eitaa logo
منگنه‌چی
4.3هزار دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
86 فایل
درباره‌ی منگنه‌چی @mangenechi_ma تبلیغات و تبادل با منگنه‌چی @mangenechi_tab
مشاهده در ایتا
دانلود
. انسان باش! تا با تو به انسانیت رفتار کنند. نترس! خوبی‌هایت بی‌جواب نمی‌ماند. بنده پاسخ ندهد، می‌دهد. @mangenechi
🌟🌿 گناهان را می‌بخشی! عیوب را می‌پوشانی! بد را به خوب مبدل می‌کنی! چون تو خدایی را کجا می‌توانم یافت؟ 🌟🌿 ╔═.🌟🌿.═════╗ @mangenechi ╚═════.🌟🌿.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┅◈🔅◈┅┄ آنچه ما کردیم با خود هیچ نابینا نکرد در درون خانه گم کردیم صاحب‌خانه را😭 ┄┅◈🔅◈┅┄ 🔗 ╔═🔅◈═════╗ @mangenechi ╚═════🔅◈═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼🌿 اینجا ترکیه‌ست. یه پیرمرد ۷۶ ساله، به یه خانوم می‌گه این طرز لباس پوشیدن درست نیست. خانوم سروصدا راه انداخته. پیرمرد می‌گه: ما انسان هستیم. نمی‌تونیم مثل خوک بی‌غیرت باشیم! و... 🌼🌿 این فیلم رو که دیدم به این فکر کردم که تفاوت چنین صحنه‌ای توی ایران، با ترکیه چیه؟ ۱. اونجا، این خانوم، کار غیرقانونی نکرده! چون پوشش آزاده. این آقا هم بهش نمی‌گه «تو مسلمون هستی، باید داشته باشی»! چون چیزی از این نوع اعتقادات اونجا باقی نمونده! فقط می‌گه «ما انسان هستیم! با این طرز لباس پوشیدن، انسان‌های دیگه رو اذیت نکن»! یعنی اونجا هم حتی مردم دارن اذیت می‌شن! و بدون «وجود قانون» و بدون «وجود اعتقاد به اینکه زن‌ها باید حجاب داشته باشن» از همدیگه درخواست دارن که به هم رحم کنن! ۲. توی ، به خلاف ، قانونی به اسم «نهی از منکر» وجود نداره و کاری که این آقا داره می‌کنه، نه تنها توی قانون، بلکه حتی توی عقاید مذهبی اهل سنت، یعنی اکثریت مردم جامعه، جایگاهی نداره! این آقا فقط یه درخواست انسانی داره! خدا نیاره اون روزی رو که ایران عزیز و اسلامی ما بخواد شبیه چنین کشورهایی بشه!! قطعاً ما زیر بار چنین فاجعه‌ای نخواهند رفت! ✍ (راستی اینم بگم: ترجمه زیرنویس فیلم خیلی دقیق نیست) 🌼🌿 @mangenechi
🔹🍂 یه ماجرای جالب که باعث شد برای اولین بار از یه زاویه جدید به نگاه کنه! 🔹🍂 @mangenechi
•••❈❂🌿🌼🌿❂❈••• پنج‌شنبه‌ها با شهدا 💛
┄┅◈🍃🌹🍃◈┅┄ عباس دانشگر درد را انسان بی‌هوش نمی‌کشد، انسان خواب نمی‌فهمد. درد را انسان باهوش و بیدار می‌فهمد. راستی دردهایم کو؟ چرا من بیخیال شده‌ام؟ نکند بی‌هوشم؟ روحمان از بین رفته. سرگرم بازیچه دنیاییم. خوابم، تو بیدارم کن خدایا! @mangenechi ┄┅◈🍃🌹🍃◈┅┄
🌸🍃 یک روز در اتاقش بودم و داشتم کاری را انجام می‌دادم. یکی از کارمندهایش آمد. یک جعبه شیرینی به طرف دکتر گرفت و شروع کرد به تعارف کردن. دکتر پرسید: «به چه مناسبتی است؟» گفت: «ازدواج کردم» دکتر گفت: «خیلی خوشحال شدم. احسنت پسرم... ولی یه چیز رو یادت باشه، آقای پسر! در خانه‌ی تو، توی مرد همیشه مقصر هستی! » این را به عنوان یک اصل برای خودش جا انداخته بود. می‌گفت: «در خانه هر اتفاقی که بیفتد هیچ وقت سعی نکن زن را در وضعیتی قرار بدهی که مشکل را او حل کند. تو به عنوان مرد خانه باید مسئله و مشکل را حل کنی.» راوی: حامد فخری زاده، فرزند شهید 📚 برشی از کتاب پرواز پای دماوند. خاطراتی از دانشمند شهید محسن فخری‌زاده 🌸🍃 @mangenechi
🌟🌿 ای نور! ای منیر! ای منور! ذره ذره جانم را به نورت روشن کن! و قلبم را به خورشید عشقت روشنی بخش! تا از بندگی تو سرشار شوم و معرفت تو در تمام لحظاتم، در رفتار و گفتار و کردارم، ظاهر گردد! 🌟🌿 ╔═.🌟🌿.═════╗ @mangenechi ╚═════.🌟🌿.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄┅◈🔅◈┅┄ یا ابن الحسن! روحی فداک متی ترانا و نراک! ┄┅◈🔅◈┅┄ 🔗 ╔═🔅◈═════╗ @mangenechi ╚═════🔅◈═╝
🌸🍃 افق افق دل من را غبار می‌گیرد غروب جمعه دلم بوی یار می‌گیرد 🌸🍃 @mangenechi
🔹🍂 نشسته بود روی همان صندلی. مثل همیشه، همان‌قدر ساده و مقتدر و دوست‌داشتنی؛ و می‌گفت: ما از بخش زیادی از مسیر با وجود شیب‌ تند عبور کرده و به قله‌ها نزدیک شده‌ایم بنابراین امروز روز خسته شدن و نا امیدی نیست بلکه روز شوق و امید و حرکت است و مسئولان کشور باید با این روحیه حرکت کنند. ٫۱٫ و من حس کردم پدر دارد قرآن می‌خواند: وَنُريدُ أَن نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ استُضعِفوا فِي الأَرضِ وَنَجعَلَهُم أَئِمَّةً وَنَجعَلَهُمُ الوارِثينَ ٫۲٫ فقط منم که این‌قدر از این جمله، بوی نوید ظهور می‌شنوم؟ 😃😃 ____________________ ٫۱٫ بیانات در دیدار مجمع سپاه پاسداران. ۴۰۲٫۵٫۲۶ ٫۲٫ ما می‌خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم! سوره مبارکه القصص آیه ۵ 🔹🍂 @mangenechi
•••❈❂🌿🌼🌿❂❈••• جمعه‌ها با کتاب 💛
〰➿📚🪴➿➿〰 مجموعه‌ی ، مجموعه روایت از روضه هایی که زندگی می‌کنیم. راویان این آثار به تعداد فصول کتاب متنوع‌اند و هریک از اقلیمی متفاوت، دستشان را به دامن حسین ( علیه السلام ) رسانیده‌اند. حال و هوای روضه اباعبدالله را از بوسنی تا تهران، از تکیه های قدیمی بازار تا مجتمع های مدرن و امروزی، روایت می کنند. 〰➿📚🪴➿➿〰 @mangenechi 〰➿📚🪴➿➿〰
〰➿📚🪴➿➿〰 برشی از کتاب عمو آن روز رفت و بخشی از زندگی ما را با خودش برد. اولش همه گفتند این بار هم مثل دفعه‌های قبل یکی دو ماه دیگر سر و کله‌اش پیدا می‌شود. یکی دو ماه شد پنج شش ماه عمو نیامد. همه افتادند به تلاش و تقلا همه جا پر بود از «کربلای پنج» و «شلمچه». نام‌هایی که نمی دانستم یعنی چه. گفته بودند دیدیم تیر خورد به پهلویش ولی ندیدیم شهید شود. تیر به پهلو، آدم رو شهید می‌کنه؟ این شده بود سوال اساسی زندگی‌ام. آی تویی که میگی دیدی تیر خورده نمی‌شد دستش رو بگیری با خودت بیاریش خودم توی دل خودم جواب می‌دادم «نمی شده لابد» دوباره می‌گفتم:«می‌شده اگه میخواستند» یکی از آینه بین‌ها گفته بود بر می‌گرده. امیدی را که توی این کلمه بود دوست داشتم. یکی دیگرشان گفته بود:«دارم می‌بینم که تیر خورده افتاده بعد اونجا رو زدند و تل خاک ریخته روش مونده زیر خاک‌ها. به این جای قصه که می‌رسیدیم میرفتم روی خاک‌ها دنبال جمله‌اش می‌گشتم نبود. 〰➿📚🪴➿➿〰 @mangenechi 〰➿📚🪴➿➿〰
〰➿📚🪴➿➿〰 برشی از کتاب نشان مسلمانی به مادرم رسید. کتیبه‌های محتشم، چند دست استکان و نعلبکی گل سرخ و قوری‌های بزرگ هیئتی. ما برج نشین شده بودیم و روضه‌ی خانگی‌مان دیگر به روضه‌ی خانه‌‌ی آباجان یا هیئت کوچک مجتمع مسکونی‌مان در آن محله‌ی قدیمی شباهتی نداشت اما مادرم همچنان روضه را برگزار می‌کرد. روضه‌ی کوچک خانگیمان داشت به ده سالگی می‌رسید که قطع شد. چندتا از همسایه‌ها رضایت نداشتند. شکایت برده بودند پیش مدیر ساختمان که برگزاری چنین مراسمی شان برج و قیمت واحدهایش را می‌آورد پایین. با این که مامان شارژ بیشتری می‌پرداخت و مدام حواسش بود که کفش‌ها و رفت‌و‌آمدها همسایه‌ها را آزار ندهند بالاخره تسلیم شد. گفت:«خدا را خوش نمی‌آید حق الناس است.. خدا کند صاحب خانه‌ی بزرگ تری شوم که حیاط داشته باشد. روضه ها را می‌برم آنجا.» من که ازدواج کردم مامان یکی از کتیبه‌ها را داد به من. نگفت که برو توی خانه‌ات روضه بگیر. اما دست به دست شدن کتیبه معنایی داشت؛ حالا تو ادامه دهنده این میراث زنانه‌ای. 〰➿📚🪴➿➿〰 @mangenechi 〰➿📚🪴➿➿〰
〰➿📚🪴➿➿〰 اگر دوست دارین کتاب های این مجموعه رو با ۱۵ درصد تخفیف داشته باشین، با ما در ارتباط باشین. @Z_yazdi_Z 〰➿📚🪴➿➿〰 @mangenechi 〰➿📚🪴➿➿〰
🌟🌿 غم‌هایم را هرگاه به آستانت آوردم، چنان آرامشی به من عطا کردی که گویا هیچ غصه‌ای در دلم نبوده است. و من، امیدوارانه، هر شب اندوه بی‌پایانم را به یاد پرحلاوت تو می‌سپارم تا با معجزه‌ی عشقت، همه را برطرف کنی. خدای خوب من! 🌟🌿 ╔═.🌟🌿.═════╗ @mangenechi ╚═════.🌟🌿.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┅◈🔅◈┅┄ سلام مرا بپذیر از موری ناتوان به آستان سلیمانی‌ات. که این سلام و جواب ناشنیده‌ی هر روز، مرا به زنده بودن و زندگی کردن توان می‌دهد. سلام بر تو که باقی مانده‌ی خدا در زمینی. ┄┅◈🔅◈┅┄ 🔗 ╔═🔅◈═════╗ @mangenechi ╚═════🔅◈═╝