eitaa logo
مناهج 🇵🇸🇮🇷
20.4هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
182 فایل
﷽ 🌀 نگرش‌ها و دغدغه‌های حوزه و روحانیت 🌐 Manahejj.ir 📠 ارتباط با سردبیر: 🆔 @Manahejj_Admin 📻 رادیو مناهج: 🎧 @Manahejj_Radio 💳 جهت حمایت مالی از مناهج: به ادمین پیام بدهید... ⛔️ تبلیغ و تبادل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌀 عدالتخواهی و کارنامه حوزه در این زمینه 👤 حجت‌الاسلام استاد سطوح عالی حوزه علمیه 🔹 سازمان روحانیت در جنبش عدالتخواهی در دو لایه باید حضور چشم‌گیر داشته باشد: 1⃣ تبیین مبانی حاکمیت دینی و جامعه‌ دینی 2⃣ تبیین منطق رفتار سیاسی 🔹 روحانیون در تبیین ملاکات عدالتخواهی کم‌کاری کرده و لایه حضور در فضاهای سیاسی را در برخی موارد گم کرده‌اند؛ وظیفه اصلی سازمان روحانیت نه حضور در جریانات سیاسی، بلکه در تبیین خطوط و ملاک‌هاست؛ در عین حال همیشه باید در جریان انقلابی و حاکمیت دینی باشد، اما روحانیون کارهایی برای جریان انقلابی و تقویت حاکمیت دینی می‌توانند انجام دهند که دیگران نمی‌توانند انجام دهند، برای انجام آ‌ن‌ها نباید کم‌کاری کنند. 🔹 بزرگان حوزه، در مبانیِ حاکمیت دینی و عدالت علوی به خوبی وارد شده‌اند؛ اما در مورد اصول رفتار عدالتخواهانه، آن‌چنان که باید، کار خوبی صورت نگرفته است؛ این‌هایی که گفتم، لایه‌های تبیینی بود. 🔹 اما لایه‌ دیگری که روحانیت باید در آن نقش‌آفرینی کند حضور در صحنه‌های اجتماعی و نظارت‌ بر عملکرد حاکمیت و کارگزاران نظام اسلامی است. اگر روحانیت در این لایه ضعیف عمل کند، مفاسد مسؤولانِ نظام اسلامی، به پای دین نوشته می‌شود اما اگر روحانیت؛ چه در سطح مرجعیت و چه در سطح عموم طلاب، علیه عملکردهای سوئی که دیده می‌شود اعتراض کند و در مطالبات مردمی پیشگام باشد، هیچ ‌یک از مفاسد حاکمیت دینی به پای دین نوشته نمی‌شود. مانند فسادهایی که در زمان حضرت علی علیه ‌السلام وجود داشت که هیچ‌کدام را نمی‌توان به پای آن حضرت نوشت زیرا ایشان در مقابل ذره‌ای ظلم، سکوت نمی‌کردند و با جدیت اقدام می‌کردند. 🌐 rasanews.ir/002n5Q @Manahejj
🌀 دلیل معارضه‌ی طواغیت با پیامبران 📝 پیامبران، صرفا مرشد معنوی نبودند 💠 امام خامنه‌ای 🔹 اگر انبیاء اداره دنیا را از برنامه دعوت خود حذف می‌کردند و اگر به اداره زندگی می‌اندیشیدند و فقط تهذیب و تزکیه اخلاقی و عقیده قلبی را توصیه می‌کردند هرگز با آنان معارضه نمی‌شد. 🔹 اگر پیغمبران الهی تربیت و حرکت تکاملی انسانها را به شکل فردی و جدا از یک نظام اجتماعی ممکن می‌دانستند و تشکیل و اداره جوامع را به غیر خدا می‌سپردند مبارزه آنان با سلاطین زمان تمام می‌شد و تبریّ از نمرودها و فرعونها و قیصرها و کسری‌ها و ابوجهل‌ها و ابولهب‌ها جزو دین پیامبران محسوب نمی‌گشت. 🔹 پس دین اداره دنیا را با دولتی الهی می‌پسندد و دولت حق تنها دولتی است که از این «اداره» الهی نشأت می‌گیرد مابقی اگر به نام دین است است و اگر به نام دولت است طاغوت. 〰〰〰〰〰 📗 بیانات در نخستین گنگره جهانی ائمه جمعه و جماعات در رابطه با نقش دین در اداره جوامع بشری و همبستگی مذهب و سیاست 📅 ۸ دی ۱۳۶۱ @Manahejj
🌀 سه سطح اجتهاد 📝 استظهار، استنباط، استنطاق 👤 استاد سید منذر حکیم 🔹 سه سطح از اجتهاد و فقاهت وجود دارد: سطح اجتهاد استظهاری، سطح اجتهاد استنباطی، سطح اجتهاد استنطاقی. در فقه متداول، استظهار و استنباط طی شده است؛ اما استنطاق را بايد تأسيس نمود. 🔸 سطح اول اجتهاد؛ است، استظهار یعنی هر چه در آیات و روایات آمده است و از دلالت مطابقی يا تضمنی يا التزامی این آیات و روایات به دست می‌آید. 🔹 سطح دوم اجتهاد؛ است؛ این پیچیده‌تر است از آنچه که از ظهور آیات و روایات به دست می‌آيد و استظهار می‌شود. وقتی تمام کلیات فقهی منصوص و قواعد يا اصول استنباط از قرآن و سنت دانسته شد، یک فرع و مساله‌ای مطرح می‌شود؛ فقیه باید بتواند تشخیص دهد که این فرع و مساله مصداق کدامیک از این احكام كلی است که استظهار کرده است؛ البته باتوجه به ادله متعارض بايد به نتيجه‌اى روشن برسد؛ لذا گفته می‌شود استنباط رد الفروع الی الاصول است. ✅ سطح سوم اجتهاد كه مرحله بالاتر است؛ است که شهید صدر در تفسیر موضوعی خودش به آن پرداخته است. براى به دست آوردن حكم مسائل جدیدی که در آیات و روایات هیچ ذکری از آنها دیده نمی‌شود. امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: ذلکِ الْقُرْآنُ فاسْتنْطِقُوهُ؛ قرآن را به سخن بیاورید؛ یکی از دلایل بقا و جاودان بودن قرآن همین است که قابلیت پاسخگویی در همه عرصه‌ها و زمینه‌ها را دارد؛ اما به شرطی که با وارد شوید؛ چرا که آیات قرآن صریحا در این موضوع صحبت نکرده است. 🌐 روش‌شناسی اجتهاد @Manahejj
👓 ‼️پوستر جالب توجه: با وجود اینکه اکثر سخنرانان محترم هستند، اما بلااستثناء در کنار همه‌شان عنوان قید شده است!! این امر نشان می‌دهد چقدر در تبلیغات بی اهمیت نشان داده می‌شود و برای مخاطبین، حتی مخاطب حوزوی عنوان جذابیت دارد! @HozeTwit
🌀 بحران مدرک و تناقضات حوزوی 📝 عامل فرار مغزهای حوزوی 🖋 سید هادی حسینی اصل 🔹 متاسفانه مسأله مدرک حوزوی و گرایش به مدارک و عناوین دانشگاهی، به یکی از چالش‌های دو دهه اخیر بدل گشته است. یکی از ریشه‌های این موضوع، عدم حل تناقض مباحث ارزشی -یا ارزش انگاشته‌شده- با واقعیات اجرایی است. 🔹 حوزه علمیه از یک سو از اوان طلبگی بر مفاهیمی همچون ، درس‌خواندن برای امام زمان(عج) و قبح مدرک و مدرک‌گرایی فراوان تأکید می‌کند؛ در یک کلام، اینگونه القاء می‌شود که فقط مقام ثبوت مهم است و نه اثبات. 🔹 از سوی دیگر در همین حوزه علمیه -و به طریق اولی در دانشگاه و ...- در هنگامه‌‌ی استخدام، واسپاری پژوهش، پروژه و... فقط و فقط با همان مقام اثبات کار دارند. حتی بخشنامه اخیر مرکز مدیریت درباره محدودیت موضوع پایان‌نامه سطح ۴، شاهد همین داستان است. 🔹 لذا غیر از معدودی از اساتید و فضلا که آینده خود را صرفا در نقشهای سنتی حوزه -نظیر تدریس سطح و خارج- تعریف می‌کنند -که البته بعضا دستیابی به کرسی تدریس نیز علاوه بر توانایی های علمی تابع شرایط فراعلمی نیز شده!- و بخش دیگری که ولو بدون جایگاه خاص حوزوی (به دلایلی که ذکر آنها مجال دیگری مطلبد) نمی‌خواهند یا نمی‌توانند از حوزه علمیه بیرون روند، بخش سوم که از قضا عمدتا افراد ارزنده حوزوی نیز هستند گرایش به تحصیل مدارک، مدارج و عناوین دانشگاهی خواهند داشت. و این یعنی مهاجرت بخش قابل توجهی از نخبگان و فرهیختگان حوزوی به بیرون حوزه، یا به تعبیر علامه جوادی آملی ! 🔹 به همه اینها روند شکل یافتن و صنفی طلاب در حوزه را نیز باید اضافه نمود که برخلاف مسیر مشخص دیگر صنوف و رشته‌ها، دارای فرایندی طولانی -و در بسیاری مواقع ناتمام- است و همین مسأله می‌تواند از نظر روانشناختی و مباحث اخلاقی و تهذیبی، زمینه‌ساز بحران هویت فردی و حتی دچار شدن به اختلالاتی نظیر افسردگی و مشکلات خانوادگی نیز باشد. رد پای این بحران هویت را می‌توان در ورود طلاب به فعالیت‌های غیرمرتبط با رسالت‌های حوزوی و حتی بعضا مضر به جایگاه روحانیت مشاهده نمود. 🔺 امروز تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیرندگان حوزه از جمله شورای عالی و مرکز مدیریت در برابر فرار مغزهای حوزوی به محیط‌های دیگر نظیر دانشگاه مسؤول هستند. لذا خواهشمندیم قبل از آنکه بیش از این دیر شود، راهی برای علاج و حتی تبدیل این تهدید به فرصت، اندیشیده شود. @Manahejj
هدایت شده از مناهج 🇵🇸🇮🇷
🌀 مدرک دانشگاهی آری؛ مدرک حوزوی نه!! 📝 قابل توجه دلسوزان 🖋 مهدی یزدانی 🔹 همانطور که می‌دانید آموزش و پرورش از بچه‌هایی که قصد ورود به کلاس اول ابتدایی را دارند تست می‌گیرد تا مشخص شود دانش آموز به مدرسه عادی می رود یا مدرسه استثنایی. 🔹 یکی از بستگان که جزو مشاورین برای این تست است داستانی نقل کرد که بسیار جای تامل دارد: 🔹 گفت یک روز یک دختر و مادری که از نوع حجابشان معلوم بود از خانواده روحانی هستند وارد اتاق شدند تا از دخترشان تست بگیریم. 🔹 قبل از این که تست را شروع کنیم از میزان تحصیل و شغل والدین سوال می‌کنیم. شغل و میزان تحصیل در برگه‌ای درج شده و ما فقط با جواب مخاطب آنها را تیک میزنیم. 🔹 از دختر سوال کردم شغل پدرت چیست گفت طلبه است من به گزینه‌هایی که در برگه تست بود نگاه کردم دیدم هیچ کدام چنین گزینه‌ای یا حتی نزدیک به آن را ندارند تا تیک بزنم دوباره پرسیدم شغل پدرت چیست گفت طلبه است گفتم چنین گزینه‌ای نداریم. مادر و دختر مانده بودند چه جوابی بدهند دیدم نمی‌شود خودم یکی از گزینه‌ها را تیک زدم که البته ربطی به طلبگی نداشت. 🔹 نوبت به نوع مدرک تحصیلی رسید گفتم مدرک تحصیلی پدرت چیست دوباره گفت طلبه است این دفعه همکارانی که کنار من بودند هم خنده‌شان گرفت گفتم مگر طلبگی مدرک تحصیلی می‌شود مدرک تحصیلی: لیسانی فوق لیسانس دیپلم ... دیدم باز می‌خواهد بگوید طلبه است مادرش گفت خوب بزنید لیسانس!! 🔺 نگارنده معتقد است این که بعد از این همه سال حوزه علمیه نتوانسته تعریف درستی از شغل و مدرک تحصیلی طلاب داشته باشد واقعا درد بزرگی است. 🔻 عدم توجه آموزش و پرورش جمهوری اسلامی به این قشر جای خود دارد اما چرا باید برای روحانیت از عناوین دانشگاهی استفاده کرد و نباید حوزه برای خود یک عنوان شغلی و تحصیلی جدا وجود داشته باشد. @Manahejj
🌀 حوزه خواهران و لزوم انتخاب آزادانه استاد 🖋 زهرا ابراهیمی 🔹 یکی از شیوه‌های رایج در حوزه‌های قدیم برادران، شیوه‌ی انتخاب آزادانه‌ی استاد به وسیله‌ی طلبه بود. هر طلبه به محض ورود به حوزه، حق انتخاب استاد را داشت و می‌توانست آزادانه از بین اساتید حاضر، دست به انتخاب بزند. یکی از عواملی که تبعیت انسان را از دیگری افزایش می‌دهد، میزان علاقه‌مندی انسان است. هرچقدر علاقه‌ی انسان به شخصی بیشتر باشد، توجه او به تذکرات و نصایحش بیشتر خواهد شد. 🔹 عشق و علاقه‌ای که میان شاگرد و استاد ایجاد می‌شود، شاگرد را به درس ترغیب می‌کند. این امر باعث می‌شود که از یک سو، استاد همواره با سپاسگزاری از سمت شاگرد مواجه شود و تمایلش برای ارائه‌ی بهتر درس، افزون‌تر گردد و از سوی دیگر، شاگرد نیز با تمام توجه درس را فراگیرد. 🔹 علاوه براین از این پتانسیل نیز می‌توان در جهت تهذیب عملی شاگردان در معیت استاد بهره برد. چراکه وقتی گرایشی قلبی میان شاگرد و استاد ایجاد شود نصایح استاد نه صرفا تذکر، که رهنمودهایی پدرانه تلقی می‌گردد و شاگردانی‌ که به درس نظری استاد علاقمند‌ترند، سیره‌ی عملی او را نیز راحت‌تر دنبال می‌کنند. 🔹 این شیوه‌ی رایج در حوزه‌های قدیم، برای حوزه‌های علمیه‌ی خواهران اجرا نمی‌گردد و خواهران حوزوی از حق انتخاب استاد بهره‌ی چندانی ندارند. با توجه به اینکه هم‌جنس بودن استاد و شاگرد شرایط راحت‌تری را از حیث انس، مباحثات علمی و دریافت سیره‌ی عملی فراهم می‌‌آورد بهتر است فضای بیشتری برای اساتید خواهر در حوزه‌های علمیه فراهم شود و تا جایی که امکان‌پذیر است تدریس حوزه‌های خواهران حتی در سطوح بالا نیز به اساتید خواهر سپرده شود و شاگردان نیز در این زمینه حق انتخاب آزادانه‌ی استاد را داشته باشند. @Manahejj
7.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👓 یک نکته دیگر راجع به کل حوزه: 🔹 من چندین بار گفتم ظاهرا برای مسئولان است! ‼️ کسی که درسی را می‌خواند نیاز به دارد نیاز به دارد! 🔻 این بود که آمدند این شهادت را با شهادتهای دانشگاهی مخلوط کردند، اول که خواستند اسمش را دکترا بگذارند که غلط بود، بعد هم گذاشتند که آن هم غلط بود! 💬 امام خامنه ای @HozeTwit
🌀 لزوم اعطای مدرک اصیل حوزوی 📝 مطالبات امام خامنه‌ای از شورای عالی 🔹 بعضى از آقایان خیال مى‏‌کنند که اگر ما بخواهیم درس طلبه‏‌اى را ارزشیابى کنیم، باید بگوییم این سطح از تحصیل در حوزه با فلان دوره‏‌ى دانشگاهى- مثلًا لیسانس یا فوق لیسانس یا دکترا- معادل است. لزومى ندارد این کار را بکنیم. دروس حوزه یک چیز است و دروس دانشگاهى چیز دیگر. 📌 مناهج: ⏱ بیش از ۲۵ سال است که مطالبه فوق از شورای عالی حوزه‌های علمیه خواسته شده است؛ اما همچنان مدارک حوزوی، هویت و اعتبار استقلالی ندارند و ذیل مدارک دانشگاهی تعریف می‌شوند. 🔻 به یقین این امر، لطمات جدی به هویت حوزه و روحانیت وارد خواهد ساخت که امید است شورای محترم عالی هرچه زودتر در این امر، تدابیر لازم را بیندیشند. ✅ امیدی که به شورای هشتم بسته شده است، نباید ناامید شود و ان‌شاءالله نخواهد شد... @Manahejj
🌀 نمونه گواهی تحصیلی در سال ۱۳۳۰ شمسی 📝 برای کتب مطول، معالم و شرح شمسیه 🖋 با امضای آیات: سید احمد حسینی شبیری زنجانی و شیخ عبدالحسین صاحب الداری بروجردی 📌 مناهج: 🔹 در گذشته شهادت (تصدیقی) شبیه آنچه به پیوست آمده است، برای تحصیلات حوزوی مرسوم بوده و بالاترین تصدیق هم اجازه اجتهاد بوده است. 🔹 بعدها با شکل‌گیری نظام اسلامی و قرار گرفتن حوزه در معرض انجام وظایف و مناصب اجتماعی، لازم بود ارزیابی مدون و مشخصی از دانش‌آموختگان حوزوی وجود داشته باشد؛ منتها به معادل عناوین مدارج دانشگاهی اکتفا شد! و از همین جا، متأسفانه هویت مستقل حوزوی و اعتبار آن تا حد زیادی از قلم افتاد و مغفول واقع شد. 🔹 در صورتی که حوزه علمیه می‌توانست -هنوز هم می‌تواند- مدرکی مستقل و با ارزش برای دانش‌آموخته‌های خود تعریف کند. و در مرحله بعد با تصویب آن مدارج در شورای عالی انقلاب فرهنگی، برای عرضه به مناصب مختلف اجتماعی، تطبیقات آن را هم تعیین نماید؛ نه اینکه از ابتدا ذیل معادل عناوین دانشگاهی تعریف شود؛ که نه حوزویان آن را قبول داشته باشند و نه دانشگاهیان! @Manahejj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌀 شهید مجید سلیمانیان 🎥 مدافع حرم تازه تفحص شده 🔹 پس از ۴ سال پیکر مطهر تعدادی از شهدای مدافع حرم که در خان طومان به درجه رفیع شهادت رسیده‌اند شناسایی شده است. 📌 در کلیپ فوق شهید حجت‌الاسلام سلمانیان از بی‌قراری‌اش برای اعزام می‌گوید. @Manahejj
🌀 تو که پدرت روشنفکر بود، چرا گذاشت آخوند بشی؟! 📝 پاسخی به ناامیدان سیاه‌نمای حوزوی که دنبال بی‌انگیزه کردن طلاب هستند 🖋 مرحوم علی صفایی حائری 🔹 در حدود سال ۴۵ بود، من در صحن نو در یکی از مقبره‌ها درسی داشتم که حدود ساعت ده با یک استاد خصوصی می خواندم. من روبه‌روی مقبره، کنار میله‌هایی که بر سر قبرها می‌گذاشتند نشسته و منتظر بودم تا استاد بیاید و درسم را بگوید. آن طرف‌تر هم چند نفر از مرده‌خورها و مقبره‌چی‌ها نشسته بودند و کنار آفتاب گرم و مطبوع، صحبتشان گرم و سرد و گُم بود. 🔹 در این اثنا یک نفر پیرمرد آمد که به من اسمش رسیده بود و می‌گفتند خیلی حرّاف و متلک‌پران و خوشمزه است. از راه که آمد مقبره‌چی‌ها برایش بلند شدند و او هم کنارشان نشست و فاتحه‌ای خواند و بعد شروع کرد به دیدزدن اطراف. نگاهش که به من افتاد -با آن قیافه و با آن سن و با آن کتاب- چشم‌هایش را جمع کرد و دقت كرد و با تحقیر از مقبره‌چی‌ها پرسید: «این دیگه کیه؟» ❓یکی از آنها مرا می‌شناخت و پدرم را هم می‌شناخت، معرفی کرد و او با آشنایی نخوت زده‌ای رو به من کرد و گفت: «تو که پدرت روشنفکر بود، چرا گذاشت آخوند بشی؟!» 🔹 مقبره‌چی‌ها گوش بودند و بعضی‌هاشان لبخند می‌زدند و پیرمرد هم رویی ترش می‌کرد، سینه‌ای صاف می‌کرد و منتظر جواب بود. من هم خیلی آرام و بی‌توجه مقداری نگاهش کردم و بعد با نیشخندی ازش پرسیدم: «مگر آخوندی چه عیبی داره؟!» من این سؤال را طرح کردم تا حرف‌هایش را بزند و شکمش را خالی کند و او هم منتظر همین فرصت بود، ماشینش را روشن کرد وگاز داد، که «ای بابا اینکه دیگه مثل کفر ابلیس می‌مونه! حالا از من می پرسی چه عیبی دارد!» و شروع کرد، که «شبش این طور است و روزش این طور و درسش این طور و بحثش این طور، طلبگی‌اش فلان و روضه‌خوانی‌اش بهمان و تبلیغش بیسار و آقایی‌اش چنین و مرجعیتش چنان!» و به قدری مسلط بود که برای من هم تعجب‌آور بود. و بعد فهمیدم قبلا آخوند بوده و بیرون آمده و این تسلطش از همانجا آب می‌خورد و در نتیجه، تعجبم رفت. 🔹 آن روز در من حال عجیبی گذاشته بودند. او با طنز و شوخی و مسخره، حرف هایش را خوب قالب می کرد و شرح می‌داد و از حضار تحسین می‌طلبید و از من هم تسلیم. اما من داشتم با مورچه‌ها ور می‌رفتم و بی‌اعتنا به تمام خوشمزگی‌هایش گنجشکها را نگاه می‌کردم و اطراف را می‌پاییدم و اصلا به او نگاه هم نمی‌کردم. و او که می‌دید مخاطبش این طور خودسر و بازیگوش و بی‌اعتناست، به دیگران می‌پرداخت و از آنها تصدیق می‌خواست و عاقبت نگاهش در چشم من افتاد و کنجکاو شد که حالم را بررسی کند. نگاه من تیز و مسخره بود. 🔹 خیلی آرام گفتم: «شما خوب بود از من می‌پرسیدید که برای چه آخوند شده‌ام، اگر می‌گفتم نون و آب و شب و روز و فلان و بهمان، خب، راهنمایی‌ام می‌کردید؛ که آقا بفرمایید اون طرف، این در بسته است و بازم که بشه، این خبرها نیست. باید شب چطور بخوابی و روز چطور راه بری و دنبال ... بیفتی و...». و شروع کردم حرف‌هایی را که زده بود با مسخرگی قطار کردن. او کلافه شده بود و سرفه می‌کرد و گردنش را می‌خاراند و آخر طاقتش طاق شد و گفت: «بفرمایید شما ...آقا می‌خواهید چه کار کنید؟ چرا آخوند شدید؟!» 🔹 من هم با بی‌پرواییِ تندی که از چنان بچه آرامی بعید می‌نمود، گفتم: «من آخوند شدم تا یک مشت آدم احمق؛ مثل تو را که هنوز به نون و آب و ... و شکمشون فکر می‌کنند، بیارم بالا!» و ساکت شدم. و اون بیچاره داشت سر می‌خورد و می‌گفت: «توی بچه می‌خواهی منو بالا بیاری؟! این همه آخوند هست، هرجا نگاه می‌کنی، خدا بده برکت». 🔹 و من با صلابت ماتم گرفته‌ای گفتم: «اگر یک غربال بزرگ بذارن توی این مدرسه و این آخوندها را که تو میگی، بریزن توش چقدرشون سالم می‌مونن؟!» به آرامی طنز آلودی گفت: «پنج نفر». گفتم: «خر مصب! (مذهب) پنج تا برای این جمعیت قم، این استان مرکز، این ایران بسه، تا برسه بقیه جاها؟!» ✅ و بعد گفتم: «من آمده‌ام که ششمی آن پنج تا بشوم و تو هم باید هفتمی آنها باشی و پسرت هم و استعدادهایی که می‌شناسی، به ترتیب باید این نیاز را برآورند و این احتياج را جوابگو باشند، نه اینکه از گود بیایی بیرون و کناری بنشینی و توی آفتاب گردنت را بخارانی و همه را تخطئه کنی و شب و روز آنها را به چوب بگیری و مرا هم بیرون بفرستی». ✅ راستی چاره‌ای جز این نیست که هرکس خود بار مسئولیت را به دوش بگیرد و به مقصد برساند. 📗 روحانیت و حوزه، صص۱۷۷-۱۸۰ 〰〰〰〰〰 📌 بیشتر بخوانید: https://eitaa.com/manahejj/3215 💬 پ.ن: طبعا فضای حوزه و روحانیت نسبت به قبل از انقلاب (سال ۴۵) بسیار رشد داشته است و انتشار این نوشتار، صرفا جنبه پاسخ به توطئه «بی‌انگیزه کردن طلاب» را دارد. @Manahejj