش کردید؟ نفت را که از چنگ انگلیس‌ها درآورده بود، دادید به یک کنسرسیومی، که در آن انگلیس بود، آمریکا بود، چند دولت دیگر بودند. 🔹این دعوای ما با آمریکایی‌ها شروعش از آن روز است. حالا سیاستمداران آمریکا با کمال ریاکاری و بی‌شرمی می‌گویند ما طرف‌دار ملّت ایرانیم! تبیین شهیدمفتح مالواجرد
وزیر کشور آلمان میگه اگه تو آلمان شورش کنند و خیابونها را ببندند سرکوب میکنیم اما شورش در ایران و بستن خیابانها مورد حمایت ماست! تبیین # پایگاه شهیدمفتح مالواجرد
مُرده‌های شما را برای اعلام کشته شده‌ی اعتراضات خریداریم تصادفی، مرگ به دلیل بیماریهای مختلف، خودکشی، سقوط از ارتفاع، حتی مرگ ناشی از ایدز را با قیمت مناسب خریداریم. ترجیحا جوان و دختر 🗣 اغتشاشگر مرده‌خور تبیین شهیدمفتح مالواجرد
🔹 آیت الله حائری شیرازی 🔹 🔸آن 6 هزار سال عبادت، کار آن دو دقیقه سجده را نکرد!🔸 ▫️چرا می‌گوییم «جِهادُ المَرأَةِ حُسنُ التَّبَعُّلِ» (جهاد ، خوب شوهرداری کردن است)؟ چرا نمی‌گوییم مرد هم خوب زن‌داری کردنش است؟! ▫️ابلیس 6000 سال عبادت کرد. وقتی به او گفتند بر آدم سجده بکن، نکرد. اگر بر آدم سجده کرده بود، این 6000 سالش هم مقبول واقع می‌شد. پس دو نوع عبادت داریم: «عبادت 6000 ساله» و «عبادت سجده بر آدم». ▫️شما مردها می‌دانید اطاعتی که خانم‌ها از شما می‌کنند، از نوع چه عبادتی است؟ و وظایفی که شما نسبت به همسرتان انجام می‌دهید، از نوع چه عبادتی است؟ شما می‌گویید ما طبق آیهٔ (الرجال قوامون علی النساء)، هستیم و او تحت قیمومیت ما است. اما می‌دانید اطاعت زن از چه سنخ عبادتی است و کارهای شما از چه نوع عبادتی است؟ ▫️انجام وظایف مرد نسبت به همسرش، از نوع عبادت 6000 ساله است! چرا؟ چون همراه با است، همراه با است. اما اطاعت زن از شوهر، از نوع «سجده بر آدم» است، چون همراهش است. این اطاعت، بسیار تلخ است! تلخی‌اش مثل تیر باران شدن در جهاد است. مثل شمشیر خوردن در جهاد است. همان ثواب‌هایی که مرد در حین تیر خوردن و قطعه‌قطعه شدن، در جهاد می‌برد، خداوند برای زن در خانه گذاشته است! نمی‌شود بدون سختی، این ثواب را به زن بدهند. به همین دلیل، اطاعت زن، جهاد است؛ اما قوّامیت شما در خانه، جهاد نیست! اگر زن، قوّامیت مرد را پذیرفت، مانند ملائکه می‌شود که سجده بر آدم را پذیرفتند.
رسانه مردمی مالواجرد
📚 #دمشق_شهرِ_عشق 📖 #قسمت_چهاردهم 4⃣1⃣ 💠 باورم نمی‌شد پس از شش ماه که لحظه‌ای رهایم نکرده، تنهایم بگ
📚 📖 5⃣1⃣ و سعد میخواست پای فرارم را پنهان کند که با لحنی توضیح داد _تو کوچه خورد زمین سرش شکست! صورت بزرگ مرد زیر حجم انبوهی از ریش و سبیل خاکستری در هم رفت.. و به گریه هایم کرده بود که با تندی حساب کشید _چرا گریه میکنی؟.. ترسیدی؟ خوابیده در صدا و صورت این زندان بان جدید جانم را به لبم رسانده بود... و حتی نگاهم از ترس میتپید.. که 🔥سعد مرا به سمت خانه هل داد و دوباره بهانه چید _نه🔥 ابوجعده! چون من میخوام برم، نگرانه! بدنم به قدری میلرزید.. که از زیر چادر هم پیدا بود و 🔥دروغ سعد باورش شده بود که با لحنی بی روح ارشادم کرد: _شوهرت داره عازم میشه، تو باید افتخار کنی! سپس از مقابل در کنار رفت تا داخل شوم.. و این خانه برایم میداد.. که به سمت سعد چرخیدم و با لب هایی که از ترس میلرزید، کردم _توروخدا منو با خودت ببر، من دارم سکته میکنم! دستم سُست شده و دیگر نمیتوانستم روی زخمم را بگیرم.. که روبنده را رها کردم و دوباره خون از گوشه صورتم جاری شد... نفس هایش به تپش افتاده.. و در سکوتی ساده نگاهم میکرد، دلش به رحم آمده که هر دو دستش را گرفتم و در گلویم ضجه زدم... _بذار برم،.. من از این خونه میترسم... و هنوز نفسم به آخر نرسیده،.. صدای نکره ابوجعده از پشت سرم بلند شد _اینطوری گریه میکنی، اگه پای شوهرت برای بلنگه، گناهش پای تو نوشته میشه! نمیدانست سعد به ترکیه میرود.. و دل سعد هم شده بود.. که به چشمانم خیره ماند و نجوا کرد _بذارم بری که منو تحویل نیروهای امنیتی بدی؟ شیشه چشمانم از گریه پر شده و به سختی صورتش را میدیدم، باانگشتان سردم به دستش چنگ زدم.. ... و با هق هق گریه قسم خوردم _بخدا به هیچکس هیچی نمیگم، فقط بذار برم! اصلا هر جا تو بگی باهات میام، فقط منو از اینجا ببر! روی نگاهش را پرده ای از اشک پوشانده و شاید دلش ذرهای نرم شده بود که دستی چادرم را از پشت سر کشید و من از ترس جیغ زدم... به سرعت به سمت در چرخیدم.. و دیدم زن جوانی در پاشنه درِ خانه، چادرم را گرفته و با اخم توبیخم کرد _از خدا و رسولش خجالت نمیکشی انقدر بیتابی میکنی؟ سعد دستانش را از دستانم بیرون کشید تا مرا تحویل دهد.. و به جای اون زن دستم را گرفت.. و با یک تکان به داخل خانه کشید. راهرویی تاریک و بلند که در انتهایش چراغی روشن بود و هوای گرفته خانه در همان اولین قدم نفسم را خفه کرد... وحشت زده صورتم را به سمت در چرخاندم، سعد با غصه نگاهم میکرد.. و دیگر فرصتی برای التماس نبود.. که مقابل چشمانم ابوجعده در را به هم کوبید... باورم نمیشد.. سعد رهایم کرده و تنها در این خانه گرفتار شدم که... ... 🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد 💠 @malvajerd1 💠
رسانه مردمی مالواجرد
📚#دمشق_شهر_عشق 📖 #قسمت_شانزدهم 6⃣1⃣ که تنم یخ زد... در حصار دستان زن پر و بال میزدم تا خودم را دوب
📚 📖 7⃣1⃣ بهانه خوبی بود تا عجالتاً این زن جوان را از مقابل چشمان شوهرش دور کند که شمرده شروع کرد _نمیدونم تو چه هستی که هیچی از نمیدونی و از رفتن شوهرت اینهمه وحشت کردی! اما اگه اونقدر به خدا و رسولش ایمان داری که نمیخوای داریا رو هم مثل و و به کفر بکشونن، امشب با من بیا! از گیجی نگاهم.. میفهمید حرفهایش برایم مفهومی ندارد که صدایش را بلندتر کرد _این شهر از اول سُنی نشین بوده، اما چندساله به هوای همین حرمی که ادعا میکنن قبر سکینه دختر علی هستش، چندتا خونواده رافضی مهاجرت کردن اینجا! طوری اسم را با چندش تلفظ میکرد.. که فاتحه جانم را خواندم و او بیخبر از حضور این رافضی همچنان میگفت _حالا همین و همین چندتا خونواده شدن مرکز فتنه که بقیه مردم رو به سمت کفر خودشون دعوت کنن! ما باید مقاومت رافضیها رو بشکنیم وگرنه قبل از رسیدن ارتش آزاد، رافضی ها این شهر رو اشغال میکنن، اونوقت من و تو رو به کنیزی میبرن! نمیفهمیدم از من چه میخواهد و درعوض ابوجعده مرا میخواست که از پشت در مستانه صدا رساند: _پس چرا نمیاید بیرون؟ از وحشت نفسم بند آمد.. و فرصت زیادی نمانده بود که 《بسمه》 دستپاچه ادامه داد: _الان با هم میریم حرم! سپس با سرانگشتش به گونه سردم کوبید و سرم منت گذاشت _اینجوری هم در راه خدا جهاد میکنیم هم تو امشب از شرّ ابوجعده راحت میشی! تمام تنم از زخم زمین خوردن و اینهمه وحشت درد میکرد.. و او نمیفهمید این جنازه جانی برای جهاد ندارد که دوباره دستور داد: _برو صورتت رو بشور تا من ابوجعده رو بپزم! من میان اتاق ماندم.. و او رفت تا شیطان شوهرش را فراری دهد که با کلماتی پُرکرشمه برایش ناز کرد _امروز که رفتی تظاهرات نیت کردم اگه سالم برگردی امشب رافضی ها رو به نجاست بکشم! آخه وفات و رافضیها تو دارن! سالها بود... نامی از 💚ائمه شیعه بر زبانم جاری نشده.. و که وقتی نام امام صادق(ع) را از زبان این اینگونه شنیدم جگرم آتش گرفت... انگار هنوز در جانم زنده مانده و در قفس سینه پَرپَر میزد.. که پایم برای حرم لرزید.. و باید از 🔥جهنم ابوجعده فرار میکردم.. که ناچار از اتاق خارج شدم... چشمان گود ابوجعده خمار رفتنم شده و میترسید حسودی بسمه کار دستش دهد که دنبالمان به راه افتاد.. و حتی از پشت سر داغی نگاهش تنم را میسوزاند... با چشمانم دور خودم میچرخیدم بلکه فراری پیدا کنم و هر قدمی که کج میکردم میدیدم ابوجعده کنارم خرناس میکشد... وحشت این نامرد که دورم میچرخید و مثل سگ لَه لَه میزد جانم را به گلویم رسانده.. و دیگر آرزو کردم بمیرم که در تاریکی و خنکای پس از باران شب داریا، گنبد حرم مثل ماه پیدا شد.. و نفهمیدم با دلم چه کرد.. که کاسه صبرم شکست و اشکم جاری شد. بسمه خیال میکرد.. هوای شوهر جوانم چشمم را بارانی کرده که مدام از میگفت... و دیگر به نزدیکی حرم رسیده بودیم.. که با کلامش جانم را گرفت _میخوام امشب بساط کفر این مرتدها رو بهم بزنی! با هم میریم تو و هر کاری گفتم انجام میدی! گنبد روشن حرم در تاریکی چشمانم میدرخشید و از زیر روبنده... # ادامه_دارد... 🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد 💠 @malvajerd1 💠